فدائیان خلق (اکثریت): امروز کردستان، در هفتاد سالگی "جمهوری مهاباد"!
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱ بهمن ۱٣۹۴ -
۲۱ ژانويه ۲۰۱۶
* بیانیه گروه کار ملی- قومی سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) بمناسبت هفتادمین سالگرد "دووی رێبهندان"
امروز کردستان، در هفتاد سالگی "جمهوری مهاباد"!
دوم بهمن ماه امسال، از تاسیس "جمهوری مهاباد" درست هفت دهه گذشت. این جمهوری، یازده ماه بیش نپائید و در مواجههای بس نابرابر توسط ارتش حکومت مرکزی پهلوی درهم شکست. با اینهمه اما، نقطه عطف ماندگاری شد در جنبش ملی گرایانه کرد و الهام بخشی پایدار برای زمانه بعد خویش. پایانی بر شورش ها و تحرکات خودبخودی پیشین کردها با رهبری عموماً ایلی و فرقوی، و آغازی برای مبارزات برنامه محور و متحزب کردی. "جمهوری مهاباد"، اولین نمود ساختاری و حکومتی مدنی بود در مبارزه ملی کردها تا آن زمان و نخستین خود بودگی واقعی آنان در طول مبارزه چندین دهه منطقه گستر ی که پشت سر داشته اند.
در سالگرد "دووی رێبهندان"، می توان بر دستاوردها و تجارب جنبش یک صد ساله ملی گرایانه کرد درنگ داشت، جا دارد تا در خود تجربه "جمهوری مهاباد" به بررسی نشست، می توان موقعیت کنونی میراث این جنبش را بررسید و یا حتی صرفاً، تاملی کرد بر جنبه معینی از وضعیت امروزین کردستان ایران در این جنبش و بس. جنبش کرد، جنبشی است دیر سال، غنی و شایسته تحلیل و تبیین از جهات متفاوت؛ در نوشتاری کوتاه اما، ناگزیر از گزینش هستیم و ایستادن بر محوری معین. ما طی سال های گذشته کوشش هایی داشتهایم برای ورود به این واقعه تاریخی در جهاتی که برشمردیم و وظیفه خود می دانیم تا باز در همه این زمینه ها، شرکت کننده گفتمان های مربوط به جنبش همچنان جاری کرد باشیم با تاکید بر وجه مبارزاتی آن. در اینجا اما، درست متاثر از سیاست ورزی نیاز روز، بر وضعیت روز این جنبش درنگ می ورزیم تا از همین طریق، یاد این روز تاریخی را نیز بزرگ بداریم.
اکنون با نگریستن از فراز هفتاد سال به آن تجربه، کردستان ایران همچون دیگر بلاد کردنشین و بطور کلی منطقه را در شرایط دیگری می بینیم. اگر در آن زمان بارزانی ها بعلت فشار دولت عراق به کردستان ایران پناه آورده و عملاً به بخش مهمی از سپر دفاع نظامی "جمهوری مهاباد" بدل شده بودند؛ و اگر در مناطق کردنشین ترکیه و سوریه خبر آنچنانی از جنبش کردها نبود، اینک اما منطقه خاورمیانه از جمله با پارامتر جدی جنبش حق طلبانه کردی و در مقیاسی گسترده و مردمی آرایش یافته است. در حال حاضر بعلت دخالت های نظامی و سیاسی قدرت های جهانی، ضعف دولت های مرکزی و خود سازماندهی بهتر کردها در پی سال ها نبرد و تجربه، جنبش کردی از موقعیت کاملا متمایزتری بهرهمند شده است. موقعیتی که در آن، کردستان عراق نه تنها به حکومت نوع اقلیم دست یافته است بلکه دارد بر بستر تجربه دولت - ملت و پوزیسیون- اپوزیسیون خودی (کردی) و سر برآوردن جامعه مدنی در کنار نیروی سنتی پیشمرگه پیش می رود؛ کردها در سوریه از سکوت و رکود تاریخی بدرآمده و وارد پروسه رویاروئی جدی برای کسب حقوق خود شده و برای نخستین بار دارند تجربه خودگردانی در قالب "کانتون" ها را پیش می برند؛ در کردستان ترکیه و علیرغم همه پیچیدهگیهای موجود در آن نیز، با چنان ابراز شخصیت سیاسی نیرومند و غیر قابل صرفنظر شدنی مواجهیم که به سهم جدی خود می تواند رقم زننده آینده ترکیه بشود؛ و در کردستان کشور ما نیز، علیرغم بازی های بغرنج جمهوری اسلامی در رقابت های منطقهای که بگونه عینی همسویی هایی دارد با پارهایی از رویکردهای کردها در کشورهای همسایه ما و در همانحال تداوم سیاست سرکوب آن در کردستان ایران، مردم کردستان ما عمدتا از طریق حرکت های مدنی، بطئی، آرام و عمیق خود است که ابراز وجود می کنند. درست بهمین اعتبار هم می توان گفت که جنبش ملی کردستان ایران چه از نقطه نظر پهنای جغرافیایی و چه عمق شعور شهروندی، و علیرغم ظاهر این "آرامش موجود"، در موقعیت فعال قرار دارد!
اما علیرغم همه این پیشرفت های جنبش ملی کرد، باید در نظر داشت که کردها بطور عمومی باز در شرایط دوگانه و دشواری مبارزه سیاسی خود را به پیش می برند. در واقع از یکسو شرایط جهانی و منطقه، دوام و قوام یابی جنبش کرد که خود را در موجودیت احزاب سیاسی مبارز چندین دههایی در هر ناحیه کرد نشین از جغرافیای منطقه نشان داده است، و بلاخره ضعف دستکم دو دولت مرکزی تاریخاً سرکوبگر کرد (عراق و سوریه)، امکان ابراز شخصیت سیاسی کرد و کردستان را بیشتر نموده است. از سوی دیگر اما، با توجه به جغرافیای هر چهار کردستان، خاورمیانه محل تقاطع همه منافع جهانی و منطقهایی، بازی سیاسی قدرت هائی که فرامنطقهای هستند اما منطقهای عمل می کنند، و وضعیت نه هنوز ریزش بیکباره دولتهای ضعیف شده، مناطق کردنشین کماکان درگیر مبارزهای نفس گیرند که با توجه به یک رشته ضعف های درونی صفوف شان آنان را در موقعیت حساس تهدید و فرصت همزمان، و در نتیجه در شرایط بمراتب دشوارتری از قبل قرار داده است. پدید آیی چنین وضعی در رابطه با موضوع بغرنج جنبش کرد البته نه تنها جای شگفتی ندارد که مشخصاً خصلت نمای این جنبش یک قرنه است. جنبشی که، هم متفرق است در چهار نقطه جغرافیای سیاسی منطقه و هم در وجود همین متفرق ها، عمیقاً هم سرنوشت با همدیگر. جنبشی که، هم علیه دولت مرکزی خودی است و هم گره خورده با سیاست های دولت مرکزی آن دیگری که در رقابت سیاسی قرار دارد با دولت مسلط بر او! واقعیت این است که در حال حاضر بیشتر مناطق کردنشین در منطقه خاورمیانه، منهای ایران، دچار جنگ و آشوب و ناامنی شدیدی قرار گرفتهاند. و درست متناظر با همین عینیت نیز است که اگر جنبش کرد در آنها بیشتر چهره نظامی دارد و به سر برده در حالت جنگی، در ایران اما عموماً دارد به شکل برآمد غیر نظامی مدنی تجلی می یابد.
تا آنجائی که به کردستان ایران برمی گردد می توان جنبش کردستان را در دو سطح مورد ارزیابی قرار داد: سطح احزاب کردی در هیئت تشکیلات های علنی در آن سوی مرزها؛ و سطح دوم، جنبش مدنی، بطئی، آرام و عمیقی که در عمق جامعه کردستان در جریان است.
در سطح اول باید گفت که تحرکات مسلحانه این احزاب بعلت موقعیت ویژه شان دچار وضعیت کاملا متمایزی گشته و دیگر بمانند دهههای شصت و هفتاد شمسی نمی توانند معرف تحرکات نظامی علیه جمهوری اسلامی باشند. در این اثنا اما بعلت حضور منطقهای پ کا کا و جریانات نزدیک به آن، از لحاظ نفوذ و اتوریته داخلی نیز قسماً مواجه اند با حریفی جدی. واقعیت این است که بحران کردستان عراق و بازی های سیاسی درون آن، این احزاب و سازمانها را نسبت به قبل، در شرایط دشوارتری قرار داده و مناسبات آنان را هر چه بیشتر متاثر از فعل و انفعالات منطقه نموده است.
در سطح دوم نیز باید گفت که در غیاب پارامترهائی که در کشورهای عراق و سوریه در رابطه با ضعف دولت مرکزی عمل می کند، کردستان ایران نه تنها با این وضعیت فاصله دارد، بلکه حتی ما شاهد حضور سیاسی بیشتر رژیم جمهوری اسلامی هستیم در رابطه با دیگر کانون های مبازرزاتی کرد در منطقه؛ که این حضور گهگاه از طریق همکاریهای معین با سایر کردستان های دیگر خود را نشان می دهد! تاثیری که بیشتر هم از لحاظ روانشناسی مطرح است، زیرا که چهره رژیم را بعنوان "دوست کردها" در دیگر مناطق کردنشین خارج از ایران مطرح می کند، دوستی ای که البته، واقعیت وجودی خود را در اشتراک منافع معین سیاسی و اقتصادی و ژئوپولیتیک بازمی یابد. اما این، مانع از آن نشده و نیست که مردم کردستان ایران برای کسب منافع و حقوق حقه خود در سطوح ممکن مبارزه نکنند. آنان بنابر شرایط جدید و با بهرهگیری معین و در حد توان خود، سعی دارند از طرق مدنی بویژه در زمینههای حقوق زبانی و فرهنگی و قسماً حضور در ارگان های محلی، و نیز استفاده از مقاطع انتخاباتی که در آن نیروهای معینی از مرکز گرایان تا حدودی از مطالبات کردها حمایت می کنند، مبارزه خود را به پیش ببرند. در واقع، در شرایط کنونی این سطح دوم در دادن چهره تودهای و مردمی به تلاشهای مردم کردستان نقش موثرتری ایفاء می کند. البته این، بنوعی ریشه در بعضی از سنت های جمهوری کردستان هم دارد؛ سنتی که در آن، از جمله به روشنگری تودهای و جنبش دهقانی اهمیت داده می شد و سعی در گسترش آن بود.
ما بار دیگر در سالگرد تجربه جمهوری کردستان و این بار در هفتادهمین سال آن، این دستاورد گرانقدر و این آزمون تاریخی پرتو افکن بر آینده را به مردم کردستان تبریک می گوئیم و بویژه با تاکید بر تجارب مثبت آن در زمینه همکاری با نیروهای سرتاسری مترقی و دمکراتیک بر این نکته تاکید دوباره می کنیم که تامین حقوق مردم کردستان ایران اگرچه عمیقاً هم متاثر است و هم اثر گذار در رابطه با جنبش عمومی ملی کرد در همه مناطق کرد نشین منطقه، اما در تحلیل نهایی همانا از دالان تلاش های منحصر بفرد خود، شناخت شرایط ویژه آن و همگرائی بیشتر آن با جنبش و تلاش های سرتاسری است که می گذرد و رقم می خورد. ما آرزو داریم که تجربه غنامند "دووی رێبهندان" و هفتاد سال مبارزه جانفشانه مردم کردستان و احزاب سیاسی وفادار به آرمان حق طلبانه آن، در بالاترین هم پیوندی جنبش مدنی و جنبش سیاسی به بار بنشیند.
گروه کار ملی ـ قومی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
دوم بهمن ماه ۱٣۹۴
|