انتخابات، اپوزیسیون، جامعه داخلی - عادل محمدی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۹ بهمن ۱٣۹۴ -  ۱٨ فوريه ۲۰۱۶


در سالهای گذشته و در ادوار قبلی انتخابات مجلس، خبرگان و ریاست جمهوری همواره شاهد روندی تکراری از سوی برگزار کنندگان، مخالفین و مردم در داخل ایران بوده ایم. این روند دعوت به مشارکت گسترده از سوی برگزار کنندگان و فراخوان تحریم و عدم مشارکت از سوی اپوزیسیون و تصمیم مردم بر مبنای امکانات و تهدیدهای موجود در شرایط رمانی آن دوره مبنی بر مشارکت و یا عدم مشارکت بوده است. در اکثر ادوار میزان شرکت کنندگان در حد نصاب معمولی و شاید اندکی بالاتر نیز بوده است. این مشارکت نه به دلیل مشروعیت و یا محبوبیت نظام حاکم بلکه به دلایل متعدد که به دو قسمت عمده میتوان تقسیم نمود صورت گرفته است. ابتدا تهدید های موجود در صورت عدم شرکت و نبود مهر انتخابات بر شناسنامه هر شهروندی و سپس نبود انگیزه کافی برای عدم شرکت و پذیرش ریسک تهدیدهای احتمالی رژیم در صورت عدم مشارکت.
در جمهوری اسلامی انتخابات هیچگاه به معنای واقعی وجود نداشته و تمامی این تاید و رد صلاحیت ها نمایش و خیمه شب بازیی برای وجود پروسه ای ظاهری بعنوان "انتخابات" است. این نمایش برای مشروعیت بخشیدن به "سلطنت آخوندی" موجود در ایران البته در انظار خارجی و جامعه جهانی میباشد. رژیم آخوندی تنها به افرادی اجازه کاندیداتوری در هر کدام از این انتخابات رامیدهد که از مهره های خود رژیم باشد. وجود شورای نگهبان و بررسی صلاحیت افراد متقاضی را میتوان دلیل این ادعا دانست. در واقع انتخاب برای شرکت کنندگان مابین "بد و بدتر" نخواهد بود و همواره "بدتر" انتخاب خواهد شد. کلمه "انتصاب" برای تمامی این نمایش های جمهوری آخوندی میتواند صحیح باشد.
اپوزیسیون نظام که قسمت علنی آن در خارج از ایران فعالیت دارد نیز تکلیفی آشکار دارد و طبیعی است که هر دوره انتخابات رژیم را تحریم نماید. غیر دموکراتیک بودن انتخابات و نبودن زمینه برای مشارکت هیچ تفکر"غیر ولایی" دلیلی کافی برای تحریم و عدم مشارکت مخالفان است که مردم را نیز به عدم مشارکت دعوت نمایند.
با وجود اینکه شرکت نکردن در انتخابات کمترین هزینه و شاید بدون هزینه ترین شیوه ی اعتراضی مردم بر علیه حاکمیت میباشد، اما باز هم مردم آن را به شیوه ای محسوس بایکوت ننموده و با وعده وعیدهای دروغین مهره های فیلتر شده حاکمیت خود را فریب داده و صدای بر حق مخالفان رژیم را در عمل مورد توجه جدی قرار نداده اند. دلیل این تکرار هیچگاه رضایت مردم از رژیم آخوندی نبوده و عدم رضایت از ولایت مداران را به وضوح در توده های جامعه میتوان حس و مشاهده نمود. عدم اعتماد و اطمینان به گروههای مخالف بدلایل مختلف که بیشتر از هردلیلی عدم توانایی "مقابله و رهبری حرکات اعتراضی" را در مقیاسی بزرگ میتوان در میان مردم حس نمود و این غیر قابل انکار میباشد. اما هیچ گاه در میان اپوزیسیون به این مسئله و چرایی آن توجه نشده است. با وجود انواع بینش ها طیف های گوناگون در صفوف مخالفان رژیم تهران باز هم میزان تاثیرگذاری در عمل بسیار ناچیز و اندک میباشد.
عدم اعتماد مردم به گروه های تعریف شده در صفوف اپوزیسیون و مخالفان رژیم آخوندی، میتواند دلایل زیادی داشته باشد که اصلی ترین آنها نبود اتحاد و هم آوایی در میان این گروه ها میباشد. اکثر این احزاب و تشکل ها در بیانیه هایی همواره مردم را به عدم مشارکت در انتخابات دعوت مینمایند. از مذهبی، ملی گرا، سلطنت طلب، اقلیت های ملی-مذهبی، چپ و حتی شرکای قبلی رژیم که اکنون به دلیل حذف از قدرت خود را مخالف مینامند، نمایشهای انتخاباتی را تحریم نموده اند. تمامی این گروه ها یک هدف را دنبال میکنند اما آمادگی مشارکت گروهی برای رسیدن به این هدف را برای مقاطع انتخاباتی نیز ندارند.
شاید بصورت نمادین و سمبلیک تلاشهایی برای ایجاد اتحاد در میان این گروه ها صورت گرفته باشد اما همانگونه که شاهد هستیم تا به امروز هیچ اتحاد و همگرایی قابل رویت و محسوس میان صفوف مخالفان به چشم نمیآید . برای جلب اعتماد مردم و تاثیر گذاری بر خلق های ایران ابتدا باید اعتماد از دست رفته را به نسبت مدعیان حقوق مردم ستمدیده ایران به آنها بازگرداند و برای دستیابی به این مهم اتحادی همه جانبه و فراگیر دور از هر گونه حذف و باندگرایی لازم است . دستیابی به چنین اتحادی مستلزم مقدم شناختن منافع مردمی به منافع شخصی و فرقه ای میباشد که البته رهبران فعلی اپوزیسیون به گواه تاریخ چند دهه ی مبارزه علیه رژیم اسلامی ثابت نموده اند همواره منافع گروهی برایشان از هر گونه حقوق و منافع مردمی با اهمیت تر است . به زبانی دیگر میتوان گفت عامل اصلی فقدان رهبری میان مخالفان رژیم و مردم ایران ، رهبران کنونی گروه های مخالف هستند.
جامعه داخلی ایران برای رسیدن به حقوق پایمال شده شان نیاز به انگیزه برای مقاومت دارند. انگیزه ای که توانایی شکست ترس از عواقب عدم شرکت در انتخابات را داشته باشد. وجود آلترناتیوی سراسری که تمامی طیف های مخالفان را شامل شود میتواند محرکی برای مقاومت مردم و شکلگیری اعتراضات مدنی گسترده آنان باشد. به عبارتی میتوان گفت اپوزیسیون رژیم جمهوری ولایی سالهاست که در مرحله آلترناتیو سازی مانده اند. آخوندهای حاکم به دلیل نبودن آلترناتیوی جدی و منسجم همواره مردم را ابزار قرار داده اند و آنگونه که خواسته اند، تاخته اند. رسمیت حکومت و آلترناتیو آن از مردم گرفته میشود اما در شرایط کنونی حکومت فاقد مشروعیت آخوندی تنها به دلیل عدم به رسمیت شناختن سراسری گروهی از مخالفان از جانب مردم ایران همواره بر سر قدرت مانده است. برای رسیدن به نتیجه ای مطلوب باید وقایع را دید و از زمان حال به آینده نگریست نه از آینده ای که انتظارش را داریم امروز را هدایت کنیم.