مهرداد درویش پور در گفتگو با روزنامه سونسک داگ بلادت:
حاشیه نشینی، ادعای مردانگی را شدت می بخشد!
برگردان: زهرا باقری شاد


• جامعه باید به گونه ای صریح تر از خشونت، ستمگری و آزار و اذیت جنسیتی علیه زنان فاصله بگیرد و قوانین سختگیرتری در این زمینه به تصویب برسند. هیچ کس نباید بتواند چنین جرائمی مرتکب شود و آن را با متعارف بودن این اعمال در فرهنگ شان توجیه کند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٨ اسفند ۱٣۹۴ -  ٨ مارس ۲۰۱۶


روزنامه پرتیراژ صبح سوئد سونسک داگ بلادت به مناسبت روز جهانی زن مجموعه مقالاتی در رابطه مسئله برابری جنسیتی منتشر کرده است از جمله گفتگویی با مهرداد درویش پور . در زیر برگردان این گفتگو را می خوانید.
با افزایش ترکیب جنسیتی مردان نسبت به زنان در سوئد مسئله مبارزه علیه ساختارهای پدرسالاری و تامین برابری جنسیتی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. این نظر مهرداد درویش پور دانشیار دانشگاه ملاردالن است که بر این باور است که کلید این امر گسترش مشارکت مردان در جامعه در این راستا است.
بیگانگی، حاشیه نشینی و در هم شکستن حس خودباروی تجربه ای است که بسیاری از مردان مهاجر در سوئد با آن روبرویند؛ کشوری که از نظر برابری جنسیتی بنا بر گزارش شکاف جنسیتی جهانی در مقام چهارم در جهان قرار دارد.
مهرداد درویش پور در گفتگو با روزنامه سونسک داگ بلادت تاکید می کند که طرد و حاشیه نشینی، مردان را بیشتر به سمتی سوق می دهد که بر مردانگی خود بیافزایند، راهی که بسیار خطرناک است.
به نظر درویش پور جامعه باید به گونه ای صریح تر از خشونت، ستمگری و آزار و اذیت جنسیتی علیه زنان فاصله بگیرد و قوانین سختگیرتری در این زمینه به تصویب برسند. او می گوید هیچ کس نباید بتواند چنین جرائمی مرتکب شود و آن را با متعارف بودن این اعمال در فرهنگ شان توجیه کند.
کشورهایی همچون افغانستان، سوریه، عراق و اریتره از نیروند ترین ساختارهای پدرسالار برخوردارند. آیا این منطقی است که تصور کنیم مردانی که از این کشورها آمده اند تنها به دلیل مهاجرت به سوئد یک شبه خود به خود باورها و تجربه های خود را رها کنند؟ او تاکید می کند که تجربه ها و باورهای فرهنگی افراد آنی تغییر نمی کنند.
درویش پور تاکید می کند که باید مشارکت این مردان را در جامعه افزایش داد. اما همزمان با دقت بر سر این که این تصویر منفی از مردانگی مربوط به همه افراد نیست و نقش سن و موقعیت طبقاتی در آن بسیار برجسته است تاکید دارد.

چه چیزی می تواند تصویر سنتی از مردانگی را تغییر دهد؟

پیشداوری های جامعه اکثریت تنها به بازآفرینی و تقویت نگرش های پدر سالارانه منجر می شود. تصویر سازی از یک گروه دیر یا زود ممکن است به رفتار بر پایه همان تصویر منجر شود. تبعیض نژادی و حاشیه نشینی، خطر تقویت الگوی مستبدانه و منفی از مردانگی را افزایش می دهد. همان طور که سقوط موقعیت طبقاتی و در غلطیدن به موقعیت پناهجویی می تواند این خطر را افزایش دهد.
در سرزمین تازه بسیاری از مردان امتیازات خود را به سرعت از دست می دهند. آنها در کشور خود هنجار جامعه بوده اند، حال آن که در سرزمین جدید به "آن دیگری" بدل شده اند. برخی از مردان با عقلانیت درازمدت خود را تطبیق می دهند، در حالی که برخی بیشتر به تلقی های نوستالژیک و محافظه کار از مردانگی روی می آورند و پدرسالارتر می شوند.
منظور درویش پور این است که این تنها ارزش های برابری طلبانه نیست که با تقویت پدرسالاری در معرض خطر قرار می گیرد:
تنها 300 سرباز از سوئد به داعش پیوسته اند و افراط گرایی در سوئد نیز رشد کرده است. مردانگی پدرسالار در بین اقلیت قومی و مهاجر می تواند به رشد اسلام گرایی رادیکال منجر شود، حال آن که در جامعه اکثریت به راست افراطی و نژادپرستی بیانجامد.
تنها راه رویارویی با این وضعیت، رویکرد مشارکت دهنده و تامین شرایط رشد برابر است. حقوق بشر در رویارویی با طرز تلقی های پدرسالار؛ انتخابی که بدیهی است، اما ساده نیست.
پژوهش های من نشان می دهند که تصویر منفی که رسانه ها از پسران خارجی تبار ارائه می دهد، بر بازآفرینی این مردان جوان از مردانگی خود در رویارویی با نژادپرستی جامعه تاثیر می گذارد.
درویش پور تازه از سفر هند برگشته است که در آن با استادان و دانشجویان درباره علوم برابری جنسیتی و ضد تبعیض سخن گفته است. پرسش هایی که به باور او روز به روز بیشتر اهمیت یافته و مورد استقبال قرار می گیرند. به تازگی کتاب "برخورد مدارس با مهاجران تازه وارد" انتشار خواهد یافت که در آن درویش پور به همراه الینور برونبری پرفسور مددکاری اجتماعی در دانشگاه ملاردالن فصلی درباره اهمیت قومیت، فرهنگ و جنسیت درباره بهم پیوستگی کودکان بی سرپرست پناهجو نوشته است.

نتایج اصلی این تحقیق چیست؟

- کودکان بی سرپرست پناهجو و به ویژه دختران، بهتر از کودکانی که با خانواده آمده اند در جامعه ادغام می شوند. یک دلیل آن این است که آنها از حمایت بیشتر جامعه برخوردار می شوند. دخترانی که به تنهایی از جوامع با ساختارهای پدرسالارتر مهاجرت کرده اند از بار وظایفی که در صورت مهاجرت با خانواده ممکن بود با آن روبرو شوند، رها می شوند، امری که آزادی عمل بیشتر و ادغام آنان همچون یک فرد و دانش آموز را تسهیل می کند.
این دو محقق در این کتاب نوشته اند "این نکته را نیز باید در نظر گرفت که کودکان پناهجوی بی سرپرست از درآمد بیشتری در مقایسه با کودکانی که با خانواده های خود مهاجرت کرده اند، برخوردارند". همچنین به سخنان یک دختر 20 ساله از افغانستان که 8 سال است در سوئد بسر می برد اشاره کرده اند که می گوید:
"من در سوئد دبیرستان را به پایان رسانده ام و خیال دارم تحصیلات عالیه را به قصد حقوقدان شدن ادامه دهم. امری که در افغانستان امکان آن را نداشتم. اگر اکنون در افغانستان به سر می بردم، مطمئنا امکان تحصیل را نمی یافتم و به جای آن سه بچه در بغل داشتم".
بسیاری از کودکان پناهجو با سرنوشت نسبتا روشنی در سوئد روبرو می شوند. بسیاری از آنها موقعیت های جدیدی به دست می آورند، اما همچنین با دشواری هایی در رابطه با خانواده و خویشاوندانی که همچنان در ساختارهای سخت پدرسالار به سر می برند، مواجه هستند.
درویش پور می گوید ما هرگز نمی توانیم نقض حقوق زنان را بپذیریم . او خواستار آموزش مهاجران تازه وارد درباره محتوای حقوق بشر و برابری جنسیتی است: کلاس های آموزشی برای تازه واردان و کلا کلاس های اجباری برای همه دانش آموزان در مدراس ابتدایی.
برای آن که حتی سوئدی تبارهایی وجود دارند که باورهای کهنه درباره برابری جنسیتی دارند؟
- کاملا! من طرفدار تحمل صفر در رویارویی با خشونت علیه زنان هستم، مستقل از آن که ضارب، پیشینه مهاجرتبار داشته باشد یا سوئدی تبار.
به نظر درویش پور راه کاهش خشونت (گذشته از افزایش قدرت زنان و تغییر الگوهای مردانگی ) کاهش فاصله طبقاتی و افزایش بهم پیوستگی است، امری که هم مردان و هم زنان از آن سود می برند.


گزارشگر:Erica Treijs

لینک اصل گزارش:
www.svd.se