گزارش اخبار روز از
پی آمدهای حذف تیم ملی امید و بولدوزری که از روی خاکپور رد شد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٨ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲٨ ژانويه ۲۰۱۶



خاکپور:
• هرگز ماموریت من تا زمانی که زنده هستم برای کمک به مردم و جوانان کشورم تمام شدنی نیست.
• قراردادی که فدراسیون با ایمیل برای من ارسال کرده می گویند گم شده است!
• حرف‌های کفاشیان برایم هیچ اهمیتی ندارد

اخبار روز - بخش ورزشی: تیم ملی فوتبال امید ایران از صعود به المپیک ۲۰۱۶ ریو باز ماند. پس از حذف این تیم و بازگشت به وطن طبق سنت رایج در جمهوری اسلامی داد و فریاد ها و جار و جنجالهای همیشگی در باره صعود نکردن تیم امید به المپیک بالا گرفت. به قول معروف بازار اتهام و معرفی مسببین و عوامل حذف تیم داغ بود. برنامه نود و عادل فردوسی پور که اندک اندک خود را بالاترین مقام فوتبالی در کشور می داند تا جائی که توانست در برنامه نود این هفته از خجالت کادر مدیریتی تیم امید درآمد و پا را چنان فراتر گذاشت که بطور رسمی برنامه را به دفاع از عملکرد کی روش هدایت کرد و نشان داد که بحث های افراد مستقل و آگاه به مسایل فوتبال در وابستگی پشت پرده وی به فدراسیون فوتبال و کی روش بیمورد نیست و می تواند واقعیت داشته باشد. عملکرد فردوسی پور در این برنامه چنان بود که خداد عزیزی از دوستان مجری برنامه نود وی را چنین توصیف کرد: دوستان، کارشناس دعوت کرده‌اند و در حالی که جلالی و چراغپور دو تئوریسین بزرگ این مملکت هستند، حرف آنها را هم قبول ندارند. مثلاً قرار است بینندگان از حرف‌های کارشناسان استفاده کنند، ولی آقای فردوسی‌پور که خودش هم می داند ارتباط خوبی با او دارم و از دوستان من هم محسوب می‌شود، به هر طوری می‌خواست حرف در دهان چراغپور و جلالی بگذارد، سوال من است؛ مگر قرار نبود در مورد تیم ملی امید و دلایل شکست این تیم بحث شود، پس چرا حرف‌ها مرتب به سمت کی‌روش و کرانچار می‌رفت؟
عزیزی تأکید کرد: آقای فردوسی‌پور یک تریلی خریده و آن را با بلدوزر ادغام کرده بود و حدود ۵۰ بار با این بلدوزر از روی خاکپور رد شد و دوباره به عقب می‌آمد تا اگر چیزی از خاکپور باقی مانده، از رویش رد شود و آن را هم نابود کند. خنده‌دارتر اینجاست که یک مجری به جای اینکه برنامه را جلو ببرد، خاکپور را زیر سوال می‌برد.
مجید جلالی از فردوسی‌پور سوال کرد؛ اگر شما سرمربی بودی چه کار می‌کردی؟ که فردوسی‌پور گفت؛ مثلاً من فلانی را بازی می‌دادم! من به مسئولان فدراسیون تبریک می‌گویم که کارشان راحت شد و سرمربی آینده تیم ملی را هم پیدا کردند.دلایل این موضوع را هم به خوبی می‌دانم که چرا کارشناسی‌ها اینگونه می‌شود. یک عده کارشناس، تشکی که ۲۴ ساعته در تلویزیون با پتو نشسته‌اند و مرتب فوتبال‌های اروپا را مثلا کارشناسی می‌کنند، این بال و پر را به فردوسی‌پور داده‌اند، چون آنها برای اینکه مرتب در چشم باشند، مجبورند حرف‌های فردوسی‌پور را تأیید کنند و در رسانه ملی باشند.
در بازار گرمی پیدا کردن عوامل شکست و حذف تیم امید، مجلس شورای اسلامی که خود نیاز به گروهی کارشناس واقعی و مستقل دارد تا کارنامه ذلت بار و سراسر منفی این نهاد مهم را بررسی کند وارد عرصه شده و نایب رئیس کمیته فوتبال و فوتسال چنین فرموده اند:
رحیم زارع نایب رئیس کمیته فوتبال و فوتسال می‌گوید: فراکسیون ورزش و کمیته فوتبال و فوتسال به موضوع ناکامی تیم ملی امید و دلایل آن ورود پیدا می‌کنند و قطعا برای بررسی موضوع جلسه‌ای را به زودی با حضور مسوولان فدراسیون فوتبال و تیم ملی امید برگزار می کند. وزارت ورزش باید اهمیت بیشتری به فوتبال و فوتسال دهد که این مهم به تصمیم های جدی و اراده قوی نیاز دارد. این وزارتخانه باید بر تصمیماتش تجدیدنظر کند چراکه عملکردش نشان دهنده دخالت در امور فدراسیون‌هاست و به همین دلیل نباید انتظار نتایج بهتر از این را داشت.
زارع در پایان گفت که نارضایتی در تمام فدراسیون‌ها در حد بسیار شدیدی است و به نظر می رسد که باید رئیس جمهور به موضوع عملکرد وزارت ورزش ورود پیدا کند.
ای کاش محمد خاکپور مربی با اخلاق، سالم، با دانش و یکی از معدود چند بازمانده نسل مکتب شاهین برای حضور اش در برنامه نود شروطی را بیش روی مجری برنامه قرار می داد تا ساختار برنامه در مدتی که وی، مجید جلالی و چلال چراغبور حضور داشتند از طرف فردوسی پور رعایت می شد که چنین نشد و این مجری بطور مرتب حرفها و انسجام فکری و ذهنی میهمانان به ویژه خاکپور را قطع می کرد و بر هم می زد تا آنان نتوانند بطور متمرکز مطالب خود را بیان کنند.
سرمربی تیم‌ملی امید که در برنامه تلویزیونی ٩٠ حضور یافته بود، برای نخستین بار و خلاف اکثر مربیان و از جمله کیروش که زمین و زمان و آسمان و ریسمان را بهم می بافند و شاهد می گیرد که کسان و عوامل دیگری موجب ناکامی تیم شان شدند درباره دلایل عدم صعود تیم فوتبال المپیک به بازی‌های ریو ٢٠١٦ متواضعانه گفت: قبل از هرچیز به دلیل راه نیافتن تیم امید و اینکه نتوانستم خوشحالی را برای مردم کشورمان به ارمغان بیاورم، عذرخواهی می‌کنم؛ دلیل حضور من در این برنامه در وهله اول این است که ما شکست خوردیم و وظیفه خود می‌دانم که جوابگوی مردم و مسوولان باشم. خاکپور با بیان اینکه قصد دارد به صورت ریشه‌ای به دلایل عدم صعود به المپیک بپردازد، گفت: باید راهکارهایی ارایه دهیم که این شکست‌ها دیگر تکرار نشود. سعی کردم برنامه‌هایم را به گونه‌ای انتخاب کنم که تداخلی با برنامه‌های تیم ملی نداشته باشد و تنها یک ماه آخر که روز فیفا در آن وجود نداشت، از سازمان لیگ تقاضای در اختیار داشتن ٤٠ روزه بازیکنان داشتم. او با یادآوری برگزاری ٣ اردوی تدارکاتی برای تیم امید گفت: اگر می‌خواستیم به المپیک صعود کنیم، باید نگاه ویژه‌ای داشته باشیم؛ من حتی راهکار در اختیار داشتن ٤٠ روزه بازیکنان تیم امید را به سازمان لیگ ارایه دادم که براساس آن یا باشگاه‌ها با تعطیلی لیگ موافقت می‌کردند یا می‌توانستند در ازای ملی پوشان امید خود، از بازیکنان امید تیم‌های‌شان استفاده کنند. سرمربی تیم امید با طرح این سوال که هر تیم برای صعود به المپیک باید پروسه‌ای ٤ ساله را طی کند، گفت: در طول این ٤ سال یک مربی با بازیکنان از مقاطع سنی پایین‌تر کار خود را شروع می‌کند و به پایان می‌رساند. خاکپور با بیان اینکه در١٤ ماه دوران سرمربی گری‌اش تنها ٩٣ روز بازیکنان تیم امید را در اختیار داشته است، گفت: در تمام اردوها تیم من کامل نبود؛ در یک ماهه آخر و در اردوی آنتالیا، تیم نفت بازیکنان خود را در اختیار تیم امید قرار نداد و در اردوی بندرعباس، تیم ما کامل نبود؛ برخی بازیکنان مصدوم بودند و براساس تصمیم سازمان لیگ و باشگاه‌ها، اردوی تیم امید را پیش از موعد به اتمام رساندیم. خاکپور برخی انتقادها مبنی بر اینکه کادر فنی ترکیب اصلی خود را نمی‌شناخت، رد کرد و گفت: در دیدار با قطر به دنبال آفسایدگیری نبودیم اما در تله قطری‌ها گیر افتادیم زیرا آنها عقب‌نشینی کردند و فاصله بین خط میانی و دفاع ما کم شد. او ادامه داد: من شخصا به منزل آقای مایلی‌کهن رفتم و از ایشان خواستم تا به من کمک کنند و حبیب کاشانی به واقع تمام نیازهای ما را برطرف کرد. فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش هیچ کاری برای تیم امید انجام ندادند؛ هیچ اقدامی برای آوردن بازیکنان لژیونر ما از سوی فدراسیون فوتبال انجام نشد. سرمربی تیم امید گفت: در فوتبال شانس وجود ندارد بلکه مهارت و تلاش وجود دارد؛ مهارت هم با تجربه بیشتر حاصل می‌شود و اگر لژیونرهای خود را در اختیار داشتیم، می‌توانستیم موفق‌تر باشیم. مازیار ناظمی، مسوول روابط عمومی وزارت ورزش در زمان کوران مسابقات پستی در شبکه‌های اجتماعی درباره هزینه‌های تیم امید منتشر می‌کند که مانند این است که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در حال مذاکره است ولی وزارت خارجه بگوید ما این میزان هزینه کرده‌ایم تا ظریف و تیم هسته‌ای در آن کشور مذاکره کنند.
گذشته از مواضع اصولی خاکپور در میان رسانه های ایران روزنامه کیهان بی پرده و شفاف در یادداشتی یکی از چالشهای بزرگ فوتبال ایران را فقدان مدیریت کارآمد و سالم ذکر کرده و بی پرده فدراسیون فوتبال و مدیریت آن و کل ورزش را به باد انتقاد گرفته است. به اعتقاد ورزشی نویس کیهان مدیریت فوتبال ایران نه ٣ گل، بلکه ۱۰ گل از ژاپن عقب است و..ادامه داده ,هنوز سوت پایان بازی این بار توسط داور سریلانکایی به صدا درنیامده بود، که همان بحث‌های تکراری، همان تحلیل‌های غلط و ملال‌آور، از این سو و آن سو شروع شد. باز دعواهای زرگری و جنگ‌های حیدری-نعمتی. باز دوگانه وطنی- خارجی از سوی جریانات تفرقه‌انگیز و منفعت جو و اغلب بی‌سواد و پرمدعیان از مرحله پرت... به راه افتاد، وقت برنامه‌ها را پر کرد و صفحه روزنامه‌ها را سیاه کرد و... باز عوامل فرعی بزرگ شده و زیر ذره‌بین رفتند، و باز عوامل اصلی، با غرض و بی‌غرض، حساب شده و یا ناآگاهانه، سعی شد از دیدها پنهان شوند و بر سرجای خود باقی بمانند تا میدان و مسابقه‌ای دیگر از راه برسد... و به خاطر این غفلت، و بینش غلط ما، باز از ناحیه همان عوامل ضربه تازه‌ای بخوریم و شکست دیگری را تجربه! کنیم. و باز «معلول‌ها» جای علت‌ها نشستند تا افکار عمومی به انحراف کشیده شود و ذهن مخاطبان محترم، خوانندگان گرامی و بینندگان عزیز و ارجمند! به انحراف کشیده شود و... اینها همه یعنی اینکه ما اهل عبرت نیستیم. یعنی اینکه قرار نیست ورزش و به ویژه رشته پرطرفدار و «مایه‌داری» چون فوتبال فعلاً سر و سامان پیدا کند و در فضای سلامت و منطقی در مسیر پیشرفت و حرکت رو به جلو قرار بگیرد. اینها، همه یعنی اینکه نسخه‌نویسان نامرئی این ورزش و فوتبال زبان بسته ما، کارشان را خوب بلدند و سناریوی سرکاری و شوم خود را با کمک ابزار در اختیار و به ویژه در سایه غفلت و وادادگی مسئولان! به بهترین شکل اجراء می‌کنند. سناریویی که اگر همیشه پایانی تلخ و تراژدیک برای فوتبال ما دارد، اما برای نسخه‌نویسان و طراحان این سناریو که صاحبان اصلی و خط دهندگان واقعی ورزش ما هستند، پایانی خوش و شیرین و چرب و چیلی! دارد... باز ناکامی دیگری برای فوتبال ما رخ داد، و این بار تیم امید برای چندمین بار از رسیدن به المپیک محروم ماند، اما دریغ از یک تحلیل درست، منطقی، دلسوزانه و علمی! طبق معمول بازار تسویه‌حساب و کینه‌توزی و درگیری‌های شخصی گرمتر از هر چیز دیگر بود و از بحث‌های کارشناسی و تحلیل‌های عمیق و علمی کمتر خبری بود، و اگر هم بود در هیاهوی غوغاسالاران و برنامه‌های زرد و زردنامه‌های مورد حمایت مسئولان! مطبوعاتی و رسانه‌ای، گم و محو شده و طبق معمول تأثیری خنثی داشت.
فوتبال ما این بار در رده امیدها و در میدان قهرمانی آسیا و گرفتن جواز صعود به المپیک ۲۰۱۶ ناکام ماند. اتفاق خاصی نیفتاده است. هم از این نظر که برد و باخت جزو ذات و طبیعت ورزش قهرمانی از جمله فوتبال است و هم مهمتر از این نظر که ما به تیمی باخته‌ایم که باید می‌باختیم. تیمی که روزگاری شکست خورده سنتی فوتبال ما بود و در فوتبال قاره کهن- چه رسد به فوتبال جهان- محلی از اعراب نداشت، اما در یک مقطع تصمیم گرفت فوتبال خود را بسازد. پس عزم‌ها جزم شد، همت و اراده‌ها به کار افتاد، دل و زبان‌ها یکی شد، هدف مشترک شد و هر جزء و کل و هر تشکیلات و سازمانی که می‌توانست در این باره یعنی «تقویت فوتبال ژاپن» نقشی داشته باشد و تأثیری بگذارد، حتی فیلم‌سازان و هنرمندان در این باره به میدان آمدند، نمونه آن کارتون «فوتبالیست‌ها»ست که فراتر از یک فیلم سرگرم کننده کودکانه، کارکردها و اهداف بزرگتر و مهمتری داشت که یکی از آنها، همان هدف کلی و مشترک یعنی «تقویت فوتبال ژاپن» بود، که البته به سهم و در حد خود نقش بسیار موثر و کارکردی بسیار مهم به ویژه از لحاظ روحی-روانی (که جای بحثش اینجا نیست و مجال و زمان جداگانه‌ای می‌طلبد)، ایفا کرد. البته این حرف، به این معنی نیست که فوتبال ما از ژاپن ٣ گل عقب است. مخلص این نظر را قبول ندارد، بلکه ما معتقدیم که فوتبال ایران با این همه استعداد و توانایی در بعد مادی و انسانی، هرگز سه گل از ژاپن عقب نیست، اما مدیریت فوتبال ما از مدیریت فوتبال ژاپن نه ۳ گل، بلکه ۱۰ گل عقب است!
ما به شدت و با تکیه بر واقعیات، نه احساسات و از سر شعار زدگی معتقدیم، فاصله ما از فوتبال ژاپن، خیلی سریع و راحت قابل جبران است، به شرط آنکه بر فوتبال ما مدیریتی کارآمد، متعهد و جهادی، حاکم باشد، مدیریتی که «منافع ملی» را به منفعت هر شخص و جریان و دسته دیگری ترجیح دهد. وقتی مدیریت فوتبال چنین نگرشی پیدا کرد، جهت‌گیری و عملکرد «ملی» داشت، آن وقت رسیدن به ژاپن و امثال آن، با توجه به امکانات و داشته‌های فوتبال ما، به ویژه در بعد انسانی، امکان‌پذیر است، آن وقت باید در برابر باخت به ژاپن بحث‌های علمی و کارشناسانه و تاکتیکی را پیش کشید و... در شرایط فعلی جستجو برای یافتن علت‌های تاکتیکی و فنی شکست به ژاپن، باید در درجه چندم بررسی‌ها و تحلیل‌ها قرار بگیرد، چون اصلاً باخت ما به ژاپن، در وهله اول فنی و تاکتیکی نیست، خیلی از کارشناسان واقعی، نه جیره‌خواران و آویزان‌های لمپن مآب، همین نظر را دارند برای مثال علی دایی در این باره می‌گوید: «مشکلات دیگری در فوتبال داریم که در تیم امید نشان داده می‌شود، باید اول خیلی چیزها را درست کنیم، بعد به تیم امید بپردازیم.» خود ندیدیم، اما شنیدیم که دو تن از کارشناسان فهیم (آقایان چراغپور و جلالی) نیز در برنامه‌ای تلویزیونی سخنانی با این مضمون گفته‌اند.
منتها درد و گرفتاری فوتبال ما این است که پدرخوانده‌های فوتبال و باندهای سودجو، برای تأمین منافع خود اجازه نمی‌دهند سراغ «مشکلات دیگر» رفت. اصلاً مطلب ما با اشاره به همین موضوع شروع شد. سال‌هاست، دست‌ها و جریاناتی اراده کرده‌اند یا برای تأمین منافع نامشروع از سفره فوتبال و یا با اغراض سیاسی و کاملاً مغرضانه، مسائل اصلی و علت‌ها و سرمنشأ مشکلات یا به قول علی دایی همان «مشکلات دیگر» کشف و شناسایی و تحلیل نشود، برای مردم بازگو نشود، سال‌هاست این جریانات با در اختیار گرفتن یک شبکه رسانه‌ای در سایت‌ها، روزنامه‌ها، بعضی برنامه‌های تلویزیونی و... در تحلیل ناکامی‌ها، به عمد تلاش می‌کنند بحث‌های فرعی و تحلیل‌های انحرافی و آدرس‌های غلط راه بیندازند و اذهان مردم و علاقمندان و حتی مسئولان را منحرف سازند. مثال در این باره فراوان و پرشمار است. کافی است علاقمندان فوتبال به آرشیو ذهنی خود مراجعه کنند، تا ببینند بعد از هر شکست، مثل ناکامی اخیر، چگونه عده‌ای غوغاسالار و لمپن‌مآب و قداره‌کش وسط می‌افتند و با شلوغ کردن اوضاع و گل‌آلود کردن آب و... اجازه طرح حرف‌های اساسی و بحث‌های علمی و دقیق برای ترسیم آینده فوتبال را نمی‌دهند و حتی با وقاحت آن را «سانسور» می‌کنند، اتفاقی که برای حرفهای مخلص نگارنده حداقل درباره تلویزیون افتاد! منافع عده‌ای در این است که این بحث‌های تکراری، این شکست‌های تکراری، این دعواهای کسل‌کننده بی‌حاصل، تداوم داشته باشد، فضا را شلوغ و آلوده و پر از تردید و سوءظن و بدگمانی کند و... تا شرایط ملی فوتبال، مدیریت ناکارآمد و عوضی‌آمده آن تداوم پیدا کند. این جریانات سودجو با کمک شبکه رسانه‌ای خود، به ویژه کارآمدترین رسانه یعنی تلویزیون، نمی‌خواهد اجازه دهد، که به این سوال پراخته شود که چرا مردان بزرگ و کارکشته فوتبال باید از «این فوتبال» دلسرد و زده شوند و حتی از تماشای مسابقات فوتبال تیم ملی یا باشگاهی، صرفنظر کنند؟ چرا فردی مثل حسن حبیبی که عصاره و چکیده فوتبال ایران است، باید کنار باشد و مشتی تازه‌وارد و مجهول‌الهویه یا عناصری لمپن مآب و آویزان و همیشه مردود، در فوتبال ایران به عناوین مختلف کارشناس!، مشاور! مربی! آنالیز و... میدانداری کنند؟ چرا کار این فوتبال باید به اینجا بکشد که مجلس برایش پرونده قطور فساد «رو» کند!؟ و بعد هم مدیر عوضی آمده و جاه‌طلب آن به این اقدامات و پرونده رو کردن‌ها و... پاسخ سربالا بدهد و طبق معمول نیشخند بزند و...؟ چرا کار این فوتبال به آنجا رسیده که فردی مثل حسن حبیبی که تجسم فوتبال ایران است می‌گوید: «باور کنید دیگر علاقه‌ای به این فوتبال ندارم و وقتی فوتبال ایران را می‌بینم یا حرف از فوتبال ایران می‌شود، اعصابم خراب می‌شود، به طوری که شب‌ها درست نمی‌توانم بخوابم» و خود او توضیح می‌دهد: «فوتبال ایران دست عده‌ای است که این کاره نیستند و با کارهایشان باعث شدند تا اهل فوتبال از این ورزش دور شوند به همین دلیل علاقه‌ای به فوتبال ایران ندارم.»

در بحبوحه این اوضاع آشفته سرمربی تیم فوتبال امید ایران در رقابت‌های انتخابی المپیک، در گفت‌و‌گویی با نیما علی پور خبرنگار ایسنا صریح و بی پرده نسبت به مسائل غیر شفافی که امیدها طی ۱۴ ماه گذشته با آن روبه‌رو بودند موضع‌گیری کرد.
علی پور در ابتدای این گفتگو نوشته خاکپور که به دلیل حضور تیم امید در رقابت‌های مرحله نهایی انتخابی المپیک ۲۰۱۶ ریو در مورد برخی مسائل موضع سکوت گرفته بود در ارتباط با مسائلی از جمله بازی پشت پرده فدراسیون فوتبال در خصوص انعقاد قراردادش، عنوان "گم‌شدن" قرارداد اصلاحی وی توسط فدراسیون نشین‌ها، عدم صداقت علی کفاشیان طی مدت اخیر، اقدام نکردن برای دریافت حق‌الزحمه ۴۰۰ میلیون تومانی‌اش از فدراسیون فوتبال، وصول نشدن ۱۵۰ هزار دلار مصوب توسط وزیر ورزش و جوانان برای تزریق به تیم امید که در اختیار فدراسیون فوتبال قرار گرفت، ماجرای حساب مشترکش به همراه کاشانی و رسایی،‌ حضور محمد مایلی‌کهن در کنار امیدها، اعلام پایان ماموریتش توسط رییس فدراسیون فوتبال به محض حذف تیم امید از تورنمنت انتخابی المپیک، انتشار لیست هزینه‌های انجام شده برای تیم امید توسط وزارت ورزش در کوران مسابقات،‌ صحبت‌های سعید عزت‌اللهی در ارتباط با علت خط خوردنش و نیز سایر اتفاقات بدون پاسخ طی ۱۴ ماه گذشته، صحبت‌هایی را مطرح کرد که در ادامه آن را می‌خوانید.
* بلافاصله پس از حذف ایران از رقابت‌های انتخابی المپیک ۲۰۱۶ ریو، علی کفاشیان به عنوان رییس فدراسیون فوتبال مصاحبه‌ای انجام داد و عنوان کرد که ماموریت شما در تیم امید به پایان رسیده است. این موضوع در حالی رخ داد که برخی می‌گویند هنوز ادامه حضور کفاشیان در دوره چهار ساله آتی فدراسیون فوتبال مشخص نیست و به نوعی این تصمیم‌گیری و صحبت‌ها بسیار عجولانه بوده است.

محمد خاکپور
برای من به شخصه آنچه که کفاشیان می‌گوید هیچ‌گونه اهمیتی ندارد چرا که من اصلا با فدراسیون فوتبال قراردادی نداشته‌ام. بنده ۱۴ ماه مجانا و بدون دریافت حتی یک ریال وقت و تمام زندگی‌ام را برای تیم امید و جوانان کشورم گذاشتم. درباره اینکه کفاشیان عنوان می‌کند ماموریت من در تیم امید پایان یافته است، جا دارد بگویم ماموریت من هیچ گاه برای کمک به جوانان و مردم کشورم تمام نخواهد شد. تا زمانی که زنده باشم ماموریت خدمت به مردم و جوانان کشورم را دارم و این حرفی که کفاشیان می‌زند هم برای من اهمیتی ندارد و نیز اصلا حرف درستی نیست چرا که من با فدراسیون قراردادی نداشتم که هم‌اکنون ماموریتم به اتمام رسیده باشد.
* برخی نیز معتقدند که پس از نتیجه نگرفتن تیم امید با توجه به اتفاقات مراسم بدرقه عنوان اتمام ماموریت شما در تیم امید به نوعی تسویه حساب شخصی بود.
دلیل این مسئله کاملا مشخص است. بنده هیچ گاه سر تعظیم جلوی این آقایان فرود نیاوردم. اگر من آدم بله قربان‌گویی بودم و می‌خواستم با تمام توهین‌هایی که به بنده شده است، در مقابل آن‌ها سر فرود بیاورم داستان به گونه دیگری رقم می‌خورد بنابراین دلیل عمده این مسئله همین است.
* بحث دریافت مبلغ قراردادتان همچنان یک مسئله بلاتکلیف است. به هر حال شما به عنوان سرمربی تیم امید ۱۴ ماه وقت گذاشتید و زحمت کشیدید. ۴۰۰ میلیون تومان به عنوان حق‌الزحمه شما در هیات رییسه فدراسیون فوتبال به تصویب رسید اما با توجه به عدم انعقاد هیچ گونه قراردادی وضعیت دریافت این مبلغ نامشخص است.
به شخصه برای من بحث قرارداد منتفی است. من در این مقطع با توجه به وظیفه ملی ام به جوانان کشورم در حد بضاعتم ایستادم و کار کردم. از حبیب کاشانی تشکر فراوانی می‌کنم به دلیل فرصتی که در اختیارم قرار داده شد تا بتوانم تجربه اندک ام را به جوانان سرزمینم منتقل کنم. بحث قرارداد سه آیتم دارد که هیچ یک از این سه بخش هرگز انجام نشد. بخش اول زمان عقد قرارداد بود که هرگز در زمان مقرر منعقد نشد. بخش دوم مکان انعقاد قرارداد بود که باید در محل مناسب که فدراسیون فوتبال بود انجام شود که هرگز این اتفاق نیز نیفتاد. بخش سوم نیز که از همه مهم‌تر است مفاد قرارداد بوده که این مفاد همواره توهین‌آمیز بود و این عمده‌ترین دلیلی بود که من قرارداد را امضا نکردم. از سوی دیگر کادر فنی من نیز کماکان یک ریال از قرارداد خود را دریافت نکردند. قراردادها درست شبی که مراسم بدرقه برای تیم امید برگزار شد آن هم سر میز شام به امضا رسید. این توهین است. زمان و مکان قراردادها توهین بود. آن بندگان خدا نیز حق و حقوق خانواده خود را در نظر گرفته بودند که آن هم تا به امروز پرداخت نشده است و با توجه به وضعیت موجود نیز ممکن است پرداختی انجام نشود. نکته دیگر که باید به آن اشاره کنم آنالیزور تیم است. تیم ژاپن در طی مسابقه‌ها از ۱۰ آنالیزور استفاده می‌کرد در حالی که تیم امید فوتبال ایران یک آنالیزور داشت که آن هم دو روز پیش قرارداد خود را تازه به فدراسیون برده که معلوم نیست امضا شود یا خیر. اگر آنالیزور ما از جیب خود نرم‌افزار تهیه کرده یا هزینه کرده است نباید حق و حقوقش پرداخت شود؟ کادر فنی من نباید حق و حقوقش را بگیرد؟ برای بنده موضوع قرارداد به شکل دیگری است. مسئله‌ای که از طرف من به آن ایراد وارد شد توهین‌هایی بود که در قرارداد وجود داشت که نسبت به آن اعتراض خود را اعلام کردم اما باید حق و حقوق آدم‌ها در قبال کاری که می‌کنند به آن‌ها پرداخت شود.
* در نهایت شما برای اعاده ۴۰۰ میلیونی حقوق خود اقدام می‌کنید یا خیر؟
خیر، من برای دریافت این مبلغ اقدامی نخواهم کرد.
* در روزی که قبل از اعزام امیدها به ایسنا آمدید گفتید به حبیب کاشانی قول داده‌اید که در ارتباط با قراردادتان صحبت نکنید اما امروز با توجه به اتمام تورنمنت دوحه، سوالات و ابهامات مجهول بسیاری در این خصوص وجود دارد که نیاز به شفاف‌سازی آن است. چرا در ادامه نیز حاضر به امضای قرارداد اصلاحی نشدید؟
قرارداد اصلاحی وجود نداشت. پس از رقابت‌های قهرمانی زیر ۲٣ سال غرب آسیا به دلیل برخوردها و نوع نگارش مفاد در نظر گرفته شده قرارداد استعفا دادم. به هر جهت با تلاش دوستان جلسه‌ای گذاشته شد و با کفاشیان صحبت کردم. در این جلسه که کاشانی، کفاشیان، معینی و رسایی نیز حضور داشتند، مسائل مرتبط با مفاد قرارداد مطرح و به نتیجه رسیدیم. در ارتباط با همه موارد قرارداد تفاهم شد، چه رقم قرارداد و چه مفاد آن. قرار شد این مسئله تا ۴٨ ساعت یا نهایتا ۷۲ ساعت قرارداد بنده و کلیه کادر فنی‌ام آماده و به امضا برسد. اما این اتفاق نیفتاد و کار چند هفته‌ای به طول انجامید. پس از چند هفته مجددا من را خواستند تا مجددا در ارتباط با مفاد قرارداد صحبت شود که دوباره مفاد قرارداد مذکور بالا و پایین شد که پس از آن گفتم بهتر است بیش از این برای این مطلب وقت نگذاریم. واقعا مسعود معینی به مسائل حقوقی اشراف ندارد هرچند نسبت به مسائل فنی مطلع است. با توجه به اینکه مسائل حقوقی برای معینی گنگ بود و روی مواردی تاکید داشتند که منطقی نبود، تصمیم گرفتم تا مشاور حقوقی بنده به همراه مشاور حقوقی فدراسیون مامور بررسی و نتیجه‌گیری در این رابطه شوند.
پس از دو روز بررسی از سوی مشاور حقوقی فدراسیون و مشاور حقوقی بنده قرارداد اصلاحی تنظیم شد و در این رابطه هر دو طرف به توافق رسیدند. قرار شد قرارداد اصلاحی در سربرگ فدراسیون پرینت شده و به امضا برسد. مجددا این مسئله طول کشید تا اینکه چند هفته‌ای به اعزام تیم به مسابقه‌ها باقی ماند. پس از پیگیری‌های کاشانی در این زمینه، فدراسیون اعلام کرد که قرارداد را ارسال می‌کند. قراردادی که به من رسید پس از رویت مشخص شد همان قرارداد اولیه است و هیچ تغییری در آن انجام نشده است. پیگیری‌های لازم انجام شد و فدراسیون فوتبال عنوان کرد که قرارداد اصلاحی را گم کرده‌اند. سوال من این است که مگر می‌شود قراردادی که با ایمیل ارسال شده گم شود؟ این چه حرف نسنجیده‌ای است! مجددا اصلاح کردن‌هایشان در ارتباط با قرارداد اولیه انجام شد و خودشان چند جمله‌ای را بالا و پایین کرده و تغییر دادند. این قرارداد هم همان قرارداد اولیه بود بنابراین من هم در نهایت از خیر قرارداد گذشتم چرا که به مسئله‌ای لوث تبدیل شده و زمان کافی نداشتیم. این اتفاقات نه در شان من بود نه به دنبال آن بودم. علاوه بر این موقعیتی هم نبود که بخواهم تیمم را به خاطر مسئله قرارداد به حاشیه ببرم. من از قراردادم گذشتم و به کاشانی نیز قول دادم که دیگر در این رابطه صحبت نکنم.
* شما در مراسم بدرقه تیم امید قبل از اعزام به رقابت‌های انتخابی المپیک در دوحه حضور نیافته و عنوان کردید که به دلیل عدم صداقت رییس فدراسیون فوتبال در مراسم غایب بوده‌اید. هرچند مسئله سربسته ماند اما به نظر می‌رسد برای بسیاری موضوع عدم صداقت رییس فدراسیون کماکان در رابطه با شما نامعلوم است.
باید بگویم کفاشیان بر فدراسیون فوتبال و کارمندانش احاطه ندارد. همین که می‌گویند قرارداد گم شده است یا نیست از جمله این موارد است. وقتی که می‌گویند ۷۲ ساعت قرارداد اصلاحی نگاشته می‌شود و این اتفاق نمی‌افتد و هفته‌ها طول می‌کشد، چه چیزی جز عدم صداقت است. مگر می‌شود مدیر یک مجموعه نداند در مجموعه‌اش چه اتفاقی رخ می‌دهد. مگر می‌شود در مجموعه‌ای به بزرگی فدراسیون فوتبال پیگیری‌های لازم انجام نشود؟ علاوه بر این صحبت‌هایی بود که رییس فدراسیون فوتبال عنوان می‌کرد. اینکه فدراسیون فوتبال حمایت همه جانبه خود را از تیم امید و مربی ایرانی دارد. وقتی کماکان کادر فنی تیم امید ریالی از حق و حقوق خود دریافت نکرده‌اند این یعنی عدم حمایت. نوع مفادی که در قرارداد نوشته می‌شود، این یعنی توهین و تحقیر. فدراسیون فوتبال چه کاری برای تیم امید انجام داد که عنوان می‌کرد تسهیلات و امکانات لازم را برای امیدها فراهم کرده است. تمام امکاناتی که در ۱۴ ماه گذشته در اختیار تیم امید قرار گرفت فقط و فقط توسط کاشانی فراهم شد. همه این‌ها در کنار اتفاقات قرارداد من و کادر فنی تیم امید چیزی جز عدم صداقت نبود.

مراسم بدرقه تیم ملی امید به رقابتهای انتخابی المپیک
* مسئله شائبه‌برانگیزی که حین تورنمنت انتخابی المپیک گریبانگیر تیم امید شد انتشار هزینه‌های انجام شده در ارتباط با این تیم بود. وزارت ورزش و جوانان لیستی را منتشر کرد که در آن عنوان شده بود حدود ۶ میلیارد تومان برای تیم امید توسط این وزارتخانه، فدراسیون فوتبال و کمیته المپیک هزینه شده و رقمی از کمک‌هایی که توسط کاشانی به تیم تزریق شده بود در این لیست وجود نداشت.
در مورد مباحث مالی و تامین منابع، حبیب کاشانی به عنوان مدیر تیم امید جوابگوست و ریز تمام جزئیات مورد نظر در ارتباط با تیم را دارد. بنده نیز در جایگاهی نیستم که بخواهم در این خصوص صحبت کنم. با توجه به شناختی که از کاشانی دارم مطمئنم در زمان مقتضی به صورت شفاف هزینه‌های تیم امید برای مردم توضیح و تشریح می‌شود. در مورد حدود ۵.۵ میلیارد هزینه‌ای که در این لیست عنوان شده بود، حدود یک میلیارد آن مربوط به کادر فنی تیم امید بود. باید بگویم این رقم مربوط به هزینه کادر فنی وینگادا بود. مسئله‌ای که آن را توضیح نمی‌دهند این است. بخشی از این هزینه‌ها که در لیست آورده شده مربوط به مسابقه‌های مرحله اول بود. هزینه‌هایی که در ارتباط با اجاره ورزشگاه‌های آزادی و دستگردی بود. ۱۰ روز برای اقامت بیشتر تیم افغانستان که مثلا رای فدراسیون افغانستان را نیز برای کفاشیان به دست آوریم. همه هزینه‌هایی که برای تیم‌های عربستان، نپال و فلسطین در این دوره از مسابقه‌ها شده بود جزو هزینه تیم امید لحاظ شده بود. آیا واقعا این هزینه برای تیم امید انجام شده است یا این مسئله جزو تعهدات فدراسیون فوتبال است و ارتباطی به ما ندارد؟
* در جلسه‌تان با وزیر ورزش و جوانان چه گذشت؟ اینکه سرنوشت ۱۵۰ هزار دلار تعیین شده برای تیم امید که قرار بود به بدنه تیم تزریق شود به کجا رسید؟
در این جلسه که وزیر ورزش و جوانان، کفاشیان،‌ مایلی کهن و بنده نیز حضور داشتیم، وزیر ورزش عنوان کرد که ۱۵۰ هزار دلار به عنوان پاداش برای تیم ملی امید در نظر گرفته شده است، اینکه این رقم برای تیم امید لحاظ شده و به فدراسیون فوتبال داده می‌شود تا آن را به تیم امید بپردازد. موضوعی که توسط وزیر ورزش و جوانان مصوب شده و به فدراسیون فوتبال پرداخت شده اما به تیم امید داده نمی‌شود. واقعا بازیکنان من در این رابطه مظلوم واقع شدند و هرگز حمایت نشده و همواره مورد انتقاد قرار گرفتند. بازیکنان تیم امید تمام تلاش‌شان را برای خوشحالی مردم ایران انجام دادند و تا می‌توانستند توان گذاشتند. تیم تایلند از دور اول رقابت‌ها حذف می‌شود اما می‌بینیم بلافاصله نخست وزیر این کشور برنامه زنده تلویزیونی را قطع کرده و از بازیکنان تیمش تقدیر و تشکر می‌کند. به آن‌ها می‌گوید شما برای مردم تایلند نماد صبر، مقاومت و تلاش هستید و برای آن‌ها پاداش ویژه در نظر می‌گیرد. این یکی از مسئولان کشوری است که در تورنمنت انتخابی المپیک حضور یافته است اما ببینید مسئولان فوتبال ایران از بازیکنان تیم امید چه حمایتی انجام دادند.

درست در جایی که تیم در کارزار به سر می‌برد، بیانیه صادر می‌کنند. چه کسی این کار را می‌کند؟ مدیر روابط عمومی وزارت ورزش. یا در همان زمان لیست هزینه‌ها را منتشر می‌کنند. به یکباره تیم امید مورد هجمه قرار گرفته و بازیکنان با فشار رقابت‌ها را پشت سر می‌گذارند. ببینید بازیکنان سایر تیم‌ها با توجه به اهمیت مسئولان‌شان چه روحیه و انگیزه‌ای برای ادامه فوتبال خود دارند اما این اتفاق برای فوتبال ایران به چه نحوی رقم خورده است. بازیکنان تیم امید هم‌اکنون در چه شرایط روحی هستند. همین برخورد مسئولان فوتبالی ماست که این فاصله را بین فوتبالیست‌ها و مردم ایجاد می‌کند. به این مسائل هرگز پرداخته نشده و در مورد آن صحبت نمی‌شود.
* در رسانه‌ها مطرح شد که شما به همراه حبیب کاشانی حساب مشترکی مربوط به تیم امید دارید که گردش منابع مالی از طریق این حساب که خارج از فدراسیون فوتبال است انجام می‌شود. توضیحات خود را در این زمینه ارائه می‌کنید؟
اگر به یاد داشته باشید در ابتدای کار بنده به عنوان مدیر فنی تیم امید فعالیت خود را آغاز کردم. در همان مقطع برای اینکه مسائل مالی مربوط به تیم پیش برود، کاشانی حساب سه نفره‌ای را به نام خودش، رسایی و من باز کرد که اگر منابع مالی از طریق خیرین یا هر فرد دیگری به تیم داده می‌شود از طریق این حساب پیش برود تا ریز جزئیات مربوط به هزینه‌کرد مشخص باشد. دو نفر به صورت گردشی حق داشتند برای برداشت از این حساب امضا کنند. به طور مثال اگر من در ایران حضور نداشتم کاشانی و رسایی می‌توانستند به حساب دسترسی داشته باشند.
دقیقا از زمانی که بنده به عنوان سرمربی تیم امید مشغول به کار شدم، دیگر هرگز دخالتی در مسائل مالی نداشتم و هرگز اطلاعی در مورد این حساب ندارم، به هیچ وجه در مسائل مالی دخالت نکردم و در این زمینه باید بگویم ریز جزئیات منابع مالی که به این حساب وارد شده یا برداشت گردیده، توسط کاشانی به ریال وجود دارد و در زمان مقتضی توضیحات لازم را ارائه می‌کنم.
* برخی معتقدند انتخاب محمد مایلی کهن به عنوان مدیر فنی تیم امید درست نبود و به نوعی این تیم درگیر حاشیه می‌شد. چه قبل، چه حین و چه بعد از این رقابت‌ها نیز مشاهده شد که صحبت‌های مایلی کهن تیم را درگیر حواشی عدیده‌ای کرد. حتی دلایل عنوان شده شکست توسط مدیر فنی تیم امید و ارتباط این شکست با تیم بزرگسالان باعث شد که هجمه‌ها علیه تیم امید دوچندان شود. این انتخاب توسط چه کسی صورت گرفت و دلیل آن چه بود؟
به هیچ عنوان هیچ کس به من تحمیل نشد. در طی این ۱۴ ماهه نه کسی به من توصیه و نه فردی تحمیل شد. اولین نفری که پیشنهاد دهنده برای حضور مایلی کهن در کادر فنی بود خودم بودم. مایلی کهن فردی بسیار صادق، دلسوز و خوش‌قلب است. علاوه بر این نیاز داشتم که از تجربه وی کمک بگیرم چرا که سالیان سال این راه را با تیم‌های مختلف چه در تیم ملی بزرگسالان و چه در تیم امید و چه تیم‌های باشگاهی پشت سر گذاشته بود. در طول این مدت نیز کمک‌های بسیاری به بنده کرد و از تجربیاتش بسیار آموختم.
موردی که در این خصوص وجود دارد و مایلی‌کهن یا تیم ما را را مورد هجمه قرار می‌دهد، این است که وی تفکراتی دارد که این تفکرات شخصی است. وقتی مایلی کهن در ارتباط با مسائلی از جمله تیم ملی بزرگسالان مصاحبه می‌کند، نظر شخصی است. اما در این زمان گروه مخالف نظرات شخصی وی را به صورت نظر جمعی تیم امید تلقی می‌کند و هجمه‌ها به تیم امید وارد می‌شود.
* فکر نمی‌کنید مدیر تیم امید منافع و نظرهای شخصی را بر منافع تیم امید در مدت اخیر با توجه به تنش‌هایش با کادر فنی تیم ملی بزرگسالان ترجیح داد؟
همه ما مایلی کهن را می‌شناسیم. او نه به دنبال این است که به چیزی برسد و یا اینکه خط و خطوطی را دنبال کند. وی از سر دلسوزی آنچه را که به آن اعتقاد دارد دنبال می‌کند. مایلی کهن همواره همین گونه بوده و نظراتش را بدون ملاحظه کردن چیزی عنوان می‌کند.

* شاید یکی از مواردی که باعث شد کفه ترازو به سمت تیم امید سنگینی کند، شخصیت متمایز شما و نظم خاصی بود که به تیم امید تزریق شده بود.
من هرگز از خود تعریف نکردم چرا که خود را تعریفی نمی‌دانم. از مسائل مرتبط با من طی چند سال اخیر اطلاع دارید اما اگر در تورنمنت انتخابی المپیک حضور داشتید، متوجه می‌شدید که ما با رفتار و گفتارمان چه در کنفرانس‌های مطبوعاتی بیرون زمین یا درون میدان مسابقه احترام ویژه‌ای را برای تیم ایران ایجاد کردیم. بعد از بازی با ژاپن در نشست خبری سوالی پرسیده شد که به آن جواب دادم. خبرنگاری عنوان کرد که جنگ میان ایران و ژاپن اما بنده گفتم که فوتبال عاملی برای صلح است. فوتبال می‌تواند کاری انجام دهد که سیاستمداران هم قادر به انجام نیستند. ژاپنی‌ها خود افراد قدردان، تلاشگر و منظم و صلح‌جویی هستند. وقتی یک ژاپنی فوتبال را به جنگ تشبیه می‌کند و ما چنین پاسخی به او می‌دهیم که فوتبال عاملی برای نزدیک کردن جوامع و مردم است، از بعد اجتماعی و تبلیغاتی برای کشورم بسیار حائز اهمیت است تا ما را مردمی صلح‌طلب ببینند که به دنبال جنگ نیستیم آن هم مقابل یک ژاپنی که نماد صلح است. طی مدت اخیر تنها به نکات منفی تیم امید پرداخته شد و هرگز در ارتباط با زوایای مثبت شکل گرفته حرفی زده نشد.
ما چرا نمی‌توانیم اشخاصی را تربیت کنیم که در بحران به ما کمک کنند؟ هر زمان که فوتبال مملکت ما به بحران خورده، حذف شده است. چرا نمی‌توانیم افرادی را تربیت کنیم که بتوانند در بحران ما را نجات دهند؟ دلیل این است که به محض حذف شدن ما یک مسئول مملکت عنوان می‌کند که ماموریت شما به اتمام رسیده است. شما باید بروید و نفر بعدی بیاید. فردی که با گوشت و پوست و استخوان خود در این کارزار مشکلات را لمس کرده و می‌داند چه اتفاقی رخ داده است. هیچ کس بهتر از افرادی که در بطن ماجرا بوده نمی‌دانند چه اتفاقی رخ داده و کجای کار ایراد داشته است اما امروز من نوعی یا علی دایی یا منصوریان را کنار می‌گذارند و یک نفر را می‌آورند تا همان مشکلات را تجربه کند. امروز باید فدراسیون فوتبال از من بخواهد تا با تشکیل کمیته فنی مشکلات واکاوی شود. این که به چه علت تیم امید نتوانست موفق باشد و نتیجه بگیرد. من به عنوان سرمربی تیم می‌دانم مشکلات چیست اما یک مسئول مملکت زمانی که هنوز تیم به کشور بازنگشته می‌گوید ماموریت شما به اتمام رسیده است. هرگز ماموریت من تا زمانی که زنده هستم برای کمک به مردم و جوانان کشورم تمام شدنی نیست.
منظورم از بیان این صحبت‌ها شخص خودم نیست بلکه مربیانی است که در ۴۰ سال گذشته در تیم امید فعالیت داشتند. در کنار تیم بودند و مشکلات و کاستی‌ها را با پوست و استخوان لمس کردند اما متاسفانه بلافاصله کنار گذاشته شدند و فرد دیگری جایگزین آن‌ها شده تا درگیر همان اشتباهات شود و همان مسیر طی شده را باز هم پشت سر بگذارد.
* از دیگر مواردی که توسط منتقدان مطرح شده این است که دستیاران شما آن گونه که باید تجربه لازم و کافی را نداشتند و در زمان حساس نتوانستند بازوان قوی برای تکیه کردن باشند. از جمله این افراد هادی طباطبایی یا سعید عزیزیان هستند که در کادر فنی تیم امید حضور داشتند و اولین تجربه ملی خود را به دست می‌آوردند.
مجموعه کادر فنی ما بدون اشتباه نبود. مسئول اصلی نیز در این رابطه من بودم. این مجموعه کادر فنی با مسئولیت من بدون اشتباه نبود. ما خیلی اشتباهات هم داشتیم اما اینکه بگوییم بی‌تجربه بودند، خیر چنین مسئله‌ای نیست. از طباطبایی و عزیزیان بسیار تشکر می‌کنم چرا که در مدت سپری شده، بسیار تلاش کردند. عزیزیان از جمله باتجربه‌ترین مربیان دروازه‌بانی است و در باشگاه‌های بسیاری فعالیت کرده است. در تیم امید نیز خیلی خوب کار کرد و بازیکنان تیم امید در هر اردویی نسبت به اردوی قبلی پیشرفت محسوسی داشتند. هادی طباطبایی نیز همین گونه بود. نگرش و دید او نسبت به بازی، پیدا کردن معایب تیم مقابل و بازی‌خوانی او در زمان بازی بی‌نظیر بود که بسیار به ما کمک کرد. علاوه بر این کن استید را داشتیم که از باتجربه‌های فوتبال است و در انگلیس سابقه کار دارد اما متاسفانه با توجه به قراردادهای کادر فنی تیم امید فدراسیون فوتبال حاضر نبود قراردادی تنظیم کند که درخور شان استید باشد تا بتواند او را جذب کند و در ایران حضور داشته باشد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم وی را به صورت روزمزد و در زمان اردوها استخدام کنیم و به نوعی در تیم امید پاره وقت بودند چرا که فدراسیون نمی‌خواست هزینه کند و به دنبال چنین مقوله‌ای نیز نبود اما در مدتی که کنار تیم بود خیلی خوب کار کرد و ارتباط خوبی با بازیکنان داشت.

* اگر به گذشته بازگردید حاضرید مجددا مسئولیت سرمربی‌گری در تیم امید را قبول کنید؟
آن زمان نیز که مسئولیت را قبول کردم با هزاران شک و تردید این اتفاق صورت گرفت چرا که دوست نداشتم وارد فوتبال ایران شوم چرا که می‌دانستم چه مسائلی در فوتبال ایران وجود دارد و درگیر چه اتفاقاتی هستیم. مشکلات و مسائلی که عمدتا با روحیه من همخوانی نداشت چرا که نمی‌توانستم با بسیاری از این اتفاقات کنار بیایم و همین کنار نیامدن من نیز ممکن است به تیم لطمه بزند. در مدتی که گذشت خیلی صبوری کردم و بسیاری از بی‌احترامی‌ها و توهین‌ها را ندیدم و چشم بسته با آن‌ها تقابل کردم. اما امروز خوشحالم بود که ما یک نسل فوتبالی را به نمایش گذاشتیم. نمی‌خواهم بگویم که ما این نسل را تربیت کردیم اما می‌گویم که ما این نسل را به نمایش گذاشتیم و نشان دادیم که با ۵۵ روز کارکرد، می‌توانیم فوتبال منظم ژاپن را به زانو درآوریم. بدون اغراق می‌گویم که اگر مدت مورد نظر و فرصتی که نیاز داشتم را به من می‌دادند، مطمئنا نتیجه بهتری کسب می‌کردیم. شبی که تیم امید در بدرقه حضور یافته بود بازیکنانم در لیگ بازی می‌کردند، در حالی که سایر تیم‌ها در همان زمان بازی‌های تدارکاتی‌شان را انجام می‌دادند. فدراسیون فوتبال حتی دو ماه قبل از رقابت‌ها نیز نتوانست یک بازی تدارکاتی را برای تیم امید فراهم کند، حتی با ویتنام، حتی با تاجیکستان یا ترکمنستان. ما بارها خواهش کردیم اما این اتفاق رخ نداد. علت اینکه عنوان می‌کنم فدراسیون فوتبال در ناکامی تیم امید مقصر است علت دارد چرا که نتوانست بازیکنان لژیونر تیم امید را به ما اضافه کند. چرا ژاپن یا کره جنوبی می‌توانند لژیونرهایشان را به خدمت بگیرند؟ آن‌ها نیز بازیکنانی داشتند که در هلند لژیونر بود. فدراسیون فوتبال آن‌ها چگونه می‌تواند بازیکن لژیونرش را به خدمت بگیرد و چه تلاشی در این راستا انجام داده است اما چرا فدراسیون فوتبال ما نمی‌تواند این کار را انجام دهد. بنده بارها به فدراسیون فوتبال و از چند ماه قبل نامه زدم و درخواست کردم با توجه به اینکه این تورنمنت در روزهای فیفا قرار ندارد، برای به خدمت گیری بازیکنانم تمهیدات لازم اندیشیده شود و هر کاری که لازم است انجام دهند اما این اتفاق رخ نداد.
خیلی‌ها می‌گویند تیم امید بدشانسی آورده اما شانس در فوتبال معنا ندارد. شانس یعنی مهارت و تلاش. مهارت و تلاش نیز معنای خاص خود را دارد. تلاش یعنی اینکه بازیکنان زحمت بکشند و توپ را به نقطه‌ای برسانند تا به گل تبدیل شود اما صرف کردن مهارت نیازمند یک بازیکن باتجربه است که بتواند توپ را تبدیل به گل کند. بازیکنان ما از جان مایه گذاشتند و من دست تک تک آن‌ها را می‌بوسم چرا که هرآنچه داشتند برای مردم خرج کردند. اما اگر ضربه سری را که میلاد محمدی به سمت دروازه ژاپن روانه کرد توسط سردار آزمون زده شده بود تبدیل به گل نمی‌شد؟ سردار آزمون به دلیل تعداد زیاد بازی‌های ملی و تجربه فراوان مهارت بیشتری دارد. اگر علیرضا جهانبخش با دروازه‌بان تک به تک شده بود آیا آن توپ را گل می‌کرد یا خیر. چنین بازیکنانی تجربه بین‌المللی بیشتری دارند و به تبع آن ماهرتر هستند. بله اگر تیم بنده نیز همانند تیم چین که حذف شد و یا تیم عربستان سعودی با تیم‌هایی همچون مکزیک، فرانسه، انگلستان، مراکش، ساحل عاج و سایر تیم‌های بزرگ دیدار دوستانه برگزار کرده بود، شرایط برای ما نیز این گونه رقم می‌خورد؟ این مسائل مهارت را بالا می‌برد اما فدراسیون فوتبال هرگز کمک نکرد تا ما لژیونرهای خود را به همراه داشته باشیم و مهارت خود را بالا ببریم. نمی‌گویم بازیکنانم در این تورنمنت از لژیونرهایمان کمتر بودند اما از لحاظ فنی، مهارت بر اساس تجربه به دست می‌آید. بازیکنان ما تازه در مرحله نهایی مسابقه‌ها در حال کسب تجربه بودند.
* سعید عزت‌اللهی مصاحبه تندی علیه کادر فنی تیم امید انجام داد. او عنوان کرده بود که علت خط خوردنش در تیم امید شاگرد کی‌روش بودن است.
صحبت‌های عزت‌اللهی را خواندم و در رسانه‌ها نیز دیدم که برخی مربیان و یا بازیکنان هم‌دوره‌ام نسبت به او معترض شده‌اند و وی را مورد خطاب قرار دادند اما من به عنوان یک مربی و معلم اعتقاد دارم که نباید همان کاری را که یک جوان ۱۹ ساله انجام داده بنده نیز انجام دهم. احساس می‌کنم به سعید عزت‌اللهی در این خصوص مشاوره غلط داده‌اند. او باید در انتخاب مشاورانش تجدید نظر کند و در صحبت کردنش مسائل مختلف را رعایت کند. حرف نزده را همواره می‌توان مطرح کرد اما حرفی که بدون سنجش و ارزیابی بر زبان جاری شود دیگر نمی‌توان آن را جمع کرد. سعید عزت‌اللهی همچون پسرم است هرچند او را هرگز ندیدم. با پدرش هم دوره بودم و تاکنون نیز برخوردی با او نداشته‌ام. اما وی را همچون پسرم می‌دانم.
* آیا علت خط خوردنش همان چیزی بود که عنوان کرده است؟
خیر به هیچ وجه. می‌توانم نامه‌هایی را که ما بر اساس آن‌ها درخواست‌ کرده‌ایم تا لژیونرهای خود را در اختیار داشته باشیم به شما نشان دهم. از فدراسیون فوتبال درخواست کردم تا جهانبخش، آزمون و عزت‌اللهی را به تیم امید اضافه کنند تا آن‌ها را در مصاف‌های تیم امید به همراه داشته باشیم. حتی در همان مقطعی که تیم امید به دنبال به خدمت گرفتن این بازیکنان بود سعید عزت‌اللهی مصاحبه‌ای انجام داد و در آن عنوان کرد که مصدوم است و به استراحت دو ماهه نیاز دارد. من به عنوان سرمربی تیم امید تلاش کردم تا لژیونرهایم را در اختیار داشته باشم چرا که می‌توانستند به تیم من کمک کنند اما این اتفاق رخ نداد. امروز هم صحبتم با سعید عزت‌اللهی این است که پسرم در انتخاب مشاورانت دقت کن و اگر حرفی را بر زبان جاری می‌کنی آن را بسنج چرا که علیه یک پیشکسوت ورزشی این صحبت‌ها را مطرح کردی، فردا روزی ممکن است در تیم دیگری بازی کنی و مربیان این تیم صحبت‌های تو را خوانده باشند که ممکن است این مسئله نگرش مربی را نسبت به تو تغییر دهد. مطمئنا نگرش پیشکسوتان و مربیانی که در تیم‌های دیگر فعالیت می‌کنند، نسبت به جوانی که چنین صحبت‌هایی را مطرح می‌کنند، عوض می‌شود. امیدوارم عزت‌اللهی در رفتار و اظهاراتش تجدید نظر کند.
* مدیر روابط عمومی فدراسیون فوتبال عنوان کرده که خاکپور به دلیل حل مشکل مدرک مربی‌گری‌اش باید قدردان کفاشیان و رایزنی‌های او در AFC باشد.
به هر جهت وقتی تیمی نتیجه نمی‌گیرد یا به عبارت دیگر یک نفر زمین می‌خورد، آدم‌های کوچک شروع به لگد زدن می‌کنند و این مسئله قابل پیش‌بینی بوده و هست. من از آن افرادی که در ۱۴ ماه گذشته به تیم فوتبال امید ایران کمک کردند و بازیکنانم را مورد حمایت قرار دادند تشکر می‌کنم. از کمیته بین‌الملل و تشریفات فدراسیون فوتبال بسیار ممنون هستم چرا که زحمات بسیاری را متحمل شدند. اما از آن‌هایی که کمک نکردند و بعضا هم در مقاطعی چوب لای چرخ تیم امید گذاشتند، چه لزومی دارد تشکر کنم؟ بنده اینقدر شهامت دارم که اگر مرتکب اشتباهی شدم به آن اذعان کنم. اگر جایی باید از کسی تشکر می‌کردم این کار را انجام دادم و آن جایی که نباید سرم را در مقابل ناحق پایین بیاورم و تعظیم کنم این کار را انجام ندادم.
فکر می‌کنم از ابتدا نیز مدرک مربی گری بنده ایرادی نداشت. به هر جهت سابقه این امر هم نشان می‌دهد مربیانی که روی نیمکت تیم امید نشسته‌اند با همین مدرک در تیم امید حضور داشتند. هم‌اکنون مدرس برجسته فوتبال کشورمان که کار تدریس را در ایران انجام می‌دهد و به بازیکنان و مربیان‌مان مدرک می‌دهد همین مدرک را دارد. آقای محصص نیز همانند من مدرک A آمریکا را دارد. بحث مدرک بنا بر شیطنت‌هایی مطرح و در نهایت نیز حل شد.
* اگر مطلبی دیگری وجود دارد که می‌خواهید آن را عنوان کنید، بفرمایید.
از ۲٣ بازیکنی که در کنار تیم بودند و سایر بازیکنانی که از همراهی ما باز ماندند کمال تشکر را دارم. پیشرفت این بازیکنان در ۱۲ ماه گذشته بی‌نظیر بود. آن‌ها با تلاش و همکاری خود نشان دادند اگر با برنامه همکاری کنیم و زمان لازم را در اختیار داشته باشیم، خیلی از فوتبال آسیا بالاتریم. استناد این گفته من به دیدار مقابل ژاپن بازمی‌گردد، فوتبال ایران یک نمایش بابرنامه را مقابل ژاپنی‌ها داشت. من از تک تک بازیکنان ممنونم. از برخی بازیکنان نیز عذرخواهی می‌کنم از جمله محمدرضا اخباری،‌ روزبه چشمی و ارسلان مطهری. این‌ها بازیکنانی بودند که فرصت استراحت پیدا نکردند و در ۴ بازی بسیار سنگین برای تیم ایران به میدان رفتند و از جان خود مایه گذاشتند. معتقدم بازیکنانم مزد این همه تلاش را نباید این گونه می‌گرفتند. علاوه بر این از همسر فداکار و دو فرزند دلبندم عذرخواهی می‌کنم چرا که ۱۴ ماه از حق و حقوق آن‌ها گذشتم. حق و حقوق آن‌ها مربوط به زمانی است که من باید در کنار خانواده‌ام می‌بودم و برای تامین معیشت آن‌ها وقت می‌گذاشتم.