سه سروده


م. روان شید


• از سنکسار
«سار»ش را دوست دارم:
پرواز می‌کند،
گاهی با آوازش
درختی را زیبا می‌کند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۰ دی ۱٣۹۴ -  ۲۰ ژانويه ۲۰۱۶


 از سنگسار...

از سنکسار
«سار»ش را دوست دارم:
پرواز می‌کند،
گاهی با آوازش
درختی را زیبا می‌کند.

از سنگسار
سروی که ساری بر آن نشسته ـ
جوبارِ جاریِ بی‌خیالی و
نسیمی که می‌زند زیر موی بلندِ دختر را
دوست دارم.

از سنگسار
سنگی که نشسته نگاه می‌کند
دمن را و دشت را
زیرِ آفتاب و آدمی که آرام می‌میرد.

از سنگسار
سکوتِ جامانده در زمین‌اش را
زمین‌اش را دوست دارم،
زن‌اش را
زنانگی‌اش را.

از سنگسار
زِنای زیبای‌اش را دوست دارم جماعت!

م. روان‌شید
۸ نوامبر ۲۰۱۵



شاید بدونِ بغض باشد


شاید بدونِ بغض باشد
بهاری که در پیش است
شاید ـ
و تو از هجرت بگویی
و دردهایت
و من از دردهایم
درد را بکشم روی دیوار و درهایی
که تو را می‌بینند
مرا دیده‌اند ـ

شاید هجوم هجرت
ما را به هم نزدیک کند
شاید بهاری که در پیش است
بدون بغض باشد
زندگی شاید
زیبا باشد
شاید...

م. روان‌شید
سوئد
۲۹ نوامبر ۲۰۱۵



و شعر اگر ازاد بود


چگونه بوسه‌هایم را معنا می‌کنی
در سرزمینی که شعر
آزاد نیست
نگاه و دست و دوست
دوست داشتن
آزاد نیست.

چگونه بگویم
بسرایم
ببوسم‌ات
در سرزمینی که زندگی
آزاد نیست...

...................
م. روان‌شید
سوئد
۱۹ اکتبر ۲۰۱۵