شبانی ۶
(نیایش-سرود)
وحید داور
•
شبان من، ای یهوه صبایوت!
چه خوشگل اند آهوبره گان ات:
این شاپسند سفید، آن لاله ی سیاه
نرگس زرد و گلایول ازرق
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲٨ اسفند ۱٣۹۴ -
۱٨ مارس ۲۰۱۶
شبان من، ای یهوه صبایوت!
چه خوشگل اند آهوبره گان ات:
این شاپسند سفید، آن لاله ی سیاه
نرگس زرد و گلایول ازرق
این ها که جابه جای کلیسات روییده اند و
با چشم بسته به بانگ اُرگ سرود می خوانند
چه خوشگل اند، خدایا!
وقتی که از گوشه ی چشم، دزدانه می بینم شان
و باز نگاه ام را به سوی تو می گردانم
و باز نگاه ام را سر می گردانی
ای بر ستون آتش و ابر
در پیش پیشِ قوم، رَوَنده
ای بود و بوده است و هست و آینده
من خواب دیده ام که سیبی سرخ
بر آب سرد جویبارت [ که پای-جای من است
غلت غلتان خواهد رسید و من آن را
از آب خواهم گرفت
خواهم بویید و دگربار
به آب خواهم داد
آنک عروس من!
آنک عروس من!
۱۱ بهمن ۹۴
کتاب خانه ی مرکزی ی لیورپول
|