از : شمالی
عنوان : دوست عزیز محسن
تضارب دو نگاه اصلاح رژیم و نفی رژیم
تضارب دو نگاه، یکی به روش اصلاح طلبی در حد امکانات موجود در همین رژیم که نگاه محسن عزیز است، و دیگری در پی نفی هر دو جناح، اصلاح طلب و محافظه کار که نگاه اینجانب است. نفی اصلاح طلبی را به خاطر عدم توجه به معیشت مردم و درآمیختگی این آرا به نئو لیبرالیسم و هوا خواهی از کارفرما، ... و همچنین نفی محافظه کاران را در استبدادشان، عدم توجه به معیشت مردم، نفی رای مردم، و دست درازی به مال و جان مردم،...!
توّهم اصلاح این رژیم به چه شکل تبلور مییابد. ۱- امکان اصلاح رژیم با غلبه بر جناح مقابل ۲- ناممکن بودن سرنگونی و یا نامطلو بیی آن
اقتدار جناح حاکم توسط ولی فقیه مطلقه، سپاه پاسداران، تعلق بنگاهای مالی متفاوت به این جناح، ... طی یک دوره طولانی ۳۷ ساله خود را تثبیت نموده، و اگر از طریق اصلاحی بخواهید این قدرت سیاسی، مالی و نظامی رو بدست بیاورید باید زمانی به همین مدت اگر نه بیشتر را برای این انتقال یا تغییر و تحول تدریجی در نظر داشته باشید، و گرنه هر چی غیر از این به جز طغیان یا انقلاب نیست.
دوم، سرنگونی نظام از طغیان تودهها ناشی میشود، جایی که مردم برای مطالبات حیاتی خویش چاره ایی به جز طغیان در پیش پایشان نهاده نشده است. جناح اصلاح طلب اینرا درک میکند و برای پیشگیری همچنین واقعه یی تلاش مینماید اما به دلیل عدم شناخت قدرت و سردمداران آن میپندارد میتواند سرشت محتوم قدرت مطلق را که در مسیر نابودی خویش میرود را تغییر بدهد. دیکتاتورهای سکولار را که به حداقلهای قانون پایبند هستند و برای خودشان جایگاه نماینده خدا را بر زمین قائل نیستن بنا به شرایطی می توان تغییر داد اما آن هم نه همیشه.
در نوشته دوست عزیز محسن اینچنین بر میآید اگر نظر شما اقبالی در نزد مردم در انتخابات نداشته پس می بایست به آرا این جناح یا آن جناح حکومت گردن میگذاردیم...قرار نیست هر بار با کم استقبالی پیشبرد تجزیه و تحلیل اصولی خود مواجه شدیم تن به همگرأی با این یا آن جناح حکومتی بدهیم. ما مطالبات بر حق مردم را با صدای بلند فریاد بر میآوریم، ما در تشکل، سازماندهی مطالبات، همیار و هم پا مردم خواهیم بود ما همراه مردم در اعتراضات و اعتصابات آنها خواهیم بود، و حاکمین از هر جناح را از نقد تند و تیز خویش در امان نخواهیم گذاشت. … ما هر کاری از دستمان بیاید انجام خواهیم داد الی توّهم بستن به این و آن جناح.
۷٣۱۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۴
|
از : هوشنگ فرخجسته
عنوان : به محسن گرامی
سعید حجاریان «اصلاح طلب» بقول اکبر گنجی «مشروطه خواه» بشارت داد : با مجلسی بهتر از مجلس پنجم روبرو خواهیم شد.یعنی مجلسی که در زمان رفسنجانی رکورد حذف ثبت نام کنندگان را در تاریخ حکومت داعش شیعه شکسته بود تا در دیماه ۹۴ شورای نگهبان رکورد قبلی خود را شکست.
حجاریان آرزو می کند که لاریجانی باردیگر رئیس مجلس شود. یعنی احتمال هست که حداد عادل غلبه کند. این ها همه پسرفت است .
او اصلا در باره ی برنامه و اهداف "اصلاح طلبان" و "اعتدالیون" حرف نمی زند.
یعنی تمام زحمات مردم بعداز ۲ خرداد ۱۳۷۶ برای پس زدن مثلث خامنه "رهبر" ، رفسنجانی "دولت"، ناطق نوری "مجلس" از یک طرف و حذف مصباح یزدی ، محمد یزدی و جنتّی"شورای نگهبان" به امروز رسیده که رفسنجانی و همفکرانش با "اتورینه " و با "حمایت" مردم مواضع خود را "تحکیم" می کنند.
مُضافن سپاه پاسداران در این ۲۰ سال به غول بی شاخ و دمبی تبدیل شده است.
بنظر میاید سعید حجاریان "اصلاح طلب" حکومتی زیاد هم از نتایج انتخابت ناراضی نیست.
حال محسن گرامی علاقه دارد توضیح دهد که این مجلس با با ترکیب جدید از اقتدار گرایان ،اصول گرایان ، "اعتدالیون" و "اصلاح طلبان" با دولت ، رهبر و شورای نگهبان چه خواهند کرد جز همان کارهای تکراری و عادت ۳۸ ساله ؟
کدام یک خواسته های "اصلاح طلبان" یا آن ۳۰ تا ۴۰ در صدی که چون کاندیدا نداشتند و بدیهی است که رای ندادند را «نمایندگی» می کنند؟
۷٣۰٣۴ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۴
|
از : محسن
عنوان : مردم صدای خود را خیلی رسا در صندوق های رای ریختند
رفیقِ شمالی گرامی، اگر اجازه داشته باشم به پاسخ شما به هموطن جنوبی (بدون هیچ دفاعی از کامنت ایشان) می پردازم. چون مسائلی را به بهانه پاسخ به کامنت مزاح گونه ایشان مطرح کرده اید که نمی توان از کنار آن بسادگی عبور کرد.
داعشی های شیعه هنوز به سلطه کامل در قدرت دست نیافته اند. برای نیل بدان خیز برداشته بودند که مردم با شرکت در همین انتخابات مهندسی شده آنها را ناکام گذاشتند. مگر باز تقلب کنند یا کودتایی دیگر که در آنصورت کل حاکمیت باید هزینه های آن را که بمراتب سخت تر از سال ۸۸ خواهند بود بپذیرد. حکومت هنوز ناچار به برگزاری انتخابات است و داعشی ها برای برچیدن بساط همین انتخابات های غیر دمکراتیک لحظه شماری می کنند. اتفاقا در این دوره قصد داشتند با رد صلاحیت های فله ای، مردم را منفعل کرده تا در پی آن با قبضه کامل دو مجلس، از یک سو به مهره چینی های مطلوب خود برای آیندهُ بدون خامنه ای بپردازند، و مهمتر از آن از سوی دیگر برای همیشه بساط انتخابات را برچینند و نقش مردم در سرنوشت خود و میهن شان را به صفر برسانند. مردم با شرکت خود خواستند این نقشه شوم را خنثی کنند. که آنطور که از شواهد امر برمی آید موفق هم شدند.
شما بدرستی می نویسید: «موضوع حداقل دستمزدها و دستمزدهای ... پرداخت نشده... خودش یک میدان اصلی جنگ طبقاتی و مطالباتیست که رژیم زیرش وامانده و از عهدش بر نخواهد آمد...» و سپس پیش بینی می کنید که «اما ...از همین حالا به شما میگویم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، هنوز مطالبات ما سر جایش خواهد ماند. رژیم داعشی عرصه را همچنان بر همه تنگ خواهد کرد،»
هیچ کس حتی در همین بحث جاری ادعا نکرده که با شرکت در انتخابات، مردم به مطالباتشان صنفی خود خواهند رسید یا آزادی های سیاسی به جامعه بازخواهد گشت. این شرکت از ابتدا به معنای "نه" بزرگ به داعش شیعی بود که خوشبختانه محقق شد و این را هم حکومت و هم مردم امروز مشاهده کردند. اما سوال از شما که کارنامه حزب توده ایران را بعنوان کارنامه خود به رخ می کشید این است که امکان پیگیری مطالبات زحمتکشان در دوران اصلاحات بیشتر بود یا در دوران احمدی نژاد؟ آیا در صورت سلطه باند داعشی ها متشکل از امثال مصباح، یزدی، جنتی و برادران قاچاقچی امکان طرح مطالبات کارگران و زحمتکشان فراهم تر می شود؟ یا اینکه شما با این سابقه پیگیری این مطالبات در پی این سلطه قرار است از قدرت بسیج میلیونی توده های زحمتکش برخوردار شوید؟ شما نوشته اید: «طبقه پایین اجتماع که بیش از ۵۰ جامعه هست دیگر تحمل و توانی برایش باقی نمانده است ما صدای این طبقه ایم». اگر اینطور است چرا اکثریت کارگران و زحمتکشان بی توجه به فراخوان های "صدا" های خود در آن سوی مرزها (که کم هم نیستند!) در انتخابات شرکت جستند؟ صرف نظر از این موضوع، شما که صدای زحمتکشان ایران هستید با این صدا چه کار می کنید؟ این صدای شما به گوش چه کسانی قرار است برسد؟ هیئت حاکمه آمریکا؟ دول اروپایی؟ ناتو؟ ...؟
۷٣۰۲۹ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۴
|
از : شمالی
عنوان : رژیم دست داعشیهای شیعه است!
جنوبی عزیز حرف من همینه، رژیم دست داعشیهای شیعه است!
با رای دادن این قدرت از دست داعشیهای شیعه خارج نمیشود، این توهم رو باید کنار گذاشت، تا بشود راههای دیگه رو دید. تا زمانیکه شما این دستمال توهم تغییر و تحول با دوستان ساخت و پاختگر اصلاح طلب را بر چشم دارید، معلومه راه دیگه أی را نتوانید ببینید. و تعجبی نیست به کنایه بگویید جنگ چریکی. اگه یه نگاه مختصر به تاریخ حزب توده ایران از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ میاندختید متوجه میشدید راه کدام است. برای نمونه موضوع حداقل دستمزدها و دستمزدهای که ماههاست که پرداخت نشده رو توجه کنید این خودش یک میدان اصلی جنگ طبقاتی و مطالباتیست که رژیم زیرش وامانده و از عهدش بر نخواهد آمد، موضوع نبود آزدیهای سیاسی و مطبوعاتی و نقد دائم حاکمین بی کفایت، و دزدیها و نامردم یها که دیگر مثنوی ۱۰۰ من کاغذ است. اما شما ببینید چه اتفاقی بعد از انتخابات خواهد افتاد و از همین حالا به شما میگویم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، هنوز مطالبات ما سر جایش خواهد ماند. رژیم داعشی عرصه را همچنان بر همه تنگ خواهد کرد، دل به سازشکارن اصلاح طلب حکومتی بستن توهمی بیش نیست. شما به عنوان طبقه متوسط شاید این رژیم را تحمل کنید اما طبقه پایین اجتماع که بیش از ۵۰ جامعه هست دیگر تحمل و توانی برایش باقی نمانده است ما صدای این طبقه ایم.
۷٣۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۴
|
از : فریدون بی بیان
عنوان : برای جنوبی
دوست عزیز چرا باید غصه ی ۵۵ میلیون واجد شرائط را خورد؟
یادتان رفته که در انتخابات«حماسه سیاسی » سال ۹۲ برای ریاست جمهوری
چه مقدماتی از سال ۹۱ چیده شد تا حکومت از فروپاشی فرار کند؟
یادتان رفته با وجود فجایع سال ۸۸ ، باوجود تحریمها ، با وجود لوده گری های مشمئز ه کنند ه ی احمدی نژاد و هارت و پورت های لومپنی او و دارو دسته ی دلواپس های حکومت [حدود ] نیمی از بیش از ۶۰ درصد شرکت کنندگان در انتخابات که میزان آن از ۷۶،۸۰ و ۸۸ پائین تر بود، خیلی سازمان یافته رفتند به کاندیداهای باصطلاح «اصول گرایان» یا هر چی که می خواهی اسم آنها را بگذار رای دادند تا از خط سعید جلیلی ، قالیباف ، ولایتی ، رضائی و غرضی و از « انرژی هسته ای حق مسلم ماست » دفاع کنند.
این میلیونها هموطن ما را در نظر نمی گیرید؟ آیا باید غصه ی آنها را هم بخوریم؟
تازه مگر آن کسانی که رفتند به روحانی رای دادند از حمایت تمام جناح های حکومت از «بیت رهبری» و با تشویق خاتمی ، رفسنجانی و بسیاری از «اصلاح طلبان» و « کارگزاران سازندگی» و«جنبش سبز» برخوردار نبودند.
تردیدی نیست که در سال ۷۶،۸۰ ،۸۸،۹۲ بسیاری از ایرانیان واجد شرائط و عرفی ، دموکرات ، ملی ، چپ ( حتی سال ۸۸ نیروهای خارج از کشور ) که هیچوقت قبلا در انتخابات شرکت نکردند. به اشکال متفاوت در این ۴ انتخابات شرکت کردند که البته در سال ۹۲ از ۳ دوره ی قبل کمتر شرکت کردند.
بنظر من باید روی این نیروها که بر اساس «فریضه» و « تقلید» در انتخابات شرکت نمی کنند بحث کنیم .
دوست عزیز ماب التفاوت ۶۰ درصد مشارکت زمان رفسنجانی ۷۲ که پای ثابت هواداران حکومت بودند تا تمام واجدین شرائط ، حدود ۴۰ درصد می باشد که طیفی از نیروهای ناراضی ، مخالف و منقد ایرانی می باشند که شما می توانید به عنوان پتانسیل مخالفین حکومت حساب کنید. هر چه این نیروها با انسجام و استقلال خواسته های خود را مطرح کنند بنفع تمام جنبش آزادیخواهانه مردم تمام می شود. البته اگر کمی فظای سیاسی باز باشد این ۴۰ درصد افزایش پیدا خواهد کرد و کسانی که از روی ترس و محافظه کاری رای به حکومتی ها رای میدهند تغییر موضع خواهند داد. باید رقابت وجود داشته باشد تا مردم امتحان کنند. این امکان وجود ندارد.
دریغ که امروز تعزیه گردان انتخابات مجلس رفسنجانی ها ، روحانی ها ، ناطق نوری ها
شده اند که در لیست های خود برای فلاحیان ، ری شهری ، دری نجف آبادی ، شاهرودی و.و. سینه میزنند.
انتظار دارید آن ۴۰ در صد ایرانیان که تا زمان رفسنجانی در انتخابات شرکت نمی کردند وارد این سینه زنی ها شوند؟ باید انگیزی مثل ۷۶ ، ۸۸ و ۹۲ وجود داشته باشد.
۷٣۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۴
|
از : کیا
عنوان : مبارزه به بهترین شکلش در حال انجام است!
بخشی انتخابات"۳۰ در صد" را تحریم کرده اند و یا در آن شرکت نمیکنند.
و بخش بزرگی"شاید ۵۰ در صد" در انتخابات شرکت میکنند ولی سلبی!
اکنون میبایست منتظر نتیجه ماند و تقلبی آقایان!
۷٣۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۴
|
از : جنوبی
عنوان : جناب شمالی، شما یافتید!
ای کاش ۵۵ میلیون واحد شرایط ایمیل شما را می خواندند و فردا بجای شرکت و طرد داعشی های شیعه، تن به یک تغییر بنیادین می دادند. جنبش مردمی بهترین راه حل است. چرا این به ذهن دیگران نرسیده بود تا حالا، من را که انگشت به دهان کرده! ای کاش یکی دو نمونه از مطالبات رادیکال را هم که بتوان حول آنها در داخل ایران و بدون مداخله بشردوستانه خارجی جنبش مردمی بپا کرد را نیز نام می بردید!
آها، گرفتم مبارزه چریکی... درسته؟
۷٣۰۰۰ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۴
|
از : شمالی
عنوان : آیا میبایست به اصلاحات در این نظام امید بست یا نه؟
آیا میبایست به اصلاحات در این نظام امید بست یا نه؟
موضوع امید به اصلاحات در این نظامِ ، اگر بعد از این همه مقابله دندان شکن اقتدرگرایان، حبس و ضرب و شتم، بستن در احزاب اصلاحطلب، بستن در مطبوعات اصلاح طلبی، . .که لااقل، حدوداً ۲۰ سال ما را به اینجا نرساند که ما با حکومت اقتدارگرا مواجه ایم و راه اصلاح نیست، دیگر چه ما را از این توهم به در خواهد کرد. دوستان رفقا باید دور اصلاح طلبی رو خط کشید، باید به جنبشهای مردمی رو کرد. باید در جهت مطالبات رادیکال بود، کمتر از کوتا کردن دخالت دین در دولت و خلع و ید از ولی فقیه و تصحیح قانون اساسی، و.. کمتر از یک نظام دمکراتیک قانّع نبود. سازماندهی اعتراضات و اعتصابات دائمی باید سر لوحه کار ما قرار بگیرد اگر خواهان کاری بنیادی هستیم.
۷۲۹۹۷ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۴
|
از : م. اسدپور
عنوان : ولیک افتاد مشکلها!
آقای الهیاری، گویا اول باید لشگری از آمار گیران و نظر سنجان و گزارش پردازان را بسیج کرد تا پس از پردازش کامپیوتری داده ها و باریک اندیشی های فراوان در نتایج آن شما بالاخره تصمیم بگیرید که پای صندوق رای خواهید رفت یا نه!
۷۲۹٨۰ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۴
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : تغییر موازنه ی نیروها در کدام سو و بنفع کی؟
قبلا در زیر اعلامیه فدائیان (اکثریت ) ـ گروه خرداد نوشتم:
فقط به صرف شرکت در انتخابات "تغییر موازنه نیروها "بنفع توده ها صورت نمی گیرد.
برای این کار مصالحی لازم است. حذف ثبت نام کنندگان جدید فعالان مدنی احتمالا برای جلوگیری از این تغییرات بوده است.
فقط کسب [اکثریت] کرسی ها توسط «اصلاح طلبان » و «اعتدالیون» و دگر اندیشان در هر کدام از مجلس ها می تواند :
۱. [احتمالا ] تشدید تضاد ها بین اکثریت تصمیم گیرنده دو مجلس با شورای نگهبان انتصابی را بالا ببرد که نشانه ی تغییر موازنه نیروها است.
۲. [احتمالا] میزان همکاری دولت و مجلس شورای اسلامی را بالا ببرد ولی [احتمالا] تصمیم گیری ها با سّد شورای نگهبان روبر خواهد شد. این هم نمودی از تغییر توازن نیروها است
پیش شرط تغییر موازنه نیروها :
بر اساس اطلاعات دقیق ، آمار و احتمالات و توجه به برنامه ی کسانی که حذف نشده اند می توان از [امکان] پیشروی «اصلاح طلبان» و «اعتدالیون» در انتخابات صحبت کرد؟ ولی این به معنی تغییر موازنه در جته منافع توده های مردم نیست . با این وجود اگر پاسخ آری باشد . بعداز انتخابات شاهد افزایش تنش های رهبری ، شورای نگهبان با مجلس و دولت خواهیم بود که تائیدی بر تغییر موازنه نیروها خواهد بود. بدون ارائه این آمار و اطلاعات تشویق به شرکت منطقی نیست. بدون حضور نیروهای حامل برنامه تغییر ، امکان تغییر موازنه نیروها به این انتخابات بستگی ندارد.
آیا کسی به این محاسبات و آمار دقیق رسیده است؟ لطفا اعلام کنید.
۷۲۹۷۶ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : مراسم عزا داری بر مرگ دمکراسی
سرکار خانم رویا دیداری میفرمایند " آیا سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم حلال مشکلات است؟........ خود را گول نزنید. اگر به خاطر منافع شخصی خود، به عنوان نخبگان لایه های میانی، می خواهید بروید و رای بدهید پای منافع کشور و ملت و بخصوص زحمتکشان را به میان نکشید.".
من در این مقاله و کامنت ها ندیدم کسی چنین ادعائی بنماید و اگر ایشان خواب نما نشده اند بهتر است برای مبارزه با " سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم " سری به مقاله جهان به کجا میرود؟ از حمید بخشمند در ستون مقاله های دریافتی بزنند و پرچم مبارزه را در آنجا برافرازند; ولی اشکال کار اینست که تب تحریم انفعالی همه گیر شده و کسی از تحریم فعال حرفی نمیزند زیرا این عمل مستلزم برخاستن از جلوی Keyboard و قدم رنجه کردن به پای صندوق رای است. نه اینکه شرکت در این انتخابات از راه " دمکراسی سلبی ", منجر به سرنگونی رژیم خواهد شد, نه, بلکه این عمل شعله دمکراسی را در دلها زنده نگاه میدارد, و گرنه با حلوا حلوا کردن دمکراسی, و در خانه نشستن نه تنها چیزی به دست نخواهد آمد بلکه مراسم عزا داری بر مرگ دمکراسی خواهد بود.
۷۲۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۴
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : مردم می خواهند در کشورشان زندگی کنند
با دیدن عکس آقای یزدی بر پیشانی مقاله اش، به یاد نوشته اش در سایت ایران امروز افتادم که مقارن بود با هیاهوی انتخابات ۸۸ و حوادث خشن و سرکوب اعتراضات "رای من کو"ی مردم.
بوی خشونت و تنفر فضای تهران و شهرهای بزرگ را آکنده بود.خبرهای تاسفبار زیادی مبنی بر دستگیری معترضان ، بازداشتشان در بازداشگاه هایی همچون کهریزک و شرح ددمنشی هایی که شنیدنشان مو را برتن آدمیراست می کرد، مدام از طرق مختلف و از هر طرف به گوش می رسید.در چنین اوضاع و احوالی آقای یزدی در مقاله اش از رهبران جنبش تفاضا می کند که حداقل تعدادی به خارج از کشور بیایند.یادم هست که دقیقا از محمد خاتمی تقاضا می کرد که برای حفظ امنیت و هدایت جنبش به خارج از کشور برود.حداقل امروز بعد از انتخابات ۹۲ و در آستانه ی انتخابات پیش رو آشکار شده است که توصیه ی مورد نظر آقای یزدی به آقای خاتمی بر اساس چه درکی از مبارزات مدنی و جنبش های متاثر از آن صورت گرفته بود. درکی که علی رغم تجارب گرانقدر یزدی عزیز (با عرض پوزش )ناشی از درست نشناختن ذات این مبارزات و جنبش های مسالمت جویانه در کشور ماست.آقای یزدی! سری به فضای تلگرام و اینستاگرام و... بزنید .نگاهی به ستادهای نمایندگان مخالف راست افراطی بیندازید. غوغایی هست ا ز دخالت مردم ایران با حداقل امکانات موجود برای عقب نشاندن راست افراطی و گشودن راهی برای اندکی نفس کشیدن.استدلالشان خیلی ساده است.می گویند :"به جای رسایی بهتر است مطهری به مجلس برود" حق هم دارند .می خواهند در کشورشان زندگی کنند.طبیعتا روند مبارزات مردم بعد از این که این اتفاق افتاد ؛متوقف نخواهد شد.مردم نیاز به تجارب کسانی دارند که کنارشان باشند و به مبارزاتشان سمت بدهند.سمتی که با منافعشان بیشترین نزدیکی را داشته باشد و برایشان قابل درک باشد.نه آرزویی که به آینده ای دور و مبهم حواله داده شود.
۷۲۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : جهان به کجا میرود؟ از حمید بخشمند
چند روز پیش در کامنتی کوشیدم که لیست " تحریمیان " را به ترتیبی که در صفحه اول اخبار روز آمده بود ذکر کنم. به گمانم آن لیست به اندازه ای دراز بود که در ظرفیت ۱۲۰ کلمه ای ! کامنت های اخبار روز نمی گنجید و احتمالا به این جهت! منتشر نشد. امروز که به این اسامی در صفحه اول اخبار روز توجه میکنم میبینم که این لیست را باید در یک کتابچه منتشر کرد. یعنی اهمیت این انتخابات ظاهرا بیهوده در نظر آنها, این چنین بالاست. در مقایسه و با کمال تاسف مقاله جهان به کجا میرود؟ از حمید بخشمند در ستون مقاله های دریافتی که وضع بحرانی جهان را توصیف مینماید حتی یک کامنت هم نگرفته و احتمالا خوانده نشده است. یعنی روشنفکران ما این همه از واقعیت جهان دورند.
۷۲۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : ساده نگری و تحلیلی بیگانه با واقعیات جاری
آقای فانی یزدی شما خودتان میگوئید : « چشم انداز تعیین رهبر آینده تقریبا غیر عملی است. در بهترین حالت آن، یک رهبری بی خاصیت و تشریفاتی خواهد بود که عملا وظایف آن محوله باقی خواهد ماند و نهادهای دیگر نظام اسلامی نقش موثرتری پیدا خواهند کرد. اهمیت نهاد ریاست جمهوری و روسای قوای دیگر در جمهوری اسلامی ایران پس از مرگ رهبری کنونی بسیار چشمگیر و تعیین کننده خواهد بود. » برای عموم جامعه کاملأ روشن است که یکی از نهادهای تعیین کننده ای که شما اشاره کردید نهادهای نظامی هستند که برخی از روحانیت و بخش بزرگی از اقتصاد کشور را در دست دارد و خلوت گذاشتن صندوق آراء بطور یقین گرفتن تمامی قدرت را زیر امر نظامیان تضمین میکند و راه را برای قبضه کردن همه نهادها از جمله ریاست جمهوری بدون هزینه هموار میکند . شما میگوئید : « چرا این همه عقب نشینی می کنیم؟ » عموم جامعه هم در ۷ اسفند شرکت کردن در انتخابات را عقب نشینی محسوب نمیکند بلکه مقاومت تلقی میکند . مطمئن باشید سرداران سپاه و حامیان روحانی آنها اگر مثل شما اطمینان خاطر داشتند که پیروزی لیست حامیان دولت در هر دو مجلس تفاوتی برایشان نمیکند آنها را نفوذی و انگلیسی خطاب نمیکرد و بمانند هشت سال دوران اصلاحات با دولت در سایه و موازی اهداف خود را دنبال میکرد .
۷۲۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : "سگ را گشادهاند و سنگ را بسته. ".
در اخبار آمده است که رژیم, یک میلیون نفر را به تهران می آوردکه صندوق ها را پر کرده تا احتیاجی به عوض کردن آن ها نباشد. و این در حالی ست که اکثر قریب به اتفاق " اوپوزیسیون ", مردم را به خانه نشینی دعوت میکند. با عرض معذرت و اینکه در مثل مناقشه نیست, آدم به یاد سعدی میافتد:
" یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی برو بگفت. فرمود تا جامه ازو برکنند و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همیرفت، سگان در قفای وی افتادند خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند, در زمین یخ گرفته بود عاجز شد. گفت این چه حرامزاده مردمانند سگ را گشادهاند و سنگ را بسته. امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید گفت ای حکیم از من چیزی بخواه. گفت جامه خود میخواهم اگر انعام فرمایی ". گلستان سعدی.
۷۲۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : رویا دیداری
عنوان : آیا سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم حلال مشکلات است؟
با سلام و تشکر از آقای فانی یزدی. مقاله ای بسیار روشنگر و پخته ای بود. اکنون سئوالی چند از حمله کنندگان به ایشان دارم که امید است جوابی به من بدهند تا من هم روشن شوم ..
عدم شرکت در انتخابات فقط و فقط به دلیل نامشروع اعلام کردن رژیم ولایت فقیه نیست. کسانی که از این دید به مسئله نگاه می کنند، یا منظوری خاص دارند و یا متوجه ی مسئله اصلی نیستند. در انتخابات شرکت کردن، بخصوص در این دو انتخاب اخیر تنها تاثیری که دارد تحکیم هرچه بیشتر پایه های حکومت رزیم ولایت فقیه است.
در انتخابات سال ۹۲ رژیم برای سر میز مذاکره علنی رفتن با آمریکا ( چنانچه می دانیم مذاکرات مخفی در زمان احمدی نژاد صورت گرفته بود و مستندات آن هم موجود است) احتیاج به انتخابات پرشوری داشت تا با پرنشان دادن دستان خویش به طرفین مذاکره کننده امتیازات هرچه بیشتری برای تحکیم رژیم ولایت فقیه، و نه منافع ایران، بگیرد. باید متوجه شد زمانی که متوجه شدند با هیچ ترفندی قادر به میدان انتخابات کشیدن مردم نیستند، آقای ولایتی( مشاور شخصی سیاست خارجی و یا به عبارتی وزیر امور خارجه خامنه ای ) در تلویزیون به نفع روحانی به جلیلی حمله کرد و وانمود کرد که اگر جلیلی برسرکارآید جنگ خواهدشد. کیست که نداند بدون اذن رهبری چنین کاری نمی کرد و هنوز هم مورد اعتمادترین فرد رهبری است و به عبارتی فقط و فقط لولو علم کردند که نتبجه داد و تعداد زیادی از مردم برای جلوگیری از جنگ به دامن روحانی و هاشمی و اعتدالیون پناه برند.
در این انتخابات هم دقیقا همان سیاست درپیش گرفته شده است، برای به میدان کشیدن مردم برای شرکت در انتخابات لولوی مثلث جیم، لاریجانی وووووو را علم کردند. و تمام این ها نمایشی است برای به پای صندوق رای کشیدن مردم.
حال فرض محال کنید با تمام این تصفیه هایی که از اصلاح طلبان کردند، تمام مجلس دست اصلاح طلبان ( که بهتر است بگوئیم اصلاح طلبان حکومتی) بیفتد. با حکم حکومتی چکار می شود کرد. تجربه ی این را در مجلس ششم که اصلاح طلبان به اصلاح طلبی نزدیک تر بودند، داشتیم
برنامه ی اقتصادی آن ها برای بهبود زندگی مردم ، و از فقر نجات دادن زحمتکشان چیست؟ برای بیکاری چه برنامه ای دارند، برنامه ی آن ها برای نجات و حفظ محیط زیست جیست؟ آیا ادامه اجرای هرچه بیشتر برنامه اقتصادی نئولیبرالی که در سطح دنیا با فضاحت شکست خورده و گذشته ازکشورهای جهان سوم کشورهایی از اتحادیه اروپا مانند یونان، ایرلند، ایسلند و... گرفتار عواقب اجرای آن هستند، نیست. کسانی که ادعا می کنند مسئله مردم ما فقر و فساد و عدم آگاهی است و بنابراین باید در این انتخابات شرکت کرد، آیا سیاست اقتصادی نئولیبرالی این مشکلات را حل خواهدکرد؟ پیروزی جناح رقیب در انتخابات موجب بالارفتن سطح آگاهی مردم می شود؟آیا سرکوب کارگران و زحمتکشان کمتر می شود( کافیست نگاهی به اخبار کارگری همین سایت اخبارروز بیندازید) پس خود را گول نزنید. اگر به خاطر منافع شخصی خود، به عنوان نخبگان لایه های میانی، می خواهید بروید و رای بدهید پای منافع کشور و ملت و بخصوص زحمتکشان را به میان نکشید.
۷۲۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : م حسین
عنوان : عالی ست
آقای فانی یزدی نوشته تان عالی ست. واقعا روشنگری خوبی کردید. کافی است تحلیل های آن ها را با تحلیل هایشان قبل از انتخابات ریاست جمهوری مقایسه کنیم. بخش دوم که باید رای بدهیم سر جایش ماند، اما بخش اول در تحلیل اوضاع ۱۸۰ درجه چرخیده اند و این روزها تحلیل مخالفان مشارکت در انتخابات را کپی می کنند که به صراحت اذعان می داشت قدرت در دست خامنه ای هاست که از ۲ خرداد و ۸۸ درس گرفته و خود این امیدها را در مهندسی انتخاباتشان به بازی می گیرند.
استدلال های رای به لیست پر از جنایکاران شناخته شده بی پایه است. خود حضرات هم می دانند. بیشتر احساسی است تا منطقی. بیشتر از سر ناچاری است تا آگاهانه. بی باوری به تحولات عمیق است، نه یک تاکتیک حساب شده. خود راهبران اعتدالی هم می گویند که چاره ای نیست.
یاد شعر استاد اسماعیل خویی به خیر:
می میری
وقتی که می پذیری
که ناگزیری
که چاره نیست
و دیگر دیر است...
اگر اینان دیگر امیدی به اپوزیسیون و آرمان هایش برای تحولات مترقی را ندارند، چرا به احزاب اصلاح طلب قانونی موجود نمی پیوندند و وقتشان را صرف از پا درآوردن همین چند نیروی سیاسی باقی مانده می کنند. مگر نه اینکه بازی انتخاباتی بسیج لازم را کرده است و «مردم» را دارد پای صندوق های رای می برد.
آیا منطقی نیست در چنین شرایطی صدای نیروهای آلترناتیو تقویت شود، طنین بیندازد تا اگر تاکتیک های آقایان به نتیجه ای نرسید، راه های واقعبینانه تر برای تغییر و تحول در پیش گرفته شود؟
۷۲۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : رضا فانی یزدی
عنوان : دوستان کم لطفی نفرمایید
با سلام به همه دوستان گرامی که در این گفتگو شرکت کرده و با تشکر از نکاتی که به آنها اشاره کردید.
اول از همه به دوستان عزیز بگویم که بنده از جمله تحریم کنندگان حرفه ای نیستم و انتخابات را همیشه به عنوان یکی از بهترین ابزار برای طرح مطالبات، سازماندهی اعتراض مردم و تا آنجا که امکان دارد انتخاب افراد بهتر در ارگان ها و نهاد های حکومتی می شناسم و معتقدم تا آنجا که امکان داشته باشد باید از این امکان مدنی برای پیشبرد برنامه سیاسی و جایگزینی مقامات حکومتی استفاده کرد. ولی در عین حال این به این معنا نیست که لزوما در هر انتخاباتی هم باید شرکت کرد و به قول معروف از حول حلیم به داخل دیگ افتاد، انهم دیگی که قرار است با تلاش بنده از درونش حتی یک یا دو قاتل جنایتکار حرفه ای در آید.
بعضی از دوستان چنان حرف می زنند که انگار بنده نمی دانم که بین دوران احمدی نژاد و خاتمی یا روحانی تفاوت وجود دارد.
همه ما می دانیم که تفاوت اساسی است میان دوران آقای خاتمی و احمدی نژاد و یا دوران احمدی نژاد و روحانی و از آن مهمتر دوران خاتمی و روحانی. مهم اما این است که با تصور تمام مشکلات موجود چه کار باید کرد که به جای عقب گرد گامی به جلو برداریم. روش های به اصطلاح سلبی که این روزها از آن سخن می گوییم پاسخگو نیست و نتیجه اش همین است که می بینید. روز به روز عقب نشنینی بیشتر تا جایی که برای مقابله با چند مرتجع که در خبرگان جا خوش کرده اند به قاتلین و جنایتکاران حرفه ای پناه می بریم، که نه تنها دست کمی از آنها ندارند که به تجربه و با توجه به سوابق سیاسی اشان به مراتب از آن دیگری ها بدتر عمل کرده اند. شما و دیگر دوستان طوری حرف می زنید که انگار انتخاب و ورود جنتی-مصباح –یزدی پدیده ای جدید است و اگر آنها به مجلس بی خاصیت خبرگان راه پیدا کنند چه اتفاق عجیب و غریبی می افتد که تا به حال نیفتاده است ، دوست عزیز این آقایان بیشتر از ۳۰ سال است که عضو موثر مجلس خبرگان رهبری بوده اند و از این نظر بودن و نبودنشان در این دوره تفاوت چندانی نمی کند و پای همه آنها هم لب گور است، پس بزرگ نمایی نکنید که انگار اگر اینها اینبار هم انتخاب شوند مملکت را داعشی ها می گیرند و چنین و چنان خواهد شد. اینها در رکاب رهبر الان در مسند قدرتند و آلترناتیو دیگر که لیست امید اصلاحطلبان است چهره های بهتری از این ها ندارد، اولا نصف افراد هر دو لیست مشترک است و آن چند نفری هم که در لیست دیگر نیستند دو نفرشان قاتل و جنایت کار حرفه ای بوده و همیشه در تاریخ سی ساله گذشته در باند رهبری و از افراد موثر در حلقه های جریانات راستگرا و اصولگرایان بوده اند و اتفاقا همیشه در نقش ابزار سرکوب از جانب بیت رهبری برای مقابله با اصلاحطلبان و یا منتقدین نظام اسلامی به کار گرفته شده اند.
تصور من این است که پروژه بزرگنمایی خطر این سه نفر بر خلاف ظاهرآن که تقابل با رهبری است در حقیقت پروژه بیرون کشیدن رهبری از زیر ضرب و تا حدودی تطهیر ایشان است. این پروژه مدتی است تمام تلاشش را برای بازسازی موقعیت رهبری به عنوان رهبری فراجناحی پیش می برد و در میان عده ای در داخل و خارج از کشور به طور جدی دنبال می شود.
شاید در آینده در فرستی مناسب به این موضوع بپردازم.
۷۲۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : امیر آمویی
عنوان : این کامنت هفتصد و سی کلمه است!!!
اخبار روز!!!
این کامنت ۷۳۰ کلمه است!!! قبول ندارید؟ بشمرید! قبلا هم ۱۸۰۰ کلمه ای داشته اید.
۷۲۹۵۱ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : بهزاد
عنوان : مشروعیت نظام و انتخابات
مسئله مشروعیت و انتخابات
هر بار بهنگام برگزاری انتخابات تبلیغات جناح هائی در رابطه با لزوم تحریم آن بالا میگیرد. استدلال عمده ی این گروه ها بر این پایه است که گویا شرکت در انتخابات به مشروعیت بخشیدن به نظام در انظار جهانیان (غیر ایرانی ها) منتهی میشود و باید از این امر اجتناب ورزید. ایبن استدلال بقدری سست و بی مایه است که انسان را به صرافت میاندازد تا ببیند دلیل واقعی اصرار در تحریم انتخابات چیست و چرا این جناح ها دلیل قانع کننده تری را برای مخاطبان خود جستجو نمیکنند و آنرا پیش نمیکشند.
در ابتدا اجازه دهید شرح دهم چرا استدلال بالا بی پایه است. آن جهانیانی که این جناح ها نگرانِ مشروع شناختن نظام در ایران، در صورت شرکت گسترده در انتخابات، از طرف آنها هستند را به دو گروه میتوان تقسیم کرد: گروه اول شامل اکثریت مطلق مردم عادی میشود، یعنی افراد غیر سیاست مدار حرفه ای، یا پژوهشگر و خبرنگار متخصص و علاقه مند به مسائل ایران، و یا احیانا تصمیم گیران و کارفرمایان اقتصادی و مالی بلند پایه که به دلیل مرا قبت ازسود و زیان خود در معاملات و سرمایه گذاری های احتمالی همه ی وقایع سیاسی دنیا، از جمله آنچه را که در ایران میگذرد را رصد میکنند. آنچه که در مورد این افراد عادی میتوان گفت آنست که هرگاه همین امروز یک نظر سنجی از آنها به عمل آید به تحقیق ۹۹ آنها اصلا خبری از این موضوع ندارند که قرار است در ایران انتخابا تی انجام گیرد. حتی بعد از انجام انتخابات وبا وجود یک یا دو خط خبری که راجع به آن احتمالا در نشریه ها چاپ شود باز درصد بسیار زیادی از این گروه نه این امر برایشان حائز اهمیت است و نه عملا، در میان انبوه گرفتاری های روز مره، وقت آنرا دارند که به مسئله ی چند و چونی و کیفیت انجام انتخابات در ایران بپردارند. در مورد گروه دوم، یعنی مردم غیر عادی، از جمله سیاست مداران و نخبگان و تصمیمیم گیرندگان هم باید گفت که آنها چه از طریق منابع خبری و گزارش های سفارتخانه های خود و چه از طریق منابع خصوصی و مستقل دیگر ازسیر تا پیاز آنچه را که در انتخابات ایران میگذرد مطلع اند ( ای چه بسی بهتر از مردم عادی خود ایران!) و اینکه ممکن است از بد حادثه خواب نما شوند و به مشروعیت و استحکام نظام باورمند شوند و سیاست خارجی خود را بر این مبنا با ایران تنظیم و یا معاملات خود را بر پایه نمایش هائی از این دست برنامه ریزی کنند به شوخی بیشتر میماند.
از این مقدمه میتوان نتیجه گرفت که آن جناح هائی که حکم به تحریم انتخابات برای مشروعیت زدائی نظام میدهند محرکشان چیز دیگری است. میتوان پنداشت که منظورشان مشروعیت زدائی از چشم خود مردم داخل ایران است! یعنی آن مردمی که هر بار که به مناسبت اتخاباتی امکان آنرا میابند که نظری ابراز کنند بطور چشمگیر رای خود را بر خلاف توصیه های رهبریت نظام به صندوق ها میریزند و از این طریق نظر خود را نسبت به نا مشروع دانستن بخشی از نظام، از جمله رهبری نظام و دستگاه های زیر فرمان او ابراز میدارند و یکبار هم تا پای به خطر انداختن جان خود برای ابراز این عقیده پیش رفتند.
در واقع باید گفت که بهترین راه برای مشروعیت زدائی از نظام واقعا موجود همان شرکت وسیع در انتخابات و دادن رای منفی گسترده به آن بخش از کار گردانان نظام است که انتخاب و رای مردم را نا مشروع میداند.
البته این را هم باید دانست که شعار تحریم انتخابات برای مشروعیت زدائی از نظام از طرف برخی از مدعیان صرفا بدین معنی است که با تحریم انتخابات، از نظام، در کل آن و با همه جناح های آن ، مشروعیت زدائی کنید تا مشروعیت " ما " در دستور روز قرار گیرد! در کشوری که یک مدعی پادشاهی، یک مدعی ریاست جمهوری غیر قابل انفصال، و مدعیان جانشینی یک نخست وزیر قانونی بر پایه قانون اساسی انقلاب مشروطیت در خارج دارد، میتوان درک کرد همه آنها تنها به فکر مشروعیت بخشی انحصاری به خود هستند و مشروعیت زدائی کامل از رژیم را هم برای آن میخواهند که راه خود آنها هموار شود! کاری هم به این ندارند که ملیون ها انسان، فارغ از مشروعیت طلبی آنها، در گیر دار زندگی روزمره ی خود از هر وسیله ای که بتوانند، انتخابات یا هر چیز دیگر، برای مبارزه استفاده میکنند و راه خود را به پیش میبرند
۷۲۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : حذف :یزدی- مصباح یزدی- جنتی- احمد خاتمی- علم الهدی- لاریجانی( قوه قضائیه) و چند نفر از حواریون بیت
باید گفت:سلبی عمل کردن و رأی آری به یکی از دو رقیب، آنهم بقصدحذف دیگری، در تمام جوامع که بازی رای گیری را دارند و تا حدودی هم قدرت مانور دارند معمول ومتداول است. حتی! در جوامعی که چندین قرن تجربه دمکراسی را دارند در شرایط خاص و بحرانی از روش سلبی استفاده می کنند. مثلاً؛ در فرانسه در دوره ای که فردی با گرایشات نژادپرستانه در مقابل ژاک شیراک قرار گرفت آنهم شیراکی که مشکل دارشده بود برای رد آن فرد با گرایشات نژادپرستانه وپی آینده های ناشی از انتخابش، مردم به شیراک آری گفتند و نمونه های دیگر......-عملکرد مردم در روش سلبی جدا از فلسفه بافی های روشنفکران می شود. در این روش؛ مردم چون خطری راحس کرده اند و بحرانهایی را حدس می زنند می توان گفت: غریزی عمل می کنند. در ایران با بودن جمهوری اسلامی و ایجاد ساختاری که باید به رای مردم مراجعه کند مردم بیشترین فرصت را برای سلبی عمل کردن یافته اند. که از این طریق تاکنون نیز توانسته اند ضرباتی به تفکر تمامیت خواهی نظام وارد کنند. حتی عمل کرد مردم ایران می تواند مورد پژوهش های تحقیقات اجتماعی قرار گیرد. اما یکی از ایرادات روش سلبی اینست: مردم خیلی زود وبراحتی بایک خطای کوچک از رای آری دادن خود بر می گردند. که به این طریق به آن فرد انتخاب شده اشان می گویند آن رای برای نه به رقیبت بوده و......... البته بایدگفت: وجود این ایراد به روش سلبی، باعث شده خامنه ای و تیم مورد علاقه اش از این ایراد روش سلبی ، تاکنون خوب استفاده کند. خامنه ای وتیم مورد علاقه اش در یکی دوسال اول در شوک ضربه مردم قرار می گیرند و بعد از خارج شدن از شوک اقدامات ایذائی را به پیش می برند و با ناتوان کردن آن فرد انتخاب شده در برآوردن خواسته های معقول جامعه، بسمت اجرائی کردن پروژه های مخرب بعدیشان می رود که پرداختن به آنان خسته کننده می شود. اما بایدگفت: در شرایط فعلی نه گفتن به تیمی خاص و برکشیدن رقبایشان آنهم در مجلس خبرگان ؛ مقدمه حذف های دیگری خواهد بود که راه را هموار می کند برای پروژه های بعدی مردم. آن نه شنوندگان فعلی همان هایی هستند که در دوره ی هشت ساله یا دزدی های عریان را انجام داده اند یا حامی آنان بوده اند. فرض کنیم افرادی همانند: یزدی - مصباح یزدی- جنتی- احمد خاتمی- لاریجانی( قوه قضائیه)- علم الهدی- وچند نفر دیگر از حواریون خاص بیت رهبری، پاسخ نه بشنوند! آنهم در دوره ای که دیگر خامنه ای و تیمش یا محو می شوند ویا اخته می شوند که آن نه شنوندگان چاره ای ندارند جزء اینکه: تبری بجویند از خامنه ای و برملا کنند آنچه که باهم کرده اند ویا عمل انتحاری دیگری را انجام دهند. که خود نیاز به پرداختن ایست. و....
۷۲۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : محسن
عنوان : از آقای فانی یزدی انتظار بیشتری می رفت
شرایط جامعه و خطراتی که در کمین مردم و کشور نشسته اند، باعتقاد من شرکت در انتخابات را (علیرغم ملاحظات به حق دوستان و رفقا) به امری ضروری تبدیل می کند.
متاسفانه جنبش مردمی در ایران نه تنها جنبه تهاجمی نداشته بلکه از سال ۸۹ بدینسو در حال عقب نشینی می باشد که اگر چنین نبود امروز انگیزه شرکت طرح مطالبات جدی و فراوان مردم می بود و نه طرد مصباح و جنتی و یزدی و ... .
از دلایل عمده وضعیت فعلی جنبش می توان از نامتشکل بودن مردم و سازشکار بودن برخی اصلاح طلبان نام برد. اما علاوه بر اینها جامعه ما در درون خود نیز با مشکلات فراوانی روبروست:
- فقر، فساد و اعتیاد در سطح وسیع،
- سطح آگاهی جامعه بسیار پایین و بدتر از آن، انگیزه کسب آگاهی نزدیک به صفر است،
- بخش قابل توجهی از قشر متوسط که هر از گاهی نقشی در تحولات کشور ایفا می کند (همانند سال ۷۶ یا ۸۸)، نا پیگیر و متزلزل هستند. شاید بتوان آنان را به "جویندگان طلا" تشبیه کرد که هرشب در آرزوی میلیاردر شدن به خواب می روند.
- آمادگی پرداخت هزینه در در بخش بزرگی از جامعه موجود نیست.
- کارگران و زحمتکشان زیر فشار فقر و محرومیت بطور روزمره سرکوب می شوند.
- در شرایط خفقان امکان ارتباط موثر بین نیروهای پیشرو (در داخل) با مردم بسیار محدود است.
حال در چنین شرایط چه چیز از تحریم عاید مردم می شود؟ آیا عدم مشارکت مردم شرایط را برای سلطه کامل ارتجاعی ترین بخش حاکمیت فراهم نمی کند؟
آیا این خطر وجود ندارد که در صورت تحریم و موفقیت حکومت در برپایی دو مجلس کاملا قشری و گوش بفرمان بیت و سپاه، نقش مردم را در آینده سیاسی کشور به صفر برسانند تا حاکمان دیگر با چنین مکافاتی (رای مردم) مواجه نشوند. در آنصورت مسئولیت کسان یا نیروهایی که دعوت به تحریم کردند چه خواهد بود؟
بدون شک از مجلس آینده کارکردی حتی در حد یک دهم آنچه مجلس ششم انجام داد نمی توان داشت. ولی با شرکت در انتخابات می توان با برهم زدن بازی حریفT آنها را در اجرای نقشه های پلیدشان ناکام گذاشت. آیا تحمیل این شکست به ارتجاع حاکم ارزش مشارکت در انتخابات را ندارد؟
۷۲۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : زندانی زنجیری
عنوان : کمک همدیگر محتاجیم!
• این یک تلنگر است
ای رفته در کًما
.از خوابِ تن درآ
هستی نمی رود ، در جسمِ بیرمق ...
"داریوش لعل ریاحی"
توضیحات رفیق فانی کامل و مستند میباشد ،فقط نکتهای :
قسمتی از اپوزیسیون را که در انتخابات شرکت میکنند را شاید مورد بی مهری قرار میدهد.
بگذار آنها کارشان را انجام دهند ،تکمیل کار ماست .
راه طولانی است و ما به هم خواهیم رسید و به کمک همدیگر محتاجیم.
۷۲۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : کازرونی
عنوان : شگردهای نه چندان پسندیده
آقای فانی یزدی ! بسیار قابل تاسف است که تمام مسائل انتخابات آتی را به نقش دو نفر از کاندیداها تنزل داده اید و از آن بدتر مثل خیلی های دیگر برای پوشاندن ضعف استدلالات خود از شگرد " یک فحش به فرخ نگهدار" استفاده کرده اید . زمانی بهتر از این فکر میکردید و می نوشتید .
۷۲۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : بوی از آن ور دیگر بام افتادن...
آقای یزدی گرامی، شاید عصاره ی نوشتارت در این جمله ات نهفته باشد که می گوید؛ «... اما شرکت در انتخابات و رای دادن به ری شهری و دری نجف آبادی تحت هر عنوانی لکه ننگی است...»
از این جمله ی شما، بوی از آن ور دیگر بام افتادن به مشام می رسد. در ج.ا. انتخابات هرگز از آزادی و فراخی لازم به قسمی که در بر گیرنده ی خواستها و مطالبات همه ی مردمان کشور باشد، برخوردار نبوده است. اما این تنها بخشی از مشکل است، بخش دیگر این مشکل متوجه اپوزیسیون این نظام است.
اپوزیسیون ج.ا. در اثر رسوخ اندیشه های انحصارطلبانه و شبه استبداد در صفوفش در طول نزدیک به چهار دهه ی گذشته نتوانسته بر سر فراگیرترین خواستها و مطالبات مردمی در جبهه ای متحد و دارای برنامه ای روشن برای امروز و فردای ایران گرد هم آید.
فصول برگزاری انتخابات در واقع زمانهایی است، که استبدادی به نام ج.ا. اجبار به گشودن نسبی فضای سیاسی کشور دارد. اگر نیروهای مختلف اپوزیسیون بجای زدن بر سر و کله ی خود، از این فضاها برای گسترش تفکر اتحاد سود بجویند، این یعنی حرکتی عملی در سمت زایش فرهنگ دموکراسی ایرانی. چه دموکراسی را نه میتوان از دستی سبز یا بنفش، یا دستان شهزاده ای هدیه گرفت، و نه از فروشگاهی معتبر خریداری کرد.
۷۲۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : زهره زمانی
عنوان : حرف دل
آقای رضا فانی باتشکر. واقعا که حرف دل مرا زدید. این همه بی پرنسیبی و بی اصولی تا کنون در چپ ( اگر آقای نگهدار و امثال ایشان را چپ بدانیم) دیده نشده است. بدترین چیز این است که این ها ما را هم بدنام می کنند.این نوع موضع گیری ها از طرف اصلاح طلبان حکومتی قابل درک است. چیزی می دهند، چیزکی می گیرند. اما این موضع گیری ها از سوی کسانی که سخنگوی نیروهای ترقیخواه خودشان را جلوه می هند و در رسانه های پرمخاطب جلوه گری می کنند هم به راست ترین جناح حاکم کمک می کنند و هم اپوزیسیون را تضعیف می کنند. نباید اجازه داد که این افراد با انتصاب خود به نیروهای اپوزیسیون همه ی آن ها را بی آبرو و بی اعتبار کنند.
همین جور که گفتید انتخابات می گذره، و این لکه ننگ بر پیشانی مشوقان رای دادن به جنایتگاران حرفه ای حاکم خواهد ماند.
۷۲۹۲۶ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : " نقش غلط مخوان که همان لوح ساده ایم " حافظ
سال ها پیش که من برای اولین بار به " اخبار روز " برخورده و به Format آن آشنایی نداشتم از email جناب فانی یزدی استفاده کرده و کامنتی فرستادم که چون اخبار روز کامنت نمی پذیرد بدین وسیله نظرم را در باره مقاله ذکر میکنم. ایشان با سعه صدر پاسخ داده و راهنمایی فرمودند.
اکنون احتیاج به ای میل نیست و خدمتشان عرض میشود " نقش غلط مخوان " که هر " اپوزیسیون سکولار و دمکرات ایرانی ...... در خارج کشور ......و سینه چاک شرکت در انتخابات " الزاما جزو گروه جناب فرخ نگهدار و یا " اصلاح طلب حکومتی و یا میانه رو " نیست. و" تمرین دمکراسی یعنی تحت هر شرایطی پای صندوق رای رفتن، یعنی رای دادن به محمدی ری شهری و دری نجف آبادی " نمی باشد. تمرین دمکراسی یعنی بجای ایفای نقش مرده در انتخابات, اظهار وجود کردن و به پای صندوق رفتن و رای منفی (دموکراسی سلبی) به صندوق انداختن و پا فشاری بر شمردن صحیح آرا میباشد. با تشکر مجدد و عرض احترام.
۷۲۹۲۴ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : الف رستمی
عنوان : فوق العاده بود
بسیار مقاله روشن و مستدلی نوشته اید. دستمریزاد
۷۲۹۲۲ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۴
|