کجایید، دقیقا کجایید؟ - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : البرز

عنوان : از اخبارروز بینهایت و بدون هیچ استعاره و منتی در سخن سپاسگزارم...
حضرت peerooz
از جایی که فارسی می نویسی، تصورم این است که شما هم نوروز را گرامی می داری، لذا ضمن شادباش نوروز و سال نو خورشیدی به شما، خوشحالم از عنایت و توجه محترمانه ات؟!!! به نظرم، و امیدوارم همانگونه که اخبارروز زحمت درج نظر مملو از "حیای گربه" ای شما را کشیده، نظر مرا هم قبل از انتقال یادداشت به صفحات پسین نشریه در بخش نظرات درج نماید.

طبق درخواست حضرتت که سابقاً ابراز داشته بودی که کاری به "کامنتهای"[نظرات] بکر و اصیل شما نداشته باشم. درخواستت را اجابت و از اظهار نظر در باره ی نظراتت صرفنظر کرده ام. و حال که برایت می نویسم، به درخواست مستقیم خود شماست، که مرا مورد لطفِ مستقیم استهزائیت قرار داده ای.

اما در باب واژه ی "منت" اگر جمله ی حاوی این واژه را بدقت مطالعه کنی، و سوادِ درکِ سخن استعاری را داشته باشی. به یقین درخواهی یافت، مقصد " خ... مالی " برای انتشار نبوده، بل دقیقاً برای حذف " خ... مالی " از ستون نظرات این نشریه محترم است.

و اگر بواقع درک کرده بودی که؛ "اخبار روز نشریه ای جهت تبادل و تقابل نظریات چپ میباشد". اینگونه آشفته سر و پریشان سرگرم نوشتن ناسزا در لفافه برایم نمی شدی.

کسی که بخش نظرات این نشریه ی محترم را با "نظر های خصوصی اشغال" می کند، من نیستم. اگر هنوز ته مانده ای از انصاف انسانی در انبانت بر جای مانده باشد، با خواندن آن نظرم که حاوی واژه منت است، به یقین خود می دانی، که محتوای نظرم خصوصی نبوده، و در جهت مباحثه با وانیک نوشته شده است.

و از اخبارروز بینهایت و بدون هیچ استعاره و منتی در سخن سپاسگزارم، که نظر شما را، که از آن هیچ بویی از شفقت و مهربانی انسانی به مشام نمی رسد را درج کرد.
و امیدوارم این نشان از آن باشد، که نشریه ی محترم اخبارروز عزمش را جزم کرده تا از ممیزی و خودممیزی فاصله ای جدی بگیرد.
۷٣۵۵۹ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۵       

    از : peerooz

عنوان : حیای گربه
جناب البرز,
برای انتشار " کامنت " در اخبار روز احتیاج به " خ... مالی " نیست و اخبار روز بر سر هیچ فرد بخصوصی منت نمیگذارد که " نظر " او را منتشر کند. تا آنجا که من درک کرده ام اخبار روز نشریه ای جهت تبادل و تقابل نظریات " چپ " میباشد و بنا بر مقتضیات و اصول و روش خود مقالات و کامنت ها را منتشر نموده و اگر منتی هست بر سر همه جهت این خدمت است. اگر شما فکر میکنید که در دیزی باز است و گاه و بیگاه چنین تقاضایی مینمائید بهتر است به حیای گربه توجه فرموده و صفحه " کامنت " را با " نظر " های خصوصی اشغال نفرمائید.
۷٣۵۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۴       

    از : آرمان

عنوان : جمهوری وحشت هزار چهره
یکی از مشخصات اهریمنی جمهوری وحشت اسلامی همیشه تزویر و ادعای دلسوزی برای کارگران بوده است و برای گمراه کردن مردم همواره اراذل و اوباش خود را می فرستد که با سیاه بازی جمهوری جانیان را مدافع کارگران جا بزنند و شیادان دین فروش را تطهیر کنند. آنها با نام یا بینام در خدمت اهریمنان حاکم می باشند و ماسک توده ای آنها را باید کنار زد و چهره کریه آنها را افشا کرد. نامی شاکری هیچ ربط به حزب توده ندارد و نباید فریب او را خورد. تجربه نشان داده است که جمهوری وحشت اسلامی هزار چهره دارد و حاضر است چهره ضد بشری خود را با ماسک های فریبکارانه مخفی کند.
۷٣۵۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : امیدوارم اخبارروز بر من منت نهاده و نظرم را ...
وانیک گرامی، امیدوارم اخبارروز بر من منت نهاده و نظرم را جهت اطلاع شما درج نماید.
و سپاسگزارم از شما، چرا که در نظر جدیدت، برخلاف یادداشت قبلیت که مرا پرچانه معرفی و قصد گرفتن کیبوردم را داشتی، اینبار رئوفتی رفیقانه قلبت را نورانی و اجازه ی اظهارنظر کردنم را صادر کرده ای، لذا باز هم ممنونم از شفاقت رفیقانه ات، که مرا رفیقی خوب پنداشته ای.

اما جمله ای را که از من به عنوان سئوال قید کرده ای، سئوالیتی در آن محسوس نیست، فقط موید نظرم است که می گوید؛ نمیدانم مقصود شما از"آنها" کیست یا چیست.
و در دوباری هم که کوشیده ای تا به این معضل پاسخ گفته و بنویسی مقصودت از"آنها" کیست یا چیست، متأسفانه تلاشهایت را صرف گیر دادن به چانه ی من، و یا کیبوردم کرده ای.

باری بهرحال، امیدوارم یک روز که سرحالی و چانه و کیبوردِ من هم دیگر موجبات ملالت خاطر گرامی نیست، به این "آنها" فکر کرده، و قدری مشخصتر در بابِ شرح ایشان بنویسی.
۷٣۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : گاهی برای سلامت روان: نیاز به شنیدن پاسخ هایی آنچنانی است!
گلوگاه داران زحمتکش آن ارسالی ها که انتشار نیافته اند پاسخ هایی بودند به ادعا ها و پرسش ها و..... وکیل مدافع دیگران، تا بدین طریق امر بر ایشان مشتبه نشود که فاتحانه همه را دارد قلع و قمع می کند چون این حالت ممکن است؛مریض احوالی را درایشان پیش آورد و یا تشدید کند.
۷٣۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۴       

    از : محسن

عنوان : سایت هایی مثل اخبار روز بعنوان تریبون های چپ محسوب می شوند!
آقای وانیک گرامی،
نمی توان یکی از معضلات بسیار وخیم کشور را بهانه یادداشتی احساسی با نتیجه گیری سیاسی در قبال انتخابات قرار داد و آنوقت که با پزسش راه حل پیشنهادی روبرو شدیم بگوییم نه دیگر این وظیفه احزاب و سازمان های سیاسی است!!!! من فکر نمی کنم نویسنده یادداشت سیاسی در این زمینه با شما هم نظر باشد. ضمن اینکه من خواهان ارائه برنامه حزبی نشدم که تنها احزاب و سازمان ها قادر به ارائه آن باشند.
۷٣۴۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : وانیک

عنوان : به رفیق خوبم، البرز
سوال شما از من این بود "لذا در همین رابطه، نمیدانم مقصود شما از "آنها" چیست یا کیست، وقتی می نویسی؛ «...آنها به دنبال قهرمانان نیستند. سزاوار لعن و نفرین سیاسی شما هم نیستند. بلکه، حمایت شما برای فشار آوردن به دولت روحانی برای تغییر اولویتها را می طلبند. همین.»" به هیچ وجه هم قصد بستن دهان شما را ندارم. بگو هر چه دل تنگت می خواهد.
۷٣۴۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : وانیک

عنوان : به "امیر ایرانی"
بر خلاف تصور شما، این گاف بزرگی نیست و شما می توانی کامنت مرا به انواع و اقسام کامنتهای هیستریک شما، از جمله در پای این مطلب حواله کنی. چرا که وقتی از منطق کم می آوری به تخریب رو می آوری. نمونه های این برخورد تخریبی را نیز در کامنت قبلی خود گفتم. مظلوم نمایی نکن. "بینام" هم در این کامنتها هیچ اشاره ای به قهر ندارد! مثل اینکه شما عادت به تحریف نظرات دیگران داری. من نظر خود را در مورد قهر گفتم و همچنین اعتراضم را در مورد این کلام "پدر جان" شما را نیزبه اطلاعت رساندم. این اصرار مریضگونه و لجبازانه شما برای تکرار مجدد آن برای چیست؟

به حسین
به نظر میرسد که دلخوری شما از سمتگیری اخبار روز در مورد انتخابات است. تا آنجا که بخاطر دارم، پیش از انتخابات اخبار روز مطلبی از خود منتشر نکرد. آیا حقیقتا انتظار دارید که این دو و یا سه نفری که بطور نیمه وقت و بدون جیره و مواجب در اخبار روز فعالیت می کنند در مورد مسئله ای اینچنین کارشناسانه راه حلی آن هم از نوَع" قابل دسترسی" بودن ارائه دهند؟ این کار سازمانهای سیاسی چپ است. وظیفه اخبار روز جلب توجه خوانندگان به مسئله حقوقها بود که در این کار هم، به نظر من موفق بوده است.
۷٣۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : در یک دموکراسی دموکراتها دهان هم را نمی بندند...
وانیک گرامی، نمیدانم مقصودت از اینهمه اظهار لطف در حقم چیست.
شاید مقصودت آن باشد، که برای هر اظهار نظری از شما کسب اجازه کنم، و یا شاید مقصودت آن است که اصولا نباید اظهار نظر کرد.

از جایی که اشارات دقیقی به محل اظهار نظراتم کرده و از جمله می نویسی؛ «...یکی این کی بورد را باید برای چند روز از شما بگیرد تا ما همه نفس راحت بکشیم...» بعید میدانم که نظرات و نوشته هایم را نخوانده عبور کرده باشی. و همین خوشحالم می کند، چه هرگز به دنبال جمع آوری لشکری پشت سخنانم نبوده و نیستم.

باری بهرحال، اگر مطلبم خطاب به شما را یکبار دیگر مرور کنی، از شما سئوال نپرسیده ام، بل در رابطه با نظرت، نظرم را نوشته ام. و اگر پاسخت را مروری مجدد کنی، سخنت ارتباطِ مستقیمی به آنچه من نوشته ام ندارد.

در یک دموکراسی دموکراتها دهان هم را نمی بندند، بل سعی می کنند، بی حرص و جوش اضافی بر مضافات با یکدیگر سخن بگویند...
۷٣۴۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج." ," وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را" ؟
جناب محسن, با تشکر از ادامه گفتگو در رابطه با موضوع مقاله, اطلاعات بنده از علم اقتصاد بسیار ناچیز است و همانطور که بحث میز گرد نشان میدهد مساله کار و بیکاری و طرق حل مشکلات آن با اقدامات دولتی و غیر دولتی و سرمایه گذاری های خارجی و داخلی ( و فوائد و مضرات آنها ) و غیره بسیار پیچیده و کاری حرفه ایست. بنده حل این مسائل را به خبرگان وامیگذارم و تکرار میکنم که کارگر به ویژه در چند دهه اخیر دیگر نمیتواند تنها " گلیم خویش به در برد ز موج " و باید در این سیلاب به فکر غریق های دیگر هم باشد.
۷٣۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۴       

    از : پروین کرد

عنوان : در اولین فرصت ،خطاب به ((متن عاشقانه ی )) جناب نامی شاکری که خطاب به جناب تابان بود کمنتی نوشتم که حذف شد یانمیدانم دیگر چه شد ! مهم نیست ،
اما دلم میخواهد که همگان و علیالخصوص آن تا ناقره (خرخره) خودرا رفیق شفیق کارگر انگاران و یقه درانان برای ((باصطلاح حقوق کارگر ))،در کشور طاعونزده ی ایران تحت حکومت زباله زار عقب ماندهترین نوع توحوش مذهبی رویا پروری میفرمایند ! حداقل بداننند که زندگی یک کار گر بلازده در کشور طاعونی مرز پر گوز و گهر که فقط زیر یک میلیون تومان حقوق ماهیانه میگیرند .جز گرسنگی چیز دیگری نیست ... و ما در جای خوش نک بر دفاع از حق این بدبختترین ایرانیان که بر سر نمایش خودروشن ضمیری امان داریم یکدیگر با چوب دستی مانچوپانی یک دیگررا میآزاریم !!۱؟ و اینهمه چرا و واقعآ چرا ؟؟ ایران اگرفقط مبتلا به روشنفکری میبود و نه عصیان ابلهانه و آن قلابی ! میتوانست هم حکومت وقت را بر تنبان نامبارکش بتمرگاند و اورا با اجرای خواسته های ملت مجبور کند و آرارم ارام بسوی تعالی رود و هم تو دهنی بسیار قوی ای به محافل (((((حقوق بشری))))) !!!کارتر برژنسکی که سرا پای ملت ایران به سخره گفتند بکوبد .. اما دریغ که ما ایران از همه رقم ادم فقط احساساتی و بی فکر و بی آینده نگری هستیم و نوش جانمان باد آنچه را که با میکنند ! اگر ننگ و تحقیر اما گویی که باهرهنگ بار آمده ایم ...........
۷٣۴۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : محسن

عنوان : باید لابلای خطوط را خواند
پیروز گرامی، آقای طایی در مقام توجیه کننده ستم موجود برآمده و زیرکانه می کوشد حداقل دستمزد پایین (یک سوم خط فقر) را تنها راه رفع یا کاهش بیکاری معرفی کند. با این کار می خواهد دو قشر ضعیف را در برابر هم قرار دهد(کارگران کم درآمد در برابر بیکاران). در حالی که در همین مناظره روشن می شود که دستمزد کارگران تنها ۱۲ درصد هزینه تولید را در بر می گیرد و دولت و کارفرما ها و مشاورانشان که آقای طایی یکی از آن ها ست، برای جذاب نشان دادن بازار کار ایران پایین بودن حداقل دستمزد در ایران را به رخ سرمایه خارجی می کشند (به قیمت فلاکت درصد بالایی از شهروندان کشور!). وی زیرکانه سعی دارد به مردم محروم ایران بفهماند که به همین که ندارد راضی باشد (یا بزبان روحانیت قسمت این بوده)؛ آنجا که می گوید زندگی خود را با دیگران (بخوان دهک بالایی جامعه) مقایسه نکنید! (نقل به مضمون) یعنی قشر زحمت کش از کارگران تا معلمان و پرستاران و ... نباید از خود بپرسند که چظور است ما با سه شغل از پس هزینه اجاره و مسکن و بهداشت و ... خانواده امان بر نمی آییم، اما جوانکی پشت سبیل تازه سبز شده با یک مجوز واردات دارو و نمایندگی انحصاری یک شرکت خارجی، بجای دارو پورشه وارد می کند و از آپاتمان های آنچنانی و ماشین های لوکس و "منزلت" بالا برخوردارست. آن هم بدون اینکه یک ساعت در هفته کار کرده باشد؟
منظور من از کامنتی که گذاشتم این بود که در این گونه مباحث جاریست که چپ می تواند نظرات خود را طرح و نقش پشت جبهه زحمتکشان کشور را ایفا کند. و گرنه با انشانویسی های تکراری بدون ارائه راه حلی قابل دسترس راه به جایی نخواهد برد. این نوع موضع گیری های حماسی بیشتر با این هدف صورت می گیرد که به حریف (طرفداران شرکت در انتخابات) بفهمانند که دیدید شرکت در انتخابات هم گرهی از کار نگشود (فراموش می کنند که روحانی کاندید حزب کارگران ایران نبوده و ادعای آن را هم نداشته و یا اینکه اصلا کارزار این انتخابات (سلبی) با مطالبات کارگران گره نخورده بود). هنر در اینجا می بود، و می شود برای انتخابات آتی در دستور کار قرار گیرد که با طرح مطالباتِ واقعا مطرحِ زحمتکشان در سطحی گسترده، کاندیدا ها مجبور به موضع گیری مشخص و ارائه برنامه در این ارتباط شوند.
۷٣۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : پدرجان جدید که رسوا کننده دروغگویان غیر متمدن می شود اما .....
نوع برخورد جناب آقای وانیک ارجمند نشان از این می دهد که منتظر عکس العمل بوده تا با عملی دیگر مشت محکمی بر دهان آنانی بکوبد که چنانند. این مسئله بر ایشان چنان کرده است که به موارد آورده در نظر انتشار یافته از اینجانب هیچ توجه نکرده است که در نظر اینجانب شخصی بنام وانیک مورد خطاب نبوده وجالب است سند حی و حاضر در زیر دو نظر دیگر موجود است حتی شماره انتشار آن هم ذکر شده "۷۳۴۱۲" این شماره خود گویای اینست بزرگوار دیگری به نام بینام مورد خطاب بوده. بگذریم. بعد از اینکه دروغگو بودنم ثابت شد و رسوا شدنم عیان شد لازم است گفته شود: پدرجان گاهی وقتها آرامش برای حرکت کردن و اقدام کردن لازم است عجله و شتاب کار می دهد دست آدم و ممکن است آدم های متمدنی گاف های بزرگ انجام دهند و قبل از اینکه دیگری رسوا شود چیز دیگری شود و ........ البته با این نوع برخورد شاید معتقد به قهر هستی اما خودت خبر نداری
۷٣۴۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : بینام

عنوان : بترکه چشم حسود
وانیک گرامی
جناب امیر ایرانی منظور مبارکشان این بنده کمترین بودم که بینامیم گویا پوچی است و هر چه گفتم هم تایید فرمایش استاد بوده . حرفی ندارم و به یک نیم بیت شعر بسنده میکنم خطاب به امرای نامی و زعمای شاکر دوران و نگهداران وضع موجود ایران...
شعر: ای که تو هستی مراد و پیر ما

مصراع دوم را هم گذر دوران فراموشم کرده
۷٣۴۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : وانیک

عنوان : به "امیر ایرانی"!
من در نوشته خود هیچ صحبتی از قهر نکرده ام. نوشته من هنوز در این بخش از نظرات هست. لطفا آن بخشی که مربوط به قهر است را شما نشان دهید تا رسوا شود او که دروغ میگویید. برخوردم به دولت روحانی نیز بر پایه قهر نیست. مطالبه دارم. اگر انجام داد سعی میکنم به او رای دهم و اگر انجام نداد به او رای نمیدهم. به هیچ کس هم سواری مجانی نمیدهم. به همین سادگی. به قهر هم به عنوان آخرین راه حل و راه حلی نه مطلوب مینگرم. ولی شما آنقدر تنگ نظر هستید که هر اختلافی را دشمنی و هر دشمنی را قهر میبینید. این دیدگاه داعشی باعث میشود که تحمل هیچ انتقادی از دولت یا اصلاحطلبان را نداشته باشید. یا با مایید یا علیه ما.
نکته بعدی اینکه، اشتباه به عرض شما رسانده اند. من پدر جان شما نیستم! برادر جان، عمو جان، دایی جان، هر گونه رابطه خونی، خانوادگی و فامیلی دور یا نزدیک هم با شما ندارم. بی نام هم نیستم. اسم من وانیک است. اگر خیلی میخواهید متمدن باشید متوانید بگویید آقای وانیک. ولی انتظار من از شما زیر حد اقل است.

ّبه البرز گرامی

از من یک سوال کرده اید که آن را به یک شرط پاسخ می دهم و آن اینکه به همین یک سوال اکتفا کنید. شما، البته با عرض معذرت، ماشا الله کمی پر چانه تشریف دارید. یکی این کی بورد را باید برای چند روز از شما بگیرد تا ما همه نفس راحت بکشیم. بیشتر مطالب دراین سایت و همچنین سایت کار آنلاین یک یا چند نظر از شما دارد. و این تنها دو سایتی است که من از آنها خبر دارم. البته، با نوشتن شما مشگلی ندارم تا آنجا که مخاطب شما من نباشم و مجبور به پاسخگویی. خدا وکیلی، وقتش را هم ندارم. به نظر من واژه "شوالیه " و "قهرمان " درگفته این فعال کارگری کنایه است تا مخاطب را کمی تحریک کند. به تجربه میدانم که فعالین کارگری خوب می فهمند که باید با دست خود حقوقشان را بگیرند ولی مثل هر نیروی دیگری می خواهند حمایت دیگرنیروها را برای مطالبه خود جلب کنند. امیدوارم این کافی باشد.
۷٣۴۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " معاون کارآفرینی و اشتغال وزارت کار".
با عرض معذرت, این کامنت اشتباها در پای مقاله " بزرگ‌ترین پروژه اجتماعی و رفاهی دولت یازدهم سخت بیمار است!" گذاشته شد و مجبور به تکرار آن در اینجا میباشم.

با تشکر از توجه جناب محسن, کامنت من مربوط به محتویات این مقاله ونقل قول از آن بود که در دفاع از خواست افزایش دستمزد کارگران میباشد در حالی که توجهی به مقاله " بزرگ‌ترین پروژه اجتماعی و رفاهی دولت یازدهم سخت بیمار است!" در باره مصیبت بیکاری درهمین صفحه اخبار روز نشده است. و گمان من آنست که یکی از علل مهم رکود و یا پس رفت " چپ " در دنیا, تمرکز خواسته های " پرولتاریا " بر حفظ منافع " قشری " آنها و بی توجهی و یا کم توجهی به منافع " اقشار" دیگر اجتماع میباشد که خواست نهایی آنها " دیکتاتوری پرولتاریا " بوده است. این کیفیت در دهه های اخیر با کاهش نیروی مولد کار تشدید یافته است.

در مقله ارجاعی میز گرد, کسی که در فکر بیکاران است " حسن طایی مشاور وزیر کار در امور اقتصادی، که پیش‌تر معاونت کارآفرینی و اشتغال وزارت کار را برعهده داشت " میباشد و گمان ندارم ایشان جزو " قشر پرولتاریا " باشند.
۷٣۴۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : محسن

عنوان : حماسه سازی یا پی گیری مطالبات زحمتکشان؟
متاسفانه نویسنده مقاله بیش از هر چیز به نثر حماسی خود توجه داشته، که اگر لازم دید می تواند برای امثال بنده توضیح دهد که چرا بجای انشانویسی های "دلسوزانه" وارد کارزار واقعا موجود در جامعه نمی شود؟ همین روزها بحث بیکاری، تعیین حداقل دستمزد، خصوصی سازی، سرمایه های خارجی و ملی در ایران بسیار داغ است. چرا نظرات مخالفین خود را به چالش نمی گیرید؟ چار صدای نمایندگان واقعی کارگران را که در شورای کار اجازه حضور نمی یابند را بدون چاشنی بندی های حماسی-سیاسی منعکس نمی کنید؟ انعکاس میزگرد روزنامه شرق با حضور اکبری، مالدوست و دیگری البته مثبت است، اما شما چرا وارد آن بحث نشده و راه حل های علمی ارائه نمی دهید؟ با دلسوزی های اینچنینی و حواله دادن همه مسائل به دوران "پسا سقوط" هم گرهی از مشکلات کارگران نمی گشاید.
یک توصیه هم به هم میهن محترم "پیروز" که بروید مناظره ای که در بالا بدان اشاره کردم در همین سایت یا روزنامه شرق بخوانید تا ببینید که اتفاقا کارگران از حقوق بیکاران دفاع می کنند.
۷٣۴۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : بی نامی هم، خود، شاید بشود؛ نامی!
بی نام هم خود نامیست که گویای نامیست که می تواند ناشی از پوچ بودن باشد. براساس عرف هرجسمی برای یافتن هویتی آنهم برای تشخیص و مقایسه با دیگران نیاز به نامی ست شاید بی نامی براساس دیدگاه لغو مالکیت باشد که فردی شیفته وار با بی نام شدن لغو مالکیت را اعلام می کند. :::: دراینجا چنانکه تاکنون بوده؛ یک نوشتار ( مقاله سابق) است و چند نظر( کامنت سابق) بدنبالش می آید. وقتی نظر جناب بی نام که به شماره ۷۳۴۱۲ انتشار یافته مورد توجه قرار گیرد این نظر می تواند یکی از مصادیق مطالب آورده شده در نظر قبلی اینجانب باشد. نظر جدید جناب بی نام اگرچه پاسخی است به نظر اینجانب اما گویای مطلب جالبی می شود که پیام می دهد: برخوردبه مسائل اجتماعی و مبارزه گری باید بصورت قهری باشد آنهم بدین صورت:اگر کسی صحبت از کارگر نکرد بلافاصله آنرا باید پرتاب کرد در طبقه ضالهِ ظلم کننده ای که تحت نام بورژوا هستند که در این مبارزه قهری در صورت پیروزی بعداً پدر صاحبشان را می توان در آورد. :::: بایدگفت: پدرجان بحث هایی که در اینجا در می گیرد یکی از مبانی آنان اینست:وقتی جامعه ایران در نظر گرفته می شود مشاهده می شود که یک روح ملی در آن دمیده شده و نیازمند به پر رنگتر شدن است که با وجود این روح ملی باید در پی تحقق خواسته های آزادی خواهی و دمکراسی خواهی و عدالت اجتماعی رفت!. مبنا قراردادن طبقه ای خیالی آنهم در جامعه ایران با آن ساختار اقتصادیش کار را به جائی نمی رساند.اگرچه ممکن است : دکانی را برای گروهی در شکل و شمایل مبارز بیآفریند اما حاصل از این بابت برای کل جامعه می شود:هیچ.
۷٣۴۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : و الی تمامی نتایج حاصله از تلاشهایِ مشخص مردمانمان...
وانیک گرامی، اگر تلاش در یک بحث معطوف عوض کردن نظر دیگری باشد، چنین نتیجه ای در غالب به اکثر مواقع برآمد و نتیجه ی نهایی بحثها نبوده است. لذا لازم است که انسانهایِ مردم دوست هدف از سخن را روشن ساختن همه ی جوانب بحث قرار دهند، تا اصلِ خوبِ انتخاب سهل و در روشناییی کامل صورت پذیرد.

لذا در همین رابطه، نمیدانم مقصود شما از "آنها" چیست یا کیست، وقتی می نویسی؛ «...آنها به دنبال قهرمانان نیستند. سزاوار لعن و نفرین سیاسی شما هم نیستند. بلکه، حمایت شما برای فشار آوردن به دولت روحانی برای تغییر اولویتها را می طلبند. همین.»

اگر هدفِ نویسنده ی یادداشت سیاسی از نوشتنِ؛ «... ای "قهرمانان آزادی"، ای "شوالیه های" جنگ های انتخاباتی...» جلب حمایت "برای فشار آوردن" است، و نه روان کردن مردمان در پی قهرمانان و شوالیه ها، بایسته میدانم که خاطر نشان سازم، با توسل به استهزاء حمایتِ دیگری جلب نخواهد شد.

با اینهمه تلاش در جهتِ جلب حمایت برای تغییر را می پسندم، چه بخصوص در این برهه از زمان، بیش از هر زمانی دیگر نیازمند اتحادی هوشمند حول فراگیرترین خواستها و مطالبات هستیم،

و الی تمامی نتایج حاصله از تلاشهایِ مشخص مردمانمان در دهه ی اخیر در جهتِ بنیادی کردن دموکراسی صرفِ استحکام بنایِ استبداد حاکم خواهد شد.
۷٣۴٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

    از : وانیک

عنوان : کجایید، دقیقا کجایید؟
مطلب خوب است و نکته مهمی دارد. ولی متاسفانه، کافیست تا مقاله ای کوجکترین حمله ای به اصلاح طلبان یا انتخابات بکند تا سر و کله سه یا چهار نفر (شاید هم یکنفر با نامهای مختلف) پیدا شود و همان اباطیل را ردیف کنند. "دروغ میگویید" ، "شعار است"، "چهار نفر بیشتر نیستید"! معلوم نیست اگر ما چهار نفر بیشتر نیستیم، اگر ما تاثیری نداریم پس شما(ها)جرا انقدر جوش میزنید؟ این دموکراسی که شما به آن باور دارید از چه قماشی است؟ آیا آنقدر تنگ نظرید که همه، حتی این "چهار نفر" هم باید همرنگ و هم نظر با شما شوند تا از این شیوه ها دست بردارید؟ هدف شما تنها ترور مطالب است. وقتی هم که با مقاله موافقید مقاله البته "هوشمندانه" است! بس کنید این مسخره بازی را. نظر کسی را عوض نمیکنید. تنها جو بحث و گفتگو را مسموم میکنید.
به نظر من روی سخن این فعال کارگری با کسانی است که در انتخابات شرکت کرده اند و می خواهد نظرها را به وضعیت اسفناک کارگران جلب کند. حقوقی را که به آنها تحمیل شده است را به تو جه رای دهندگان برساند و بگوید که رای آنها در وضعیت معیشتی کارگران هیچ تغییری ایجاد نخواهد کرد. موضوع بسیار ساده است. نرخ تورم بین ۱۴/۶ تا ۲۰ و توسط برخی کارشناسان حتی بالاتر از ۲۰ تخمین زده می شود. وزیر تعاون و کار دولت روحانی تنها حاضر شد که حداقل این نرخ تخمینی را در افزایش حقوقها در نظر بگیرد و تنها با ۱۴ افزایش حقپوقها موافقت کرد. هر سال در به روی همین پاشنه میچرخد و هر سال وضعیت معیشتی کارگران بد و بدتر میشود. این در حالی است که حتی با این افزایش، درآمد خانواده کارگران، ۵۵ تا ۶۰ زیر خط رسمی فقر خواهد بود و باز این در حالی است که در بودجه دولت، حقوق و مزایای مفت خوران حوزهای علمیه به تمام و کمال در نظر گرفته شده است. با ذره ای انصاف میتوان دید که این اعتراضات بی مورد نیستند. آنها به دنبال قهرمانان نیستند. سزاوار لعن و نفرین سیاسی شما هم نیستند. بلکه، حمایت شما برای فشار آوردن به دولت روحانی برای تغییر اولویتها را می طلبند. همین.
۷٣۴٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۴       

    از : روزبه صالحی

عنوان : با شما هم نظرم؛ اما هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد
طبعا رئوس یادداشت سیاسی هم واقعیت دارد هم جای حرف دارد. درست که دولت دهم روحانی یا امید و تدبیر کار مشخصی برای کارگران اتخاذ نکرده است. اما دلائل این امر ریشه در جای دیگر دارد. نوشته اید:" با این تصمیم دوران «پیشابرجام» و «پسابرجام»، برای طبقه ی کارگر ایران به هم چسبید و «پسابرجام» ادامه ی ... دوران «پیشابرجام» بر کارگران ایران تحمیل شده بود." باید بگویم طرح دیدگاهی از این قسم، از زمره رویکردهای ارزیابی شتابزده می باشد. بدون اینکه تصور توجیه سیاست نچندان کارگری روحانی ایجاد شود، باید بگویم وقتی قصد توجیه نیست نمی شود واقعیت را تحریف کنیم تا نتیجه گیری خودپسندانه و تاحدودی دور از واقعیت را پیش ببریم.
اخبار روزیان در دوران پیشاتحریم در صدد رفع تحریم ها حرکت ها کردید که به جا بود. ولی وضع یت مردم در دوران پساتحریم آن را به انتخاباتی گره می زنید، که نتیجه اش دلخواه ما نیست؟ وانگهی این موضع عجولانه در شرائطی است که هنوز انتخابات ۷ اسفند به تائید نرسیده. پس باید با جداکردن هر دو مولفه به این امر اندیشید که آیا در دوران پساتحریم شما فاکتی سراغ دارید که حاکی از پایبندی دول غربی بخصوص آمریکا جهت رفع تحریم ها باشد؟ شما ملاحظه بفرمائید نه سوئیفت به سرانجامی رسیده و نه از دلارهای گروگان گرفته شده ایران خبری. آیا وضعیت کنونی با دوران پیشاتحریم دچار تغییر شده است؟ همچنین اعتقاد دارید:" در چند روزی که از تصویب این دستمزد تحمیلی بر طبقه ی کارگر ایران می گذرد، جز تشکل های کارگری و چند سازمان چپ، اعتراض دیگری به این تصمیم نشده است." این نگاه شما می تواند عامل تائیدی باشد که کارگران با درک شرائط موجود سکوت کرده و امید به تدبیر جاکمیت دارند
۷٣۴٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " هرکس به فکر خویشه ".
" کارگران ایران طبیعتا انتظار دارند در این مبارزه که آن ها برای دفاع از معیشت و انسانیت خود با آن درگیر هستند. مورد پشتیانی اقشار هر چه وسیعتری قرار گیرند". " تشکل های کارگری و مدنی در میان کارگران و معلمان و پرستاران و کودکان کار و خیابان و زنان زحمتکش... [ و بیکاران و بیکاران و بیکاران ].پایان نقل قول.

چگونه است که " کارگران " نه تنها به فکر خویشند بلکه انتظار دارند که دیگر قشر های اجتماعی منجمله خیل وسیع بیکاران به حمایت از آنها برخیزند و از خواست افزایش دستمزد آنها پشتیبانی نمایند, اما آنها یک کلمه از مصیبت بیکاران و زنان و کودکان محروم سخنی نمیگویند؟ آیا تعجبی دارد که در انقلاب ۵۷ آنهایی برنده شدند که همه را در یک کلمه مستضعفان خلاصه کرده و طبق رسم معمول, بعد از سوار شدن همه چیز را فراموش کرده و یا اصلا به فکرآن نبوده و وعده ها " خدعه ای " بیش نبود ؟
۷٣۴۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۴       

    از : بینام

عنوان : امرای شرقی
- امرا و زعما البته مختارند هر جا خواستند برقصند توی پنت هاوس زعفرانیه یا ویلای شمال، توی حیاط خانه ولنجک یا توی دفتر شرکت بعد از وصول چک قرارداد "شیرین"فروش لوازم پزشکی وارداتی به بیمارستانها بعد از تامین بودجه نظام سلامت یا شاید هم توی گو بای پارتی "فاضل نامی" برای سفر انگلیس. خوش برقصید که فعلا دور دورشماست.
- این نوع نوشتارها که انباشته از مطالب شعار گونه اند چرا باید خاطر مبارک را چنان مکدر کنند که " نوشتار تان را اینچنین آکنده از خشونت کلامی نمایید. مگر نه اینکه اینان!! توان درک تحول را ندارند و ترفند مظلوم نمایی به کار میگیرند و نیشخند و تمسخر میکنند و چه و چه حالا که "جامعه ایرانی" با وجود امرا و زعما و سرداران و کارشناسان متبحری چون سرکار که حتی از یک اظهار نظر چند خطی زیر یک " نوشتار" در یک سایت کمی دگر اندیش هم نمیگذرید و با درایت و تیزبینی خاصی چنان جواب دندان شکنی به انها میدهید که هیچ امیری به سربازانش هم نداده
- البته که بعد از میرزا ملکم خان و امین الملک و سپهسالار روند تحولخواهی بر همان منوال انتخاب بین اتابک و امین السلطان !!!! و تاثیرگذاری بر خاطر مبارک سلطان صاحبقران از طریق به دست اوردن دل مبارک ایشان بوده و هست و خواهد بود.
- حیف که نظام مزدبری رمقی برای تایید بیشتر مطالب وزین سرکار نمیگذارد و از اینکه اطمینان خاطر داده اید این یک مشت ناتوان از درک که مظلوم نما هستندو کارگران را بازیچه و ریشخند و تمسخر و ال بل ... و تاکید کرده اید که آحاد جامعه کار خود را میکنندو تشبثات این خبیثان کارگر نیست و جامعه تحول خودش را میکند لذا با قلبی آرام و ضمیری مطمئن و بی نیاز ار درک پویایی تحول جامعه به کار خودم میرسم...
....
۷٣۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : کارگر وبازیچه قرار دادن آن برای ......
این نوع نوشتارها که انباشته از مطالب شعارگونه اند را می توان عکس العملی دانست، آنهم عکس العملی که ناشی از ناتوانی از درک درست تحولخواهی جامعه ایران است، که این تحولخواهی یک دوره ای صد وچند ساله ای را قبل از مشروطه شروع کرده تا به کنون رسیده است که آن تحولخواهی هم در پی آزادی خواهی و دمکراسی خواهی جلوه گری می کرده و چنانچه مشاهده می شود جلوه گری خواهد کرد و بدنبال آنان نیز جامعه در پی عدالت خواهی و پی افکنی عدالت پایدار خواهد بود. ناتوانی درک درست ، گروهی را براین می دارد باترفندهائی آنهم با مظلوم نمائی برای گروهی بنام کارگر، هم روند تحولخواهی را به نیشخند و تمسخر بگیرند و هم در صورت توان، انحرافی را در روند تحولخواهی بیآفرینند.اگرچه تجربه تاریخی به ما گفته این شگردها برای هرز بردن تلاشها در مقاطعی اندک کارساز بوده وخواهد بود اما جامعه کار خویش را کرده و چنانچه مشهود است خواهدکرد. پرسشی از این گروه کارگر خواه مطرح است: در اقتصاد قجری و نفتی صدقه ای،آن کارگر مورد نظر آنان چگونه پرورش می یابند که بعداً توسط آنان نبرد طبقاتی را به پیش برد؟ گاهی وقت ها لازم است که کمی آنرا .......
۷٣۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۴       

    از : پیروز پ

عنوان : تا به کی ایراد گیری و شعار دهی و خودبزرگ بینی
ای کاش آقای علیجانی بجای ایراد از نویسنده که با کارگران و زحمتکشان هم درد ی گرده و هدفش همصدائی با کارگران ، کارگرانی که از بظاهر حامیانش بیش از ۵۰ سال است تنها شعار میشنود و تنها عملشان هم مقاله نویسی و شعار دهی بوده ، و با رهنمودهایشان آنها را بکام استثمارگران چپ و راست میفرستند تا بتوانند بنوعی اظهار وجود نمایند ، میفرمودند با توجه به خفقان و بگیر و ببند حاکم در درون مرز کجایند فرهیختگان ، بویژه از نوع برون مرزی که بتوانند تشکلهای قوی کارگران و زحمتکشان را تشکیل دهند تا کارگران و زحمتکشان بتوانند حقوق صنفیشان را بدست بیآورند.
۳۷ سال پیش کارگران و زحمتکشان تشکلها و سندیکاهای قوی داشتند که جناب حشمت رئیسیها.... هم باقی مانده همان دوره اند ولی عملن دیده شده که بعلت بیگانه پرستی و فرصت طلبی و نبود و یا کمبود خوی میهن دوستی نه تنها نتوانستند کارگران و زحمتکشان را بمدینه فاضله هدایت نمایند، به روز سیاه امروز نشاندند.
با توجه به اینکه آخوند خوب آخوند مرده است ، و با توجه به حامیان الکی خوش امروزی ،کارگران و زحمتکشان باید هم فریاد بزنند ای «شوالیه های» جنگ های انتخاباتی، ای انگشت های بنفش شده ای که پیروزی را نوید می دادید، آیا صدای ما را می شنوید؟ کجائید؟ دقیقا کجائید؟!»
۷٣۴۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۴       

    از : بهروز الف

عنوان : دفاع از زحمتکش ترین و سرکوب شونده ترین طبقه جامعه یعنی "رمانتیسم" !!!
دفاع از زحمتکش ترین و سرکوب شونده ترین طبقه جامعه یعنی "رمانتیسم" !!! یعنی واقعیت را ندیدند و بدنبال عشقی رفتن که انها در رویا ها هست نه واقعیت. این برپسبی است که جناب نامی شاکر متولد و مقیم ناف تهران -میدان اعدام هست. زهی تاسف از این تهی شدن ها از انسانیت و هر چه که نشانی از انسانیت دارد.
بعضی وقت ها انسان انگشت بدهان میماند که باید چه اتفاقی در این مملکت اسلام زده فلاکت بار بیافتد تا کسانی همچون اقای تامی شاکر یک تکانی به جایگاه حافظه اش بدهد و متوجه شود عمری را در رکاب آیت الله کیانوری و آیت الله خمینی بهدر داده؟ گمان ندارم که اقای نامی "شاکر" که واقعن "شکر کننده" امام راحل هستند تا به آخر، در پی راه و رسم جاهلی "مرد هست و حرف اش" یا " حرف مرد یکی است" باشد ولی براین باورم که ایشان یا از افراد موثر رژیم اسلامی هست که کارش سرکشی به سایت ها مخالف رژیم هست و گذاردن آدرس های غلط و برچسب زدن های نازل به افراد تا بیضه اسلام در امان باشد و یا ایشان هنوز در رویای حکومت "کمونیستی !!" برژنف و از مریدان تئوری راه رشد غیر سرمایه داری که هر جنایتکاری را نامزد رسیدن به سوسیالیسم میکرد. هر کدام شق درست باشد مطمئن هستم که اگر محمد یا هر کدام از امامان و معصومین یک معجزه ای !! کنند و خمینی را زنده کنند و او قبول کند که یک جنایتکار بالفطره و خون اشام بوده جناب نامی شاکر منکر شده و به ام تفهیم میکند که ابدا اینطور نیست و او یک مبارزه واقعی ضد امپریالیست بوده که با ظهور مهدی سوسیالیسم توسط او بر این حاکم میشود
۷٣۴۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۴       

    از : ایکاروس

عنوان : "شاکر"ان اصلاح طلبی، "تدبیر و امید" و سرمایه
"شاکر"ان اصلاح طلبی، "تدبیروامید" و سرمایه مدتهاست که دشمنی خود را با کارگران و زحمتکشان نشان داده اند. آنها در حالیکه بی اعتنا به فقر و فلاکتی که گریبانگیر کارگران و زحمتکشان میهنمان شده سالیان سال "مفلوک"وار با شرکت در "انتخابات" حکومت اسلامی تمرین "دموکراسی" می کنند. انها همصدا با ولی فقیه مرتجع به مردم اعلام می کنند که همه "انتخابات" برگزار شده توسط حکومت اسلامی سالم و ازاد بوده است و در یک اتحاد نانوشته مخالفین "انتخابات" را "مفلوک" و "نانجیب" اعلام می کنند. "شاکر"ان مفلوک آنقدر از زندگی کارگران و زحمتکشان میهنمان بیگانه اند که در خواستهای آنان برای داشتن حداقل های یک زندگی انسانی را در خواست "جوی شیر و عسل" می دانند و تف می کنند بر زندگی اکثریت محروم مردم. آنها اگر سری به مناطق شمالی پایتخت بزنند که قطعا زده اند، خوب می دانند که همین "شیر و عسل" چگونه در زیر دست و پای درصد کوچکی از زالوهای سرمایه در حکومت اسلامی حیف و میل می شود و تنها برای کارگران و زحمتکشان خواستی ممنوعه است. کارگران و زحمتکشان منتظر "تحقق" وعده های شما و اصلاح طلبان و دولت تدبیر و امید و "چپ" های حامی آنها نمی مانند تا اینچنین تحقیرشان کنید، آنها با گسترش مبارزات خود و فارغ از تمرینات "دموکراسی" شما و در پیش چشمان از حدقه بیرون زده اتان حکومت متحدانتان را به زیر کشیده و قدرتشان را به رختان خواهند کشید.
۷٣۴۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۴       

    از : بهنام باغبان

عنوان : اقای نامی شاکری، شما اشتباه می کنید، دورغ نمی گوید.
- سوْال یک شما، کی به ان " میلیون ها کارگر" ....۰۰؟
- شما اگر وقت بگذارید، فقط ! روزنامه ها اصلاحطلبان مثل روزنامه شرق و اعتماد را حداقل یک ماه قبل از انتخابات خرداد ۹۲ را مرور کنید، جواب سوال خودتان را دریافت می کنید، بطور مثال روزنامه شرق ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲ خردادو ،،، البته از کلمات فقر، قشر پایین جامعه، مستضعف و،، بکار برده شده، این را هم مصاحبه و سخنرانی و حتی کارشناسهای اصلاحطلبان ، مفسرین طرفدار و ،،، و تحلیل روزنامه ها طرفدار اصلاحاطلبان دولت امید و تدبیر می توانید مشاهده کنید. چرا از کلمه کارگر استفاده نمی کنند، باید از ان انها بپرسید.
- اگر شما نمی تواند برنامه و خواستهای مشخص از اصلاحاطلبان و دولت امید و اعتدال از لیست امید و ... پیدا و مشاهده کنید، دیگران نیستند که پاسخکو باید باشند. باید کسانی که کاندید شدند و لیست دادند ،از لیست حمایت کردند رای دادند بپرسید. البته بنظرم این خواست را باید قبل از "انتخابات"از کاندیدها مورد حمایت خود بخواهید! در همین "انتخابات" اخیر می توانید مشاهده نماید. هیچ یک از کاندید ها و لیست ،،، برنامه مشخصی برای طرفدارها و مردم ارایه نداند. همیشه اکتاف کردند به کل گوی.
- سوْال دوم شما باز می توانید در همان روزنامه ها اصلاحاطلبان از همان تاریخ پیدا کنید. قبل از "انتخابات"بطور مثال در صحفه اول فکر کنم روزنامه شرق باشد، تیتر بزرک اماده . روحانی: " تمام سران اختلاس گران به مردم معرفی خواهم کرد. و یا روزنامه شرق ۲۶ یکشنبه مقاله "سیاست اقتصادی فعال و جسورانه" "اصلاح طلب" اقای حسین عبده تبریزی-اقتصادان. و،،،
- سوْال سوم شما " دوران پسا بر جام" ،، و ،،، شما باز مطلبی مطرح می کنید ، اصلاحاطلبان قبل از ا"انتخابات خودشان برای کشاندن مردم و دیگران این را تبلیغ می کردند " روحانی خواهد امد، در مسله هستی با غرب به توافق خواهد رسید ، اقتصاد ایران را شکوفا خواهد کرد. روج شود به "مناظرهای" تلویویزنی قبل از "انتخابات"، ۹۰ درصد در همین محور می چرخد. باز بقیه جواب سوالها شما می توانیدو اگر وقت کنید می توانید در مطبوعات و ،، در یافت کنید . و اکنون نیز گفت می شود ، توافق هسته ای ربطی به اقتصاد، و تورم ،،، ندارد. حتی یک ماه قبل ازتوافق هسته ای بطور رسمی ،اکثر روزنامه ها مطرح کردند، "فیلته انتظارات " مردم و خود را بیاورید پایین ۰ پس بنظرم جواب سوالها خود را در میان خودتان بجوید از اصلاحاطلبان کرفته تا ،، به کسانی که نماینده شما شدند.
- اقای نامی شاکری ، شما اشتباه می کنید ، دروغ نمی کوید.
- امیدوارم یک باره دیگر به کلمه " دروغ" بکار بردید ، فکر کنید.
- موفق باشید.
۷٣۴۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۴       

    از : بینام

عنوان : گل همینجاست همینجا برقص
طبقه کارگر تنها با نیروی خود آزاد میشود. همه این تکاپوهای انواع رنگهای بورژوازی و نشانی غلط دادن برای تعویق و تخفیف آوردگاه اصلی در «نبرد طبقاتی » باید در حافظه تاریخی تبار ما مزدبگیران زدودنی نباشد. هر نوع توهمی به بازی کسب سهم باندها و لایه های بورژوازی نتیجه ای برای ما مزد بگیران ندارد. همه انرژی ما باید صرف کسب و تعمیق آگاهی طبقاتی و تشکل یابی نیروهای تحول خواه که جز طبقه کارگر نیست باید بشود. بازی آنها بازی ما نیست.
۷٣۴۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۴       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : شوالیه انگشت بنفش
بابا بزرگ

با دستهای ضعیف و رنجورش

آسیاب چوبی را ساخت.

پدر از آن آرد آورد.

ومادر از آن‌ نان پخت.

کودکان با قرص‌های نان در دست

با کمی‌ سبزی بر آن .

شاد به بازی در کوچه‌ها در آن‌.

تا شوالیه انگشت بنفش

هوس پرت, نزدیک بین

در نبردی سخت آسیاب را در هم شکست.

کجایند آن دلیران قهرمان

تا دهند ما را دوباره نان .

جستجوی کن آن را در میا‌‌ن.
۷٣۴۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۴       

    از : علیخانی

عنوان : تشکل های کارگران و زحمتکشان
فعال کارگری عزیز که می نویسی: «ما را به یک سال دیگر گرسنگی محکوم کرده اند، ای «قهرمانان آزادی»، ای «شوالیه های» جنگ های انتخاباتی، ای انگشت های بنفش شده ای که پیروزی را نوید می دادید، آیا صدای ما را می شنوید؟ کجائید؟ دقیقا کجائید؟!». شما وظیفه دارید بعنوان یک فعال کارگری به کارگران و زحمتکشان ایران تفاوت حزب و سندیکا و اتحادیه را نشان دهید و به آنها بگوئید تا چشم انتظار هیچ منجی یا شوالیه ای نمانند. به آنها بگوئید حتی در شرایط دمکراتیک نیز اگر جبهه ی کارگران و زحمتکشان پراکنده باشد، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. و شما نویسنده ی گرامی که با شنیدن ناله های رو به آسمان این فعال کارگری به وجد آمده ای و عنان قلم از کف نهاده ای، فراموش نکنید؛ گرفتن قلم بدست یعنی پذیرش بار مسئولیت. پس دردمندان را به وعده های پوچ و امیدهای واهی نیالائید و صحنه بگونه ای نگردانید که اشکال در شرکت در انتخابات است. فردا همین دردمند مستأصل از شما خواهد پرسید، شمائیکه فرمان به تحریم هر انتخاباتی می دهید، شما که از سیاست فقط نه و تحریم را فراگرفته اید چه تاجی به سر دردمندان زده اید؟ دوست گرامی، شرافت قلم را پاس داریم و آدرس غلط به دردمندان ندهیم تا دردمندان بدانند؛ تا نبود تشکلهای قوی کارگران و زحمتکشان دستیابی به حقوق صنفی نامیسر است.
۷٣۴۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۴       

    از : جلیل محمودی

عنوان : بشکنی ای قلم، گر از خدمت محرومان پیچی سر
چه حرف درستی آن کارگر آگاه آلمانی و رهبرحزب سوسیال دموکرات (آگوست ببل) زد:
سوسیالیسم قبل از اینکه کار مغز باشه کار دله! حرف نویسنده ی این یادداشت از دل بر آمده، پاک و شفاف و صمیمی و بیانگر درد میلیونها انسان زحمتکش است. در عین حال نقدی است بر طبقه مسلط. نویسنده به کارگران متعهد مانده است و در این جا کوشیده آوای کارگران را بیان کند: بشکنی ای قلم، گر از خدمت محرومان پیچی سر!
۷٣۴۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۴       

    از : نامی شاکری

عنوان : متن عاشقانه!
در نیمه شب ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ رویای میلیون ها کارگری که به آن ها وعده ی دوران «پسابرجام» داده شده بود، نقش بر آب شد
فوادتابان عزیز!
مدتهاست که شما دیگر ، تحلیل سیاسی نمی نویسید. "رومانتیسم انقلابی" تان عود کرده و متن های عاشقانه می نویسید. اما ...
اولین شرط عشق, این است که به معشوق, دروغ نگویی!
شما از همین اولین کلمات به معشوق تان, طبقه کارگر ایران, دروغ می گویید:
یک: کی به آن " میلیون ها کارگر " محبوب شما ، وعده ی "دوران خوش" در بعد از برجام داده بوده؟ اصلاح طلبان؟ چپ های حامی شان؟ دولت " تدبیرو امید"؟
دو: این چه طبقه ی کارگری است که بی آنکه کوچکترین تحولی در حوزه ی اقتصادی ایران روی داده باشد، "رویا" می بافد و انتظار جوی های شیرو عسل در کشور دارد ؟
سه: مگر "دوران پسا برجام" فرا رسیده ؟ با کدام نشانه های سیاسی و اقتصادی؟ فی الحال که تمام "جریان مرتجع، اقتدارگرا و فاسد" در همگرایی با " اپوزیسیون مفلوک" ، مستمرا دارند ترمز دستی " برجام" را می کشند تا راننده قطار را متوقف کند!
شما حق دارید برای کسب کف و سوت و هورای "فن" هایتان هر چه می خواهید قربان صدقه ی معشوق بروید, اما حق دروغ پراکنی ندارید!
۷٣٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : برای خروج از این اسف و وحشتِ حاکم بر کشور ...
بی آنکه بخواهم خللی در عزم و اعتماد مبارزاتی هموطنِ فعال کارگریمان ایجاد کنم که می گوید؛«... ای "قهرمانان آزادی"، ای "شوالیه های" جنگ های انتخاباتی، ای انگشت های بنفش شده، آیا صدای ما را می شنوید؟ کجائید؟ دقیقا کجائید؟!»

لازم و بایسته میدانم که بگویم، بس که در صد و نه سال اخیر، نقش بزرگ خود، همت خود در ایجاد تشکلات بزرگ مدافع حقوق مردمانمان را در برابر نقش بزرگِ!!!؟ "قهرمانان آزادی" و "شوالیه ها" به کناری نهادیم، از این روی در تمامی روزها، ماهها و سالهای صد و نه سال گذشته، برای نجات از دامنِ ظلمِ یک مستبد به دامن استبدادی دیگر لغزیده ایم.

برای خروج از این اسف و وحشتِ حاکم بر کشور راهی نیست، جز آنکه صدای خود شنیده و دریابیم، که خود کجاییم، دریابیم که برای رسیدن به روزهای پایدار صلح، آزادی و عدالت اجتماعی راهی جز اتحادی وسیع بر سر فراگیرترین خواستها و مطالبات نداریم.
۷٣٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۴