ماهی هر آنی که از آب گرفته شود تازه است-البرز - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : امیر آمویی

عنوان : به کدام سمت و سو می رویم ؟
آقای البرز، از دو یادداشت اخیرتان، مخصوصا آخری، بسیار در شگفت شدم. پاراگراف اولتان با اشاره به قول من، در مورد "برجسته ترین دانشمندان و ..." نوعی مصادره به مطلوب و در بهترین صورت بی توجهی است به موردی که جهت تمثیل و مقایسه ارائه شده است. من علم سیاست و اقتصاد سیاسی را همراه با تمام متفکرانش، با علوم دیگر به طور عام با تمام اندیشمندانش مقایسه کرده ام و نتیجه گرفته ام که در تمام زمینه های علمی، از جمله سیاست ممکن است متفکران بر نظری پای بفشارند که درست می دانند و این پافشاری ضرورتا آن گونه که ادعا می شود، ناشی از نفع پرستی حقیرانه نباشد. اما شما این نکته را مبدل کرده اید به کانون اصلی بحث! من نمی دانم که مبانی فکری شما در زمینه ی تفکر سیاسی چیست و به چه حوزه یا مکتبی تعلق خاطر یا نزدیکی دارید. سبک بیان و نگاه شما حاکی از آن است که نه سیاست را علم می دانید و نه سیاسیون را متعلق به عالم تفکر و تعامل سیاسی. در ایران بلا زده و بلا کش ما که از نعمت تحول تاریخی بومی و بکر، به دور از تجاوزهای انواع و اقسام دشمنان نزدیک و دور، نسبت به دیگر تمدن ها، کمتر در امان مانده، و مضاف بر آن از ویژگی های جغرافیایی و تمدنی خاصی هم برخوردار بوده، هرگز نوع تحول اروپایی جوامع کلاسیک شکل نگرفته است. مقصودم این است که فراورده ها و موسسات تمدنی نوین جوامع مدرن اروپایی که ریشه در رنسانس اروپایی دارند، هرگز در ایران پیدا نشد و دلایل این شوربختی و گسست های پی در پی تارخی-تمدنی-فرهنگی-سیاسی نیز بر جامعه شناسان ایرانی روشن است (نک آریانپور و نیز کاتوزیان و احمد اشرف) و در واقع از همین روست که ایرانیان در زمینه ی رفتار و اعتماد سیاسی به دیگران بسیار شکاک و گاه دچار توطئه‌پنداری اند که خود اغلب مبانی واقعی هم دارد. با تمام این اوصاف، بدبینی، شکاکیت، سستی، تذبذب، تعلل، و بی ارادگی اپوزیسیون را در زمینه ی شکل دادن به یک جنبش واحد دموکراتیک برای ایجاد حداقل دموکراسی در ایران نمی توان پذیرفت! از این گذشته ما جریانهای داخل ایران چه اطلاع دقیقی داریم که آن گونه ببینیم. همچنان که قبلا هم گفتم موضوع، علاوه بر این مبانی اخلاقی سیاسی، ریشه در تقلید در تفکر سیاسی و الگوبرداری از راههای پوییده شده در بیرون از مرزهای ایران هم دارد که منجر به شناخت نادرست و عدم درک عوامل و پارامترهای واقعی خودویژه ی جامعه ی ایرانی شده است. پیش از این اشاره کرده بودم که همین ایرانیان با همین اخلاقیات، و به قول شما حتی منافع حقیر گروهی، سلحشوری ها و قهرمانی ها و گذشت ها و فداکاری ها کرده اند که نباید از نظر فرد نقاد و تیزبینی مثل شما پنهان باشد. دیگر این که هر گونه پاسخی که در سمت و سوی گمراه تخطئه و ایجاد تفرقه قرار گیرد، می تواند به همان سرنوشتی دچار شده باشد که مورد انتقاد شماست.
با امید به شکل گیری اتحاد سکولار دموکراتیک مردم ایران
۷۲٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : اگر حکایت غیر این بود...
آقای آموئی گرامی، بحثم در این مقال بررسی وضعیت اپوزیسیون و رویکردهایش بود، و نه بررسی افکار و سیره ی «...برجسته ترین دانشمندان و اندیشمندان جهان...»

امروز هر یک از جریانات مختلف موجود در اپوزیسیون ج.ا.ا.، بواسطه ی تافته ی جدا بافته بودن، چنان بر مواضع خود مستقر و از درآمیختن با دیگران طفره می روند، که دیگر هیچ شباهتی به تفاوت افکار ندارد. و غالباً بسیاری از گروههای اپوزیسیون سخنان و مفاهیم مشابه را در قالب جملات متفاوت عرضه می کنند. هر گروهی برای خودش به ایل و قبیله ای بدل شده، که به چیزی کمتر از به مهتری گرفتن دیگران و تشکیل حکومت خاص خود رضایت نمی دهند.

اگر حکایت غیر این بود، گروهای مختلف اپوزیسیون ج.ا.ا. در طول سی و هفت سال گذشته میتوانستند به عوض تبدیل کردن دیگران به اپوزیسیون خود، با ایشان پیرامون فراگیرترین خواستها و مطالبات به اتحاد برسند
۷۲٣۴۰ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : هنوز هم، هر یک قانون اساسی خاص خود را داریم ...
مسائل اجتماعی را هرگز چون جمله های ثابت ریاضی ارزیابی نکرده ام، گرچه همان جملات ریاضی هم در طول تاریخ دچار تحول شده اند.

در مجموع می خواهم بگویم، اگر شما و یا من، نتوانیم مانند هم بیندیشیم، اینهمه نباید کژفهمی و یا نفهمیدن ارزیابی شود.
در مجالس شورای جوامع دموکراتیک، نیروهای مختلفی شرکت دارند، که بصورتی دموکراتیک آراء لازم را کسب کرده اند. در این مجالس این نیروها در عین تفاوت در اندیشه ها، توانسته اند پیرامون طرحی مشترک(بخوان قانون اساسی) گرد هم آیند.
ما پس از صد و نه سال مبارزه برای آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی، هنوز هم، هر یک قانون اساسی خاص خود را داریم
۷۲٣٣۴ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : امیر آمویی

عنوان : ادبیات درست و دقیق و شناخت درست شرایط و اولویت ها
جناب البرز عزیز، با احترام متقابل و ضمن ابراز همدردی و همفکری با شما، باید توجه شما را به این نکته جلب کنم که البته بنده منظور شما را به خوبی دریافت کردم، اما منطق بحث در زمینه های حساس حقوقی و در عالم اقتصاد سیاسی ایجاب می کند که دست کم روشنفکران در تمامی طیف های قابل تصورش از واژگان دقیق و درست سود جویند تا دست کم از این طریق راهی به سوی همفهمی و همگرایی پیدا شود. این بیان شما که گفته اید «هر گروه سیاسی‌ای که خود را در اپوزیسیون ج.ا.ا. تعریف می کند، چنان به مبناهای فکری گروه خود چسبیده که برای همیشه فراموش کرده است، گروه او جزئی از اجتماع است، و نه برعکس» بسیار درست و حائز اهمیت فراوان است. لذا دیگر نمی توان چنین رفتاری را «چسبیدن به منافع حقیر گروهی» بل که آن را چسبیدن مطلق به افکار -احیاناً جزمی- خویش نامید. یک نکته ی دیگر نیز این است که نمی توان همیشه چسبییدن به نظر خویش را در زمره ی مثلا انعطاف ناپذیری و بازتولید استبداد از موضع مخالف ارزیابی کرد. بسیاری از برجسته ترین دانشمندان و اندیشمندان جهان بر آراء خویش پای فشردند، زیرا که در علمی بودن و درستی نظر خویش اعتماد داشتند، هرچند که گاه نیز راه خطا رفته بودند. ابن فرایند در تاریخ تفکر و تعامل بشری طبیعی است. با این حال نمی توان افتراق موجود کنونی در میان اپوزیسیون را موجه و یا ناچیز دانست. بدون شک اپوزیسیون خارج و داخل با تمام طیفهای دموکرات و سکولار و سوسیالیست آن می بایست تا کنون در حول محور حداقل برنامه برای دموکراسی سکولار ائتلاف می کردند تا مردمی را که در زیر چکمه ها و نعره های ارتجاع مذهبی در حال جان دادن هستند راهبری و راهنمایی و راه را باز کنند . بدبختانه چنین رفتاری ناشی از «عدم توجه» اپوزیسیون به اساسی ترین اصول شناخت وضعیت سیاسی-طبقاتی و تشخیص اولویت ها و درک استراتژی و تاکتیک درست است. متأسفانه «تقلید» و یا «باور ایدآلیستی» یا «فرمانبرداری کورکورانه» برخی ریشه ها را خشکانده است: اپوزیسیون سنتی و جدید ایرانی نشان داده است که نه تنها نمی تواند اولویت مسائل داخلی را تشخیص دهد و آن را بر سیاسیت خارجی مرجح شمارد بل که با توسل و پیروی از قدرتهای خارجی و تقلید از تاکتیک ها و روش های به کار گرفته شده توسط احزاب مترقی خارجی و یا دول به اصطلاح پیشرفته ی بیگانه- که دل به حمایت ایرانیان نداده و نمی دهند – خود را قربانی شرایط واقعی کرده اند و با عدم درک خویش و تحلیل درست خود و مردم ایران را دچار شوربختی و بدبختی نموده اند.
۷۲٣۲۵ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : اگر به دو دلیل بر شمرده شما برای پراکندگی ...
عدم ایجاد اتحاد بر سر خواستها و مطالبات مشترک، علیرغم سی و هفت سال تلاش و فعالیتهای چشمگیر انسانهایی شفیق و رفیق، نشان آشکار دیگری است، بر اینکه هر یک از ما، پیرو سیاست "یا همه چیز یا هیچ چیز"، چنان بر منافع گروهی خود متکی هستیم، که امکانِ اتحاد وسیع و پایدار در کشور را ناممکن ساخته است.

اگر به دو دلیل بر شمرده شما برای پراکندگی بین گروههای اپوریسیون توجه کنیم که می گوید؛«...اولا) عدم فهم درست راههای ممکن ترقی و تحول ایران می دانم و، ثانیا) ناشی از نفهمیدن تاکتیک ها و استراتژی درست در شرایطی که استبداد کور مذهبی تمامی راه را بر روی هر نوع حرکتی بسته است، الا یکی دو راه را...»

اینهمه هم، وقتی واقع میشود، که هر گروهی از ما چنان در تفکرات خود غرق شود، که خود را مرکز ثقل جهان و بی نیاز از توجه به تفکراتِ دیگرانِ پیرامونش حس کند. اگر غیر این بود، نیروهای مختلف اپوزیسیون ج.ا.ا. میتوانستند بر سر خواستها و مطالبات مشترک گرد هم آیند. و در سایه ی فعالیتهای مشترک چنین گردهمایی، استبداد حاکم نه تنها فقط در زمان انتخابات بل هیچ زمانِ دیگری نمیتوانست حاکم مطلق میدان سیاست کشور باشد.
۷۲٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : اینهمه در اثر هیجانات ناشی از بروز حوادثی مهیج بود...
آقای آموئی گرامی، ضمن احترام به دیدگاه و توضیحات شما، لازم می بینم، تا کمی بیشتر در باره ی توضیحات خودم بنویسم، چرا که از لابلای واژه های شما احساس می کنم، که نتوانسته ام مقصد مقصودم را آشکارا بیان کنم.

وقتی به منافع حقیر گروهی اشاره دارم، در واقع میخواهم به این اشاره کنم، که هر گروه سیاسیی که خود را در اپوزیسیون ج.ا.ا. تعریف می کند، چنان به مبناهای فکری گروه خود چسبیده که برای همیشه فراموش کرده است، گروه او جزعی از اجتماع است، و نه برعکس.
و وابستگی شدید هر گروهی از ما به این قسم از حقارت، اسباب پیوستن هر یک از ما را به "یا همه چیز و یا هیچ چیز" آسانتر، و از قِبَل برآمدهایِ چنین رفتاری، دور خود گشتنها و دور باطل استبداد در طی صد و نه سال گذشته، به امری مسلم و بدیهی تبدیل شده است.

اینکه در روزهای اولین صدر مشروطیت و یا قیام مردمی و بزرگ بهمن ماه ۵۷ مردمان ایران "منافع فردی خود را کنار نهادند و به منافع ملی اندیشیدند و عمل کردند". اینهمه در اثر هیجانات ناشی از بروز حوادثی مهیج بود، و نه براساس طرحهایی حاصل از گفتگوهایی منطقی مابین گروههای مردمی درگیر این حوادث.
چنانکه پس از کنار رفتن آن هیجانات اولیه می بینیم، استبداد رضاشاهی محصول مشروطه را در کنف استبدادِ پنجاه و اندی ساله ی خود و پسرش محمدرضاشاه لوطی خور و ماستمالی می کند.
و آقای خمینی و شرکاء امکان آن را می یابند، که حرکت بزرگ ضداستبدادی مردم ایران را به استبداد خشن مذهبی فرا برویانند.
۷۲٣۰۶ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۴       

    از : امیر آمویی

عنوان : نفهمیدن استراتژی و تاکتیک در شرایط استبداد کور مذهبی
آقای البرز عزیز
بعید می دانم آنچنان که شما می گویی، منافع حقیر گروهی مسبب تداوم گردش درب استبداد بر همین پایه باشد. مخصوصا اگر این گروهها از جمله ی گروههای حاکم باشند که منافع شان سرسام آور و دارای ابعاد چند صد میلیارد دلاری است. اما در مورد دیگر گروهها (گروههای مردمی) نیز دلایل تاریخی دارم: به هنگام انقلاب مشروطه گروههای بسیاری در سراسر کشور منافع فردی خود را کنار نهادند و به منافع ملی اندیشیدند و عمل کردند و بسیاری جان خود را هم اهدا کردند، اگرچه توفیق تمام و کمال خواست ایرانیان که همان برقراری حکومت قانون و مشروطه بود ممکن نشد. در همین انقلاب سیاسی بیست و دوم بهمن نیز یکبار دیگر ایرانیان در تمام طیف ها و گروهها منافع فردی خود را کنار گذاشتند و جانبازی ها کردند، الّا بخشی از روحانیت فرصت طلب به رهبری خمینی، هرچند که این ها هم دچار مشکلات فراوان شدند. به گذشته های دورتر کاری نداریم.
دیگر این که منافع همه ی گروههای اپوزیسیون مدعی رهبری منافع حقیر نیست. منافع این گروهها قبل از هر چیز منافع معنوی و آرمانی آزادی ایران و ایرانیان است. بسیاری از وابستگان به این گروهها در زندانها شکنجه و یا اعدام و تبعید شدند و همه چیز خود را در راه عقیده باختند. همین الآن نگاه کنید و ببینید که چه تعدادی در زندانها هستند. در نتیجه من شخصا اختلاف و پراکندگی بین گروههای اپوریسیون را ناشی از اولا) عدم فهم درست راههای ممکن ترقی و تحول ایران می دانم و، ثانیا) ناشی از نفهمیدن تاکتیک ها و استراتژی درست در شرایطی که استبداد کور مذهبی تمامی راه را بر روی هر نوع حرکتی بسته است، الا یکی دو راه را.
امروز ما شاهدیم که گروههای اپوزیسیون یا بدون درک درست از مکانیزم انتخابات آن را تحریم و یا شرکت در انتخابات و تقویت جناح اصلاح طلب را تشویق می کنند. به نظر من این گروهها دچار کژفهمی و یا نفهمیدن هستند. مقصودم از نفهمیدن، عدم فهم درست استراتژی و تاکتیک در اوضاع استبداد مذهبی است، نه نفهمی!
پیروز باشید
۷۲۲۹۰ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : مبنای فکریِ "یا همه چیز یا هیچ چیز" را از اهم این دلایل می دانم
آقای آموئی گرامی،
بی هیچ تردیدی همچنانکه شما هم اشاره داری؛ «... موضوع عمیق تر و فراتر از مرزهای صرف اندیشیدن "به منافع حقیر گروهی خود" است...» و یقیناً دلایل بسیار دیگری برای بی اقبالی فعالیتهای مشترک بین احزاب و سازمانهای اپوزیسیونی وجود دارد، که «...مبنای فکریِ "یا همه چیز یا هیچ چیز"...» را از اهم این دلایل می دانم.

اما «... کژفهمی و شاید هم نفهمیدن!...» مورد اشاره ی شما را به عینه دلیلی بر موضوع نمی دانم، چرا؟، چون هر یک از ما، هر مطلبی را به اندازه و شیوه ی خود درک می کنیم.
آقای احمد جنتی، خامنه ای، روحانی، اسماعیل خویی، بهروز خلیق، زنده یاد سیاوش کسرائی، آموئی، البرز و ... هر یک شیوه ی خود را داریم. لذا در باره ی هیچیک از این افراد، که هر یک شاید نمایندگان فکری گروههایی از مردمان کشور باشند، کژ فهمی به صورتی خاص معنا ندارد.

و متأسفانه هر یک از ما عادت کرده ایم، که همه چیز را برای خود بخواهیم، و هیچ توجهی به دیگر گروههای مردمی که افکار دیگری دارند، نداریم.
۷۲۲۷۷ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۴       

    از : امیر آمویی

عنوان : فراتر از منافع حقیر گروهی
جناب البرز
ظاهرا موضوع عمیق تر و فراتر از مرزهای صرف اندیشیدن "به منافع حقیر گروهی خود" است: کژفهمی و شاید هم نفهمیدن!

آمویی
۷۲۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹۴