از : کیا
عنوان : بی شباهتی مصدق با روحانی!
۱.مصدق پس از جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین به قدرت رسید و ایران قدرت منطقه یی نبود او نخست وزیر شاه "در بحران" بود و همیشه به این نکته تاکید داشت.
روحانی در جنگ منطقه یی "قابل مقایسه با جنگ جهانی"در قدرت است و کلید دار ولایت "در بحران تحریم" است و ایران یکی از آتش بیارهای جدی جنگ در منطقه است "قابل مقایسه با رسیدن هیتلر به قدرت"
۲.مصدق از موقعیت استفاده و نفت را ملی کرد.
روحانی از موقعیت استفاده میکند تا طرح "رهبر" خصوصی کردن ثروت ملی را به پیش ببرد.
۲ در زمان مصدق احزاب موجود بودند و مردم سازمان داشتند.
اکنون حزبی وجود ندارد و مردم بدون سازمان میجنگند.
نتیجه:انتخابات به کام "رهبری" به پایان خواهد رسید .
بعد از انتخابات باید انتظار سرکوب بیشتر مبارزان و تشدید جنگ در منطقه را داشته باشیم.
تنها راه از مردم و احزاب میگذرد و نفع ولایت .
خود را برای رفراندوم آماده کنیم !
۷۲۷٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣۹۴
|
از : م حمیدی
عنوان : انتخابات
من در زیر مقاله آقای قاسمپور هم گفتم که برخلاف نظرات بسیاری از روشنفکران طیف وسیعی از مردم بویژه جوانان در انتخابات شرکت می کنند زیرا در شرایط کنونی آنرا مناسب ترین راه جلوگیری از بازگشت کامل تندرو ها میدانند. نوشته هایی به این سبک تکلیف ما را روشن نمیکند و ابهام ها را باقی می گذارد. این که نوشته ای بیان کند مردم در انتخابات شرکت می کنند اما شرکت در انتخابات را منع کند نظر کمک کننده ای نیست
۷۲۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۴
|
از : زندانی زنجیری
عنوان : به فریدون عزیزم
۱.من شخصاً در انتخابات شرکت نمیکنم.
۲.هر کسی مختار است شرکت کند یا نکند تحریم کند یا نکند.
۳.در ضمن من معتقد هستم که انسان تغییر پذیر است و انسانها را در زمان حالشان ارزیابی میکنم ،آقای تاج زاده به نتیجه درستی در مورد نتایج انتخابات رسیده است ،ولی متأسفانه به شرکت در انتخابات مردم را تشویق مینماید و حال را با زمان مصدق مقایسه میکند و خوشبین به تعداد آرای اقلیتی است که این نظام را استوار کرده اند و مستحکمتر هم میخواهند بکنند ،در هر حال نظر ایشان است!
۴.در خاتمه انتخابات پیشرو را مردم در عمل رقم خواهند زد،و آنچه نتیجه دهد مورد قبول من هم هست.
۷۲۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۴
|
از : فریدون بی بیان
عنوان : برای زندانی زنجیری
متاسفم که بجای روشنگری و توضیح شرائط به نقل قولی از آقای تاجزاده بسنده کردید.
دوست محترم در سال ۱۳۷۸ که «انتخابات » مجلس ششم انجام شد. کاری ندارم که «اصلاح طلبان» در مجلس هم اکثریت کسب کردند و ماجرای حکم حکومتی و تحصن نیز یادمان هست.... «انتخابات » مجلش ششم که همین آقای تاج زاده معون سیاسی ـ امنتی وزیر کشور آقای محمد خاتمی بود هم بنا بر قاموس حکومت کشتار همان نمود که قبل و بعدا همپالکی هایش نمودند.
اکبر هاشمی رفسنجانی بعداز افشاگری های آن دور در «انتخابات» مجلس ششم کاملا شکست خورد:«....نتیجه آن شد که در انتخابات ششم رأی آقای رفسنجانی بسیار کم و نام ایشان در میان ۳۰ نفر اول، که بعنوان نمایندگان مردم تهران انتخاب شده بودند، وجود نداشت. بعد از کشمکش زیاد بین شورای نگهبان به رهبری آیتالله احمد جنّتی، و وزارت کشور آقای خاتمی و معاون سیاسی-امنیتی آن آقای مصطفی تاجزاده (که نزدیک به هفت سال است که در زندان هستند)، شورای نگهبان با دست بردن در آرا آقای رفسنجانی را نفر بیستم تهران اعلام کرد. ولی آن افشا گریها و این حقیقت که آقای رفسنجانی در حقیقت انتخاب نشده بودند ایشان را وادار به انصراف کرد.» پایان نقل قول از ملی مذهبی ها
ملاحظه می فرمائید «هدف وسیله را توجیه می کند » این هم آقای تاج زاده ، بهتر است در رابطه به مسائل سیاسی پرنسیب ها را رعایت کنیم . شخصا اعتباری برای این افراد قائل نیستم. کسانی که که فقط در «انتخابات»ریاست جمهوری ۷۶،۸۰،۸۸،۹۲ شرکت کردند تا ناطق نوری ، احمدی نژاد ، جلیلی و امثالهم انتخاب نشوند ارجمندند کاری بزرگ کردند. زندانی زنجیری عزیز ! برای شرکت در انتخابات ۷ اسفند مجلس خبرگان رهبری و شواری اسلامی خودت چه هدفی را دنبال می کنی ؟
۷۲۷۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۴
|
از : کیا
عنوان : خود را برای رفراندم آماده کنیم!
انتخابات را میبایست به رفراندم تبدیل کرد!
۱.تتیجه این انتخابات از هم اکنون معلوم است:
تقویت جناح ارتجاعی در هر دومجلس!
۲.بعد از انتخابات حمله به شروندان بی دفاع و فشار بیشتر بر زندانیان.
۳.درجنگ منطقه یی فعالتر شرکت کردن.
۷۲۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۴
|
از : زندانی زنجیری
عنوان : به بی بیان و پر بیانان!
حکم از پیش تعیین شده ،طبق محاسبات آقای تاجزاده "رجوع به کلمه"۲۰ در صد به ۸۰ در صد است.
که "خبرگان رهبری" تعیین کرده اند.
۱.با شرکت همهگیر "انقلابی" میتوان فقط این۲۰ در صد را با آمار بالا به مجلس فرستاد،"گفته تاج زاده" ،آیا این در سر نوشت کشور تعیین کننده است؟
۲.اشگال انتخابات ،تقلبی علنی و بی پروا یی است ،که در هیچ کجای جهان سابقه ندارد که از نظر پنهان گذارده میشود متأسفانه از طرف نیروهای مترقی هم!
۳.در برابر این تقلبی بزرگتر از سال ۸۸ نه تنها سکوت میشود بلکه مردم را به حمایت جناحی علیه جناح دیگر برای راندمانی کوچک به خیانت و یا به دردوجدان تهدید میکنند.
۴.در همه انتخابات در جهان عده یی شرکت نمیکنند و کسی علم شنگه راه نمیندازد ،هر کس مجاز است تصمیم خود را بگیرد بدون عذاب وجدان.
۵.اینبار خبرگان مهم است که رهبری را انتخاب کند!
آیا بعد از انتخابات میبایست مردم برای انتخاب بین مجتبی و صادق آملی هم بمیدان بیایند و خون بدهند؟
۷۲۷۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۴
|
از : فریدون بی بیان
عنوان : نه نحریم ، نه شرکت «حکم» از پیش تعیین شده.
از هر فرصتی برای تضعیف ارتجاع حاکم باید استفاده کرد.
زندگی به ما یاد داد که شرکت در بعضی [انتخابات] مفید بود.
[انتخابات ] ۷ اسفند برای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری می باشد ...حتما همه ی دوستان می دانند که تا بحال [انتخابات ] ریاست جمهوری در ایران «مهم » تر بوده است. چه شده که این بار برای [انتخابات] مجلس این همه سر و صد ایجاد شده است ؟ چگونه میشود از این فرصت برای تضعیف حکومت کشتار استفاده کرد؟ و برای حق شرکت در تعیین سرنوشت خود پافشاری کرد.
ببینیم [انتخابات] ریاست جمهوری در گذشته چگونه بود:
ـ آیا بعداز [انتخابات] دوم خرداد ۱۳۷۶ که با مشارکت بالای مردم صورت گرفت ساختار حکومت ترک انداخت ؟
به نظر نگارنده نه ! فقط در راس حکومت جابجائی صورت گرفت.
همان جابجائی [ حذف موقت رفسنجانی ، قلاحیان ، ناطق نوری و.و.] که باعث شد قتل های زنجیره ای متوقف شود . فرج سرکوهی هم نجات پیدا کرد...و. . و
آیا با [انتخابات] سال ۸۸ در ساختار حکومت ترک افتاد ؟ باز هم نه ! ولی دیگر آب خامنه ای و رفسنجانی در یک جوی نمی رود ؟ آیا این مهم نیست ؟
آیا مدیریت خامنه ای در انتخابات سال ۹۲ «حماسه سیاسی»، هژمونی او با کمک ، سپاه پاسداران و شورای نگهبان را اثبات نکرد؟ از آن واضح تر می شد رفسنجانی را کنار گذاشت؟ معلوم است کدام خطرناکند....
نگاهی به صف بندی نیروهای حکومتی و مقایسه آن از سال ۷۶ تا امروز حکایت از رشد سرطانی و سیستماتیک سپاه پاسداران در تمام شئونات اجتماعی می نماید.
چرا [انتخابات] سالهای ۷۶و ۸۰ ، ۸۸ و ۹۲ ، علیرغم ایجاد جابجائی در بین سران حکومت تاثر چندانی در ساختار حکومتی نداشت؟
چرا امروز خامنه ای با شورای نگهبان و سپاه جز نیروهای موئتلفه، دیگر نیروهای حکومتی را از حضور در مجلس معاف می کند؟
آنهائیکه پای ثابت [انتخابات] در حکومت اسلامی بوده اند و بیش از ۵۰ درصد از مشارکت را تامین می کنند بازهم شرکت می کنند.
سئوال این است، کسانی که فقط در سال ۷۶،۸۰،۸۸،۹۲ در انتخابات شرکت کردند تا ناطق نوری یا احمدی نژاد و یا باند جلیلی ، قالیباف ، ولایتی ، رضائی و غرضی رئیس جمهور نشوند و کار درستی هم کردند. امروز چه توصیه می کنند؟ نکته ای که آقای سرکوهی به ان اهمیت نمی دهد......آیا حامیان این سیاست می توانند برای انتخابات ۷ اسفند دلایل شرکت یا عدم شرکت خود را توضیح دهند؟ ( رفسنجانی برای کاندید ریاست جمهوری شدن صلاحیت ندارد ولی می تواند کاندید مجلس خبرگان رهبری شود... فهمیدن این موضوع مشکل است؟)
باید امروز برای مردم توضیح داد که شرکت یا عدم شرکت آنها در انتخابات چه تاثیری در تضعیف ارتجاع حاکم خواهد گذاشت.
۷۲۷۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۴
|
از : فریدون احمدی
عنوان : ضرورت گریز از دوالیسم شرکت یا تحریم آری، انتخابات مهم نیست نه
به نظر من آن بخش از نوشته دوست گرامی فرج سرکوهی که ناظر بر این است که رویکرد تحریم انتخابات در شرایط نبود یک جنبش گسترده و همگانی تحریم در ایران جواب نمی دهد و نیز نفی رویکرد شرکت در انتخابات در هر شرایطی، درست است و من خود نیز قریب ده سال پیش در مقاله ای با عنوان "دیگر بس است" در باره ضرورت گریز از دوگانه سترون شرکت یا تحریم با دلایلی کم و بیش مشابه دلایل آقای سرکوهی در این باره نوشتم. ما موضع "درست" در باره انتخابات نداریم، انتخاب های متفاوت سیاسی داریم. جامعه ما تقسیم شده و بخش های گوناگون آن، منافع متفاوتی را بازتاب می دهند. به ظور مثال بخشی از طبقه متوسط در ایران از شرایط غیر عقلایی اقتصادی موجود نفع می برد و به همین دلیل گرچه از فشارهای فرهنگی و سیاسی در رنج است اما بدنبال تحول جدی وضعیت نیست و این خاستگاه عینی بسیاری تئوری های اصلاح طلبانه بوده است. در کنار این بخش کسانی از پیرامونیان حکومت که تا کنون از انواع فرصت ها و رانت های حکومتی برخوردار بوده اند مدافع شرکت بی چون و چرا و تحت هر شرایطی در انتخابات هستند. در این میان برخی گرایش ها و نیروهایی که در میان اپوزیسییون نیز جا خوش کرده اند نیزمدافع چنین رویکردی به انتخابات هستند.آنان خود را در حد نیروی مبلغ و بازوی تبلیغاتی نمایش های انتخاباتی رزیم تنزل داده اند.
رویکرد مطالبه محور و تلاش برای ایجاد حرکت ها و جنبش های اعتراضی و مدنی حول امر انتحابات از جمله کوشش ها برای گریز از ان دوگانه تحریم یا شرکت در انتخابات بود. اینکه آقای سرکوهی نوشته اند انتخابات مهم نیست، به نظر من حکم درست یا حداقل همه جانبه ای نیست. باید امر استفاده از فضای انتخاباتی و حساس شدن مردم نسبت به روند های سیاسی را از شرکت در خود انتخابات و رای به صندوق انداختن تفکیک کرد. تلاش برای برای روشنگری، افشای ساختارها و اقدامات غیردموکراتیک و ایجاد جرکت و جنبش مدنی در چنین شرایطی امکانپذیرتر است. فراموش نکنیم که گسترده ترین حرکت سیاسی در طول جیات جمهوری اسلامی در سال ۸۸، طی ده ، بیست روز قبل از انتخابات و در روند آن پایه ریزی شد که در پی آن ملیون ها رای داده و رای نداده به خیابان ریختند و پایه های حکومت را به لرزه در آوردند.
۷۲۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : سخنی چند با آقای سرکوهی
آقای سرکوهی شما معتقدید : « تحریم انتخابات هنگامی موثر است که اکثریت رای دهندگان بدان بپیوندند اما در موقعیت کنونی تحریم جز واکنشی منفعل نیست. فراخوان تحریم بی مخاطب است چرا که نیروهای فراخوان دهنده با لایه های مهم جامعه پیوند بالعفل، موثر و واقعی نداشته و اکثریت مردم، بی اعتنا به فراخوان تحریم، در انتخابات شرکت می کنند.» این واقعیت کاملأ نشان میدهد که حضور سیاسی برخی از نیروهای اپوزسیون در تحولات سیاسی بی تأثیر است و اگر تحریم انتخابات غیردموکراتیک خریداری داشت آنگاه گزینه مناسبی خواهد بود . حال سوأل این است که اگر در جامعه بستر برای استقبال از تحریم مهیا باشد چه نیازی به این نیروها دارد ؟ یعنی شرط حضور موثر چنین نیروهائی در مبارزات سیاسی به زمانی موکول میشود که شرایط حضور آماده باشد . پس نقش این نیروها دربوجود آوردن آن بستر مناسب کجاست ؟ در هر جامعه ای در هر برهه ای از زمان احزاب و سازمانهای مختلفی شکل میگیرند و اگر نتوانند در معادلات سیاسی جاری تأثیر تعیین کننده ای ایفا کنند یا بازنگری میکنند و ساختار درونی خود را با شرایط موجود متحول میکنند که روابط ارگانیک با جامعه داشته باشند یا به محاق میروند . یک روشنفکر مسئولیت سیاسی ندارد اما یک سازمان سیاسی برای این تشکیل میشود که در تحولات جاری نقش بازی کند و اگر در صحنه سیاسی چنان بازی کند که بسود یکی از نیروهای موجود سیاسی و برآمد آن عمل کند مسئولیت تاریخی دارد . پاسخگوئی و مسئولیت ٬ تأثیر مستقیم در وجدان عمومی جامعه دارد و در میزان مخاطبی که بدان اشاره کردید تعیین کننده است . در ضمن انتخابات یکی از پدیده های سیاسی است و صرفأ به رأی دادن و ندادن ختم نمیشود بلکه یک فرآیندی است که از ثبت نام شروع میشود و به اعلام نتایج ختم میشود و هر نوع واکنش و پرداختن به این فرآیند از جانب نیروی سیاسی ٬ شرکت در انتخابات محسوب میشود و آن مسئولیتی که به آن اشاره کردم را نیز خواه ناخواه بهمراه دارد .
۷۲۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۴
|
از : داوود
عنوان : ادب و متانت
آقای اردلان،
نوشته ی شما در پای مقاله ی فرج سرکوهی، کمبود های فراوانی دارد. آنچیزی که کمبودش اما بسیار محسوس است، ادب است. متانت است. وجود تکبری بزرگ و آشنا در نوشته ی شما، که دلیل بودنش، نبودن شناخت راستینه نسبت به کلیت جامعه ی مردم ایران در ذهنیت شماست، سبب می شود که نکته های درست این نوشته از طبیعت زننده ی خود آسیب ببیند. شما اگر انسان خوب و سرکوب-ستیزی هستی، بهتر است از سرکوهی به خاطر متن سرگوبگرانه ی این نوشته خطاب به او، عذرخواهی کنی.
۷۲۷۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۴
|
از : کیا
عنوان : به آقای اردلان
نه تحریم ،نه شرکت مسئله ما نیست ،فیزیک کوانتم و فیسیک کلاسیک نیست !
۱.ما با اصل انتخابات مخالف نیستیم و بدین ترتیب تحریم را حتی برای این نمایش توصیه نمیکنیم.
۲.ما در انتخابات محدود ، نمایشی و نه روشن بین طرفداران ولایت فقیه شرکت نمیکنیم.
۳.ما انتظار انتخابات آزاد و همه گیر را داریم.
۷۲۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۴
|
از : علی اردلان
عنوان : به کجاچنین شتابان؟
آقای سرکوهی شماطوری میگوئیدکه اکثرمردم درانتخابات شرکت میکنندکه هرکس نداندفکرمیکندشماازکارمندان عالی رتبه وزرات کشورید.باورکنیدهیچکس خبرازتعدادشرکت کننده هاندارد.فقط آنهاییکه دربیت رهبری درکارعددسازی هستند،دقیقاازمیزان مشارکت مردم خبردارند.شمایک پیش فرض(اشتباه)برای خودساخته ایدوکل نظریه خودرابراساس آن پیش فرض اشتباه بنانهاده اید.یعنی چه:
نه مشارکت نه تحریم؟این شعاربیشتربه سفسطه های آخوندی شباهت داردتانظریات شفاف وقاطعانه یک فردچپ.
یابایدشرکت کردویاتحریم. شق دیگری ندارد.شمامیخواهیدبگوئیدازهمه بیشترمی فهمیدحتی ازمخالفین رژیم که انتخابات غیرآزادوغیردموکراتیک رابرنمی تابند.عوض آنکه همدلی خودرابااپوزیسیون چپ اعلام کنیدطوری حرف میزنیدکه شائبه تحقیرمخالفین ازآن برمیآید.
عقیده شخصی داشتن امرمجازی ست ولی شمابعنوان کسیکه عقایدخودرامنتشرمیکنیدوقصدتاثیرگذاری دارید،نبایددچارچنین اشتباهاتی شوید.انتظارازشمابعنوان یک چپ رادیکال ومستقل بیش ازاین حرف هاست.
نوعی محافظه کاری ازموضع گیری شمابه چشم میخوردکه بانفی هردوطرف به نوعی قصدراضی نگاه داشتن هردوطرف رانیزدارد.این همان سیاست یک بام ودوهواست.
یاشرکت میکنیدیاشرکت نمی کنید.نمی توانیدروزرای گیری تادرب سفارت برویدودوباره بازگردیدوبعدبگوئیددیدیدمن هیچکدام ازآن دوکارراانجام ندادم.درواقع بااین کارتان هردوکارراانجام داده اید.
اینکه لایه های قدرت چه منافعی دارندویاانتخابات موضوع نیروهای ترقیخواه مستقل نیست راهمه مامی دانیم.مهم این بودکه شمامثل خیلی کسان دیگرباصراحت تمام میگفتیدکه به این دلایل شرکت میکنم یاشرکت نمی کنم.یعنی تصمیم شخصی خودراعنوان میکردیدوبه صراحت می گفتیدکه قصدرهنموددادن به کسی راندارید.آیااین بهترنبود؟
۷۲۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : حمید ارجمند
عنوان : شرکت در سیرک ولایت
مبارز آزاده جناب سر کوهی از نظر من بسیار ساده و زیبا واقعیات موجود در صحهنه سیرک ولایت را رو نمایی نمودند ، و من اصراری بر رطب و یابیس بافتن و رهنمود دادن بطریق عادات هم میهنان ندارم ! فقط در تایید سخنان ایشان که اکثریت اگر رای دهند دلیل بر درستی کار نیست و مثال انتخابات زمان نازیها را آوردند که مثالی کاملا روشن است، هر کس با هر انگیزه ای که در این انتصابات بعنوان سیاهی لشگر شرکت میکند در واقعیت نه به کاندیدای مورد توجه خودش بلکه به ولایت فقیه رای میدهد ، لذا باید به رای دیگران احترام گذاشت چه از باندهای رژیم چه از طبقات اجتماعی مختلف اینها انتخابشان رژیم آخوندی است و حتما با اینهمه شرکت در انتخابات گوناگون تا بحال به خواسته هایشان رسیده اند و در این دور هم به خواسته های جدیدشان خواهند رسید!
۷۲۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : " قاچ زینو بگیر, تاخت و تاز پیش کش ".
" گرایش های غیرحکومتی یا غیرخودی محروم از حق حضور سیاسی در صورتی به نیروی سیاسی جدی و یکی از گزینه های جامعه بدل می شوند که با حفظ هویت مستقل خود، برنامه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را ارائه داده و بر بستر این برنامه ها با لایه هائی از جامعه، که خواست هائی مشابه دارند، پیوند برقرار کنند.". پایان نقل قول و نتیجه مقاله.
که البته فرمایشی درست و بجاست اگر, این ۷۲ ملت " پیوند برقرار کنند ", و بعد از سی و هفت سال تجربه, این " اگر", " اگر " خیلی خیلی بزرگی ست؛ ولی خب, به گفته بزرگان " همت بلند دار, که مردان روزگار, از همت بلند بجایی رسیده اند ". اما برای ملت اسیر در گود جمهوری اسلامی, مهم گرفتن قاچ زین و شرکت در انتخابات بوده است, تاخت و تاز " همت بلند", توصیه و آرزوی پیاز برای گرسنه ایست که به نان شب محتاج است.
۷۲۶۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : زندانی زنجیری
عنوان : جوابی به آقای حسینی
۱.حاکمیت ،حاکمیت دیکتاتوری "صدام و ... "است و زمانی هم بدون نمایشات اتنتخاباتی "چون برگه نمایشات سوخته است"ادامه خواهد داد اگر عمرش اجازه دهد!که احتمالا میدهد.
۲.لیست نهایی لیستی مانند صدای ملت آقای مطهری خواهد بود و طرفدارانش هم بسیارهستند و شرکت یا عدم شرکت ما تاثیری در نتیجه نخواهد داشت اگر تقلب نکنند ،که میکنند!
ما پرنسیپ و استقلال خود را میبایست رعایت کنیم!
۳.نه تحریم ، نه شرکت بمفهوم این است،که ما شرکت نمیکنیم شما میتوانید و آزاد هستید رای دهید.
۴.جنگ دستبرد زدن به صندوقهای رای، جنگی است که صورت میگیرد و اعتدالیون و اصلاحطلبان اگر جرات نشان بدهند و به کمک احتیاج داشتند روی ما میتوانند حساب کنند!
۷۲۶۹۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : چیرگی جمهوریت بر ولایت(مشروعه) ؛هموار شدن راه آزادی و دمکراسی خواهی
جناب سرکوهی ارجمند در این نوشتارش با توجه به تجربیات برگزاری بازی های انتخاباتی در کشور گروه بندی هایی را مطرح می کند و اعتراف گونه می آورد که جامعه کار خویش را می کند. اما باید گفت: ایشان برای تمام دوره های انتخاباتی یک یکنواختی را هم القاء می کند که این مسئله ایشان پرسش برانگیز می شود. تجربه به ما گفته مردمان در انتخابات ،هوشمندانه اقداماتی را به پیش برده و می برند که این اقدامات به نوعی در راستای تحولخواهی جامعه ایران است که از پیشا مشروطه آغاز دارد وبه مشروطه نیز انجامید و سپس منحرف شد که بعداز آن انحرافات هم اقداماتی انجام گرفت تارسید به سال ۵۷ از سال۵۷ به بعد بازی مشروطه و مشروعه به بازی جمهوری و ولایت فقیه(مشروعه) تبدیل شد و خود را نمایان کرد.که مردمان ازاین انتخابات گذر از مشروعه که همان ولایت فقیه است راپی می گیرند و هوشمندانه در انتخابات ضرابات کاری را تاکنون به آن واردکرده اند ومی کنند چون آنان پی برده اند عبور از مشروعه است که راه هموار می شود برای آزادی ودمکراسی در این سرزمین که پی آمد این دو عدالت اجتماعی نیز محقق می گردد. که بایدگفت: از نوشتار جناب سرکوهی چنین نمایان است ایشان مسئله انتخابات را قبل از اینکه تلاش مبارزاتی مردم معنی کند واز دیدگاه مبارزاتی مردم آن را رصد کند خود مطرح کننده نوعی مبارزه گری می شود ؛که در این نوع مبارزه گری نوعی منزه طلبی از شرایط حاکم برایران نمایان است. حال چرا چنین عمل می کند علاوه براینکه حق فردی اوست اما در هیبت یک مبارز سیاسی پرسش برانگیز است.
۷۲۶٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : کمال حسینی
عنوان : آزموده را آزمودن خطاست
۱-بر خلاف نظر آقای سرکوهی نهادها و مراکز قدرت نه تنها انتخابات برایشان مهم نیست بلکه می خواهند سر به تن انتخابات و صندوق رای نباشد , شرایط مطلوب این مراکز قدرت حکومت هایی از جنس صدام حسین و سرهنگ قذافی است به همین خاطر است که فردی همچون محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران که نام و رفتارش مرا به یاد شعبان جعفری معروف ( شعبان بی مخ ) می اندازد هر انتخاباتی برایش به کابوسی شوم تبدیل می شود , کابوسی که او به آنجا می کشاند که شعبان بی مخ وار دستور کودتای ۸۸ را صادر کند وامروز هم به اوباش خود دستور به زیر کشیدن بنر های انتخاباتی مخالفان را صادر کند
۲-من هنوز از لیست نهایی تائید صلاحیت شدگان و جزئیات آن خبر ندارم ولی رفتار شورای نگهبان در کش دادن این روند که هدفی جز نا امید کردن مردم ازشرکت در انتخابات ندارد مرا به این نتیجه می رساند که گفته خاتمی مبنی بر اینکه مردم امکان انتخاب دارند می تواند درست باشد .متاسفانه در این کارزار سرنوشت ساز روشن فکرانی از جنس آقای سرکوهی هم به کمک شورای نگهبان شتافته اند .
۳-"نه تحریم , نه شرکت " مفهومی جز تحریم ندارد , آقای سرکوهی برای اینکه آبروریزی نشود و از آنجا که می داند مردم راه خود رفته وتحریم کنندگان را تنها می گذارند تنها خواهان عدم شر کت بی سر و صدا در انتخابات است .
۴-به نظر می رسد اگر شعبان بی مخ زمان (محمد علی جعفری ) و اوباش او نتوانند به صندوق های رای دستبرد بزنند این بار هم علیرغم همه رد صلاحیت ها افراطیون شکست سختی را در انتخابات متحمل خواهند شد .
۷۲۶٨۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : ...
عنوان : ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ
تلاش آقای سرکوهی بعنوان تنها تلاش برای تحلیل طبقاتی نیروهای اجتماعی در موضوع انتخابات قابل توجه است.
روشنفکر امروز درون کشور، بدلیل تغییر طبقه اقتصادی و نزدیکی به طبقه متوسط بی هویت، به عامل و سخنگوی آن تبدیل شده است. شاید از همین روست که با اصلاح طلبها همراه شده. چون بر گوشه سفره آنها نشسته و از پایگاه خلقی خود جدا مانده، منفعت طلب و تساهلگرا شده. ویژگی یادداشت سرکوهی - فاقد از دیگر مواضع وی - رجعت به بیان موضوع از دیدگاه طبقاتی و زاویه دید اقشار فرودست و مزدبگیران است. به عنوان یک جوان گیلک بر این باورم این نوع نگاه درست است و قابل گسترش تا افق تحلیل منازعات خلق و حکومت.
"ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ" می تواند یک شعار مترقی، افشاگر و کارآمد شود
۷۲۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : فریدون بی بیان
عنوان : نه به مشروعه همیشه لازم بود و هست.
«انتخابات» در این حکومت مشروعه ولایتی از همان اول ادائی انتخابات بعداز انقلاب مشروطه بوده که مردم را فریب دهند. دشمنان تمام قدّ مشروطه علنا حرفهای شیخ فضل لله نوری را نمایندگی کردند. متاسفانه متاسفانه متاسفانه تحلیل های انحرافی و غیر مارکسیستی نیروهای چپ از شرائط مشخص بعداز سقوط حکومت سرمایه داری وابسته ، باعث شد که به دستاورد های مشروطه بهائی داده نشود.جریانات سیاسی را به اتخاذ سیاست ها نادرست و شعار های راست روانه و چپ روانه وادار نمود . تاکید بر برپائی سوسیالیزم یا راه رشد غیر سرمایه داری جائی برای پارلمانتاریسم باقی نمی گذاشت بعضی هم که سیاست و شعارهای درستی داشتند در جّو پر هیاهو و پر نتش انقلاب گُم شدند.
توجیه حکومت قرون وسطائی ضّد مشروطه، ضّد آزادی بیان ، قلم و آجتماعات ، ضّد تحزب ، ضّد قانون ، ضّد دموکراسی و ضّد جامعه مدنی با نُرم های کلی «ضّد امپریالیستی» و «مترقی» موجب انحراف و تشتت در جبهه ی واحدی علیه ارتجاع به قدرت رسیده شد. تشکیل مجلس خبرگان از همان آغاز و تدوین قانون اساسی ارتجاعی ولایت فقیه آغاز رسمی حکومت مشروغه شیخ فضل لله نوری درایران بود.
وظیفه نیروهای ملی ، سکولار ، دموکرات وچپ تشکیل جبهه واحد مقاومت در برابر این فاجعه ی تاریخی بود . زیرا دار و دسته ی خمینی بر خلاف وعده های نوفل لوشاتو دائر به تشکیل مجلس موسسان با کودتای خود «خدعه » کرد.
مشارکت مردم در «انتخابات » مجلس اول شورای ملی ـ هنوز شورای اسلامی نشده بود ـ فقط ۵۲ در صد بود. که اعتراض نیمی از مردم را در بر دارد. این جمعیت همیشه بر حسب «فریضه » در حکومت مشروعه حضور داشتند در بعضی انتخابات جنجالی مثل ۷۶، ۸۰، ۸۸و ۹۲ بخشی از مردم عرقی ، چپ و مخالف مشروعه نیز شرکت کردند.
نتیجه: ۳۷ سال حقوق شهروندی و حقوق بشری برای نیمی از مردم پایمال شده. حق کاندید شدن و انتخابات آزاد یکی از آنها است که نباید کوتاه آمد. متاسفانه نیروهای سیاسی در این مورد هنوز به تفاهم و کارزاز مشترک نرسیده اند.
۷۲۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : ناهید کنی
عنوان : حق با آقای سرکوهی است: جای ما اینجا خوب است!
حرف بیشتری برای گفتن باقی نمی ماند!
۷۲۶٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : کیا
عنوان : رفیق سر کوهی حق دارد
۱.ما به عنوان چپ نمیتوانیم در انتخابات نمایشی شرکت کنیم و نظام شناخته شده را تایید نمایم.
۲.ما به عنوان دمکرات نمیتوانیم به دیگران دیکته کنیم که در انتخابات شرکت نکنند.
۳.ما برای اتحاد با نیروهای مترقی و هزمونی معقول مبارزه میکنیم و اکثریت نیستیم.
۷۲۶٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : م. س.
عنوان : اهمیت انتخابات
باید دانست که در ایران در صد بسیار اندکی از مردمان دارای رانت و موقعیت و یا از نظر فکری آنچنان متحجر و عقب مانده هستند که با انتخا بات، از هر نوع، آن مخالف اند زیرا آنرا خطری بالقوه برای منافع و یا عقاید خود میبینند و آشکارا هم خود را طرفدار ولایت اسلامی (و نه جمهوری اسلامی ) میگویند. البته ای در صد بسیار کم هم مجهزاند و با نفوذ و هم مسلح و از منافع خود با چنگ و دندان و به قیمت هر خون ریزی دفاع میکنند. بعنوان شاهد به وضع سوریه امروزی نگاهی کنید! البته که این در صد قلیل تر جیح میدهند که هر نو رویاروئی
با آن اکثریت در میدان خشونت و جنگ داخلی حل شود که در آن دست بالا را دارند. دعوت به انتخابات، از هر نوع آن، و طرح شعار آشتی ملی و خشونت زدائی، کشیدن حریف به میدانی است که در آن بازنده ی کامل این نبرد است و در موقعیت ضعف قرار دارد و ناچاراست، در عین مایه گذاشتن هر چه بیشتر از وزنه و آبروی اجتماعی و پرده برداشتن از ماهیت منافقانه خود در چشم مردم، هر بارامتیاز های بیشتری هم بدهد. و این برای آن طیف اکتریت دارای ارزش بسیار است. کی ست که نبیند در همین ده سال گذاشته چه ضربه ای از برکت سر برگزاری همین انتخابات نیم بند بر وجه ی رهبر و شورای نگهبان و اصولگرایان و امثال مصباح یزدی و احمدی نژاد غیره خورده است، بطوریکه این آخری رسما اعلام میکند که کار اصول گریان تمام است و در این انتخابات هم شکست سختی از اصلاح طلبان دست سومی که از تیغ رد صلاحیت ها گذشته اند خواهند خورد. آن اقلیت کم انحصار طلب و خشونت خواه امروزه با وحشت خود را در محاصره ی اکثریت مردمی که در میان آنها زندگی میکند میابد و باید این حلقه محاصره را هر چه بیش تنگ تر کرد.
۷۲۶۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|
از : امیر آمویی
عنوان : اگر انتخابات مسأله ی رزیم است، مسأله ی مردم هم هست، اما چگونه؟
آقای سرکوهی گرامی،
امیدوارم که خوب باشید. اما عزیز ماها،
۱- از مقدماتی که نوشته اید موخره ی نوشته ی شما در پاراگرف آخر منتج نمی شود!
۲- اگر انتخابات برای رژیم مهم است، تنها معنایش از سوی متقابل این است که انتخابات برای مردم محروم و نیمه محروم و حتی قشری از مرفهان هم مهم است. شما چطور متوجه این دیالکتیک یا دینامیزم قانونی «ضددموکراسی-دموکراسی» نیستید؟
۳- انتخابات بر عکس آنچه که شما می گویید برای همه ی ایرانیان فاقد حق رأی و حق گزینش و حق گزیده شدن، مهم است و اگر به خطا فکر کنند که مهم نیست، به شکلی از واقعیات دور افتاده اند و سرشان را کبک وار زیر برف کرده اند. در عرصه ی سیاسی هیچ نیست که برای انسان مهم نباشد.
۴- می گویید برای مردم محرومی که می روند و رأی می دهند تحریم انتخابات یا شرکت در آن مهم نیست. خب اگر مهم نیست چرا می روند رأی می دهند؟ این که تناقضی در سخن شماست!
۵- مشکل اینجاست که فاصله ی ما آنقدر از واقعیت و ماجراهای عینی اش زیاد است که گاهی به یک دوربین واقعنگری نیاز داریم.
۶- دیگر این که جامعه ی ایران گونی سب زمینی نیست که داخلش فقط یک نوع سیب زمینی ببینید! نزدیک به نیمی از مردم متوسط الحال در شهرها زندگی می کنند و نصف بیشتر جمعیت هم زنان و مابقی جوانانی هستند که انتخابات برایشان مهم است، چون جانشان و زندگی شان برایشان مهم است، زیرا در آن مملکت زندگی می کنند و نمی خواهند عمرشان را به هدر بدهند.
۷- این چه نظری است که شما ارائه می دهید؟
۸- دوست گرامی، در همه ی جای دنیا و در همه ی جوامع انتخابات مهم است! مهم است چون برای دشمنان مردم مهم است و از همین رو برای دشمنان حکومت استبدادی یعنی برای مردم آزادیخواه هم مهم است. جایی قبلا مطرح کردم که انتخابات «به عنوان یک ابزار و شیوه ی استفاده ی خلاقانه ای از آن»، فرق دارد با شرکت یا عدم شرکت «انفعالی» در آن! باید انتخابات را به عنوان یک مقطع مهم در زمان حساس و مهم و به عنوان یک مکانیزم موثر در تغییر تناسب قوا مورد استفاده ی خلاقانه و فعالانه قرار داد، نه ضرورتا به صورت انداختن کاغذ توی صندوق رأی یا صرف نشستن توی خانه و گوش کردن به رادیو و تلویزیون. به صورتی دیگر که پیدا کردن راهش باید مسئولیت ائتلافی از نیروهای مترقی باشد! افسوس! کو آن ائتلاف؟
۷۲۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۴
|