بیش از یک تصویر بر دیواری خزه بسته - فرشین کاظمی نیا

نظرات دیگران
  
    از : مانی فرزانه

عنوان : چرا بیدقتی ؟
دوست عزیز کرباسی ـ در فیس بوک و رسانه های اجتماعی از این مطالب بسیار است
مثلا دوستی نادیده ای بنام خانم فرزانه ابراهیم زاده مطلبی از «تاریخ ایرانی » در باره ی سیاهکل تهیه کرده با عنوان :«شرح نیم ساعت درگیری در پاسگاه سیاهکل»
که «تاریخ ایرانی » در محل فعلی سیاهکل بصورت مصاحبه با چند نفر از اهالی سیاهکل بعصی با نام و نشان انجام داده است که مردم معمولی هستند. بعضی در سال ۴۹ نوجوانی بودند ..این ها شاهد عینی هستند آموزنده است .
http://www.kar-online.com/node/۱۰۲۰۸
۷۲۴۰۶ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۴       

    از : کرباسی

عنوان : یی دقتی
برای مامورین اطلاعاتی پیدا کردن چنین دیواری در لاهیجان چندان مشکل نیست و صاحبخانه بیچاره .....
در نوشتن این مطلب کمی بی دقتی بکار نرفت ؟
۷۲۴۰۲ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : لطفاً ...
آقای محسن کوشا گرامی، خطاب به من می نویسی؛ «...در کامنت شما...».
لازم است که بگویم، من هرگز کامنت ننوشته ام. گاهاً تلاش می کنم، "نظر" م را نوشته، و برای درج در بخش "نظرات" مقاله ارسال دارم. که گاهاً پیشآمد کرده، که نظراتم مورد بی لطفی واقع شده و درج نشده اند.

در جایی از نظرت می نویسی؛ «...راهیان این جنبش ها وظیفه دارند که با اشکال ممکن تلاش های حکومت و ارتجاع را خنثی کنند تا نسل امروز که در جستجوی سنّت های مبارزاتی پیشینیان می باشد از کم و کیف مبارزات گذشته آگاه شود تا از تجربیات آنها استفاده کند...»
از خیلی مدتها پیش بی آنکه اطلاعی از رهنمود خوب شما داشته باشم، همواره تلاش کرده ام در قالب نوشتارهای مستقل و یا نوشتن نظر پای مقالات دیگر هموطنان به مهمِ مورد اشاره ی شما بپردازم.

در جای دیگری از نظرت می نویسی؛ «ولی جنابعالی خیلی راحت می نویسید...» و سپس بریده هایی از نظرم را به آن وصل، و بی آنکه مشخص کنی هدفت چیست، می گذری.
و در بندِ بعدی نظرت می نویسی؛ «دوست عزیز موضوع این مقاله مانند نوشته های دیگر در باره ی جنبش چریکی و جنبش چپ... است.»
لازم میدانم که بگویم، لطفاً گز نکرده، نظرم را از میانه پاره نکن. من هم در نقد پیشینه جنبش چپ و مولودِ زیبای آن جنبش فدایی نوشته و می نویسم. اگر با کمی دقت بیشتر نظر سابقم را مطالعه کنی، به بقین معلومت خواهد شد، که هدفم از نقد بهبود است، و نه ...
۷۲٣۶۹ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۴       

    از : محسن کوشا

عنوان : برای آقای البرز
ببینید ، در کامنت شما ، و نقل قول از آقای فرشین کاظمی نیا ـ محقق ـ دوبار از قید« شاید» استفاده می کند [ ...شاید به همان اندازه ی ایرج، برزخ فقر و ستم عمومی را چشیده بودند. شاید آن ها هم، مانند ایرج چهره ی فشرده و در هم شکسته ی پدر، ...]

ولی جنابعالی خیلی راحت می نویسید:
[ ..بی تردید «...تغییر وضع موجود و بهبودی...» ]
[ اما آنچه که مسلم است «...رخداد...» سیاهکل .]

دوست عزیز موضوع این نمقاله مانند نوشته های دیگر در باره ی جنبش چریکی و جنبش چپ در جامعه ای که همه چیزش همیشه با سانسور و انحصارطلبی گره خورده بوده است برای نسل امروز لازم است.
حکومت اسلامی علیرغم اینکه در دو دهه ی اول ولایت ننگین خود و بعداز سرکوب خونین چپ منکر شرکت سایر نیروها در انقلاب بود . مجبور شد با انتشار جعلیات در مجلات و روزنامه ها و کتابها تاریخ دیگری برای جنبش های اجتماعی ایران بنویسد.
راهیان چپ ، هواداران جنبش فدائی به جز انتشار چند کتاب، چندین نشریه و ده ها مقاله و تکذیب ادعاهای سخیف مرتجعین در برابر ارتجاع حاکم و محکوم تقریبا از هیچ امکاناتی برخوردار نیست.

سئوال اینست این همه جعلیات برای چه منتشر میشود؟
به نظر نگارنده چون حذف و تحریف جایگاه مبارزان ضد دیکتاتوری شمول فدائیان خلق ایران غیر قبول است. راهیان این جنبش ها وظیفه دارند که با اشکال ممکن تلاش های حکومت و ارتجاع را خنثی کنند تا نسل امروز که در جستجوی سنّت های مبارزاتی پیشینیان می باشد از کم و کیف مبارزات گذشته آگاه شود تا از تجربیات آنها استفاده کند.
پیشنهاد می کنم در مصاحبه آقای فرشین کاظمی نیا خیلی روشن تر این موضوع را باز کرده است.
http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=۱۲۶۶۹
۷۲٣۶۷ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : «...تغییر وضع موجود و بهبودی...»
آقای کاظمی نیا گرامی، در جایی از مطلب خود، به دنبال تصویر کردن واقعیت مینویسی؛
«....آن سپاه دانش یا روستائیانی که چریک های سیاهکل را دستگیر کردند، شاید به همان اندازه ی ایرج، برزخ فقر و ستم عمومی را چشیده بودند. شاید آن ها هم، مانند ایرج چهره ی فشرده و در هم شکسته ی پدر، ...به یادشان بود...»

بی تردید «...تغییر وضع موجود و بهبودی...» به خودی خود بوجود نمی آید. هر تغییری نیازمند ابزار و اراده ی مربوط به خود است، که اگر به این دو، عامل زمان را نیفزائیم، ناچاراً اراده گرایی مفرط بر حرکات سایه خواهد افکند.

اینکه چرا آن "سپاهی دانش" چنان کرد؟، سئوالی است مهم، و همه از پیش میدانیم که این سئوال تنها یک پاسخ ندارد.

اما آنچه که مسلم است «...رخداد...» سیاهکل برای تغییر وضع موجود و بهبودی، زمانی واقع شد، که فصل چنین رخدادهایی سپری شده بود، که حرکت آن سپاهی دانش و مجتمع شدن مردم پشت سرش دلیلی آشکار بر این مدعا.
۷۲٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : ایکاروس

عنوان : زنده شدن یک آرمان
سیاهکل با هر تفسیری که از آن بکنیم، در واقعیت، زنده شدن ققنوس وار آرمانی بود که در حال دفن شدن به زیر خاکستر اپورتونیسم و بی عملی جریان چپ گذشته بود. اکنون نیز "چپ" جدید و "دموکرات" در پی دفن آن و تنها نمایش تصویری خاکستری از آن است. به همین دلیل است که هیچ دفاعی از آن در مقابل لجن پراکنی امثال "مهرنامه" ها بر علیه آن، از جانب " این "چپ" "دموکرات" شده نمی بینیم. سیاهکل هر چه که بود طراوت و نو شدن دوباره چپ و خشم و خروش بر علیه ستم و بیداد حاکم و نوید مبارزه بر علیه فقر و فلاکت توده های کارگران و زحمتکشان در زمانه ای بود که صدای چپ خاموش بود و چه با مسمی بود شعر رفیق بیژن جزنی در رسای آغاز گران سیاهکل:
با شما باد آخرین بدرود
برشما باد آتشین سوگند
بر شما کز قطره های خونتان
بر دشت مردستان هزاران لاله روییده است
با شما بدرود بر شما سوگند،
ای عقابان بلند اوج
ای پلنگان غرور خاک
ای همه مردی هم پاکی
در این دوران نامردی و ناپاکی
برشما سوگند با شما بدرود
شما چون ابر باریدید
بر این شوره زار خشک بی پایان
شما چون شیر غریدید
بر شهر سکوت آگین سنگستان
شما از اوج خود در عمق جنگل ها فرو رفتیدو
و آوای خوش آهنگ مسلسل هایتان
در آن شبان سرد ظلمانی
خبرها داشت از فردای شور انگیز انسانی
و فریاد شما در شهر برهم زد
سکوت و خواب خوش بر خیل بدکاران
که با هر نغمه ای با ساز اربابان
به خاک و خون کشیده پیکر بی جان ملت را
کنون بر خویش میلررند و می ترسند
ز رزم گرم خشم آگینتان وز عزم پولادینتان
ای پاکبازان پاکتر مردان.
قسم بر آتش گرم مسلسلها
که سوزانده ست تخم یاس را در عمق قلب ما
که تا جان در بدن داریم
و با قلبی که آکنده ست از مهر وطن وز شور آزادی
قدم در راه بگذاریم و سر در راهتان بازیم و
طرحی نو در اندازیم.
۷۲٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : بهروز الف

عنوان : چند نکته/سوال
آقای فرشین ممنون از نوشته جالب و بجای شما. من برآنم که بجای حواله کردن "نقد سیاسی" و یا هر نقدی به آینده ای نا مشخص، جد، همان زمان نقد را بگویم/بنویسم (گرچه آلوده به خطا باشد). در همین روال هست که چند سوال و نکته زیر را مطرح میکنم که شاید پاسخی بیابم
۱. نوشته اید "در مقطعی از زمانه ی ایران، خارج از انگاره های سیاسی، "فدائیان خلق" کارکرد رستگاری "درگذشتگان" را به دوش کشانیدند. تبلور اخلاق سلحشوری ایران، درآمیخته با درک ان زمانی از عدالت و سوسیالیزم، نمونه انسان هایی را در آن دهه ی ملتهب ساخت که امروز – بالطبع – نشانی ، جز در بازماندگان فدائی، از آن ها نمی توان یافت. مرادم، در این جا غث و سمین فدائیان نیست که خود قالبی دیگر ( و ساحتی از جنس نقد سیاسی ) می طلبد"
ابتدا اینکه، بر تمامی مدارک موجود چریک های فدایی خلق (نه فداییان خلق- به آنگونه خود را مینامیدند) در پی "آینده گان" بودند نه "درگذشتگان". دوم اینکه "عدالت و سوسیالیسم" معنای متفاوتی در زمان های متفاوت ندارد. سوسیالیسم آوری عدالت برای سرکوب شده گان دستگاه سرمایه داری بوده، هست و خواهد بود. آنکه خود را سوسیالیست میداند و در میدان سرمایه داری مشق میکند، سوسیالیسم را وارونه دیده و شناخته و یا بعمد میشناساند. سوم آنکه یک راه، روش، فرضیه، تفکر و ... اگر درست باشد تنها "جز در بازماندگان" در تاریخ ره پیدا نمیکند. سوسیالیست های افریقایی، ویتنامی، روسی، ایرانی، عمانی، السالوادوری و ..... "جز بازماندگان" سوسیالیست های آلمانی نبودند که ایده سوسیالیسم بجای مانده. چهارم لطف کنید این راه کژ را قطع کنید و بجای حواله دادن به آینده "نقد سیاسی" خود را به نظریات سچفخا اعلام کنید تا همگان به کاستی های آنان آشنا شوند و رسم بر این نشود که حتمن میباید یک نظر، راه و روش را به خطا دانست ولی "نقد" آن را به آینده نامعلوم سپرد. پنجک(ربطی به مسائل سیاسی ندارد) چه اصرای هست از کلماتی استفاده کنیم که در زبان فارسی کلمات مشابه و زیبای وجود دارد (ایا "غث" عربی و "ورسیون" فرانسوی/آلمانی مشابه فارسی ندارند؟)
نکته دیگر. نوشته اید "ای بسا علت اصلی مصائب را در غارت حاکمان و دولت و شاه - چنان که التزام درک آن زمانی بود – می جستند" تا آنجا که توان حافظی من اجازه میدهد، سراغی ندارم که اعضای سچفخا چنین میپنداشتند. اگر هم فقر و بی عدالتی (بقول شما مصائب) را در غارت حاکمان و دولت و شاه (گرچه اینها همگی یکی بود، شاه) ولی نهاد آن را بخوبی در شیوه سرمایه داری میپنداشتند و این دقیقن تفاوت اندیشه سچفخا بود با دیگر سازمان ها، احزاب و افراد
شاد و تندرست باشید
۷۲٣٣۷ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : نسیم پرستویی

عنوان : مبارزه علیه نظم سرمایه داری هرگز نخواهد مرد !
خسته نباشی
نثز جالب ، مطلب بسیاز خوب ،موضوع انتخابی عالی بود، با دیدن چنین دیواری واینکه انسانی وجود دارد که۳۵سال آنرا به همان حالت نگاه داشته تا خط بطلانی بکشد بر دستگاههای تبلیغاتی رژیم و مدیای جهانی که همواره درتلاشند این فکر را القاء کنند که مبارزه وسوسیالیسم دیگر جایی میان توده ها ندارد، هر کنشگر اجتماعی برای پیشبرد امر رهایی از قیود سرمایه داری انرژی می گیرد !
۷۲٣۲۷ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۴