به یاد زنان استوره ای نبردهای طبقاتی- به مناسبت روز زن-ناصر آقاجری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۶ اسفند ۱٣۹۴ -  ۶ مارس ۲۰۱۶




به مناسبت پنج اسفند روز زن در فرهنگ و سنتهای باستانی ایران زمین و ٨ مارس روز زن

به یاد شیر زنان مبارزی که با حداقل ها، دلیرانه پنجه در پنجه دیکتا توریهای سده های میانه و ایادی امپریالیسم جهانی امروزی، انداخته اند و ایستاده برای مردمشان جان باختند، هم چون"رستمه" فرمانده نظامی دهقانان مبارز بابی، در آغازسلطنت ناصر الدین شاه قاجار و صدارت جناب امیر کبیر؛ و ایدیولوگ این جهان بینی، قره العین، تا روشنک نوع دوست از بنیان گذاران روز ٨ مارس در ایران، پیش از رضا خان میر پنج، مسلسل چی استبداد برعلیه مشروطه ایران.
دم دمای بامداد پیش از پگاه خونین عسلویه، پیش از هشدار بیدار باش تلفن همراه برای کار در پروژه، رویاها ازدانسته های بخش ناخود آگاه قشر خاکستری مغزم، به تنگ آمده از فراموشی، گیجی و بی توجهی بخش خود آگاه، براین بخش سرریز شدند. سایه روشن زنی سترگ را می دیدم که پوشش خرافیِ سده های میانی را از روی دوشش می اندازد تا با کلاش پنهان شده درزیرآن، سینه ها و مغز مسخ شده ی جلادان امپریالیسم جهانی را آماج گلوله هایش قرار دهد. ساواکی ها به جای غافل گیر کردن، به دام این زن مبارز افتادند و در خون پلیدشان غلتیدند.
زن ،همسر با رزمی دلیرانه آنقدر جنگید تا گروه همراهش در خانه ای که ستاد عملیلتشان بود بتوانند از دام ساواک نجات یابند. سنگر به سنگر پشت بام به پشت بام رزمید و سینه های چرکین انگل های سر سپرده و دست پروده ی "سیا" امریکا را به خون کشید. او جانش را شجاعانه برای رهایی رفقایش تقدیم زحمت کشان ایران کرد. این مبارز بزرگ پیش از این نیز، با کمک همسر و یارانش توانسته بود از چنگ ساواک بگریزد. مهر نوش ابراهیمی برای خلق قهرمان وطبقه ی پویای کارگر ایران، مهر و عشق و آگاهی بود و برای دشمنان زحمتکشان ایران، کاردی بود بر قلب سنگ و مغز مسخ شان. خود آگاه، شرمنده از این همه بی توجهی، خود را بدست آن بخش پنهان ولی آکنده از دانسته های فراموش شده سپرد، تا هر چه در چنته دارد بروی کاغذ بیاورد. افسوس که امکان و توانایی محدود است.
آری امروز روز پنج اسفند، روز تاریخی زن است. روزی که از هزاران سال پیش تا به امروز مردمان کار و تلاش و پویایی، تولید کنندگان نیازمندیهای حیاتی جامعه، کشاورزان و صنعت گران ایرانی، به پاس مسیولیت های سنگینی که بر دوش زن است چون بقای نسل انسان و کار شبانه روزیش در خانه و مزرعه و کارگاه های خانگی و غیر خانگیش، به پاس وجودش، که امید وانگیزه را به زندگی می دهد، این روز را بنام او خواندند، خجسته و گرامی باد روز پنج اسفند، و ٨ مارس روز زن، روز زنهای مبارزِ مجاهد ، فدایی و توده ای، روز همه ی مادران،همسران و دختران ایران و جهان.
امروزه در میان جوانان، به خصوص دختر و پسرانی که دانشگاه های کشور را پشت سر گذاشته اند، کمتر کسی هست که این زنان بزرگ، که مبارزاتشان استوره گونه بود، بشناسند. شما هم از آنها بپرسید- آیا می دانند؛ در میانه حاکمیت فاجعه بار قاجاریه، یکی از بزرگ ترین جنبش های دهقانی، همه ی ایران را، از شمال تا جنوب،شرق تا غرب را، به خون کشید، برای داد و برابری، برای آزادی و رهایی از استبداد ابدی پدر سالارانه ی "مراد و مرجع و سایه خدا". این در حالی است که حاکمیت های واپس گرا، تاریخ نگاران سر سپرده سرمایه داری جهانی در تاریخ های ریاکارانه اشان شهامت یک اشاره کوچکی، به این واقعیتها را ندارند.
یکی از رهبران وسرداران این دهقانان مبارزدر زنجان، یک زن دلیر بنام "رستمه" بود. نبرد هایی که در این شهرچندین بار نیروهای تا دندان مسلح استبداد شاهی و صدر اعظم معروفش امیر کبیر را شکست دادند( به کتاب واپسین جنبش دهقانی ایران اثر اندیشمند بزرگ محمد رضا فشاهی ، یا کتاب برخی بررسی های جنبش ها و جهان بینی ها اثرزنده یاد احسان طبری مراجعه گردد). و ایدیولوگ ،شاعر و مبارزبزرگ این جنبش دهقانی، زنی دیگر بنام " قره العین"بود. زن اندیشمندی در دوران سیاه استبداد قجری، او در آن دوران سیاه اختناق و خرافه پرستی و سر کوب های خونین، اولین زنی بود که داوطلبانه حجاب را، به دور انداخت و باور های مساوات طلبانه خرم دینی را وارد جهان بینی باب کرد، این شیر زن مرگش هم استوره گونه بود؟ یا چه کسانی زنان اندیشمند پیش از حاکمیت رضا خان میر پنج، این مسلسل چی ضد مشروطه را می شناسند، که با فروش طلاهایشان، این تنها دارایی دوران پیریشان، مدارس دختران را راه می انداختند؟! برغم حمله ی روحانیون و طلبه های واپس گرا که این مدارس را، طالبان گونه منهدم می کردند. ولی زنان باز از پای نمی نشستند و در جای دیگر مدارس دخترانه را تاسیس می کردند. کدامین دختر دانش آموخته امروزی، روشنک نوع دوست را می شناسد که از بنیان گذاران جنبش انقلابی زنان سالهای ۱٣۰۰ بود. او ویارانش ٨ مارس را برای اولین بار در انزلی جشن گرفتند؟ دریغا که جوانان امروز این دیار، خط قرمز آرزو هایشان در اندازه های حقیر یک زندگی چخ بختیاری(واژه ای از انسان بزرگ قصه های کودکان، یک فرهنگی و مبارز بزرگ ضد دیکتاتوری، صمد بهرنگی است) است. آرزوی بزرگ این جوانان مسخ شده، سر درآخری داشتن و آهسته آمدن و رفتن،آنهم بدون مطالبه حقوق مدنی شان. آنها از وحشت شاخ شپش و کنه وساس، حتا وحشت دارند، درتنهایی شان، خود را مورد پرسش قرار دهند که واقعا مردم به عنوان یک انسان، حق داشتن چنین مطالباتی را دارند؟! ولی با کمال تاسف آنها بیگانه با چنین حقوقی هستند. حتا برای آن حداقل حیوانی هم، جوان ایرانی، درمانده و زمین گیر شده است تا چه رسد به چیزی فراتر از آن. از سوی دیگر دیکتاتوری های پس از مشروطه، هر بار در یک فرم نو یا کهنه و وارفته، با یاری دستان امپریالیسم جهانی و به کمک جهل و نا آگاهی عمومی، که شرایط اختناق به مردمان تحمیل کرده است، چون بختکی بر روی جامعه و حقوق مدنی مردمان می افتد و مانع از انتقال دستآوردهای مبارزات نسل های گذشته به آیندگان می شود، از این روجنبش ها و مبارزات رنج بار به دور باطلی بدل شده اند که برآیند ش، تکرار شکست هایی است، که با اتحاد و آگاهی علمی امکان داشت به پیروزی بدل گردد. ولی هر دهه با خون بیشتری به شکست منتهی می شود.
امیدوارم اینک که سیاست های خون بار امپریالیسم در منطقه و جهان هر روز بیشتربرملا می شود، رهبران واخورده ی جنبشهای دیروز به هشیاری و بیداری رسیده باشند تا دامان آلوده و چرکین خود فروش سوسیال دموکراسی را رها کنند و شهامت اعتراف به اشتباه خود را به دست بیاورند. یا حداقل به این درک ابتدایی برسند، که نارسایی هایشان را در رسانه های استعماری - امپریالیستی هم چون بی بی سی و . . مطرح نکنند، تا شاید بتوانند روزی مانند این شیر زنان مبارز بدون چشم امید داشتن به یاری بیگانگان و نگرش های ماکیاولیستی شان، برپای خود تکیه کنند و با کمک جهان بینی علمی زحمتکشان ، به مبارزه با انگل های اجتماعی بپردازند.

۵ اسفند ۹۴
اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران
ناصر آقاجری
Kmkoomk.wordpress.com