همایون بهزادی قهرمان سر طلائی فوتبال هم رفت - وحید بدیعی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲۲ ژانويه ۲۰۱۶


انگاری دیروز بود که برای نخستین بار پدر؛ من و برادرم را به امجدیه برد، بازی ایران و اسرائیل فینال جام ملت های اسیا! بعداز ساعت ها انتظار بازی شروع میشه حسین کلانی ،مهراب شاهرخی؛ پرویز قلیچ خانی،مصطفی عرب، عزیز اصلی،اکبر افتخاری؛ آشتیانی ،علی چباری ؛ فریبرز اسماعیلی و کاپیتان حسن حبیبی تیم ایران رو تشکیل میدن رادیوی ترانزیستوری رو به گوشم چسبوندم تاتفسیر بهمنش رو گوش کنم همایون بهزادی با پای مجروح روی صندلی ذخیرها نشسته در اواخر نیمه اول اشپیگل گل اول اسرائیل رو میزنه همه تو بهت و ناباوری هستن حملات تیم ایران بی نتیچه است نیمه دوم شروع میشه ؛ فریبر اسماعیلی از بازی اخراج میشه ! تیم ایران باید ده نفره بازی بکنه ،مردم یکصدا نام بهزادی رو صدا میکنن ممد بوقی توی بوقش میدمه مردم یکصدا میگن بهزادی ما گل میخوایم وقتی محمود بیاتی سر مربی تیم ، بهزادی رو به گرم کردن میفرسته غریو شادی مردم ورزشگاه رو میلرزونه دقیقه ۷۵ جلوی دروازه اسرائیل شلوغه و بعد فریاد بهمنش توی دروازه !؛توی دروازه !همایون بهزادی سر طلائی فوتبال ایران گل مساوی رو میزنه ،ایران با نتیجه مساوی هم قهرمان اسیا میشه ولی پرویز قلیچ خانی با گل سهمگینش در دقایق پایانی پیروزی رو برای ایران به ارمغان میاره
چندی بعد که به دیدار یکی از خویشان در بیمارستان پاسارکارد رفته بودم میفهمم که همایون بهزادی که پایش را عمل کرده بود چند اطاق آنطرف تر بستری است با شوق به دیارش میروم مهراب و کلانی و عزیز هم انجا بودند با مهربانی به من اجازه ورود میدهد، من قهرمان را از نزدیک میدیدم
وقتی گذار عمر من را به روزنامه اطلاعات و مجله دنیای ورزش کشاند همایون بهزادی دیگر باز نشسته شده بود و لی همچنان چهره محبوب مردم بود.
در دنیای ورزش صفحه ای داشتم بنام ارتباط مستقیم که مردم میتوانستند با قهرمانان محبوبشان تلفنی صحبت کنند با حیرت شاهد صدها نامه و تلفن از مردم بودیم خواستار حضور بهزادی قهرمان دیرپایشان در این برنامه بودند.ما هم همایون بهزادی را به این برنامه دعوت کردیم با خوشروئی و مهربانی امد ما از ساعت ۴ تا ۶ بعداز ظهر تلفن ها را باز میکردیم استقبال مردم باعث اختلال در شبکه تلفنی شده بود! همایون تا ساعت ده شب در دفتر مجله ماند و به تلفن ها پاسخ گفت .
اخرین بار همایون را در شب عروسی دومش دیدم عروس تازه ”آذر بهزادی“ بود و همایون با لباس دامادی حاضر بود، بچه های پرسپولیس و شاهینی های قدیم همه آمده بودند عروسی ساده ولی گرمی بود بچه های محله که شنیده بودند امشب دامادی سرطلائی محبوبشان است پشت در هلهله می کشیدند یک صدا امشب چه شبی است... را میخواندند همایون با مهربانی به کوچه میاید تا با بچه های محل عکس یادگاری بگیرد.....
وبعد امروز خبر مرگ همایون را شنیدم، همایون سر طلائی دیگر در میان ما نیست ولی یادش جاودانه است بهزادی در مکتب شاهین بزرگ شده بود و تمام ویژگی های یک قهرمان را داشت او به فوتبال ایران خدمت شایانی کرده است بهزادی فارغ التحصیل مدرسع عالی ادبیات بود.از معدود ورزشکاران تحصیل کرده و آگاه عصر خودش بود.