دروغی جدید در سریال ایرانیِ شهرزاد
پرتو نوری علا
•
آن چه بر سر تقی رفعتها رفت و هنوز در رژیم اسلامی، بر سر نویسندگان و شاعران و روزنامه نگاران ما میرود، به دست سازندگان سریال "شهرزاد"، موجه جلوه داده میشود تا از طریق هنر، به جای اشاعه ی روشنگری، دست به جعل تاریخ و شخصیتهای ادبی بزنند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱ اسفند ۱٣۹۴ -
۲۰ فوريه ۲۰۱۶
همان طور که دیده یا شنیدهاید، اخیراً "شبکه ی خانگی"، سریال ایرانی شهرزاد را نمایش میدهد. زمان این سریال از دوران کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲علیه دولت دکتر محمد مصدق آغاز میشود، و این طور که از چگونگیِ روند این سریال برمیآید، به انقلاب سال ۱۳۵۷، خواهد رسید. انقلابی که به دست مردم، و بخاطر رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی، علیه سلطنت پهلوی، صورت گرفت، اما با "خدعه" روحالله خمینی، و مذهبیون و مشاوران آمریکائی و انگلیسیشان، بهصورت رژیم یا حکومت اسلامی درآمد.
پیش از این، در یادداشتی تحت عنوان سریال ایرانیِ "شهرزاد"، یا هنرِ آلوده به ارتجاع نوشتم که این سریال گرچه تاریخی نیست، اما سازندگان آن از حوادث مهم تاریخ و سیاست معاصر ایران، بخشی کژ و مژ را به عنوان ملاط و جذابیت سریال، استفاده کردهاند و به وضوح، دست به جعل تاریخ زده و بهتماشاچی، چنین القاء میکنند که دولت دکتر مصدق، فقط توسط شاه و دربار به سرکردگیِ آمریکا و مشتی اوباش، چون شعبان بیمخها، سرنگون شد. آنان آشکارا خصومت آیتالله کاشانی نسبت به مصدق، و ارتباطش با زاهدی، دربار، و شاه، و حمایت وی از کودتا را، به خواسته رژیم اسلامی پنهان میکنند. همچنین از دستور شوروی به حزب توده در عدم حمایت از مصدق، (لابد بخاطر تودهایها و اکثریتیها) ذکری به میان نمیآید.
متأسفانه با جلو رفتن سریال شهرزاد، دروغها و جعلیات جدیدی در آن ظهور میکند که نشان میدهد این رژیم و دستپروردگانش چگونه، آگاهانه از طریق هنر، دست به تحریف تاریخ زده و فرهنگ جعلی برای نسلهای آینده میسازند.
از اپیزود پانزدهم به بعد، "بزرگ آقا" وارد روابط جدیدی با برخی مناقصه کاران که دستشان با دربار، در یک کاسه است و آنها هم برای خود گروهی لات جیره خوار دارند، یکی میشود. یکی از این افراد آقای "بهبودی" است. که عمال مزدورش، از جمله شخصی به نام تقی رفعت، با مزدوران بزرگ آقا، برای گوشمالی دادن مختصر به "شیروانی"، مناقصه کار دیگر، تصمیم میگیرند یکی دو انبارِ غلّه ی او را به آتش بکشند.
در حملهی شبانه لومپینهای بزرگ آقا و بهبودی، به انبار غله ی شیروانی، علیرغم اخطار بزرگ آقا که کسی در این حمله، کشته نشود، تقی رفعت، به دو محافظ انبار شلیک میکند. یکی در دَم میمیرد و دیگری را هاشم، پدر فرهاد، که قاطی لومپنهاست!، پس از کتک زدن تقی، بهبیمارستان میرساند. (بگذریم از مضحک بودن صحنههای حمله ی این همه لومپن که "دستمال یزدی"های خود را برای پوشاندن چهره و آسیب ندیدن از آتش و دود، همانند کابوهای آمریکائی به صورت بسته و با کلاههای مخملیِ کانگستری، اسلحه به دست به چهارتا کارگر بدبخت بیسلاح و بیدفاع، یورش میبرند تا انبار را به آتش بکشند). سرانجام "تقی رفعت" در اپیزود هیجدهم توسط مزدبگیران بزرگ آقا. کشته می شود. ظاهراً حضوری بیمعنا و مرگی بیمعناتر برای سریال شهرزاد اما بهره گیری موذیانه رژیم از حضور تاریخیِ "تقی رفعت".
اجازه دهید با هم قصد پلید سازندگان این سریال را بشناسیم. سازندگانی که بی اجازه رژیم اسلامی قدرت دخل و تصرفی در اثر خود ندارند. پس باید دید خصومت رژیم اسلامی با تقی رفعت، از کجا سرچشمه گرفته که حالا انتقام خود را به دست سازندگان سریال شهرزاد، از او میگیرند؟
جدا از کتاب های ادبی و تاریخی که بطور مفصل در بارهی زندگی شخصی، سیاسی و ادبیِ تقی رفعت نوشتهاند، با جستجویی ساده در گوگل، به نام تقی رفعت، به عنوان موسس روزنامه تجدد و نویسنده ی مقالاتی که همگی در جهت آگاهی دادن مردم علیه خرافات و جهل، و بیخبری از جهان مدرن است برمیخوریم. تقی رفعتی که برای نخستین بار مبحث فمینیسم را در جامعه ی سرکوبگر ضد زن، مطرح کرد و در بارهی آزادی زنان و برابری آنان با مردان مطلب و مقاله نوشت و با مخالفین متشرع جدال کرد، و حتی تخلص فمینا را برای خود برگزید.
در شرح زندگی او میخوانیم: تقی رفعت، روشنفکر، ادیب، سیاستمدار و دولتمرد ترک، در ۱۲۶۸خورشیدی در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در استانبول انجام داد و در شهر طرابوزان مدیر مدرسه ایرانیان به نام مدرسه ناصری شد. در جریان جنگ جهانی اول به تبریز برگشت و در دبیرستان محمدی این شهر به تدریس زبان فرانسه پرداخت. او مدیر روزنامهی تجدد و آزادیستان١گردید و از پیشگامان شعر نو در ایران بود. اصطلاح تجدد را در مقابل اصطلاح فرانسوی رنسانس آورده و مقصود از آن، دگرگونی حیات اجتماعی، علمی و هنری بود. رفعت نخستین کسی بود که اشعار نوگرای شمس کسمائی را منتشر کرد. زنی که برای نخستین بار در تبریز، بی حجاب در خیابانهای شهر ظاهر شد.
رفعت دارای آثار متعددی از نظم و نثر و شعر و مقاله و نمایشنامه و سخنرانی و ترجمه به زبانهای ترکی، فارسی و فرانسه است. نمایشنامههایی نیز نوشت که برخی در زمان خود او در تبریز به اجرا درآمد. رفعت به جز تبحر در ادبیات فارسی، ترکی و فرانسوی، در علوم جغرافیا و هندسه نیز دست داشت. آثار او که شامل اشعار و مقالات انتقادی و ترجمههایی از زبانهای فرانسه و ترکی عثمانی است هنوز گردآوری نشده است.
زندگی هنری و ادبی رفعت با سیاست گره خورده بود؛ تقریبا یک سال و نیم بعد از خروج نیروهای عثمانی از آذربایجان جنوبی و با تشکیل جمهوری آزادیستان (١٩٢٠) به رهبری شیخ محمد خیابانی، این بار تقی رفعت به عنوان دست راست شیخ محمد خیابانی، مسئولیت وزارت فرهنگ و تبلیغات این جمهوری مستقل را برعهده گرفت. رفعت در خودآگاهی ملی ترک در آذربایجان جنوبی نقش عمدهای داشت و از نخستین نمایندگان ترکگرائی دمکراتیک و مدرن در آذربایجان جنوبی بود. گرچه او ادبیات فارسی را بسیار محترم میشمرد و در راه تجدد در زمینهی ادبیات و زبان فارسی کوشش بسیار کرده بود، اما دشمنانش برای تخریب شخصیت سیاسی او، وی را پان تورکیست مینامیدند.
در مورد مرگ او در تاریخ بیست وچهار یا بیست وپنج شهریور ماه ١٢٩٩خورشیدی، و در سن سی و یک سالگی، دو روایت مختلف وجود دارد؛ یکی این که تقی رفعت دو روز پس از کشته شدن شیخ محمد خیابانی، به دست نیروهای حکومت ایران، دست به خودکشی زد و روایت دیگر آن که رفعت نیز پس از کشته شدن خیابانی، به دست همان نیروهای حکومتی در تبریز به قتل رسید و مکان دفن او نیز مشخص نیست.
به گفته یحیی آریان پور: "هر چه بود تقی رفعت، قربانی پیوندِ بدعاقبتِ سیاست و روزنامه نگاری یا سیاست و ادبیات شد." ۲
و حالا آن چه بر سر تقی رفعتها رفت و هنوز در رژیم اسلامی، بر سر نویسندگان و شاعران و روزنامه نگاران ما میرود، به دست سازندگان سریال "شهرزاد"، موجه جلوه داده میشود تا از طریق هنر، به جای اشاعه ی روشنگری، دست به جعل تاریخ و شخصیتهای ادبی بزنند.
پانویس:
۱- نام "آزادیستان" پیشنهاد اسماعیل آقا امیرخیزی از رهبران حزب دمکرات آذربایجان بود. و در واقع نشریه هواخواه تجدد در ادبیات بود
۲- تاریخ تحلیلی شعر نو، نوشته شمس لنگرودی
|