۵۰ زن در مجلس شورای اسلامی؟
توهم یا اتلاف انرژی؟


لاله حسین پور


• مقایسه تاکتیک یک میلیون امضاء و تاکتیک ۵۰ زن در مجلس شورای اسلامی نشان بارزی از عقب نشینی آن بخش از زنانی است که آن زمان به توده زنان و رواج آگاهی فمینیستی درخیابان ها و از درب خانه ها معتقدبودند و اکنون بانگاه به قدرت و باور به شرکت درآن و تصویب قوانینی به نفع زنان، ضد آگاهی ترویج می کنند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲٣ ژانويه ۲۰۱۶




۵۰ زن که قرار است برابری طلب نیز باشند.
آیا این ۵۰ زن هم اکنون نیز تلاشی برای ایده های برابری طلبانه شان می کنند؟ یا قرار است اول پای شان به مجلس شورای اسلامی برسد تا تلاش شان را برای رسیدن به حقوق برابر زنان با مردان آغاز کنند؟ اگر این زنان در حال حاضر نیز به فعالیت های برابری خواهانه شان مشغولند، آیا بهتر نیست که به این فعالیت ها شدت بیشتری داده و به جای این که وارد مجلس شده و خود را در حرافی های بی ثمر و توخالی سیاست مدارها محو کنند، به اشاعه آگاهی فمینیستی و تعمیق آن در حوزه کار و زندگی شان بپردازند؟
آیا آن ها بر این باورند که با این تاکتیک زنان را آگاه تر کرده و آنان را به حق و حقوق واقعی شان می رسانند یا با هدف ایجاد روزنه ای برای شرکت هر چه وسیع تر زنان در قدرت تلاش می کنند؟ آیا به معنی واقعی، امیدی به رد شدن این زنان یا نصف آنان، یا حتی یک پنجم آنان از صافی شورای نگهبان دارند یا تنها برای "پرشور" کردن انتخابات و شرکت در آن، چنین تاکتیکی را برگزیده اند؟ و انبوه سئوالات دیگر....
باید اذعان کرد که این سئوالات برای رفع ابهام نیستند، انتقاد و طعنه هم نیستند، بلکه نگرش بخش دیگری از زنان را بیان می کنند که چنین تلاش هایی را بی ثمر دانسته و با تجربه ٣٨ ساله خود ترجیح می دهند به تاکتیک هایی روی بیاورند که زنان را حتی شده یک قدم به جلو ببرد و دیگر درجا نزنند.
مقایسه تاکتیک یک میلیون امضاء و تاکتیک ۵۰ زن در مجلس شورای اسلامی نشان بارزی از عقب نشینی آن بخش از زنانی است که آن زمان به توده زنان و رواج آگاهی فمینیستی در خیابان ها و از درب خانه ها معتقد بودند و اکنون با نگاه به قدرت و باور به شرکت در آن و تصویب قوانینی به نفع زنان، ضد آگاهی ترویج می کنند.
درواقع نمی توان به این بخش از زنان ایرادی گرفت. طبیعی ست که زنان در طبقات و اقشار مختلف جامعه پخش هستند و هیچ انتظاری نیست که همه یکسان فکر کرده، یک نظر و یک هدف داشته باشند. بدیهی ست که هرزنی با توجه به خاستگاه و جایگاه اجتماعی اش حرکت کرده و تلاش می کند، به اهدافش برسد. هیچ گاه نمی توان به زنی که هدف نهایی اش رسیدن به صندلی نمایندگی در مجلس هست، ایراد گرفت. ایراد به زنانی هست که هدف خود را احقاق حقوق برابر میان زنان و مردان گذاشته اند و به باور خود رسیدن به آن صندلی را به ویژه تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، قدمی در راه رسیدن به این حقوق می دانند.
نه، باید منصف باشیم. اکثر این بخش از زنان می دانند که به آن صندلی نخواهند رسید، اما با این وجود تصور می کنند با این تاکتیک می توانند، زنان را به حقوق خود آگاه کنند و قدمی به جلو بردارند. آن ها توهمی ندارند و می گویند، رسیدن به هدف مهم نیست، فرآیند مهم است. بیایید ببینیم کدام فرآیند در حال شکل گیری ست.
در این فرآیند، زنانی که در این ٣٨ سال شناختی از مکانیزم انتخابات در جمهوری اسلامی نداشته اند، بالشخصه آگاه می شوند که این مکانیزم چه خصوصیاتی دارد. آن ها بعد از ٣٨ سال متوجه می شوند، سرکوب زنان در تمامی وجوهات زندگی شان، یک سرکوب نهادی و قانونی است که در تار و پود این رژیم تنیده و با چنین تاکتیک هایی نمی توان آگاهی فمینیستی را به میان زنان برد، بلکه آنان را از فرایند آگاه سازی، سازمان گری و تشکل یابی خود منحرف کرده و سمت گیری به میان توده زنان را در جهت نگاه به بالا و قدرت تغییر می دهد.
خوب است باز مقایسه ای میان دو تاکتیک یک میلیون امضاء و تغییر چهره مردانه مجلس بکنیم. اگرچه رسیدن به یک میلیون امضاء نیزمانند تغییر چهره مردانه مجلس سمبلیک بود، اما هدف آن بردن آگاهی میان زنان زحمت کشی که از حقوق شان بی خبر بودند و هستند، بود. دیگر مهم نبود که واقعا یک میلیون، کمتر و یا بیشتر امضاء جمع آوری شود. حال اما با هدف شرکت ۵۰ زن برابری طلب در مجلس، دیگر این زنان زحمت کش نیستند، که آگاه می شوند، بلکه تعدادی از زنان نخبه و دارای شرایط نمایندگی بسیج شده و نیرو وتوان خود را به تاکتیکی اختصاص می دهند که نتیجه آن از قبل معلوم است.
شرکت در قدرت، آن هم قدرتی تمامیت گرا، فاسد و با دستانی آلوده به خون زنان و مردان کشورمان نتیجه ای جز حل شدن در آن نخواهد داشت. نمایندگان مجلس چه می کنند؟ همه می دانیم. همان کار را ۵۰ زن برابری طلب نیز خواهند کرد.

کمپین تغییر چهره مردانه مجلس، اساسا توهم پراکنی می کند.
توهم ِ اول، گذشتن از سد شورای نگهبان است. از خیل زنانی که نام نویسی کرده اند، چند نفر این "شانس" را دارند که از این سد عبور کنند؟ مسلما معدود زنانی که درچهارچوب سیاست های رژیم و مجلس می گنجند. و چند نفر از این واجدین "صلاحیت" انتخاب شده و وارد مجلس می شوند؟ پاسخ، فردای انتخابات داده می شود. اما توهم اصلی، قانع کردن نمایندگان به تصویب قوانین برابری طلبانه است.
بیایید ببینیم مجلس تاکنون چه کرده است؟ چه قوانینی را به نفع زنان تصویب کرده و کارنامه اش در تصویب قوانین ضد زن چه بوده است؟ آیا چون تعداد زنان در مجلس انگشت شمار بوده، چنین شده؟ آیا توهم تا این درجه در بخشی از زنان آگاه کشورمان وجود دارد که می توانند با وارد کردن چند زن برابری طلب به تصویب قوانین برابری طلب برسند؟

این کمپین اتلاف انرژی ست
فعالیت آن هایی که برای شرکت در مجلس و کاندید شدن تلاش می کنند، قابل درک است و نقدی بر آنان وارد نیست. آن ها هدف خود را می شناسند و در آن جهت قدم برمی دارند. نقد بر آنانی ست که هدف این تاکتیک را، آن طوری که برخی از فعالین کمپین تغییر چهره مردانه مجلس ادعا می کنند، نه شرکت در مجلس (چرا که آن را ناممکن می دانند) بلکه تنها برای از خمودگی درآوردن جنبش زنان و ارائه آگاهی به توده زنان اعلام کرده اند. اکنون می توان به وضوح دید که کدام بخش از زنان از خمودگی درآمده اند. واقعیتی ست که عده ای به سختی مشغول این تاکتیک شده و تمام انرژی خود را در این راستا به کار گرفته اند. اشتباه نیست اگر سئوال کنیم، چه فایده؟
به راستی جای تأسف است که انرژی ارزش مند زنان آگاه، فمینیست و کنش گر ما در فضای تقریبا باز قبل از انتخابات، این چنین به هدر می رود. آیا مثمرثمرتر نمی بود، اگر همین ۵۰ زن برابری طلب را در محیط شغل و زندگی خود فعال کرده، تا به روشن گری در ارتباط با اشکال مختلف مردسالاری بپردازند، تا حقوق برابر زنان و مردان و زوایای آن را برای زنان و مردانی که فمینیسم را ضدیت با مردان می فهمند، به عینه و در عرصه های مختلف زندگی نشان دهند، تا.....

lalehhoseynpour.wordpress.com