از : حسن نکونام
عنوان : فرهنگ «عناوین و القاب» و تحقیر زنان
اول- در فرهنگ ایران، استفاده از عناوین و القاب و نسبت ها، یکی از عناصری است که برای «شایسته بودن»، «حق به جانب بودن»، «عقل کل بودن»، «برجستگی و نبوغ داشتن» و...بهره برداری می شود. عناوین «دکتر» و «مهندس» و تیترها و عنوان های دهان پرکن، همواره برای اقناع و حتا فریب مردم ،برای انجام هر کاری و در هر موردی بکار برده میشوند. گویا اگر کسی مثلن «دامپزشک» است، در امور مربوط به راه و ساختمان و فنون نظامی هم «خبره» است. نمونه اش همین «فیروز آبادی» است، که در راس ارتش است. در همین فرهنگهای کشورهای دمکراتیک و مدرن، جز در رابطه با شغل و کار انسان ها، از این عناوین استفاده نمیشود. گویا خودمان هم باورمان شده است که:« هنر زان ایرانیان است و بس!؟»
دوم- به همین فهرست نام های نامزدها نگاه کنید، و ببینید که چگونه زنان، نه موجودات مستقل انسانی، بلکه به اتکا و از طریق «نسبت» آنها به «مردان» معرفی میشوند. به نمونه ها دقت کنید:
فریده اولاد قباد : «همسر» شهید دکتر یارمحمدی. فریده خودش انسانی مستقل نیست، بلکه «همسر» مردی است که این مرد هم «شهید» است و هم «دکتر».
«مهندس» فاطمه السادات حسینی : از «نخبگان» مستقل، و «فرزند» صفدر حسینی. فاطمه السادات، «مهندس» و «نخبه»(مهندس و نخبه در چه چیزی؟) است، و با این همه تیتر و عنوان، تازه «دختر» یک مرد است.
«دکتر» فاطمه ذوالقدر : «فرزند» نماینده سابق میناب. بناست که «فرزند نماینده سابق بودن» معرف فاطمه باشد، نه خودش که «دکتر» هم هست، و معلوم هم نیست که دکتر در چه چیزی است. ما با این فرهنگ، مدام داریم خود را تکرار می کنیم.
۷۲۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣۹۴
|