زمان حل و فصل بحران افغانستان فرا رسیده است


اردشیر زارعی قنواتی


• بحران افغانستان با توجه به تشدید تنش ها و ورود بازیگر مخرب دیگری در قامت "داعش" به متن بحران، به مرحله یی رسیده است که امروز دولت مرکزی کابل و قدرت های جهانی بیش از پیش نسبت به وخامت اوضاع این کشور احساس خطر می کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲۱ ژانويه ۲۰۱۶


بحران افغانستان با توجه به تشدید تنش ها و ورود بازیگر مخرب دیگری در قامت "داعش" به متن بحران، به مرحله یی رسیده است که امروز دولت مرکزی کابل و قدرت های جهانی بیش از پیش نسبت به وخامت اوضاع این کشور احساس خطر می کنند. به همین دلیل به تازگی یک اجماع ملی، منطقه یی و بین المللی جهت خروج از این بن بست در افق پدیدار گشته است. با ورود چین به عرصه میانجیگری سیاسی در بحران افغانستان با توجه به احساس خطری که این کشور نسبت به گسترش بنیادگرایی اسلامی در بین اقلیت "اویغور" در استان "سین کیانگ" کرده است در کنار نفوذ انکار ناپذیر این کشور بر روی دولت پاکستان که به نوعی پشتیبان اصلی گروه های مخالف افغانی از جمله "طالبان" می باشد، چشم انداز نسبی صلح بیش از هر زمانی ایجاد شده است. نشست چهارجانبه صلح متشکل از نمایندگان کشورهای افغانستان، پاکستان، آمریکا و چین در تاریخ ۱۱ ژانویه در اسلام آباد را می توان شروع مرحله یی از تلاش های سیاسی صلح به حساب آورد که این بار به خلاف دفعات پیشین موازنه مثبت را در بین اضلاع بازیگران عرصه منازعه فراهم کرده است. هر چند که نشست اسلام آباد درگیر بحث های کلی جهت تعیین روند مذاکرات گردید و هیچ دستاورد مشخصی را به همراه نداشت اما به جهت واقع بینی و مواضع پراگماتیسم مذاکره کنندگان تا حدود زیادی در مسیر یک "نقشه راه" درست قرار گرفت. در این نشست هم چنین مشخص گردید که دور دوم مذاکرات یک هفته بعد باید در کابل دنبال شود و از طرف پاکستان و افغانستان نیز در خصوص نمایندگان اپوزیسیون (طالبان) یک توافق انجام شود. طبق جدول اعلان شده در روز ۱٨ ژانویه دور دوم مذاکرات در کابل با حضور نمایندگان و هیات های چهارگانه، نشست دوم برگزار شد تا مشخص شود این بار همه بازیگران متعهد و مصمم به رسیدن به نتیجه در طول مراحل زمانبر مذاکرات صلح می باشند.                                                      
در طول هر دو نشست نمایندگان گروه طالبان شرکت نداشتند اما خبرهای حاکی از آن است که حداقل جناح اصلی این گروه به رهبری "ملا اختر محمد منصور" در تماس دائم با مقامات پاکستانی در این خصوص قرار دارند. چنانچه یکی از رهبران این گروه به خبرگزاری فرانسه ضمن تایید تماس های بین آنان و دولت پاکستان گفته است "که رهبران این جناح می خواهند بدانند که آیا نمایندگان جناح های انشعابی نیز در مذارکات شرکت خواهند کرد". از طرف دیگر گفته می شود که جناح "ملا رسول آخوند" مخالفت خود را با حضور هیات پاکستانی در این مذاکرات صلح اعلان کرده است و تا کنون جناح های کوچک انشعابی دیگر از طالبان در این خصوص سکوت کرده اند که با توجه به عدم حمایت های قدرت های منطقه یی از آنان قادر به تاثیرگذاری و تخریب مذاکرات صلح نخواهند بود. از آنجا که تا به امروز به اذعان مقامات افغانی و تحلیلگران امور این کشور نقطه قوت طالبان در حفظ حیات و موقعیت قدرتمند خود منوط به حمایت جدی پاکستان و به خصوص سازمان اطلاعات ارتش این کشور موسوم به "آی اس آی" بوده است به نظر می رسد که جناح اصلی طالبان به رهبری ملا اختر هم چنان نقش تعیین کننده یی در تعیین آینده سیاسی این گروه و "شکست یا پیروزی" هرگونه فرایند صلحی خواهد داشت. از طرف دیگر به دلیل حضور پکن در مذاکرات صلح جدید به دلایل امنیت داخلی – منطقه یی و هم چنین منافع ژئوپلتیک این کشور برای حفظ ثبات در آینده افغانستان، این بار برای طرف پاکستانی و گروهبندی نظامی این کشور بسیار سخت خواهد بود که طبق تجارب قبلی هم چنان سیاست "آلاکلنگی" خود را در بی ثبات سازی کشور همسایه ادامه دهد. از سوی دیگر تحرکات گروه های تروریستی در پاکستان و افغانستان هم اکنون به مرحله یی رسیده است که دیگر از کنترل خارج شده و می رود تا ثبات و امنیت دو سوی هندوکش را با خطرات جدیدی روبه رو کند. در چنین شرایطی یک انطباق منافع ملی و منطقه یی بین دولت های حاضر در مذاکرات جدید صلح به وجود آمده است که این فرصت را در اختیار آنان قرار می دهد تا با عبور از تهدیدات، یک توازن در مناسبات قدرت منطقه یی را دنبال کنند.            
در طی ماه های اخیر با ورود بازیگر جدیدی در شمایل داعش به بحران افغانستان که متشکل از بخشی از انشعابیون طالبان و تروریست های صادراتی از آسیای میانه، قفقاز، سین کیانگ، خاورمیانه عربی و حتی غربی است، زنگ خطر به همان پر طنینی که برای دولت و جامعه افغانستان به صدا در آمده است برای امنیت منطقه و به میزان زیادی طالبان نیز آوای گوش خراشی داشته است. درگیری و جنگ های اخیر بین گروه طالبان و هسته های شورشی وابسته به داعش در ولایت "ننگرهار" و از جمله مجادلات خونینی که در ولسوالی "اجین" در این ایالت بین طالبان و داعش انجام گرفته و تا به امروز ده ها تن از دو طرف را معدوم کرده است، هشداری جدی به طالبان بود که می دید یک مهمان تازه از راه رسیده به سر سفره یی نشسته که همیشه به آنان تعلق داشته است. از آنجا که گروه واپسگرا و تروریستی طالبان جدا از تعلق ایدئولوژیک خود به بنیادگرایی دینی، به نوعی ریشه در "ناسیونالیسم پشتون" نیز دارد همین تهدید هژمونی جایگاه اپوزیسیونی طالبان از سوی یک مهمان ناخوانده و "فراناسیونالیستی" می تواند بزرگترین انگیزه یی باشد که این گروه را به روند سیاسی و مذاکرات صلح تشویق کند. با چیدن قطعات این پازل به هم ریخته در ابعاد ملی و منطقه یی، می توان امیدوار به نتیجه رسیدن فرایند صلح در یک بازه زمانی میان مدت بود، البته به شرطی که اراده و همکاری لازم در بین قدرت های چهارگانه ی حاضر در مذاکرات جدید صلح وجود داشته باشد. با درک منطقی از سیر تحولات جاری و خطری که هم اکنون جهان از تروریسم داعشی احساس می کند به نظر می رسد که این بار تا حدود زیادی این اراده تامین شده است. هم اکنون هیچ نیرویی در منطقه وجود ندارد که این خطر را احساس نکرده باشد و به همین دلیل زمان آن رسیده است تا بحران افغانستان خرج سفره خود را از نفوذ جناح عربی جدا کرده و سعی خود را تنها معطوف به منطقه پیرامونی جهت انفکاک بحران از بی ثباتی کلی خاورمیانه کند. پاکستان به عنوان اصلی ترین حامی طالبان با توجه به این دلایل دیگر نمی تواند به سیاست بی ثبات سازی گذشته خود ادامه دهد و افغانستان نیز به نقطه یی رسیده است که می بایست برای یک بازتوزیع قدرت در سطوح ملی اقدام کند. این وضعیت در کنار خواست علنی و اجتناب ناپذیر بازیگران بزرگ بین المللی از جمله آمریکا و چین برای ایجاد ثبات در این منطقه شرایطی را ایجاد کرده است که از درون آن می توان در انتهای تونل تاریک کنونی کورسوی از روشنایی و امید را دید.