از : البرز
عنوان : از نیروی بازوانت برای نوازش مهربانانه فرزندانت و کمک به شادی زندگی ایشان بهره بگیر
آقای خویی گرامی، البرز تنها یک رأی دارد، و به اندازه همان یک رأی خود سخن می گوید. حال که مصمم شده ای تا در کنار هموطنان فارس زبانت زندگی نکنی، گرچه این تصمیم شما مرا متأثر می کند، اما این تصمیم شماست.
در رابطه با تصمیمت برای قطع زبانِ فرزندانت، گمان که چه عرض کنم، هزاران درصد مطمئنم که این کار اشتباه محض است. پدر فرزندانت هستی، درست. ولی با اینهمه منطقاً درست نیست که نظرت را با توسل به زور شمشیر به ایشان تحمیل کنی.
هرگز قصدی برای توسل به زور شمشیر برای به کرسی نشاندن نظرم نداشته و ندارم. و به شما هم پیشنهاد می کنم، اگر زوری در بازوانت باقی مانده، بجای بلند کردن شمشیرت برای ترساندن فرزندانت، از نیروی بازوانت برای نوازش مهربانانه فرزندانت و کمک به شادی زندگی ایشان بهره بگیر.
۷۲٨۱٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ بهمن ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : وقتی پای استدلال.......
وقتی پای استدلال لنگ بزندمشت و دو لگد هویدا می شود.اگر می خواستیم به کمک بازخوانی تاریخ بگوییم؛ بعضی ها در تاریخ چه ها کرده اند و آمادگی چه کارهایی را خواهند داشت ! گروهی خواهندگفت: نخیراقا! چنین نیست! ممکن است،آورده های تاریخ غلط باشد!.اما وقتی هموطن فعلی مانند جناب علی که بعداً باشجاعت، شد؛ علی خویی! که هم علی اش؛ نشان از گویایی چه چیزی است و هم خویش؛ گواه چه چیزی می شود،سخن می راند این سخن راندنش کار رابرای اثبات آورده های تاریخ سهل وآسان می کند.دراین مورد دستشان درد نکند. بگذریم.ایشان به هموطن ارجمند جناب قنبری نهیب می زند چرا!واقعیاتی از تاریخ را نسبت به زبانی بنام پارسی بازگو می کنی! تو نمی توانی نماینده ما، بعضی از ترکان خاصِ آمده دراین سرزمین باشی! پس چه بهتر دیگر ننویسی چون تو در مقابل حقایقی از تاریخ لرزان می شوی. وتو باید بدانی ما بعضی از ترکان خاص مثل اسب تراوا عمل می کنیم اول مزدورانه درون سپاهیان وارد می شویم سپس درفرصت مناسب آن کار خود را به پیش می بریم. قطعاًازاین نهیب، جناب قنبری بخود خواهدآمد که برای ساختن ایران آینده نیاز به پرداختن مسائلی فراتراز مسائل قومی است! واین بازی های قومی؛ روشی است که حاکمان فعلی برایران برای چیرگی خویش، رواج داده و می دهند و دراین رواج دادن بازیگرانی همانند علی خویی هایی را نیز خواهند داشت.چون حاکمان فعلی برایران از چیزی که وحشت دارند "رواج روح ملی ایرانی" است!. که رواج این روحیه؛ جاری کننده و ساری کننده روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهید در تمام ایرانیان خواهدبود. ورواج این روحیه؛ محو کننده ی هرنوع سهم خواهی قومی، ایلی ومذهبی ونژادی و.... می شود. گاهی وقت ها شخصی چهار وپنج خط می نویسد می توان چندی کتاب در مورد آوردهایش مطلب آورد پاسخ به آورده های دیگر جناب علی خویی در نظری دیگر
۷۲٨۱۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ بهمن ۱٣۹۴
|
از : علی خوی
عنوان : به اقای قنبری
اقای قنبری یک مقاله با دستان لرزان نوشته ای که پان فارس ها را نه رنجانی
و اینهم جواب شما به البرز که از یک زبان بیگانه و استسمارکر تعریف میکنی
منه ترک بعداز جمهوری اسلامی اکر فرزندانم به فارسی حرف به زنند زبانشان را
قعط میکنم.این است جواب ترک ها به کسانی مانند البرز یا امید ایران که در این سایت
شمشیر بدست گرفته اند و هرکه غیراز انیکه انها میخواهند حرف به زند قعل و قعم میکنند.اینها فکر میکنند در فردای پس از جمهوری اسلامی اینها هستند که سرنوشت
ان سرزمین را روشن خواهن کرد.نخیر اقایان محترم این ترکهای ان سرزمین است
که تکلیف همه را روشن خواهد کرد. در یک کلمه من ترک دوست ندارم در کنار فارس
زندکی کنم .
۷۲٨۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|
از : آ طهرانی
عنوان : باز هم سفسطه
من نمی دانم شما ا ز کدام استدلال صحبت میکنید ؟؟؟ با افرادی مثل شما بحث کردن به مانند اب در هاون کوبیدن می باشد.اگر نوشته من شعار می باشد ،بس چرا در مقابل ان ده خط جوابیه نوشته اید؟؟؟حال می بینید که در نوشته من واقعیتی وجود دارد که
افرادی به غایت مرتعج ، به مانند شما را به سفسطه و تهمت پراکنی وادار نموده است. زبان اجباری = زبان استعمار می باشد. ׳
۷۲٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : کشندگان دیگران و پروئی ومدعی شدن برای چیزی که ...
وقتی پای استدلال لنگ بزند چاره ای نیست جزء اینکه؛باید به دادن شعارهای کودکانه پرداخت! وباید رگ کردن قوم گرائی نیز برافروخته شود. وقتی تاریخ منطقه ای که در آن زندگی می کنیم را باز خوانی کنیم! مشاهده می کنیم؛ یک امپراطوری بنام عثمانی بوده که در دوران خودش برای زبانی بنام فارسی احترام خاصی قائل بوده. اما بعداً گروهی خود را بزور مرده ریگ داران آن امپراطوری مطرح کرده ومی کنندو درادامه اقداماتشان در پی این رفته که یک منطقه ای رابا هویتی ترکی بنام ترکیه،آنهم با زابان ترکی و به جهانیان بقبولانند. که حتی برای تحقق اهداف ترکی اشان بسمت نسل کشی هم رفته وپذیرش رفتن رادر شرایط فعلی نیز دارند. بگذریم. بایدگفت در شرایط فعلی "جالبتر" ازآن اینست: درکشورایران گروهی سینه چاکانه درپی همان سیاستهای ترکی کردن بعضی ازمناطق، ناشیانه اقداماتی را مرتکب می شوندو بیان می کنند؛ درمناطقی که زندگی می کنیم آذری و زبان آذری وجود نداشته و ندارد.باتوجه به تاریخ، بیان آنان درمورد آذریان ،اعترافنامه ایست مبنی براینکه؛ انان کشندگان واز بین برندگان زبان آذری و مردمان آذری بوده و می باشند.
۷۲۷۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|
از : آ طهرانی
عنوان : پدر استعمار به
زبان اجباری = زبان استعماری می باشد. ׳
۷۲۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|
از : علی
عنوان : ماجراهای زبا ن شیرین وزبان تلخ
جالب است همانهایی که میلیارد ها خرج ترویج زبان مادری خود میکنند ولی درمقابل بحث کردن اززبان مادریدیگران درکشور ایران را نیز نمیتوانندتحمل کنند وهزاردلیل وجعل تاریخ وحدیث سعی درسرکوب ان دارند؟؟؟؟؟/؟؟
۷۲۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : موضوعی بنام زبان مادری و ابزار قرارگرفتن آن برای اهدافی خاص
بنابه ضرورت دریک کشورآموزشهایی رسمی خواهیم داشت و بنا به دلایلی وشرایطی یک زبان مشترک هم بعنوان زبان آموزشی تعیین می گردد. که درانتخاب زبان نگرشی حاکم است آنهم:۱) زبان در خدمت یادگیری فرد است. ۲)زبان در خدمت ارتباط آسان دربین شهروندان یک کشوراست. و در مورد ارتبات یافتن با سایر ملل دیگر که در کشورهای دیگر قرار دارند آموزش زبان بین المللی نیزدر دستورکار قرار می گیرد. که بایدگفت: درنگرش بالا زبان در خدمت یادگیری فرداست!. اما گاهاً مشاهده می شود بعضیاز نوشتارنویسان درنوشنارهایشان؛ با ظاهری مبارزاتی و حق بجانب و حتی مظلوم نمایانه مسائلی را مطرح می کنند که اسنباط از گفته هایشان چیزی نیست جزء: فریبکاری وعوام فریبی. که پرداختن به این موضوع خود بحث جدائی می طلبد.بایدگفت: درنگرش یادگیری وآموزش دیدن یک فرد نکاتی مطرح می شودو کارشناسان نیز برآنان تأکید دارند!که یکی ازآن نکات اینست؛ چنانچه در مناطقی، کودکانی وجودداشته باشند که بازبان رسمی، یا ملی آشنائی ندارند دراین صورت فقط همان کودکان آنهم در صورت بودن امکانات و توانائی های لازم بهتراست ویا حتی ضروری است در دو سه سال اول آموزشی ، فقط درمورد آن کودکان امر یادگیری با زبان محلی یا حتی با گویش محلی انجام پذیرد و با تحریک یادگیری درآنان ، سپس آموزش دادن آنان رابسمت آموزش به زبان رسمی برد. چون درنوشتار!جناب قنبری بصورت گزینشی موضوعی رااز زنده یاد ساعدی مطرح کرده است بایدگفت؛ آن اظهار خوشحالی آن زنده یاد می تواند درتأیید نظر کارشناسان برای همان یک یا دو سال اولیه باشد که آن اظهار خوشحالی آن زنده یاد در تأیید امر یادگیری جلوه گری می کند تا اینکه نشان بدهد که فرد درخدمت تفکرات قوم اندیشانه است. اما متأسفانه درنوشنار، نوشتارنویس دراقدامی ابزارگونه از زنده یاد برای پیشبرد رواج روحیه قوم گرائی استفاده می کند واین استفاده ی ابزاری از دیگران چیزی جزء عمل فریبکاری ویا عوام فریبی نیست. نکته ای دیگر که کارشناسان برآن تأکیددارند اینست: که هر گویش وزبانی حامل فرهنگهایی از گذشته ی یک زیست جمعی است. که باید گروهی متخصصانه برای یادگیری آن زبان وگویش ها آموزش های لازم را بینند که این عمل هم بعهده ی حکومت های حاکم بر کشورها است. و....
۷۲۷٨۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : در ایران دموکراتیک فردا...
قهرمان گرامی، مقصد مقصودم بیشتر متوجه این نکته بود، که وقتی راجع به مطلبی می نویسیم، باید تا حد امکان همه ی جوانب مطلب را در نظر داشته باشیم.
وقتی شما به اعتبار اینکه، «...از نظر سیاسی شاید مسئله ای بنام بی اهمیتی و یا استفاده نکردن از زبان فارسی در کشورمان نداریم...» از پرداختن به زبان فارسی و ارتباطش با مطلب مورد بحثت صرفنظر می کنی، مطلبت را یک جانبه. و در سمتِ اهداف ناسیونالیستهایی قرار می دهی، که تردیدی در اهداف افراطیشان نیست.
و شخصاً معتقدم، در ایران دموکراتیک فردا، با محوریت زبان فارسی به عنوان زبان مشترک یا ارتباطی، باید امکان یادگیری همه زبانهای مادری به یکسان در مدارس کشور موحود بوده، و در هر شهر و دیاری از کشورمان مردمان بتوانند به زبان مادری خود سخن گفته، و به یاری زبان فارسی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
شاد و سرافراز باشی
البرز
۷۲۷۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۴
|
از : قهرمان قنبری
عنوان : زبان فارسی هم زبان هموطنان ماست
البرز گرامی با سلام و عرض تشکر از حسن نظر و انتقادتان.
البته حدس می زنم که انتقاد شما در کم اهمیت پنداشتن زبان فارسی شاید به پشتوانه پیش ذهنیتی باشد که برای توسعه و یا اهمیت دادن به زبان های غیرفارسی در ایران باید زبان فارسی را حذف کرد و یا زبانی بی اهمیت جلوه اش داد تا از اهمیت اس کاست، البته می دانید که ناسیونالیستها در هر طرف دوست دارند که فضا بعضاً به این سمت کشیده شود. اما بنظر شخص من زبان فارسی هم چندین سال قبل از عصر "دولت ملت " بصورت اختیاری زبان ارتباطی ما بوده است، پیشینه ادبیاتی و تاریخی مان وابسته به این زبان است و هم بالاتر از آن اینکه، زبان مادری میلیونها هموطن ماست که حتماً باید به پاس احترام هموطنانمان اهمیت اش را پاس بداریم. اهمیت به زبانهای مادری غیر فارسی بمعنای بی اهمیتی به زبان فارسی نیست. اشاره نکردن من در این مطلب از بی اهمیت پنداشتن زبان فارسی نیست شاید از این نکته نشاط گرفته باشد که در صد سال اخیر زبان فارسی به اندازه کافی مورد اهمیت دولت و روشنفکران است و از نظر سیاسی شاید مسله ای بنام بی اهمیتی و یا استفاده نکردن از زبان فارسی در کشورمان نداریم.
در مورد تک روی ها و لزوم کار دسته جمعی هم خودتان تا اندازه ای مستحضر هستید که در فرهنگ ما کار جمعی سخت است و اصولاً دقت کرده باشید هر حزب و تشکیلات همفکری بعد از تشکیل هزار پارچه شده است، دلیل این امر شاید محتاج کار تخصصی و تحقیقی باشد که چرا ما قدرت تحمل و دیالوگ با همدیگر را نداریم.
با احترام
قهرمان
۷۲۷۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : درد بزرگ اینجاست...
آقای قنبری گرامی، بی هیچ تردیدی حق به جانب شماست، وقتی از زبان زنده یاد ساعدی می نویسی؛ «...وقتی به ارزش زبان مادری در احیای انسانیت انسان پی می بریم که بفهمیم چرا ساعدی گفت: "فقط یک سال احساس آدم بودن می کند" ...».
ولی درد بزرگ اینجاست، که شما همزمان، سخن دیگر زنده یاد ساعدی در باره ی اهمیت زبان فارسی به عنوان زبان مشترک را عمداً یا سهواً از قلم می اندازی.
نه هموطن عزیز، هیچیک از هموطنانمان در باره ی اهمیت زبان مادری سکوت نکرده اند، نمونه اش شما و نوشتار حاضرت. و سعی من برای گفتگویی منطقی در بخش نظرات مطلب شما.
ولی درد بزرگ اینجاست، که ما علیرغم نکات مشترک فراوان در باره ی زبان مشترک یا ارتباطی فارسی، و نیز چگونگی سامان یافتن زبانهای مادری در کشورمان ایران، سالهاست بجای ترتیب دادن جلسات مشترک برای حصول اتفاق نظر بر روی فراگیرترین اشتراکات، هر یک فقط حرفِ خود می زنیم
۷۲۷۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۴
|