آزار جنسی زنان؛ ثابت کن خودت مقصر نیستی
نعیمه دوستدار


• در ایران موضوع آزار جنسی جرم‌انگاری نشده و تنها به مساله تجاوز در قانون مجازات اسلامی اشاره شده است که در آن هم اثری از آزارهای کلامی و روحی نیست و تنها شدیدترین حالت آزار جنسی یعنی تجاوز مطرح است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۷ اسفند ۱٣۹۴ -  ۲۶ فوريه ۲۰۱۶




خانه امن- یک افشاگری رسانه‌ای باز هم موضوع آزار جنسی زنان را به بحث روز تبدیل کرد؛ این‌بار با حاشیه‌های فریبنده سیاسی. یک مدیر ارشد در رسانه‌ای متعلق به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، از مجری این شبکه تقاضای سکس تلفنی کرده است.

شینا شیرانی، مجری برنامه‌های ورزشی پرس تی‌‌ وی که شبکه برون مرزی جمهوری اسلامی است، با ضبط کردن یک فایل صوتی از گفتگویش با حمیدرضا عمادی، مدیرش، پرده از یک روند مرسوم در محیط‌های کاری برداشته است. عمادی در این گفتگو از شینا می‌خواهد که او را در قبال کمک‌های انسان‌دوستانه‌اش، ارضا کند.

در کنار بسیاری که علاقه‌مند به حاشیه‌های سیاسی افشاگری درباره یک مدیر حکومتی بودند، عده زیادی اما به آسیب فراگیر آزار جنسی زنان توجه کردند؛ تجربه‌ای روزمره از خشونت که اثبات آن برای جامعه‌ای که آزار جنسی را به رسمیت نمی‌شناسد و آن را تعریف نکرده، ساده نیست.

یک مساله بیش‌تر زنانه

آزار جنسی در محل کار اتفاقی منحصر به ایران نیست. تقریبا در سراسر جهان زنان و مردان تجربه آزار جنسی در محل کار را دارند با این تفاوت که درصد زنانی که این تجربه را دارند بسیار بیش‌تر از مردان است و آن تفاوت تا به حدی است که مساله آزار در محل کار را به یکی از مسائل زنان تبدیل می‌کند. بر اساس آخرین پژوهش ارائه‌شده توسط سازمان بین‌المللی کار روی ۵۰۰ نفر در سراسر دنیا، ۵۴ درصد از کارمندان تجربه آزار جنسی در محل کار داشته‌اند. ۷۹ درصد از آن‌ها زن و ۱۲ درصد مرد بوده‌اند. همچنین ۲۷ درصد از آن‌ها توسط همکارشان و ۱۷ درصد دیگر توسط کارفرمایان آزار دیده‌اند.

آزار جنسی تنها به محل کار هم محدود نمی‌شود. محیط تحصیل، کوچه و خیابان و حتی محیط‌های خانوادگی هم می‌توانند مکانی برای آزار جنسی زنان باشند. با وجود گستردگی و شیوع این مساله، سخن گفتن درباره آن و پیگیری حقوقی آن چندان ساده نیست. اما آن‌چه که حتی پیش از نبودن امکان قانونی پیگیری آزار جنسی در ایران موضوع را به یک چالش فکری تبدیل می‌کند، نوع نگاه جامعه به مساله است؛ نگاهی که از خانواده و دایره نزدیکان زنان قربانی آزار شروع می‌شود و تا مراجع قانونی و رسمی پیش می‌رود.

سکوت: مکانیزم دفاع از خود

اغلب قربانیان آزارهای جنسی سکوت می‌کنند. این سکوت دلایل مختلفی دارد: از ترس گرفته تا نداشتن آگاهی و اعتماد به نفس.

آنها اغلب از نزدیک‌ترین افراد می‌ترسند. خانواده و گروه دوستان معمولا نخستین کسانی هستند که در واکنش به آزار جنسی، فرد قربانی را متهم می‌کنند. نخستین پرسش‌ها اغلب این است: «چه کار کردی که با تو این کار را کرد؟ صدایت چطور بود؟ چه پوشیده بودی؟ چطور حرف زدی؟ چه ساعتی بود؟ چرا بیرون بودی؟»

آنها اغلب دلیل آزار جنسی را در ظاهر و اعمال خود فرد جستجو می‌کنند. «کرم از خود درخته»، «تنت می‌خارید»، تنها واکنش به زنان قربانی نیست. در این نگاه نوعی تسلیم در برابر قدرت مردانه هم هست. مردان موجودات قدرت‌مندی هستند که آلت و میل جنسی‌شان بی‌انتها، غیرقابل کنترل و هم‌زمان مقدس است. این زن است که باید در مقابل آن از خود محافظت کند و این محافظت که در ادبیات رسمی با حجاب، تفکیک جنسیتی و دور نگه داشتن زنان از محیط‌های اجتماعی دنبال می‌شود، در محیط‌های غیررسمی و خانوادگی هم با قضاوت‌های بی‌رحمانه درباره رفتار و ظاهر زن امتداد می‌یابد.

پدر و برادر، شوهر، مادر و سایر اعضای فامیل، اغلب زن را به دلیل اینکه خود را در معرض این آزار قرار داده سرزنش می‌کنند: «نگفتم نرو بیرون؟ نگفتم کار نکن؟ نگفتم خودت را بپوشان؟ نگفتم طلاق نگیر؟ نگفتم آن لباس را نپوش؟ نگفتم آرایش نکن؟»

در چنین شرایطی، زنی که خود را در معرض اتهام نزدیک‌ترین افراد می‌بیند، سعی می‌کند موضوع را بپوشاند. اما پوشاندن موضوع به اتهامی دیگر برای او بدل می‌شود: سوءاستفاده.

اجتماع دور و نزدیک، پس از متهم کردن زن به این‌که زیادی خوشگل یا لوند بوده و خود را نپوشانده، او را متهم می‌کنند که چرا سکوت کرده؟ چرا واکنش سخت و تندی نشان نداده؟ چرا پذیرای سطوح پایین‌تر آزار جنسی، مثل متلک و شوخی و دستمالی شده یا چرا محیط را ترک نکرده است؟

متهم‌کنندگان اغلب نابرابری سیستم اجتماعی را از یاد می‌برند و از زن توقع دارند که به سرعت دستاورد‌های شغلی، تحصیلی و حضور اجتماعی خود را با اولین آزار و بدون توجه به تهدیدها کنار بگذارد؛ در حالی که دیگران حتی به او فرصت دفاع از خود را نمی‌دهند.

اما اگر زن قربانی جنسی بخواهد افشاگری کند، گروه دیگری پیدا می‌شوند که به یاد می‌آورند این آزارها شامل مردان هم می‌شود و به دنبال آن از گفتمان رایج مردسالار استفاده می‌کنند که زن را ذاتا مکار و فریب‌کار و به دنبال جلب نظر مردان می‌داند و راه پیشرفت را در استفاده از نردبان قدرت مردانه جستجو می‌کند؛ نگاهی برآمده از فرهنگ کهن مردسالار که با آموزه‌های دینی و مذهبی هم تقویت شده است.

نداشتن آگاهی جنسیتی اما دلیل مهم دیگری برای سکوت زنان است. تکرار مدام آزارهای جنسی در فضاهای مختلف زندگی اجتماعی، آنها را به رفتارهای عادی و روزمره تبدیل کرده و نظام مردسالار بسیاری از آنها را عادی می‌شمارد. با این استدلال، این نظام می‌کوشد تقاضای جنسی از زنان را از سوی مردان یک اتفاق غریزی و عادی جلوه دهد و بسیاری از گونه‌های آزار جنسی را جدی به حساب نیاورد. حساسیت زنان به آزارهای روانی و کلامی، اغلب با این استدلال که این رفتارها کنش‌های عادی جنسی زن و مرد است، نادیده گرفته می‌شود تا جایی که خود زنان هم بسیاری از برخوردها را عادی به حساب می‌آورند و واکنشی به آن نشان نمی‌دهند یا خود را مجبور به تحمل آن می‌دانند. حتی ممکن است به دلیل ناآگاهی جنسیتی، متلک و آزارهای کلامی را به حساب جذابیت خود برای مردان بگذارند و نسبت به آن اغماض کنند.

یک عامل دیگر برای سکوت زنان، نداشتن اعتماد به نفس و همراهی کردن قانون است. به‌خصوص که در ایران موضوع آزار جنسی جرم‌انگاری نشده و تنها به مساله تجاوز در قانون مجازات اسلامی اشاره شده است که در آن هم اثری از آزارهای کلامی و روحی نیست و تنها شدیدترین حالت آزار جنسی یعنی تجاوز مطرح است. با این حال حتی با تکیه بر قوانینی که تجاوز به عنف را از طریق تهدید جرم به حساب می‌آورد، می‌توان در قوانین ایران هم راهی برای پیگیری آزارهای جنسی جست.

اما در نهایت، چه چیزی پیش از قانون از زنان آزاردیده حمایت می‌کند؟ ابراز تردید و تشکیک در گفته‌های او، یا باور کردن ، به رسمیت شناختن آزار‌های جنسی؟ جرم‌انگاری آزارهای جنسی کجا باید آغاز شود؟ در خانه یا محل کار و تحصیل؟