ما همه "ری شهری" هستیم - مهین میلانی

نظرات دیگران
  
    از : ایرج محمدی

عنوان : آزمون
خود همین شیوه برخورد مدعیان آزادی ناب با نویسنده این مطلب گویای منش و درک آنان از آزادی است !
لازم نیست به سراغ رژیم های اسلامی برویم !
۷٣۴۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۴       

    از : بهناز ساده

عنوان : پاسخ به سئوال خانم میلانی
سئوال خانم میلانی :من از کسانی که انتخابات را تحریم کرده اند، یک سئوال اساسی دارم. چه راه حلی شما در حال حاضر دارید که با توجه به تمام شرایط بتواند وضعیت موجود را تغییر دهد؟ چه باید کرد؟

پاسخ : اولا ـ در باره «انتخابات» ۷ اسفند مواضع متفاوتی از جانب مخالفان حکومت اسلامی در داخل و خارج از کشور اتخاذ گردید. در خارج از کشور نیز فقط به دعوت به شرکت و یا تحریم «انتخابات» خلاصه نمی شد. مواضع دیگری نیز وجود داشت.
ثانیا ـ چون کنشگران سیاسی و ایرانیان خارج از کشور که نمی توانند در انتخابات مجلس شرکت کنند بهتر است در ارتباط با نقض حقوق بشری در « انتخابات» در ایران و حق حاکمیت مردم برای تعیین سرنوشت خویش دفاع نمایند. لازم است کارزار دائمی برای انتخابات آزاد دنیال گردد.
ثالثا ـ در دیماه گذشته قبل از اینکه شورای نگهبان اکثریت ۱۲۰۰۰ نفر ثبت نام کنندگان را حذف کند فراخوانی از طرف عده ای از کنشگران سیاسی و حقوق بشری داخل و خارج از کشور منتشر شد که خواهان لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان گردید. پیرامون این فراخوان در همین اخبار روز و سایر رسانه ها مصاحبه ها و بحث هائی صورت گرفت. بنا بر نظر امصاء کنندگان این فراخوان اگر انتخابات بدون نظارت شورای نگهبان صورت گیرد آغازی برای شروع فعالیت نمایندگان آحاد مختلف مردم در مجلس خواهد شد که قدم مثبتی است ولی همه می دانند که شورای نگهبان و ولایت فقیه هنوز بالای سر مجلس حضور فائقه دارد. ولی این مسیر باید طی شود. وقایع و فضای سیاسی « انتخابات » ۷ اسفند نشان میدهد که امضا کنندگان فراخوان لغو نظارت استصوابی بر خواسته ی عاجل مردم هم آنها که شرکت کردند و هم آنهائیکه بدلایل زیادی شرکت نمی کنند بدرستی تاکید کرده بودند.
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۷۱۳۳۰
۷٣٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۴       

    از : ماهرخ

عنوان : تقاضای ادامه
خانم میلانی مقالاتی با این دلسوختگی گاه بیگاه چون آتشی از درون خاکستر سر زبانه کشیده بعد خاموش شده اند. شما ادامه بدهید، این موضوع را پرورش بدهید، مدارا چیزی جدا از انسانیت ما نیست. اگر از انسانیت دور افتاده و به موجود دیگری بدل شده ایم، چقدر میخواهیم دیگر صبر کنیم؟ وقتی نیست. در این مورد هم باید به هم کمک کنیم. تنهائی میسر نیست. باید به انسان بودن برگردیم. بیائید به تعریف انسان برگردیم. به مفهوم زندگی. به کوتاه بودن عمر و حیف شدن فرصت...بیآئید
۷٣٣۱۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴       

    از : پیشکار

عنوان : مسولیت و بی مسولیتی
با احترام فراوان به برخورد انسانی ومسولانه خانم میلانی، متاسفانه باید اذعان کرد که برخوردهای عزیزانی چون مسعود نقره کار، فرج سرکوهی و...تا حد زیادی آغشته به کینه و نفرت پراکنی علیه روشنفکران و فعالین فرهنگی و سیاسی میباشد و از " فرهنگ مدارا " قرنها فاصله دارد .
۷٣٣۰٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴       

    از : علی اردلان

عنوان : خرده بورژواهای مرفه
به قول مارکس هرگاه خرده بورژوازی به مانع استبدادبرمیخوردبه انتخابات روی میآوردوبااین کار،طبقه کارگررانیزدرناتوانی خودسهیم میسازد.
ماکه همیشه درتهران زندگی کرده ایم می دانیم دراین شهرحداقل بیست درصدجمعیت مرفه اند.حال می خواهدبورژواهای وابسته یاغیروابسته به رژیم باشدوچه خرده بورژواهای مرفه بهرمندازگردش رانت وسایرمواهب اقتصادی ای که سیستم حاکم دراختیارشان قرارداده است.
لذااین درصدبسیارمعناداراست وقتیکه می بینیم که رای سرلیست اصلاح طلبان درهردومجلس ودرتهران بیش ازبیست درصدنیست.برای من جای تعجب نیست که خرده بورژواهای مرفه درصددحفظ شرایط موجودباشندزیراهربارکه باآنهابحث می کنیم باکمال وقاحت می گویندشماهایا بیعرضه ایدیانمی فهمیدکه هیچ جای دنیامثل ایران نمی شودراحت پول درآورد. دیگربرهمگان آشکارشده که گردش رانت، مرزها را درنوردیده وخیلی هارا، درآنورآبهانیزآلوده است.
آلودگی به پول کثیف برای فراهم ساختن زندگی راحت تر،کاریست کاسبکارانه.مثل رای دادن درهرشرایطی وبه هرکسی.برای خرده بورژواهارای دادن به جنایت پیشه گان وغارت گران مملکت کارعجیبی نیست.نوعی بازی کاسبکارانه(رای اعتراضی پست مدرنی وسانتیمانتال) برای کنارزدن تعدادی آدم بداخلاق است که گهگاه خلقشان راموقع تماشای اخباربی بی شی یاصدای آمریکا تنگ می کنند.همین.
۷٣٣۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : کرد سنندجی

عنوان : خانم میلانی
با سلام
شما در مطلب تان نقل قولی را بازگو کرده اید که جای تردید بسیاری دارد. شما نوشته اید:
یک روز "گوران" سردبیر مجله ی "دنیای سخن" به من گفت: "ببین، من با خلخالی از نظر تفکر چندان متفاوت نیستم، تو هم افتراقت با رهنورد اینست که او چادر به سر می کند و تو نمی کنی".
این صحبتِ ۱۵ سال پیش از این است.
من الان فکر می کنم رهنوردها و موسوی ها چه بسا بسیار پیشرو تر از ما باشند!

اگر منظورتان استاد و پیر مطبوعات استاد آقای فیروز گوران است که در حق ایشان جفا کرده اید و از شما نیز بعید است چنین نام برده اید.
باز اگر منظور استاد فیروز گوران است چنین نقل قولی از وی بسیار بعید است!
کرد سنندجی
۷٣٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : soudabeh jazani

عنوان : دعوت به بلاهت
آقای حسینقلی قرار را بر این گذاشته که اگر نقل قول لنین را خانم میلانی توانست در یکی از اثار ش پیداکند ایشان کلاه خودش را خواهد خورد ، چرا نمی خواهید ایشان را ترغیب کنید در اثار مختاری دنبال کدی بگردد که مترادف این دعوت به بلاهت و همدست و همراه جنایت کاران بودن را معنا بخشد.ای کاش مواظب باشیم برای اینکه از لبه انگ استبداد طلبی رد نشویم به قعر دره همدستی با خبیثان پرت نشویم.
۷٣۲۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : حسنقلی

عنوان : حرف صریح لنین
کاری به این نوشته‌ی خانم میلانی ندارم، چون به‌قدری عجیب و غریب است که آدم شاخ درمی‌آورد که آدمی به اهلیت خانم میلانی چطور ممکن است این‌طور استدلال کند و بالاتر از آن، آن را با شجاعت بسیار بنویسد و در معرض تماشای عموم قرار بدهد. اما در این نوشته جمله‌ای هست که عیار کاملی است برای این شجاعتی که می‌گویم. پیش از نقل آن به آنکدتی اشاره می‌کنم که یک‌وقت در گوشه‌ای از دنیا که من آن‌جا زندگی می‌کنم دهن به دهن می‌گشت و مطبوعات هم آن را نقل کرده بودند. قضیه از این قرار بود که چند روز پیش از سفر ادوارد شوارنادزه وزیر خارجه‌ی گورباچف به واشنگتن، رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا، جمله‌ای بسیار سخیف از قول لنین نقل کرده بود و گفته بود: حتی لنین هم در مجموعه‌ی آثار خود گفته که چنین و چنان … آن‌طور که می‌گویند شوارنادزه در اولین جلسه‌ی دیدار خود با وزیر خارجه‌ی آمریکا در گوشه‌ای از میز کنفرانس مجموعه‌ی آثار لنین و در کنار آن کلاه خود را گذاشته بود و پیش از شروع رسمی گفت‌وگوها به وزیر آمریکایی گفته بود اگر توی این مجموعه‌ی آثار چنین چیزی پیدا کرد او کلاه خود را خواهد خورد… حالا بنده هم، البته ناگزیر به‌طور سمبلیک، خدمت خانم میلانی عرض می‌کنم که اگر در مجموعه‌ی آثار لنین این حرف را از قول و قلم او پیدا کرد که «به خرده‌بورژوازی رحم نباید کرد» ـ آن هم به‌صراحت، من کلاه خودم را خواهم خورد و دفعه‌ی دیگر هم حتماً به ری‌شهری و دیگر عجایب خلقتی که ایشان بگویند رأی خواهم داد.
۷٣۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : مجدد دیدنش لطف بیشتری دارد
بی آنکه قصد بی احترامی به این یا آن دوست را در مخیله ام داشته باشم، بحث از هم گسیخته ی پای این مقاله مرا بیاد اثر جاودانه ی هنر سینما life of brian می اندازد. اگر هم دیده اید، مجدد دیدنش لطف بیشتری دارد
۷٣۲۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : حمید صالحی

عنوان : تلاشی از نوع دیگر
خانم میلانی سعی وافر به خرج دادند و تمام تاریخ چپ و لنین و استالین و انقلاب روسیه و فرانسه و مجموعه فعالیت پاک ترین فرزندان چپ این دیار را با کمال وقاحت از نوع ریشهری و جنایتکارانی از همان نوع معرفی کنند تا یک رای زشت خود و دوستان خود را به ریشهری و لیست مربوطه را توجیه کنند لازم نبود برای یک کار زشت و غیرقابل دفاع انانی را که چون شما نمی اندیشند را زشت جلوه بدهید و تازه نام ان را ازادیخواهی بگذارید بخاطر یک رای خود همه را لجن مال کنید و اسم خودتون را هم ازادیخواه بگذارید و خیلی هم حقوق بشری جلوه دهید ضمن اینکه اگر هم دنبال جنایتکار و دیکتاتور ادمخوار می گردید ادرس عوضی ندهید ندیدن جنایت بارترین اعمال همین دو سه دهه اخیر در لیبی ، سوریه ، عراق ،ایران ، بالکان ،اکراین ،افغانستان ، گوانتانامو نازنین و یک کم ان طرف تر ویتنام و نقش خبث ترین افراد و جناح های ادمخوار کشورهای خیلی ازاد از کلینتون وسارکوزی و بوش پدر و پسرو بلر گرفته وتا همین جناب اوباما و رفتن به تاریخ هفتاد سال قبل و انهم از مدارک و اسناد ساواک و سیا و انتلیجنت سرویس عین وقاحت هست اگر هم به انقلاب فرانسه و روسیه اشاره دارید بهتر است از جنایات جنگ استقلال امریکا که تازگی ها همکاران خیلی ازادیخواه شما نام ان را انقلاب امریکا گذاشتند اشاره می فرمودید
۷٣۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : پرسشی که هموطنی مطرح کرد:آیا دمکراسی امری اخلاقیست یا حقوقی؟
می تواند هر دو باشد. روح دمکراسی با ساری وجاری شدنش در فعال سیاسی و اجتماعی و در بعد وسیعتر در تمام افراد ، همانند ارواح دیگری که با نگرشی زمینی برای بشریت ساخته شده و بعد متافیزیکی یافته اند البته این به معنی کلک زدن نیست !بلکه روند تجربی وتجربه این حالت را در فرد نهادینه و ساری وجاری می کند آنهم: جاری در فرد و ساری از فرد به جامعه، که این جاری و ساری شدن می تواند؛ در جامعه تبدیل به شکلی حقوقی پایدار گردد. اینست: که دمکراسی نیاز به تمرین و مطرح شدن در جوامع دارد و...
۷٣۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : فریبا علیخانی

عنوان : سوآل
ابتدا آفرین بر نگاه انساندوست سپس آفرین بر این قلم که موضوع را اینچنین پخته کرده است.
از آنجا که من کتاب مختاری را بر اساس ملاحظات زمینی-ایرانی یافته ام نه آسمانی-ایرانی لذا ذهن زمینی ام سوآلاتی را در مقابل ذهن آسمانی خانم میلانی قرار میدهد که از تفکیک و پاسخ به آنها سخت رنجورم: آیا اخلاق عین حقوق است و اگر نه، مرز آنها کجاست؟ ۲- آیا دمکراسی امری اخلاقیست یا حقوقی ۳- آیا احزاب در چارچوب مسائل حقوقی شکل میگیرند یا در چارچوب مسائل اخلاقی ۴- آیا در شکل نرمال سیاست دولتها بر اساس منافع ملی کشور پایه ریزی میشود یا بر اساس حقوق بشر؟ ۵- آیا قهر عین خشونت است؟ آگر آری، پس تفاوت ظالم و مظلوم در کجاست؟ ۶- آیا خشونت دولتی را بایست با مهر مردمی پاسخ گفت؟ ۷- کدامیک از کشورهای دمکراتیک جهان از راه تقابل گل با گلوله به این مرحله رسیده اند؟
۷٣۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : بهنام باغبان

عنوان : استفاده ابزاری از زندکی "خارج نیشنی"
با سلام خانم میهن میلانی
بخش بزرگی از مقاله شما بحث جداگانی را می طلبه، بخشی هم مقاله شما مستقیم به اقای مسعود نقره کار بر می گرده، ایشان به احتمال زیاد برای شما جواب خواهند داشت.
بنظرم تناقص در برخورد شما با چپ زیاد هست، با ادبیادتی شما بکار می برید در مورد چپ زیاد دور نیست از انان که شب و روز چپ را با همان ادبیادت شما بکار می برد، می گوبند.
...

‎هراسی نیست
‎ پیش ما ساده ترین مسئله ای مرگ است
‎ مرگ ما سهل تر از کندن یک برگ است
‎ من به این باغ می اندیشم
‎که یکی پشت درش با تبری نیز کمین کرده ست
‎ دوستان گوش کنید
‎ مرگ من مرگ شماست
‎مگذارید شما را بکشند
‎مگذارید که من بار دگر
‎ در شما کشته شوم

اما سوْال که شما بیان کردید؛ من از کسانی که انتخابات را تحریم کرده اند،،،،
خانم مهین میلانی، شما تحریم کنندگان "خاج نشین" را متهم می کنید، بعد از ۳۷ و یا ۴۰ هنوز یاد نکرفتند که به چه روشی مدارا کنند و،،، .
برای اطلاع شما باید بگویم در همین اروپا ، احزاب اروپای اگراطلاع داشته و یا اگاهی داشته باشند، یک عضو حزب و کاندید حزب و سازمانی در جنایات جنگی و کشتار مردم در جنگ جهانی دوم دست داشته حق عضویت سلب می شود ، چه برسد به کاندید شدن شخص .
حالا شما اسمان را ریسمان به ببافید برای تو جیه رای دادن. دیگران را که رای نداند، متهم بکنید، عقب مانده، معنی مدارا ندانستن و،،، چپول و ،،،
البته این مثل کوچکی هست که در اروپا چگونه مدارا می کنند، چگونه افکار عمومی بر خورد می کند.


موفق باشید
۷٣۲۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : کامران صادقی

عنوان : برداشت نادرست از مدارا
خانم میلانی گرامی
مقاله را صمیمانه نوشته اید. اما متاسفانه برداشت شما از مقوله مدارا نادرست است و به طبع به نتیجه نادرست منجر می شود.
مدارا کردن با ستمگر و ستمگری، مدارا نیست، ضد آن است. رواداری، درمقابل جنایت، خود جنایت است(توماس مان). بهترین مدارا با قاتلین پوینده و پوینده ها، کشاندن آنها به پای میز محاکمه عادلانه است، نه انتخاب آنها به نمایندگی مردم!
پیام پوینده، برهم زدن رابطه "شبان-رمگی" است. مدارا با "شبان" استمرار و تثبیت این رابطه بوده و خواهد بود. به نام مدارا، نمی توان با نامدارائی، مدارا کرد.
۷٣۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سپاس از گوشزد کننده ای هوشمند
بعد از خواندن نوشتار سرکارخانم مهین میلانی ارجمند ؛نمی توان سپاسگزار نبود؛ آنهم برای نوشتارِ بسیار هوشمندانه اش که یکی از شرایط عبور جامعه ی تحولخواه ایران را با ظرافتی خاص گوشزد می کند؛ آنهم به مدعیانی آنچنانی. درورد برایشان و امثال ایشان.
۷٣۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : ...

عنوان : ...
خانم محترم بسیار قاطی پاطی فرمودید تنها برای اینکه رأی دادن رمه به شبان های دروغگو و شارلاتان را توجیه کنید. پس فهمیدیم که مخالفان نباید آنچه را که می اندیشند به زبان بیاورند تا امثال شما آنها را دیکتاتور نخوانید. آن کمونیستی هم که سیانور خورد تا همرزمش را لو ندهد یکی است با آن جهادی داعشی که بمب به خود بست و مردم بیگناه را تکه پاره کرد؟! دیگر چه؟ انگ و منگ دیگری نبود در چنته؟
۷٣۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۴