سخنی که طنز و محضکه عام و خاص شد! - محمد شوری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲۱ ژانويه ۲۰۱۶


رهبر جمهوری اسلامی ایران (خامنه ای) در دیدار دست اندرکاران انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان گفتند: کسانی که مخالف نطامند رای بدهند، اما حق ندارند نماینده شوند!!

۱- حضرت آقا،جنابعالی بیش از ربع قرن و بعلاه ٨ سال رئیس جمهوری، یک تنه فرمان و سکان انقلاب در اختیارتان هست.

۲- خمینی در اولین سخنان خود در ورود به ایران گفت: «... ما فرض می‌کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل عمل است، لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند، ولو تمامشان به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، به چه حقی ملت پنجاه سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می‌کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است...پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می‌توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا، سلطنت قانونی نیست».

٣- معنای ساده ای که هر خاص و عام از انتخابات درک می کند، این است که بتوانند در سرنوشت و اداره کشور خود سهیم باشد و این قدرت چرخ بخورد.

۴- با دیدگاه و سخنی که فرموده اید، پس چرا انتخابات برگزار می کنید؟

۵-یا رومی روم باشید و یا زنگی زنگ!
نمی شود پز دمکراسی و انتخابات و پارلمان و تفکیک قوا را داشت، ولی از آن طرف به خلق الله بگوئید به اینهایی که من می گویم رای بدهید!
سخن اخیر شما یعنی اینک هم خدامی خواهید و هم خرما را!!

۶-چرا شرم دارید از اینکه بگوئید در حکومت اسلامی انتخابات و شورا و تفکیک قوا یک امری ست صوری؟
پیشترها جناب آذری قمی در بیان تئوری سیستم حکومتی در اسلام گفته بود: ما یک کیلو گلابی داریم، مردم هم باید همان را بخرند!

۷- و اگر یادتان باشد- که هست - پیش از انقلاب ابتدا شعار داده می شدکه: استقلال، آزادی حکومت اسلامی، این حکومت اسلامی چیزی مثل داعش امروز و حکومت مطلقه جنابعالی (ببخشید ولی فقیه) را تداعی می کرد، لذا زهبران متوجه شدند و آنرا به استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی تغییر دادند. جمهوری هم که یعنی شرکت آحاد مردم!

٨- در آنزمانی که شما قرار بود برای رئیس جمهوری انتخاب شوید، دو رقیب بیشتر نداشتید. من با آقای توسلی از اعضای بیت امام تماس گرفته و گفتم شما می فرمائید واجب عینی و تکلیف شرعی ست که مردم در انتخابات شرکت کنند. من میان کاندیداها کسی را که بپسندم ندیدم، آیا می شود برای ادای تکلیف رای سفید بدهم؟ ایشان در پاسخ اینجانب گفتند: آری.
من نیز همان سخنان را در اطلاعیه ای مکتوب و به تعداد ۵۰ نسخه (تاکید می کنم فقط ۵۰ نسخه) تکثیر و به آدرس فقط برای برخی مسئولین (و نه مردم عادی) بوسیله پست (آنموقع ارزان بود!!) ارسال کردم، که بازتاب آن این شد که آقای توسلی حرفش را بیاید در سیما جمهوری اسلامی پس بگیرد...
البته من به این جرم و مثل آن در سال ۶۵ به زندان رفتم.حال باز از جنابعالی می پرسم – به عنوان یک شهروند که می خواهد در سرنوشت خود سهیم باشد- بین کاندیداها فرد یا افراد مورد علاقه ام وجود ندارد، آیا می توانم رای سفید بدهم؟! یا آنکه مجبورم همان یک کیلو گلابی را انتخاب کنم.
الان بدلایل مختلف مردم فکر می کنند مجبورند شناسنامه شان حتما باید مهر انتخابات بخورد وگرنه... این ترس بخش عمده ی کسانی ست که رای می دهند!

۹- حضرت آقا، متاسفانه شما ترس از آینده ای دارید که هرچه زودتر قرار است به سراغتان بیاید: (مرگ!). و لذا سالهاست که اختیار قدرت در ید کسانی ست که در همین سخنان اخیر ملزم به دفاع از آنها شده اید! در تمام این سالها هم طرف مشورت شما همین ها هستند؛ دور خود را با حصار آنها آهنین کرده اید؛ و جهان را از عینک آنها می بینید!
حضرت آقا برای عاقبت بخیری و دعای خیر، لطفا از این حصار خود را بیرون بکشید و به دیگران هم فرصت بدهید حرف بزنند و در مدیریت و اداره کشور سهیم باشند، متاسفانه شما همه را به چشم دشمن می بینید....

۱۰-حضرت آقا! تکلیف ما را معلوم کنید!

محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار) اول بهمن ۹۴