از : ایرج محمدی
عنوان : جرقه خرد
میخواستم شجاعت آقای مومبینی را تحسین کنم که میتواند خلاف جریان شنا کند و دراین اتاق احساس جرقه ای از دغدغه عقل و وجدانش را بروز دهد. جرات طرح مسائل واقعی و دغدغه های زمینی مردم از درستی و نادرستی خود نظر مهمتر است و گرنه شعارهای ذهنی و تکراری که با قالبهای استاندارد چپ عهدبوق (میراث مثلا کنگره ششم کمینترن که مرحوم بوخارین هم شرکت داشت ) منطبق باشد هم شیکتر و هم راحتتره !
اگه خاطرتون باشه نوجوون که بودیم تو وانفسای سرکوب شاه با هزار مشقت چند کلمه دست نویسو تکثیر و یواشکی توزیع میکردیم ومعصومانه فکر میکردیم اگه توده انقلاب نمیکنه صدای مارو نشنیده !
اما امروز که صداها میتونه شنیده بشه چرا گوش شنوا نداره؟ اونم نه یک سال و دوسال !
آیا وقتش نرسیده وجدانا یه تاملی درباره خودمون و عادات فکریمون بکنیم .
مثلا ناسلامتی ما خودمان را پیشرو و پرچمدار آگاهی بشریت میدونیم !!! خیر سرمون !
۷۲۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : به آگاه گرامی!
آقای آگاه! جالب است که در کامنتم نوشته ام :"تردید دارم که...." ولی شما از کجا اینقدر آگاهید که سایت اخبار روز همه ی دیدگاه ها و نظرات را انتشار می دهد؟ شما چطور به این نتیجه رسیده اید که من برای فرو نشاندن بغضم (بزعم شما) از اخبار روز انتقاد می کنم. اتفاقا سالهاست که در اینجا نظر می نویسم ولی در یک سال اخیر چندین بار نظراتم سانسور شده است.بعد از در نظر گرفتن همه ی مواردی که می توانست منجر به چنین اقدامی شود به این نتیجه رسیده ام که به احتمال قوی حذف گاهگاهی نظرات اینجانب ،به دلیل نوع نگاه من است.امیدوارم که اشتباه کرده باشم.ضمنا با شما همعقیده ام که در مجموع اخبار روز بهتر از خیلی سایت های دیگر عمل کرده است و کار نامه ی اینچنینی است که انتظار ما را بالا می برد.آگاه گرامی باور کنید اصلا صحبت خالی کردن بغض و این حرفها نیست .من بر اساس تجربه ی شخصی ام چنین نظری را مطرح کردم.موارد متعددی رخ داده که نوشته ام در اینجا انتشار نیافت ولی همان نوشته بی کم و کاست در جاهای دیگر ی که اجتمالا از دوستان اخبار روز هستند،انتشار پیدا کرده است.
۷۲٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۴
|
از : ایکاروس
عنوان : نجات سرگشتگان
معمولا عادت به دوباره نظر گذاشتن ندارم ولی نمی توانم شور و شعف خود را از اینکه با نظر خود Peerooz "خارج نشین" سرگشته و بیخواب و آشفته فکر را از این سرگردانی فکری رهانیده ام ابراز نکنم چرا که باز شدن چشمان او که وکیل ۵-۶ میلیون "خارج نشین" است و آوردنش به جبهه مخالفین حکومت آدمخواران یعنی رهانیدن ۵-۶ میلیون نفر.
۷۲٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۴
|
از : س. آگاه
عنوان : بی انصافی نکنید
جناب آقای ایرانی، بخاطر نا رضایتی و مخالفتی که نسبت به موضعی دارید دچار بی انصافی نشوید! اخبار روز انصافا تنها نشریه اینترنتی فارسی زبان است که بدون هیچ اکراه و سبک سنگین کردن های بی مورد تمامی نظراتی را که نسبت به مقالات کاربران دریافت میکند چاپ میکند. اگر شما بعنوان یک کاربرِ وسیله ارتباطات مدنی در سایت های مختلف فعال هستید لابد تجربه کرده اید و میدانید که برخی از سایت ها اصلا سیاست انتشار نظرات کاربران را ندارند و برخی هم که دارند چنان به میل و سلیقه خود عمل میکنند که فرسنگها از فلسفه یک وسیله ارتباط جمعی و مدنی فاصله دارد!
۷۲٨۴۰ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : " بر این مژده گر جان فشانم رواست ". فردوسی
خدا را شکر که بالاخره جناب ایکاروس, نماینده و وکیل انتخابی همه مردم ایران از راه رسید که " مردم ایران با این حکومت و راس آن گفتگو نخواهد کرد " و با رمل و اسطرلاب دریافت که مردم ایران " از همه این امیدهای واهی رها خواهد شد و سرانجام با انقلاب خود آنان را به زیر خواهد کشید.", و این ۶ - ۵ میلیون ایرانی خیال باف خارج نشین را از بیخوابی " خیالی که پخته اند شب ها " نجات داد. با وکالت از جانب این ۶ - ۵ میلیون ایرانی, مراتب تشکر و قدر دانی خود را ابراز میدارم.
۷۲٨٣۵ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۴
|
از : ایکاروس
عنوان : توهم "گفتگوی متمدنانه"
آقای ممبینی، آیا می توانید تاریخچه ای از تلاش آن نیروی "پیشرو" مد نظرتان در جهت قانع کردن مردم برای عدم شرکت در انتخابات برایمان باز کنید؟ واقعیت آن است که آن" نیروی پیشرویی که نتوانسته مردم را قانع کند که در انتخابات شرکت نکند" همان بخش از اپوزیسیون هستند که همچون آقای ممبینی فاقد استراتژی مبارزه و خواهان گفتگوی "راس نظام (یعنی ولایت فقیه) با قاعده ملت " جهت حل " متمدنانه" مسئله جدایی دین از حکومت است. همان "نیروی پیشرویی" که وظیفه خود را نه سازماندهی مبارزات مردم که در نبود یک نیروی پیشرو و سازمانده ، برای رهایی از چنگال این آدمخواران به هر تخته پاره ای متوسل میشود، بلکه خیره شدن به تحولات و دل سپردن به این یا آن جناح حکومت می داند. همان نیروهای "پیشرو"یی که مانند یک اردک لنگ از پی مردم روان بوده و دائما با ترساندن مردم از انقلاب ، ازسوریه ای و عراقی و لیبیایی شدن آنها را به دل بستن به یک جناح این حکومت جهنمی و رفتن به پای صندوقهای رای به "امید" وضعی بهتر تشویق می کنند. حال آنکه تداوم حکومت این جنایتکاران است که با قوم ستیزی، دامن زدن به اختلافات دینی و دخالت در کشورهای دیگر و تعریف عمق استراتژیک برای خود در کشور دیگران،کشور را در لبه پرتگاه افتادن به جنگهای منطقه ای میکشاند.
مردم ایران با این حکومت و راس آن گفتگو نخواهد کرد و از همه این امیدهای واهی رها خواهد شد و سرانجام با انقلاب خود آنان را به زیر خواهد کشید.
۷۲٨٣۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ بهمن ۱٣۹۴
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : آنچه که ممکن است.
جناب ممبینی عزیز،ظاهرا شما جزء معدود خوش شانس هایی هستید که اخبار روز با نشر نوشته ی شما با چنین مضمونی موافقت می کند.شاید هم گردانندگان اخبار روز به واسطه ی رفاقت و آشنایی قبلی ای که با شما دارند، دچار رودربایستی شده اند.تردید دارم اگر امضای شخص ناشناسی پای این نوشته بود ،سایت اخبار روز به انتشار آن رضایت می داد.در هر صورت ممنون از واکاوی هوشمندانه و رهنمودهای مسئولانه ی شما که با واقعبینی خاصی مطرح می شود.اگر بپذیریم که سیاست ورزی رابطه ی مستقیم با آگاهی از ممکنات دارد،تحلیل و راهکارهای پیشنهادی شما به واقع کاملا زمینی و عینی و متناسب با ممکنات است.زنده باشید و پایدار
۷۲٨۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|
از : حسن نکونام
عنوان : «آری» و «نه» و معنای طبقاتی آنها
میتوان با آقای مومبینی موافق بود، که در فضا و شرایط و روند دمکراتیک حاکم بر جامعه ای، نیروهای سیاسی- اجتماعی متفاوت، بنا بر تحلیل مشخصی که از اوضاع دارند، و سمت گیری سیاسی-استراتژیک خود، برای ایفای نقش درشکل دادن به آینده آن جامعه، مواضع متفاوت «آری« و یا «نه» را در ارتباط با آنچه که «انتخاباتش» مینامند، در پیش بگیرند و آن را تبلیغ کنند. اما اشکال این درک آنست که، وجود «شرایط و فضای دمکراتیک» را پیش شرط میگیرد، چیزی که خود آقای مومبینی معترف است که در فضای کنونی ایران و تحت حاکمیت این حکومت، چنین شرایط دموکراتیکی وجود ندارد. و اگر ایشان بر این باورند که خود پاسخ «آری» به شرکت در این «انتخابات»، روندی را برای دمکراتیزه کردن شرایط جامعه ایجاد میکند، که بنظر من، آقای مومبینی بر این باور است، آنگاه پاسخ من به ایشان اینست که: تجربه نزدیک به چهار دهه نشان داده است که پیمودن این ره، به ترکستان منتهی میشود. اما هر کسی آزاد هم هست که اگر دوست دارد، آب در هاون هم بکوبد. اما بنظر من، و از منظری «طبقاتی»، اتخاذ تصمیم به «آری» یا «نه» برای شرکت در این انتصابات، ارتباطی مستقیم یا غیرمستقیم با «منافع طبقاتی» نیروهای سیاسی مختلف دارد. کم نیستند افراد و جریان های سیاسی ای که به امور اقتصادی در ایران و در خارج از ایران مشغولند، بازرگانی و تجارت و معامله و معاشره و رفت و آمد آزاد به ایران و به خارج دارند، و در این ارتباط ها، مناقع مالی و اقتصادی معینی دارند. سوپر مارکت دارند، تاجر پشم و شیشه و پسته و قالی و اشیای قابل خرید و فروش هستند. کارت تجارت و بازرگانی در جیب داشته و پول به جیب می زنند. خیلی از این ها را می شناسیم. خوب، چنین کس یا کسانی، ایجاد هر گونه «تلاطم»، «ناآرامی»، «طغیان»، «شورش» و زبانم لال «اعتراضات وسیع اجتماعی بر علیه وضع موجود» در جامعه را مخل کار و کاسبی خود دانسته، و با یک «آری» شیرین و چرب و نرم به این انتصابات، کنترل اوضاع را زیر نظر گرفته، تا به «آب باریکه اشان» (جمله ای که همیشه ورد زبانشان است)لطماتی جدی وارد نشود.
معروف است که: گربه محض رضای «خدا» موش نمی گیرد.
۷۲٨۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : اگر باری دیگر دست روی دست بگذاریم...
آقای ممبینی گرامی، ضمن همراهی با کلیت، یا صورتِ عام بحث شما، میخواهم توجه همه ی هموطنانمان را به این جمله ی زیبای شما جلب کنم که می گوید؛ «... آرزوی اتحاد همهی جریانهای خواهان اصلاحات و آزادی در این کشور نمیتواند قابل انتقاد باشد...»
و درست از قِبَل همین مجرا یا زاویه ی دید است که معتقدم، اگر مردمان کشورمان در سمت اتحاد بر سر منشوری مبنی بر فراگیرترین خواستها و مطالبات حرکت نکنند، تاریخ کشورمان چیزی جز چرخه ی باطل استبداد تولید نخواهد کرد.
تحت لوای استبداد پهلوی، امکانات مستقل و علنی چندانی برای تمرین دموکراسی و پی ریخت فرهنگ دموکراسی و تحمل آراء مخالف موجود نبود، و در اثر انباشتِ تحمیلات، انفجار بهمن ۵۷ بوقوع پیوست، و آقای خمینی که قلدرتر از همه ی "ما مردمان ایران" بود، بر تختش در حسینیه ی جماران جلوس و از روز اول شروع به خِفت گیری کرد.
حال اگر باری دیگر دست روی دست بگذاریم، و از امکانات ناچیز فراهم شده در سمت ایجاد دموکراسی ایرانی بهره نگیریم، در انفجار خشم بعدی، باز هم یکی از قلدرترین هامان گوی سبقت را، با دهانی به کف آمده از خشم، از همه ی "ما مردمان ایران" ربوده، و باری دیگر اکثریت بزرگی از ما مردمان ایران، در عین تفرقه، خود را مغلوب استبدادی نوین احساس و درک خواهیم کرد
۷۲٨۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|
از : زندانی زنجیری
عنوان : خوابی دیدم!
خوابی دیدم چند پهلو
منقل و بافور در کنار چای قند پهلو
خوابی دیدم رنگارنگ
سرخ و سبز و ...همه هماهنگ
خوابی دیدم آشفته
در بازار و کوچه, آشوب و فتنه
خوابی دیدم چه روشن
نفوذیها ،فتنه گرها,با دشمن
خوابی دیدم بر شورا
چهار سالی, درهم بمی, بی پروا
تعبیر بود ولایت!
خبرگان ولایت!
۷۲٨۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : "Insanity is repeating the same mistakes and expecting different results"
جناب ممبینی پس از عبور از کوچه پس کوچه های استدلال, به این نتیجه رسیده اند که " .....روشن است که آقایان مهار را دارند ......... اما، یک نتیجه را نمیتوانند باطل کنند. ندادن رأی به استوانههای تندرو ولایت. این خود یک رأی گیری جدی است.".
نکته مغفول مانده در فرمایشات ایشان ذکر جمله معروف و منسوب به انشتین است که میگوید " تکرار اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت داشتن, دیوانگی ست ". ۳۷ سال است که تحریمیون این عمل ( اشتباه ؟ ) را تکرار کرده اند و کوچک ترین نتیجه ای نگرفته اند در حالی که شرکت کنندگان با اظهار وجود در صحنه, گاه به نتایج هرچند اندکی هم دست یافته اند. اگر در طول ۳۷ سال و در جریان ده ها انتخابات, کنار گود ایستادن و - شاید نشستن - و تشویق به تحریم کردن, دیوانگی نیست پس چیست ؟ حد اقل نتیجه رای مثبت ندادن به کاندید های استصوابی, اظهار وجود در صحنه است که نمیتواند از دید آقایان مهار دار مخفی بماند.
۷۲۷۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|
از : ناهید کنی
عنوان : نتیجه گیری بسیار منطقی که امیدوارم همه نیروهای جدی بیشتر روی آن تامل کنند!
از مقاله آقای مومبینی برای تاکید دوباره:
من فکر میکنم صحنهی انتخابات تغییر چندانی نکرده است و حتی شرایط برای اعلام حکم مردم علیه استوانههای استبداد بیشتر فراهم شده است. مگر قبل از این چگونه بود؟ همین خودیها بودند و همین شعارها و حرفهای اغلب پوک و خرافاتی. اینبار رقابت بر سر آری و نه گفتن به سیاست برجامی و ضد برجامی است. اینبار نیز مثل بارها پیش از آن مسأله تقسیم سهم حکومت و دولت مسأله مرکزی است. و اینبار هم مثل همیشه کاستن از سهم ولایت فقیه و دوایر آن به سود دولت، کاستن از سهم سیاست مبتنی بر ایدئولوژی پرخاشگر به سود سیاست واقعنگر، کاستن از سهم تنش و ستیز به سود آرامش و مسالمت، کاستن از سهم جنگ به سود صلح مسأله مرکزی است. روشن است که آقایان مهار را دارند و با سرنیزه ایستادهاند تا نتیجهی این انتخابات را نیز به سود خود کنند. اما، یک نتیجه را نمیتوانند باطل کنند. ندادن رأی به استوانههای تندرو ولایت. این خود یک رأی گیری جدی است.
۷۲۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۴
|