باز هم درباره ضرورت شرکت در دو انتخابات اسفند ماه سال جاری (۲ و ۳) - الف ـ خ



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۵ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲۵ ژانويه ۲۰۱۶


باز هم درباره ضرورت شرکت در دو انتخابات اسفند ماه سال جاری (٢)

ما در شهریور ماه سال جاری دلایل خود را برای شرکت در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در اسفندماه سال جاری نوشتیم. آن نوشتار که بر اساس بررسی روند تحولات و عوامل موجد آن تدوین شده بود، به رویارویی اقشار و طبقات و نمایندگان سیاسی آنها در این انتخابات‌ها اشاره داشت، که ما هم رویکردمان را در آن باره اعلام و گفته‌ایم که در این مبارزه چگونه عمل می‌کنیم و همراه چه کسانی هستیم. اکنون در ادامه آن نوشته می‌گوییم امروز اغلب مردم کشور ما با بیش از سه دهه تجربه و از سر گذراندن همه اشکال مبارزه برای دستیابی به مطالبات خود، آموخته‌اند که از چه طریقی و با کدام سطح انتظارات که با میزان اتحاد و همبستگی مردم و کثرت شرکت اقشار و طبقات مردم در مبارزات مربوط می‌شود، با مسایل گوناگون از جمله انتخابات‌ها روبرو شوند. آنان به درستی اعتقاد دارند که صحت تئوری و نظریه را با عمل و واقعیت باید سنجید و از هر اقدامی که امروز در زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنان اثرگذار باشد، مستقل از میزان و اندازه تاثیر آن، بر نوید تحقق مطالبات حداکثری در افق‌های دوردست، ارجحیت دارد و بعبارتی مطالبات حداقلی قابل تحقق را بر خواسته‌های حداکثری ناشدنی یا مطالباتی که امکان تحقق‌شان اندک و دور از انتظار است، ترجیح می‌دهند. درک ما از روانشناسی مردم ما را وا می‌دارد تا از مسیر نادرست و ناهمواری که به هدف منتهی نمیشود و مردم نیز به آن اقبال نشان نمی‌دهند پرهیز کنیم، و در موضعی قرار نگیریم که با راه و رسم مردم تفاوت آشکار دارد و در عمل ما را نه در کنار آنها بلکه در برابرشان قرار می‌دهد.

ما پذیرفته‌ایم که در کلی‌ترین ارزیابی، در کشور دو بلوک سیاسی اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان در انتخابات‌ها، در غیاب سایر احزاب و گروه‌های سیاسی، اغلب مردم کشور را با خود همراه می‌کنند. در این رویارویی رهبری و نهادهای مرتبط با وی، احمدی‌نژاد و هم‌فکرانش و سایر اصول‌گرایان متحد آنها در برابر اصلاح‌طلبان با رهبری محمد خاتمی و حسن روحانی و سران جنبش سبز و هاشمی رفسنجانی قرار دارند. این دو جریان سیاسی عمده در محوری‌ترین مسائل کشور رویکرد متفاوت با هم دارند و منازعه میان آنان واقعی است و هر چه به انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم، این رویارویی، اقشار و طبقات وسیع‌تری را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به صحنه مبارزه می‌کشاند. مواضع متفاوت بلوک‌های سیاسی یاد شده را در توافق هسته‌ای، سیاست‌های منطقه‌ای، انتخابات‌های پیش‌رو، آزادی‌های سیاسی و مطبوعاتی و دستگیری‌های اخیر روزنامه‌نگاران و همچنین نگاه متفاوتشان را درباره رابطه با امریکا در ماه‌های اخیر که از طرف اصولگرایان به نفوذ و مداخله امریکا در امور داخلی ایران تعبیر میشود در سخنان آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس جمهور نمایندگان ولی فقیه در سپاه پاسداران، رییس قوه قضاییه، و قوه مقننه، امامان نماز جمعه و جماعت بعلاوه چهره‌های برجسته اصولگرایان و اصلاح طلبان بارها شنیده‌ایم که حاکی از رویارویی جدی میان نمایندگان این دو بلوک سیاسی به نمایندگی بخش وسیعی از مردم است. ما در شرایط کنونی و در غیاب احزاب دموکراتیک و چپ، از احزاب اصلاح‌طلب که برای ایجاد زمینه مشارکت مردم در چارچوب ظرفیت‌های تاریخی خود در اداره امور کشور، اهتمام دارند، و در برنامه‌ها و وعده‌های انتخاباتی بر اصلاح امور و حمایت از حقوق شهروندی تاکید می‌ورزند، در برابر اصول‌گرایان پشتیبانی می‌کنیم. ما معتقدیم که با پیروزی آنان بخشی از مطالبات مردم محقق می‌شود و شرایط مناسب‌تری برای مبارزه در راه آزادی‌های بیشتر، دموکراسی و عدالت اجتماعی فراهم می‌آید.

مردم ما برای رسیدن به اهداف‌شان با انتخاب‌های زیادی، مواجه نیستند. آنان راه اصلاحات را کم‌هزینه‌ترین و مطمئن‌ترین راه دستیابی به مطالبات و حقوق شهروندی می‌دانند، و سالهاست که برای رسیدن به مطالبات خود این راه را انتخاب کرده اند. آنان با راهبرد اصلاحات برای رسیدن به هدف، شرکت در انتخابات و صندوق رای را از ابزارهای مهم نیل به آن می‌دانند.   

ما نیز برای حل مشکلات جامعه بر این باوریم که چنانچه اتفاق خاصی که شرایط کنونی را کاملا دگرگون نماید، رخ ندهد، نه فقط شرکت در کارزار انتخاباتی بلکه از همین امروز می‌توان در باره شرکت در دو انتخابات‌ اسفندماه سال جاری، با پشتیبانی از نامزدهای نمایندگی اصلاح طلبان، که از غربال شورای نگهبان عبور میکنند تصمیم‌گیری کرد، و دیگرانی که همچنان دو دل‌اند اگر چه دیر شده اما بنابر آن ضرب‌المثل معروف جلو ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است، می‌بایست دست به کار شوند. باید از مردم خواست در یک اقدام همگانی، برغم محدودیت‌ها و موانعی که شورای نگهبان بر سر راه نامزدهای انتخاباتی ایجاد می‌کند، علاوه بر مطرح کردن مطالبات خود و از جمله آزادی انتخابات و حذف نظارت استصوابی، با شرکت وسیع خود پادزهری بر اعمالِ نظارت استصوابی شورای نگهبان شوند. اطمینان داریم برغم تهدیدها و هشدارهای اصول‌گرایان نظامی و شبه نظامی و غیر نظامی مردم تصمیم گرفته‌اند در این مبارزه‌ای که میان صاحبان و حامیان سرمایه‌های تجاری رانت‌خوار نظامی- امنیتی و غیر نظامی و سرمایه‌های مالی با سایر اقشار و طبقات و تولیدکنندگان خرد و بزرگ در جریان است، شرکت کنند.

درخواست از مردم برای شرکت وسیع در انتخابات‌ مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و پاسخ مثبت آنان به این فراخوان، بدون تردید بنفع اصلاحات و اصلاح‌طلبان و مردم می‌انجامد، چون آراء نامزدهای اصول‌گرایان حتی در انتخابات‌های مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی شهر و روستا که متاثر از روابط قومی، خویشاوندی، منطقه‌ای، محلی و مناسبات کاری است، با آراء آنان در انتخابات ریاست جمهوری تفاوت زیادی ندارد و دامنه تغییرات آراء آنان محدود و ارزیابی‌ها حاکی است، بین ۱۰ تا ۱۵درصد کل آراء رای‌دهندگان است. به باور ما شکست سیاست‌ نظارتی شورای نگهبان و عقیم گذاردن برنامه اصول‌گرایان مبنی بر دستکاری آراء طی فرایند رای گیری و شمارش آن، با صیانت دولت روحانی از آراء مردم و به موازات رصد کردن حوادث و اتفاقات از طریق رای‌دهندگان و اعتراض در صورت ملاحظه تخلفات و تقلبات میسر است. همانطوریکه اشاره شد مهمتر از همه تدابیر، شرکت گسترده مردم در انتخابات‌ است، که موجب می‌شود تا برنامه‌ اصول‌گرایان و تلاش شورای نگهبان برای اعمال نظر و تغییر کیفی نتیجه انتخابات نقش بر آب شود.
حضور حداکثری مردم در انتخابات می‌تواند اثرات نظارت استصوابی را خنثی کند و این راهبرد ثمربخش برای حذف نظارت استصوابی است. کاملا واضح است که نظارت استصوابی با اراده سیاسی یا صدور بیانیه و درخواست از ولی‌فقیه و بلوک حامی وی حذف نمی‌شود. فشار از پایین با افزایش حضور شرکت‌کنندگان و ایستادگی در برابر تخلفات و تقلبات و پیروزی نامزدهای اصلاح‌طلبان و بدست آوردن اکثریت کرسی‌ها و ادامه این فرآیند میتواند ضرورت استفاده از آن را منتفی سازد.

آیا پذیرفتنی است که افزایش نمایندگان اصلاح‌طلب در شوراهای اسلامی شهر و روستا و مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و حاکمیت بر قوه مجریه که با حضور گسترده مردم عملی می‌شود، همان نتایجی را ببار ‌آورد که تسلط اصول‌گرایان بر این نهادها عاید می‌سازد؟ یقینا آنان که تفاوتی میان دو بلوک سیاسی یاد شده قایل نیستند، عدم شرکت در انتخابات یا تحریم آن را تبلیغ می‌کنند، اما مردمی که این تفاوت‌ها را در حیات‌ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود حس می‌کنند و تاثیر این تفاوت‌ها را تمیز می‌دهند، برای پیروزی نامزدهای مورد حمایت خود و تسلط بر این نهادها در دو انتخابات اسفندماه سال جاری شرکت می‌کنند. در این شرایط ما همواره در برابراین پرسش قرار داریم که جای ما در این میان کجا است. در کنار اکثریت توده مردم که تفاوت ها را میبیند یا اقلیتی که چشم بر اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات می‌بندد وبلوک‌ّهای سیاسی اصلاح طلبان و اصولگرایان را نه متفاوت با هم بلکه از جنس هم میپندارد، و معلوم نیست با شرکت در کارزار انتخاباتی یا تحریم آن مخاطبانش چه کسانی هستند؟ حتما   افراد، احزاب و سازمان‌های شرکت‌کننده در انتخابات و اکثریتی که در انتخابات شرکت می‌کنند مخاطب آنان نیستند، چون التفاتی به برنامه‌های آنان ندارند. میمانند اقلیتی از نحله‌های فکری گوناگون با منافع متضاد که هر کدامشان صدای آشنای خود را می‌شنوند. اینان بخاطر قلت‌شان چون نمتوانند آلترناتیوی در برابر دوجریان سیاسی کشور باشند، امتناع‌شان از شرکت در انتخابات به نفع آن جریان سیاسی می‌انجامد که دارای درصد معینی از کل اراء است که با اشاره ولی فقیه به پای صندوق‌های رای می‌شتابند و مخالف شرکت حداکثری مردم در انتخابات هستند چون کثرت شرکت کنندگان موجب کاهش نسبت آراء آنان خواهد شد.   

گفتیم عده‌ای تصمیم شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را به هفته های قبل از آن موکول میکنند، همچنان که اصولگرایان و حتی آیت‌الله خامنه‌ای نیز در انتخابات‌های پیشین مانند خیلی از نیروهای اپوزیسیون از آغاز زود هنگام مبارزات انتخاباتی گلایه داشته و از اقدام اصلاح‌طلبان انتقاد کرده‌اند. باید گفت اتخاذ این مواضع از طرف احزاب و سازمان‌های سیاسی دارای ایرادات اساسی است، و در تقابل با سیاستی است که شرکت در کارزار انتخاباتی را با هدف طرح مطالبات در دستور کار خود قرار داده است و کاملا واضح است که هر چقدر مدت زمان شرکت در فرایند کارزار انتخاباتی طولانی‌تر باشد اهداف تبلیغاتی بیشتری تحقق پیدا می‌کند. چنانچه اعلام شرکت در انتخابات به هفته‌های منتهی به روز انتخابات موکول شود بدلیل محدودیت زمانی و امکانات اطلاع‌رسانی بمراتب کمتر از احزاب و سازمان‌های حکومتی و نزدیک به حکومت، تبلیغات این دسته از گروه‌ها در میان انبوه تبلیغات گسترده احزاب و سازمان‌های شرکت‌کننده در انتخابات به درستی شنیده نمی‌شود و یا به اندازه‌ای که انتظار دارند دریافت نمی‌گردد و یا این صداهای ضعیف در میان هیاهوی انتخاباتی سایر احزاب و سازمان‌ها گم می‌شود. این جریان‌های سیاسی در صورت شرکت در انتخابات بنا بر توضیحاتی که داده شد، بخاطر اعلام دیر هنگام حضورشان نمی‌توانند از همه ظرفیت‌های موجود خود برای ترغیب مردم به شرکت در انتخابات سود جویند و با تاکتیکی که اتخاذ می‌کنند از تاثیر خود بر روند تحولات می‌کاهند. گزینه دیگری که در برابر این سازمان‌ها قرار دارد، اعلام شرکت نکردن در انتخابات به جای تحریم آن است که نتیجه‌اش همانند اعلام تحریم انتخابات و افزودن بر نسبت آراء اصول‌گرایان است. لذا چنانچه موضع طرفداران شرکت در کارزار انتخاباتی سرانجام به موضع عدم شرکت در انتخابات منتهی شود، با رهنمود اولیه آنان مبنی بر درخواست از اقشار و طبقات مختلف برای نامزد شدن و شرکت کردن در انتخابات در تناقض قرار می‌گیرد که برای پرهیز از ایجاد سردرگمی لازم است از هم اکنون نسبت به اعلام مواضع شفاف و صریح خود اقدام نمایند.   


باز هم درباره ضرورت شرکت در
انتخابات مجلس شورای اسلامی ومجلس خبرگان رهبری (٣)


در ایام پایانی سال جاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری برگزار می شود. از همین روست که این روز ها فعالیت‌ احزاب، سازمانها، گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی از هر زمان دیگری بیشتر و رویارویی اصول‌گرایان یا محافظه‌کاران بهره‌مند از رانت در بخش‌های تجاری و مالی با اصلاح‌طلبان کارآفرین و مولد بر سر موضوعات گوناگون ابعاد گسترده‌تری پیدا کرده ‌است. اگر تا دیروز مبارزه آنان در زمین پرونده هسته‌ای متمرکز بود، امروز پرونده هسته‌ای جای خود را به مبارزات انتخابات هفتم اسفند ماه داده است. هر چقدر به زمان برگزاری انتخابات مجلس شورا و خبرگان رهبری نزدیک‌تر می‌شویم رویارویی دو بلوک سیاسی، که یکی به حمایت ولی‌فقیه، نظامیان و شبه‌نظامیان و نیروهای انتظامی و امنیتی متکی است و از امتیازات ویژه اقتصادی برخوردار است و حامی سرمایه‌های تجاری و مالی است و در ادبیات سیاسی، اصول‌گرا یا محافظه‌کار خوانده می‌شوند، با آن دیگری که مدافع بخش خصوصی حامی تولید و توزیع خرد و کلان و مطالبات دیگر اقشار بینابینی و بخشی از خواسته‌های زحمت‌کشان است و بنام اصلاح‌طلبان شناخته می‌شوند، در جامعه انعکاس بیشتری پیدا می‌کند. این مبارزه که از چند دهه قبل تاکنون به اشکال و با شدت و حدت متفاوت ادامه دارد، در سال ١٣٨٨ به اوج خود رسید و همه آنان که برای آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کردند و با نام جنبش سبز به تقلبات و تخلفات در انتخابات اعتراض داشتند و حقوق شهروندی خود را مطالبه می کردند، چون فاقد سازمان راهبر بودند، با کشتار، ضرب و شتم، زندان و حصر ناچار به عقب‌نشینی شدند، اما هرگز میدان مبارزه را به رقیب خود واگذار نکردند. آنان با خارج شدن از زیر فشار روانی ناشی از عقب‌نشینی‌ها توانستند در انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٩٢ شکست چهارسال پیش خود را به میزانی با انتخاب آقای حسن روحانی به ریاست جمهوری جبران نمایند. این پیروزی در سایه اتحاد اصلاح‌طلبان و مشارکت گسترده مردم در انتخابات به دست آمد.

بررسی رسانه‌های داخلی در ماه های اخیر از جنگ لفظی شدید میان اصولگرایان و اصلاح طلبان حکایت دارد. اظهارات رئیس جمهور و اصلاح طلبان نام آشنا در باره نقش نظارتی شورای نگهبان و واکنش اعضای این شورا، فرماندهان سپاه، قوه قضاییه، نمایندگان مجلس شورا ی اسلامی، خبرگان رهبری و شخص آیت الله خامنه ای ورسانه های مرتبط با آنها به وضوح اختلافات میان آنان را که ریشه در نحوه حل و فصل مسائل داخلی و خارجی دارد نشان میدهد. مردم آزادیخواه ایران بدون اینکه وظیفه خود را در برابر قوانین و اقداماتی که حقوق اشان را برای انتخاب شدن سلب می‌کند فراموش کنند و نقش نظارت استصوابی را در مانع شدن از نامزدی و انتخاب شدن شهروندان در دو انتخابات پیشرو نادیده بگیرند و مسئولیت خود را در مبارزه برای لغو نظارت استصوابی و برگزاری انتخابات آزاد بر زمین نهند، افرادی را که از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده‌اند و به خواسته‌ها و مطالبات شان نزدیک‌ترند و در برابر خودکامگی استقلال رای نسبی و درک متفاوت با اصولگرایان در باره آزادی‌های سیاسی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر دارند، در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهند. این رویکرد ناشی از این تشخیص است که مبارزات جاری در جامعه، واقعی و انعکاسی است از منافع متفاوت اقشار و طبقات درون آن که در دو بلوک سیاسی درون نظام خود را نشان می‌دهد. اگر بپذیریم این مبارزات واقعی است و مطالبات طرفداران آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی هم در آن جایی دارد، وظیفه‌ای کاملا تعریف شده در برابر همه طرفداران آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی در این فرآیند قرار می‌گیرد و آن همانا حمایت از اصلاح‌طلبان در برابر اصول‌گرایان است. اگر می‌پذیریم پیروزی هر یک از دو جناح یا دو بلوک نتایج متفاوتی در بردارد، کاملا عقلانی است که از آن دو، آنکه گفتار و کردارش به منافع و مطالبات اکثریت مردم جامعه نزدیک‌تر است و مواضع‌اش منافع اقشار و طبقات مردم را با درجات متفاوت بازتاب میدهد، مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرد. این رسالتی است که احزاب، سازمانها و گروه‌ها و انجمن‌های سیاسی به خاطر آن پدید آمده اند. آگاهی بخشی مردم و پرتوافکنی مسیرها و گذرگاه‌های آنان و نشان دادن راه‌های منتهی به اهداف و همراه شدن با آنان، رسالتی است بر عهده تشکل‌های سیاسی، که محل اجتماع نخبگان جامعه است.

با چنین ارزیابی از نقش و جایگاه تشکل‌های سیاسی و رسالت و پیشاهنگی آنان، انتظاری که میرود، همراهی آنان با مردم در رویارویی با حوادث، اتفاقات و بحران‌های اجتماعی در بزنگاه‌های تاریخی است. احزاب، سازمانها‌ و انجمن‌های سیاسی که برای رستگاری مردم و رسیدن آنان به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی میر‌زمند، میبایست گفتارشان برگرفته از مطالبات مردم باشد. ما در آستانه دو انتخاب بس مهم قرار داریم. جنب و جوش وصف ناپذیری در جامعه و زیر پوست آن جریان دارد. نقش و جایگاه نیروهای سیاسی متعهد به آرمان های زحمتکشان در ا ین نبرد واقعی کجاست. مراجعه به آراء و نوشته‌های برخی از آنان حاکی از این اعتقاد است که در نبود آزادی انتخابات، با شرکت در آن حتی با پیروزی اصلاح طلبان مطالبات مردم تحقق پیدا نمیکند وآنچه حاصل می شود با خواسته های آنان فاصله زیادی دارد. از آنان میخواهند تا خود را با برنامه هایشان هماهنگ کنند. این احزاب، سازمان ها و افراد بدون اینکه بدانند همین مطالبات حداقلی که از دل مبارزه جاری و توازن قوای طرفین کارزار انتخاباتی تحقق پیدا میکند چه تاثیری در زندگی روزمره و حیات سیاسی مردم دارد و بدون اینکه گزینه خود را که به نیازهای امروز و سپس فردای مردم پاسخ دهد به مردم معرفی کنند و بدون شناخت از ظرفیت و آمادگی مردم برای اجرای برنامه های پیشنهادی، خود را در مقابل تصمیمات و اقدامات آنان قرار می‌دهند. برخی از آنان نیز به دیگران توصیه می‌کنند، با طرح‌ مطالبات، خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهنِد و از مردم می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند. اما از شرکت خود در انتخابات حرفی نمیزنند. گر چه این رویکرد نسبت به انتخابات ریاست جمهوری در سال ١٣٩٢ گامی است به پیش، اما از آنان برداشتن گامهای بلند و استوار نه لرزان، و همراه شدن با مردم انتظار میرود، تا همچون گذشته فقط تایید کننده اقدامات آنان نباشند. امیدواریم انچه در انتخابات گذشته اتفاق افتاد، دیگر روی ندهد و از اتخاذ سیاست های متناقض پرهیز شود. این سیاست ها موجب حیرت و پرسش میشود، که چگونه است مدافعان این مواضع متناقض، خود را برای لحظه‌ای در فضای ایران قرار نمی‌دهند تا به اهمیت صندوق رای ـ برغم کاستی هایش ـ در تحقق مطالبات اقشار و طبقات جامعه واقف شوند. اگر انتخاب دیروز مردم، سزاوار تبریک است و تاییدی است بر صحت نظر و عمل مردمی که در انتخابات شرکت کرده اند، واگر شرکت مردم در فضای مه‌آلود انتخابات گذشته با پیروزی آنان قرین بوده و با تایید و تشویق دیگرانی که در انتخابات شرکت نداشتند همراه می‌شود، فضای شفاف‌تر این روزها و نتایج احتمالی شرکت گسترده مردم در انتخابات، چرا دیده نمی‌شود. از زمان انتخابات ریاست جمهوری تاکنون چه چیزی خلاف انتظارات آن مجموعه‌ای که پس از پیروزی مردم در انتخابات برایشان هورا کشیدند تغییر کرده، که از شرکت در انتخابات صحبت نمی‌شود، مگر قرار است باز هم، رویه گذشته تکرار گردد. کمتر از دو ماه به برگزاری انتخابات مانده است، آنان که هم چنان در بند اگرها هستند لابد میدانند تا همین امروز برای اعلام شرکت در انتخابات چندین ماه تاخیر دارند و اعلام تصمیم شرکت در انتخابات را به فردا موکول کردن، دیگر خیلی دیر است.   

الف ـ خ