شعری بر سنگ گوری


مجید نفیسی


• اینجا مردی خوابیده که در خانه
هرگز جوابِ در را نداد.
همیشه تا پشتِ در رفت
ولی کلونِ آن را نگشود. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲٣ ژانويه ۲۰۱۶


 اینجا مردی خوابیده که در خانه
هرگز جوابِ در را نداد.
همیشه تا پشتِ در رفت
ولی کلونِ آن را نگشود.

اربابی ماند "رعیت پرور"
که همیشه دستِ نوازشش
چون سیلی آبداری فرود آمد.

پدری ماند "فرزند نواز"
که همیشه وسوسه ی بوسه اش
چون نیشگونِ گزنده ای فرونشست.

شوهری ماند "همسر دوست"
که همیشه آدابِ نکاحش
چون احکامِ "رساله" درآمد.

همیشه یُبس ماند و عبوس
و تنها گاهی با احتیاط
چون چُسِ چربی
خود را رها کرد.

یک عمر
در تنهایی خود باقی ماند
چون برجِ کهنه ی "سِن بندی"*
بر تپه ای دور از آبادی
با طلسمِ سلیمان زیر پایش
و سردرِ سنگیَش را
نجاستِ هیچ هُدهُدی
آلوده نکرد.

۲٨ ژانویه ۱۹٨۶

*- برجی بر بنیادِ خُرافه سر راهِ دهکده ی "پوده" به "کَره", سمیرم پائین, اصفهان برای دفعِ آفتِ سِنِ گندم.