گر نگهدار من آنست که من میدانم - شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد*-بهمن پارسا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٨ دی ۱٣۹۴ -  ۱٨ ژانويه ۲۰۱۶


بزودی رژیم اسلامی تهران سی و هشت ساله خواهد شد. این رژیم از همان نخستین روزهای برپایی توانست به ترفند و خدعه اسباب پراکندگی کسان و گروه ها ودستجات و احزاب مختلفی را که بنیان به وجود آمدن واستیلایش را بر قلّه های قدرت ایران فراهم آوردند پی ریزی کرده و با دست یازیدن به قتل و خونریزی و کشتار دسته جمعی و اعدامهای لگام گسیخته ، ضمن از بین بردن مخالفین- توّجه داشته باشید مخالفین- ونه دشمنان اوضاع را بگونه یی بر دیگر اندیشان تنگ نماید که لاجرم خیلی عظیمی از مردمی که جان وناموس خویش را در خطر انهدام میدیدند ترک خانه و کاشانه ووطن نمایند. اشاره کردم مخالفین و نه دشمنان، ودر این قصدی هست. در همان سال آغاز حکومت اسلامی خیلی طبیعی بود که نیروهای مختلف و پیشگام و ترقی خواه با ساز ِ نا کوک وبد صدای این حکومت که خلاف جهت ِ آرمانهایی بود که دست مایه ی اتقلاب بودند، به مخالفت بپردازند. این مخالفت ها یکسره با این هدف ابراز میگردید که ازحرکت سریع و غیر منطقی چرخهای انقلاب در راهی نادرست جلوگیری شده و اوضاع کشور برای همه روی به بهبود داشته باشد. گروه های مخالف به خیال این که مخالفت حق قانونی وملّی است دست بکار ابراز وجود و فعّالیّت های علنی و قانونی ِ موافق وضع انقلابی شدند، وامّا اینرا نیاموخته و یا تجربه نکرده بودند -یا حداقل اینطور بنظرمیرسد- که دررژیم اسلامی اساسا مفهوم ومقوله یی زیر عنوان "مخالف" وجود ندارد و موافق باورِ سخت نهادینه شده نزد نیروی های فشار وحکومتی که دایر بر "هرکه با ما نیست برماست" آنچه دیدنی است و موجود است ، "خصومت" است و دشمنی. لذا حکومت اسلامی کسی را به عنوان مخالف در برابر خود نه می دید، و نه میبیند، هرکه هست "دشمن" است و سر دشمن را نیز باید "سنگ کوفت" که کوبیده است و هنوز نیز میکوبد.
آنانکه زیر این فشار های طاقت شکن و ضد انسانی از کشور گریختند و باری به هر جهت درگیر زندگی مهاجرتی و غربت شدند دست از تلاش برای اثبات عدم مشروعیت حکومت اسلامی بر نداشتند و هنوز هم بر نمیدارندو تا آنجا که در توان نیروهای مخالف رژیم تهران بوده است از حرکتهای روشنگر باز نمانده اند. اینکه این حرکات تا چه حد تشکیلاتی ومنظم وسازمان یافته و مبتنی بر وحدت و روشهای سیاسی با کار برد ِ عملی وموثّر بوده ومیباشد، بیرون از بحث مختصری است که این نوشته در پی آنست، ونگارنده ابدا قصد ندارد به روشها و حرکاتی که در ضدیت بارژیم اسلامی انجام می پذیرد نفیا و اثباتا بپردازد، چراکه از دانش کافی در این زمینه بر خودار نیست. امّا اینقدر هست که بداند هوادار صمیمی و صادق ِ نیروهای طیف چپ است، و تا این حد تکلیف خویش را حداقل با خود روشن میداند.
از همان سی و هفت سال قبل رژیم اسلامی چه از سرِ حقّه بازی و نیرنگ پردازی، و چه به لحاظ توّسل به روشهای غیر خردمندانه غیر از دردسر حاصلی برای مردم ایران نداشته است، چه به لحاظ مادی و چه به لحاظ معنوی. محض نمونه اقدام به تصرّف سفارت آمریکا و گرونگانگیری ۴۴۴ روزه اعضای آن سفارت بود که آثار شوم آن هنوز از سیمای مشقات سیاسی و اقتصادی کشور زدوده نگردیده. حرکتی که غیر از تامین اهداف کوتاه مدّت وسودجویانه ی نزدیکان به راس هرم رژیم اسلامی هیچ اثرِ دیگری نداشت و موجبات سختی های بدتر را در روش زندگی مردم ایران باعث آمد. هنوز گرد و غبار عفن ِ آن حرکت در فضای خفقان ِ سیاسی ایران پراکنده بود که ، با دست یازیدن به لفّاظی های ناشی از بیخردی و ماجراجویانه و بی بند وبارتا آنجا پیش رفتند که در اخر شهریور ۱٣۵۹ کشور را درگیر ِ جنگی کردند که در تاریخ معاصر شاید یکی از خانمان براندازترین ِ ها بود و به سبب آن نه تنها کشور ا زهرگونه پیشرفت باز ماند بلکه تلفات ِ انسانی ِ آن تا همین امروز ملموس و جبران ناپذیر است و یکی از اساسی ترین سر چشمه های فحشای گسترده در سطح کشور همین جنگی بود که هیچ مبنایی غیر لجاج و کبر و خود خواهی "آخوند" ی نداشت. در پناه همین جنگ بود که هجوم به باقیمانده نیروهای   مخالف از هرنوع اندیشه و تفکّری شتابی فزاینده گرفت تا آنجا که طی ماه های مرداد و شهریور سال ۱٣۶۷ دست کم ٣۰۰۰هزار تن از پاکترین فرزندان ایران زمین را بطور دسته جمعی در سلولهایشان به رگبار گلوله بستند. جنایتی که به حق میتوان از آن به "جنایت علیه بشریت" یاد کرد. در طول سالهای جنگ رژیم تهران همواره توانست خود را به سلاح های مورد نیازش مسلّح نمایند ودر این زمینه نیز شواهد و دلایل عدیده موجود است که جهان غرب از تغذیه ی نظامی آن رژیم کوتاهی نکرد، و چرا باید میکرد؟! مگر نه اینکه شعار جهان سرمایه دایر بر این است که "تجارت ، تجارت است**" این هزینه ها مستقیم بر سفره بی نان مردم ایران تحمیل شد و حتیّ "یک موی از زهار" حکام حکومتی کم نشد. ایجاد انفجار در پایگاه نظامی آمریکا در پاییز ۱٣۶۲ در لبنان که مرگ ِ ۲۴۱ نظامی آمریکا و ۵٨ نظامی فرانسوی را در پی داشت، اتهامی است که تاوان محکومیت رژیم اسلامی را از محل دارایی های مردم ایران خواهند پرداخت. اشتهار به حمایت از تروریسم که ناشی ِ از عملکرد رژیم اسلامی بود باعث شد ویلیام راجرز فرمانده ِ ناو "یواس اس وینسنسن" در تیر ماه سال ۱٣۶۷ دستور شلیک به هواپیمای مسافربری ایران ایر پرواز شماره ۶۵۵ بر فراز آبهای خلیج فارس و آسمان ایران صادر نماید ونه تنها مورد مواخذه و محاکمه قرار نگیرد بلکه به هنگام بازگشت به آمریکا و پایان خدمت نشان شجاعت دریافت نمایدوجان ۲۹۰ نفر که ۶۶تن آنها کودک بودند درآسمان پرپرشد.
در کارنامه ی رژزیم اسلامی سیاهکاری بیش و بسیار تر از این است و همگان میدانیم و جهان غرب از هرنیروی دیگری در دنیا بهتر بر این امور وقوف دارد.
واینک امّا آیا چگونه است که رژیم اسلامی با همه ی زشتکاری ها و مظالمی که بر مردمش رواداشته و در عرصه ی بین الملل نیز دست به هرگونه ترور و کشتار مخالفان در سرزمینهای اروپایی و آمریکایی زده واز هیچ عملِ صبعانه یی برای حفظ بقای خود دریغ نمی ورزد امروز درجایی قرار داردکه، ادامه ی حیاتش درلفّافه ی رفع تحریم هسته یی و آزاد سازی دارایی های مسدود شده، وایجاد روابط بازرگانی آسانتر و احتمال سرازیر شدن سرمایه های خارجی و این قبیل اقدامات، تضمین و تایید میشود؟!
سخن در اینست که کجای کار ِ مخالفین ِ رژیم اسلامی نادرست وغیر خردمندانه است که ظرف سی و هفت ساله گذشته نتوانسته است در جهان ایجاد چنان وجاهتی نماید که با تکیه برآن، همه ِ لوازم مشروعیت آن رژیم از بین ببرد به نوعی که هیچ دولتی حکومت اسلامی را نماینده مردم ایران ندانسته واز تعامل با آن سرباز زند، تا آنجا که رژیم اسلامی ناچار از قبول مسئولیت های داخلی و خارجی خود باشد. آیا دلیل عدم جامه ی عمل پوشیدن چنین تفّکری در این نیست که حکومت اسلامی ایران همواره و با توّسل به هرعملِ وحشیانه وغیر مردمی توانسته در راستای سیاستها و خواسته هایش نیروبسیج نماید، ولی مخالفین در این رهگذر ناموّفق بوده اند؟غرض این نیست که گفته شود "اپوزیسیون" به هر قیمتی باید نیرو بسیج کند، ولی واضح است که بدون بسیج نیرونیز پیشبرد اهداف سیاسی-اجتماعی ممکن نیست. استحکام رژِیم تهران غیر از تسّلط بر منبع نفت که فعلا تنها منبع مادی واقتصادی کشور میباشد واز آن به عنوان سلاحی در عرصه های اقتصادی-سیاسی دایما بهره میبرد، ریشه در حمایت های مردمی دارد که یا منافع اقتصادی ایشان بسته به وجود این نظام است و یا که به لحاظ باورهای مذهبی شیعی همه ی آرمان های خود را در گرو بقای این رژیم میدانند که درکار ِ زمینه سازی آمدن "مهدی" است! واگر نه اینطور است، سخت است باور کردن بقای یک رژِیم، هرچه باشد و در هرکجای جهان، بدون حمایتهای داخلی. شاید درست باشد که حامیان رژیم در ایران در اقلیّت هستند، ولی آنچه بدیهی است این است که این اقلّیت منسجم و متشکّل است، یک نوع سازمان یافتگی دارد، و در مواقع لازم، که امروزه هر لحظه یی برای حکومت اسلامی، موقعِ لازم است؛ در سطح جامعه حضور میابند و برای پیشبرد خواسته ی رژیم از هیچ امرِ شنیع و عملِ ناهنجاررویگردان نیستند. اینگونه است که حکومت بی اعتنا به مخالفین هرکار که خواسته کرده است. وحالا اینجا و آنجا میبینم ، میشنویم و میخوانیم ،که مردم از برداشته شدن تحریم ها خوشحال شده اند، ورژیم نیز همین را میخواهد و چنین امری را نوعی پیروزی- برچه چیز یا چه کس و چگونه- عظیم قلمداده کرده وبه خورد ملّت میدهد.
خواهان شادکامی مردم ایران بودن بسیار خوب و دلپذیر است. گشایشی هرچند ناچیز در گره های بسته و ناگشودنی بر معیشت ملّی خوب است. ولی این تمامی قضیه نیست. تا وقتی زندگی ملّتی ملعبه ی مشتی مداح و کفن فروش و مهر و تسبیح ساز است که زیر ولایت مطلقه ی فقیه وقیح قراردارد، تاوقتی قیمت سخن ناموافق و تاکید بر آزادی های فردی واجتماعی شکنجه و اعدام است، تا وقتی نیمی از جمعیت یک کشور به صرف زن بودن عنصر نا مطلوب اگرنه، نا فعّال خواسته میشود، تازمانیکه نیروی های تصمیم گیرنده بر سرنوشت مردم تابع هیچ قانونی غیر از باورهای فردی و اتکا به چماق تکفیر نیست و بالاخره در یک کلام، تا زمانی که مردمی از حق تعیین سرنوشت خود با توّسل به شرکت بی مانع و مستقیم در امر تصمیم گیری آزادانه محرومند، هیچ گشایشی غیر از فریب نباید تلّقی شود.رژیم اسلامی از آنجا که به خوبی میدانددر "قلعه یی شیشه" یی زندگی میکند، برای نگهداری خود از هیچ کار روی گردان نیست. اینان برای بقای خود حتی از معامله برسر نوامیس خویش نیز رویگردان نیستند، واگر تا کنون چنین نکرده اند، بی شک مشتری ِ نداشته اند. واینک نیز روباه صفتانه برا ی اینکه بر سند بقایشان و بقایِ رهبریِ فردی با عنوان "ولی ِ فقیه" مهر تایید وتضمین زده شود، به دستبوس شیطان رفته اند. به دستبوس ِ همانکه قرار است ایشان را در بغل ِ سنگ نگهدارد.
**********
۱٨ژانویه ۲۰۱۶
*منسوب به ملاپناه واقف گرجی
**اصطلاح رایج در آمریکا(business is business )