یک پیروزی استثنایی - محسن حیدریان - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : محمود از ایران

عنوان : ببین تفاوت راه از کجا تا کجاست
جناب حیدریان! بعد ازر مدتها مقاله تحلیلی شما را خواندم. فضای شعف و شور تحلیل وادارم کرد بنویسم که انگار خاصیت اپوزسیون است که همیشه از سوی مردم ایران غافلگیر شود از جمله این غافلگیری ها می توان به انتخابات ۷ اسفند اشاره کرد..
نگاه اقای حیدریان سه مولفه از نتیجه انتخابات ۷ اسفند ۹۴ بدست می دهد. ولی اگر در صدد انطباق آنها با واقعیت برآییم، متوجه خواهیم شد که کدام مولفه عینیت دارد و کدام تجریدی هستند. ایشان مولفه نخست را چنین می اورد" این پیروزی در یک نبرد نابرابر" برخلاف تصور پیروزی ۷ اسفند ۹۴ پیروزی در یک نبرد نابرابر نبود. باید گفت کدام نبرد و کدام میدان نبرد نابرابر، جمهوری اسلامی در طول حیات سیاسی نشان داده است که هیچگاه آستانه تحمل سیاسی اش فراتر از مبارزه دو جناح عمده خودی هایش نمی رود. در مهندسی انتخابات صحنه آرائی چنان تدارک دبده می شود تا تمامی جریانات اپوزوسیون دچار توهم سیاسی گردند.
مولفه دوم بقرار " در بطن این پیروزی خیره کننده میتوان بر آمد همه حیات جامعه از فرهنگ سیاسی، ذهنیت جامعه و مطالبات مردم و چرخش افکار عمومی و وزن نیروهای سیاسی کشور را بازخوانی کرد" از ایشان می پرسم آیا کلانشهر تهران می تواند ملاک چرخش افکار عمومی و وزن سیاسی را بازخوانی کند؟ و صدای رسای مردم ایران را بازتاب دهد؟ و دیگر اینکه آیا نتیجه این" پیروزی خیره کننده" به فرجام دوم خرداد۷۶ نخواهد انجامید؟
خدمت آقای حیدریان بنویسم، ایشان در درجه بندی آرا مردم ایران تفاوتی بین رای مستعد و رای عیرمستعد قائل نیستند؟ درهرانتخاباتی دو گروه آرا داریم. رای غیرمستعد و رای مستعد. رای غیرمستعد‌‌ همان رای مخالف – البته مخالف نظام نه مخالف زعامت جناح راست که تکلیفش روشن است. اما هر کاندیدا تلاش می‌کند آرای مستعد را به سبد رای خودش اضافه کند. ضمنا رای مستعد چند بخش است؛ یکی آرای موافق پایدار، دیگری آرای موافق ناپایدار و سومی نیز آرای خاکستری. بنابراین کاندیدا و جناحی موفق است که بتواند سهم بیشتری از این سه گروه رای داشته باشد تا رای پر قدرت را از آن خود سازد.
۷٣۱۹۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴       

    از : محسن

عنوان : سطح مطالبات سخنگوی شورای نگهبان از آقای حیدریان بالاتر است!!!
بنده نیز نتیجه مشارکت مردم را یک پیروزی بزرگ می دانم. اما آقای حیدریان در مطلب خود خیلی از مطالبات مردم را از قلم انداخته اند که امیدوارم سهوا بوده باشد. در کنار مطالباتی چون رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی و آزادی مطبوعات، مردم مطالبات دیگری نیز دارند. پرداخت حقوق معوقه، حق ایجاد تشکل های صنفی و نه تنها برای بازاریان و بازرگانان بلکه برای زحمتکشان اعم از معلمان، کارگران و ... تنها دو نمونه از آنها می باشند.
توجه آقای حیدریان را به بخشی از نظرات اقتصاددانی در داخل کشور جلب می کنم:
"ابراهیم رزاقی، استاد اقتصاد در ایران، در گفتگو با خبرگزاری کار ایران، ایلنا، گفته است که "دولت و کارفرمایان در مذاکرات مربوط به تعیین دستمزد حداقل با عددسازی و استفاده های ناصحیح از آمارهای مغلوط می کوشند کل صورت مسئله را به حاشیه رانده و پاک کنند." ابراهیم رزاقی سپس تصریح کرده است که حداقل هزینه‍ی معیشت هر خانوار ایرانی امروز دو میلیون تومان در ماه است، هر چند دولت و کارفرمایان همانند دو دهه‍ی گذشته می کوشند از هرگونه تحول مزدی و انطباق دستمزد با هزینه های جاری خانوارهای کارگری جلوگیری کنند. ابراهیم رزاقی تصریح کرده است که نارضایتی عمیقی در بدنه‍ی طبقات فرودست جامعه شکل گرفته است که در عدم تمکین مقامات به قانون اساسی و نادیده گرفتن مطالبات اکثریت خاموش جامعه ریشه دارد.
این اقتصاددان تأکید کرده است که در فقدان تشکل های قوی کارگری، کارگران قدرت چاره زنی را برای افزایش دستمزدهای شان از دست داده اند، در حالی که کل تلاش دولت در نقش کارفرمای بزرگ بر تأمین نیروی کار ارزان قیمت متمرکز شده تا به این وسیله سود بیشتری عاید سرمایه داران، پیمانکاران و رانت خواران سازد."
۷٣۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۴