سقوط آزاد اخلاقی در بازی انتخابات - پایا راستگونیا

نظرات دیگران
  
    از : صادق نجاتی

عنوان : صبور باشید!
آقای سیروانی شما احتمالاً یا معلم تشریف دارید یه خود را در نقش معلم می بینید کمی هم با چاشنی پیغمبری جوری حرف می زنید که گویا من با موضوع نسبیت اخلاقی برای اولین بار در نوشته شما برخورده ام ، اولاً بگذارید جوهر برگه رای تان خشک شود تا بعد با استناد به نتایج گل و بلبل رایی که داده اید و بر مبنای نتیجه (هنوز ناپیدای)آن دیگرانی را که بر راه شما نبودند ناصحانه بر خطا بدانید. شب دراز است و قلندر بیدار. هنوز زود است برای مشعوف و مدهوش شدن از باغ سبز و لیست امید. ما هم بچه دیروز نیستیم دستکم ۱۹ سال است از آغاز اصلاحت مدام شاهد این تب سرد و گرم بوده ایم. ثانیا من هیچ لکنتی ندارم اما نمی خواهم به تناقض شما در بیافتم یعنی به تناقض "مطلقاً نسبی"دانستن اخلاق که کمتر اندیشمندی جسارت چنین ادعایی را دارد که محتویات اخلاقیات ما تماما و مطلقا از الف تا ی نسبی است. عرض کردم در کامنتهای قبل خیلی از مفاد و مواد اخلاقی متغیر بوده است در طول تاریخ به این معنا و نه بیشتر می شود گفت نسبی است (ولی مسلم است که من آنرا "مطلقاً نسبی " نمی دانم چون وجود غرایز و نیازها و انگیزش های طبیعی روانی و فیزیولوژی در انسان تجلیات روانی و رفتاری مشابهی در همه انسانها در همه نژادها و جغرافیاها داشته است. مطمئناً خود همین مسئله که بشر در همه جغرافیا ها و نژادها موجودی بوده است اخلاقی خود بزرگترین دلیل بر وجود انگیزش های بنیادی مشترک و عام و یکسان اخلاقی است.برای ادعای نسبی بودن اخلاق به شکل مطلقی که شما می فرمایید یعنی اینکه "این نسبی بودن اخلاق" را در حد قطعیت قوانین علم فیزیک و ریاضی بدانیم نیاز به تحقیقات بسیار بسیار زیاد علمی به اندازه موهای سر شماست اگر آدم پر مویی باشید در این موضوعات نمی توان به سرعت و هیجان و التهاب پای صندوق رای داوری کرد باید صبور بود ) متاسفانه بعضی برداشت فوق العاده خطا و حالی به حالی دارند از مفهوم نسبی و آن را تا سطح مضحک خر تو خر یا شیر تو شیر دنیای بدون معیار و قاعده و... پایین می آورند به طوری که زندانی و زندانبان و قاتل و مقتول و شاکی و متهم همه با هم در یک آب گل آلود بی تفاوت و اختلاف غوطه می خورند. از من نخواهید اینقدر حالی به حالی شوم! اصلا چرا باید همیشه در دوسر طیف افراط و تفریط بایستیم؟ ما معیارها اخلاقی محکمی هم اکنون بر طبق منشور و اعلامیه حقوق بشر و مفاد و مواد پیرامون آن داریم تا انقدر حالی به حالی نشویم که قاتل و مقتول و شاکی و متهم را به یک چوب برانیم. دوست عزیز صبر داشته باشید! شما می گویید من برای دفع شر آن یکی هابه این یکی هارای دادم، من هم می گویم من دست کم برخی از این این یکی ها را از آنروزی که از مقابل مسجدی در خیابان امیرآباد تهران می گذشتم و خانواده و نزدیکان محمد جعفر پوینده را گریان و نالان و داغ بر دل در مقابل مسجد در مراسم ترحیم دیدم در خاطرم مانده اند و من این یکی ها را مرجح بر آن یکی ها نمی دانم. امروز فکر نمی کنم شما بتوانید و سراسر محق باشید هشدار و انذار مرا باطل و بر خطا بدانید شب دراز است و قلندر بیدار....
۷٣۶۷۷ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۵       

    از : آزاد سیروانی

عنوان : برای آسمانی اندیشیدن نیازی به اشهد و انه...نیست
آقای صادق نجاتی، حدس میزنم با احتیاط و اندکی لکنت آمیز،امر نسبییت در اخلاق را پذیرفته اید و از این بابت خرسندم.چون در غیر اینصورت گفتگو مشکل میشد.و اما اگر از برداشت و لنگارانه و ساده لوحانه از نسبییت و تایید جنایتکار و غیره ، که به من نسبت داده اید ، بگذریم و همه را به حساب همان لکنت و احتیاط شما بگذاریم.میماند گفتگویئ جدی برای یافتن سنجه ای اخلاقی در رفتارهای اجتماعی.شکی نیست که اعلامیه ی حقوق بشر در پله ای متعالی از معرفت اخلاقی بشر قرار دارد.ومی تواند و باید پایه ی رفتارهای همگانی قرار گیرد.اماحتما بی خبر نیستید که این اعلامیه تماما انسان مدار است و در برابر شعور انسان این دوره که بر اخلاق هستی مدارانه تفحص می کند، در پله ای پاینتر قرار دارد.قصدم نه ورود به این بحٹ، بلکه تاکید دوباره بر نسبیت اخلاق است از زاویه ای تاریخی.واما حرکت جهان و جامعه همواره بر مداری صاف و بی دست انداز نیست.که بتوان به آسانی با ۲۶ دنده ی این اعلامیه بسرعت در جاده ی تاریخ ،اخلاق سواری کرد.در حرکت تاریخ سیاهچالها و گردنه هایی خفته اند که اخلاق و حیات ، تکامل و دژخویی ،سینه به سینه ی هم می ایستند،در این گردنه هاست که ضرورت انتخاب میان دژخو و دژخوتر به میان می آید.نسبیت اخلاقی نه فقط در این انتخابات بلکه در رفتارهای روزمره ی ما نیز با خبر یا بی خبر از آن، بانسبتئ کم و بیش خرد و کلان حضور دارند.اگر به مطلق گرائئ اخلاقی بغلطیم، یقینا باید هر گونه حرکت حیاتی خود را متوقف نماییم، چون خواسته یا نا خواسته درجه ای از بی اخلاقی در آن است.از خوردن و پوشیدن گرفته، تا گفتار و رفتار های سیاسی.اما تمام تلاش بر این است که سموم دژ خویی در رفتار بشر به ناچیزترین میزان آن برسد. یعنی همان ترجیح بد بر برتر.کسی که این نسبیت را انکار کند،اسمانی و مطلق می اندیشد ، دیگر نیازی به اشهد و انه .... ندارد.
۷٣۶۷۰ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۵       

    از : صادق نجاتی

عنوان : ما از معیارهای جهانی و موجهی در جهان برخورداریم
در نوشته آقای راستگونیا من آیه و حدیثی دال بر برداشت مطلق و آسمانی از اخلاق ندیدم دوستان این برداشت نادرست مبنی بر مطلق انگاری اخلاقی یا برداشت آسمانی از اخلاق را از کجای نوشته ایشان به عمل آورده اند؟ دوستان با ولنگراری مضاعف و تکراری مدام از نسبی بودن اخلاق و مطلق نبودن اخلاق صحبت می کنند. و متوجه نتیجه ساده لوحانه و سهال انگارانه و مضحکی که از این نوع استدلای بدون تبیین دقیق و منطقی ناشی می شود نیستند یا با سهل انگاری نادرستی از کنار آن می گذرند. درک اینکه معیارهای در طی زمان متغیرند و دچار دگرگونی می شوند مساوی با این برداشت مضحک نیست که ما در جهان بدون معیار و هردم بیل زندگی می کنیم. به طوری که نمی توانیم رفتارها را مورد داروی و قضاوت قرار دهیم. ما معیارهایی برای ارجحیت و اولویت در دست داریم، اعلامیه جهانی حقوق بشر و همه نوشته ها و منشورهای حقوقی و قوانینی که همسو با این اعلامیه هستند معیارهای محکم و میرومندی هستند برای سنجش و بررسی و داوری، اغلب انسانهای آزاد اندیش و دموکرات و باوجدان امروزی اعلامیه جهانی حقوق بشر را معیاری ارزشمند برای سنجش و ارتقا وضعیت جوامع انسانی و رفتارهای انسانی می دانند. آیا با برداشت بسیار ناقص و مغرضانه و تکرار بدون اندیشه اینکه اخلاق نسبی است می توان خط بطانی کشید بر موازینی مانند حقوق بشر و قوانین مربوط به آن؟ متغیر بودن معیارهای اخلاقی در طول زمان به هیچ وجه توجیهی نمی شود برای اینکه با درک غلط از موضوع جنایت کارانی از ردیف خمینی و خامنه ای و فلاحیان و ریشهری و دری نجف آبادی و... که بایسته و شایسته است در دادگاه مورد محاکمه و مجازات قرار گیرند را بسیار ساده لوحانه و سهل انگارانه تبرئه کنیم که هیچ، بلکه این جنایتکاران را باز بر سرنوشت و امورات مردم حاکم کنیم. ما در دنیایی زندگی می کنیم که برعکس نظر ساده انگارانه و اغماض دوستان، معیارها و موازین و منشورهای بسیار قابل توجه و محکمی برای داوری و قضاوت در اختیار داریم و تنها یک ساده لوح از دنیا بی خبر است که با سهل انگاری از کنار این موازین می گذرد. لطفاً برای توجیه انتخاب و رای به جنایتکاران به استدلال های معقول تری متوسل شوید نه اینکه با گل آلود کردن آب و نسبی گرایی خنده دار چنین عملی را ماست مالی کنید! ما در دنیایی زندگی می کنیم که از معیارهای بسیار درستی در زمینه حق و حقوق بشر برای داوری ارزشی و اخلاقی رفتارهای حکومت ها و انسانها برخورداریم لازم نیست به اخلاق مطلق و آسمانی که شما مدام به آن اشاره می کنید متوسل شویم. بر مبنای همین موازین بسیاری از سران جکومت جنایتکار اسلامی از جمله کاندیداهای مورد بحث در انتخابات اخیردر این حکومت مرتکب جنایت و نقض اساسی حقوق بشر شده اند و بیشتر مستحق محاکمه و مجازات در محاکم عدل و عدالت هستند تا انتخاب شدن و استیلا بر امورات و سرنوشت مردم.
۷٣۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : فردی که کار احمقانه انجام نمی دهد اما .....
« استفاده بسیار ولنگار وگل و گشاد از نوع مرسوم ایرانی از نظرات وتئوری های فکری گاه به نتایج احمقانه ای می رسد» جالبست و کشف بزرگیست!. :::::: باید گفت:در کشور با بودن انتخاباتی، حرکتی انجام گرفت و گروهی فعالانه در انتخابات شرکت می کنند که اقداماتشان را دنباله همان امر تحولخواهی دیده و عملشان را یک مبارزه گری می دانند. حال شخص ارجمندی بنام راستگونیا با پیش کشیدن موضوعی بنام اخلاقیات، در پی این می رود که عمل رای ندادن خویشش را موجه نشان دهد و عمل دیگران را به چالش بکشد. دیگرانی تلاش کردند که به شخص ارجمند که شاید عملش را یک عمل راستگویانه می پندارد بگویند: خیر چنین نیست که تو می گوی ؛ بلکه عمل خودت با استدلالاتی تبدیل به یک عمل غیر اخلاقی می شود!. همین!. حال کجای این استدلال و فهماندن اشکال دارد یا احمقانه است ؟ معلوم نیست. شاید ! فردی مانند جناب نجاتی که به پندارش کار احمقانه انجام نمی دهد بتواند رمزگشای کند.
۷٣۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۵       

    از : ک پرهام

عنوان : نسلی که زیر پای مقدس مآب ها واخلاق های آسمانی را خالی می کند
اقای آزاد سیروانی! با افکار و کامنت های شما در این چند روز اشنا شدم.چنانکه یکی دیگر از نویسندگان این سایت خطاب به شما نوشته است،ازعبارات کوتاهتان بوی دانش ،جسارت و عزم نسلی می آید که آستین برای تغییر و فرو ریختن قدیسین بالا زده است.ازهر عبارت شما لذت می برم.با دفاع خوب و شجاعانه ی شمااز اخلاق نسبی یاد این کلمات سیسرون (اگر اشتباه نکنم) افتادم که هنگامیکه به جرم پناه دادن به یک جنایتکار محاکمه میشد در دادگاه فریاد بر آورد: "چنین بر اخلاق خود مبالید ...اگر من یک جنایتکار را از مرگ رهانیده ام، شما با نظم مقدس خود هر روز صد ها جانی به جانیان می افزایید." آزاد جان اینان که فریاد وا اخلاقا و وا بشرا سر داده اند،از اخلاق والا و علمی شما و این نسل بالنده در هراسند. بیشتر بنویسید.
۷٣۶٣۷ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۵       

    از : آزاد سیروانی

عنوان : خیر آقایان هر چیزی مجاز نیست
درک مطلق وآسمانی از اخلاق سقوط در بی اخلاقیست.با داد و فریاد هم نمیتوان خود را مقدس و پاک کرد.نسبیت اخلاقی به معنای ولنگاری و بی بند و باری نیست.بلکه به معنای یافتن امکانی بهترو بی آزارتر در میان گزینه های بشدت گزنده و نابودگر است.یافتن صحت این نسبیت است که انتخاب را مشکل می کند وگرنه در نسبیت اخلاق شکی نیست.با کسانی که در صحت این انتخاب نسبی تردید دارند میشود بحٹ کرد.اماکسانی را که از اساس به اخلاقی مطلق آویخته اند باید به جمع زهد فروشان ولایت فقیه هدایت کرد.این نسبیت اخلاق است که رفتار بشر را از پست به متعالی میرساندواین اخلاق مطلق و آسمانیست که تمام جنایات را در تاریخ بشر مرتکب شده است.از مذاهب مطلق اندیش گرفته تا هیتلرو ولی فقیه.
۷٣۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۵       

    از : فضولباشی

عنوان : قافیه چو تنگ آید...
ببینید که کار به کجا کشیده است که آقای آزاد سیروانی برای توجیه کار خود، رای دادن به جنایتکاران و قاتلان مردم آزادی خواه ایران را با خرید کردن از فروشگاه ها مقایسه می کند. بروید خوش باشید قربان...
۷٣۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۵       

    از : همایون

عنوان : وای از این بشر!!!
آقای آزاد سیروانی. بشر واقعا موجود غریبی است. بی خود نگفته اند. روشنفکران هم می توانند بزرگترین خدمت ها را به بشریت بکنند و هم در عین حال بزرگترین خیانت ها را انجام دهند. حالا حکایت دوستان ماست. برای رای دادن به جنایتکارانی مثل دری نجف آبادی و ری شهری و امثالهم، چنان استدلالاتی را از قوطی عطاری بیرون می آورند که انسان حقیقتا حیرت می کند. مسئولیت کاری را که کرده اید لطفا به گردن بگیرید! شجاعت داشته باشید و از کاری که کرده اید، همان طور که کرده اید، دفاع کنید. بگویید بله در نظر ما هدف وسیله را توجیه می کند. ما برای امری سیاسی موضوع اخلاقی را زیر پا گذاشتیم. مگر مخاطبان خودتان را ابله فرض کرده اید؟ موضوع خیلی ساده است. خیلی ساده. شما به عده ای جنایتکار رای داده اید و دیگرانی هم پرسیده اند که چرا. حتی اگر خیلی معجزه گر باشید و از توی قوطی خالی کبوتر بیرون بیاوردید هم نمی توانید این عمل خود را توجیه کنید. چه رسد به این استدلالات خنده آور. ین جا اگر در اروپا این اتفاق بیفتد به شما با این استدلالاتتان به چشم.... نگاه خواهند کرد.
۷٣۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۵       

    از : صادق نجاتی

عنوان : توجیه بی اخلاقی و جنایت با ادعای نسبی بودن اخلاق
استفاده بسیار ولنگار و گل گشاد از نوع مرسوم ایرانی از نظرات و تئوری های فکری گاه به نتایج احمقانه ای می رسد. معیارهای اخلاقی و مفاد و موضوعات اخلاقی در طی زمان متغیر بوده اند. درست ، اما این به معنای این نبوده است که ما در دنیایی زندگی می کنیم که نتوانیم معیاری برای سنجش رفتارهای انسانها داشته باشیم. پذیرش ولنگار و بی قید و بند اینکه «اخلاق نسبی» است بدین معنای ساده لوحانه که معیار سنجشی از این لحاظ برای بررسی رفتارها نداریم لاجرم به این نتیجه ساده لوحانه هم می رسد که هر چیزی مجاز است. چرا؟ چون آقای خامنه ای هم به هر حال از نظامات فکری و اخلاقی خاصی پیروی می کند، و چون به قول آقای منجی و برخی دیگر «اخلاق نسبی است» هیچ برتری و کمتری بین اخلاق و رفتار اخلاقی آقای خامنه ای و آن فعالان حقوق بشری و آن مردمان معتقد به ارزش های یک جامعه آزاد و انسانی و دموکراسی نیست. اگر رای به جنایتکار جایز است چون اخلاق و معیار های اخلاقی همه نسبی است چرا حکومت یک جنایتکار جایز نباشد؟ اصلاً چرا آنچه جمهوری اسلامی بر سر مردم می آورد در زندان و خیابان و .... چرا باید مخالف آن بود؟ چرا فعالان حقوق بشری و معتقدان منشور حقوق بشر غر غر می کنند؟ اصلا چه تفاوتی است بین منشور حقوق بشر و نظام اخلاقی رفتاری آقای خامنه ای. به قول آقای منجی اخلاق نسبی است پس همه چیز پس شیر تو شیر و خر تو خر است.... درست است نظامات اخلاق و معیارها و مصداق های در طول تاریخ تغییر کرده اند . ممکن است همین اعلامیه جهانی حقوق بشر هم چند صد سال بعد تغییر کند اما کدام شیر پاک خورده ای می آید به راحتی می گوید که چون «اخلاق نسبی» است و متغیر پس تفاوتی بین رفتار هیتلر و خامنه ای و دری نجف آبادی و ری شهری و فلاحیان با رفتار کسانی که معتقد و ملتزم به اصول منشور حقوق بشر هستند وجود ندارد؟؟؟ آیا گفتن اینکه اخلاق نسبی است به معنای بی معیاری رفتارهای و معلق بودن همه چیز در یک شرایط هردم بیل نیست؟؟؟ توجیه ساده لوحانه با این ایده که اخلاق نسبی است، نتیجه بدیهی اش این است که آنکه هم الان در زندان های جمهوری اسلامی ترکه از گرده زندانی می کشد، نمی شود به کارش اعتراض کرد چون او هم در دنیای اخلاقی و نظام اخلاقی خودش زدگی می کند.چرا باید اعتقاد آنکه بر مبنای منشور حقوق بشر شکنجه گر را محکوم می کند بر اعتقاد و عمل شکنجه گر ارجحیت داشته باشد؟؟؟ می بینید؟ نتیجه ساده لوحانه و احمقانه شانه بالا انداختن و گفتن اینکه اخلاق نسبی است به چه نتایج به همان اندازه احمقانه و وحشتناکی می رسد؟ ببینید توجیه مرغ بریان و درد زایمان وقتی به تمثیل ساده لوحانه ای برای اینکه اخلاق نسبی تبدیل می شوند همچنان تغییری در نتیجه احمقانه استدلال نمی دهند. اگر تغییر معیارهای اخلاقی را به معنای بی معیاری اخلاقی بگیریم، همان چیزی که با عبارت «اخلاق نسبی است» بیان می شود، نتیجه هم ساده لوحانه و احمقانی می شود هم به شدت خطرناک است.
۷٣۶۲۴ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۵       

    از : آزاد سیروانی

عنوان : فقط مردگان اخلاق مطلق دارند
اگر چه کامنت آقای منجی پاسخی موجز و مشخص به پرسش اخلاقگرایان بسیار منزه و پرهیزکار است.اما خالی از معنی نیست اگر نتایج دو اخلاق فعال و منفعل را با هم بطور مشخص بسنجیم.یکی تا آنجا که زورش رسید دو جنایتکار را از قدرت انداخت ، ویکی با خانه نشستن به ادامه ی حکومت سه جنایتکار در عمل کمک کرد .حال کدامش بطور مشخص اخلاقی است؟جواب رابگذاریم به قضاوت پارسایان بسیار اخلاقی وعاری از گناه که ناگهان زنگوله ی اخلاق به پا بسته اند که مور از پیش پایشان کنار برود وله نشود. کسی که نتواند نسبیت اخلاق را بفهمد باید برای رسیدن به اخلاق مطلق در گورستان به صف مردگان بپیوندد.زیرا که همین خرید کردن عادی هم - بگذریم از خرید اسلحه و اشیای لوکس - در ظرف اخلاق مطلق، عملی غیر اخلاقی است.چون به پروار کردن قطب سرمایه که مخزن جنایت است کمک می کند.در چنین اخلاق مطلقی، حتی کار کردن ضد اخلاقیست، چون با دادن ارزش اضافه ی خود به سرمایه، توانایی او را برای جنایت بیشتر می کند.نه آقایان پشت دیوار اخلاق مطلق پناه نگیرید. سیل نسبیت، مطلق را به سقوط و قهقرا می کشاند.
۷٣۶۲٣ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۵       

    از : صادقی

عنوان : به پرسش مشخص، جواب مشخص بدهید!
آیا رای دادن به یک جنایتکار عملی ضد اخلاقی است یا خیر؟ اگر آری، شما برای حفظ کدام منافع ملی این عمل ضد اخلاقی را توجیه می کنید؟ در مورد مشخص "انتخابات" اخیر در ایران، معنای تئوری نسبیت اخلاقی شما چیست؟
۷٣۶۱۹ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۵       

    از : ن منجی

عنوان : مطلق اندیشی در اخلاق، ضد اخلاقیست
آقای راستگو احتمالا بی اطلاع ازاخلاق و صرفا با شنیدن این جمله ی مشهور که " هدف وسیله راتوجیه نمی کند." می خواهندهدف سیاسی خود را به وسیله ی این جمله ی ناقص توجیه کنند.که این البته نوعی خاک پاشی به چشم عوام است. که این روزها به یک خاکریز ظاهرا اخلاقی برای کناره نشینان تبدیل شده است.ایشان فراموش کرده اند که اخلاق مانند همه چیز این جهان امری نسبی است.و امر لایزال و مطلق ـ حتی اخلاق - در این جهان موجود نیست.کشتن حتی یک مرغ هم غیر اخلاقیست.اما ایشان شاید بریانش را خیلی دوست دارند.این ها سفسطه هایی است که به آن پارادکس داستایوسکی میرسد که می پرسد: اگر با سر بریدن یک کودک تمام انسانهای جهان به خوشبختی برسند، آیا باید او را سر برید؟همه چیز این جهان، ازادی،عدالت، دانش،اخلاق و... دارای درجه ای از نسبیت هستندو در پله هایی از تکامل قرار دارند.جهان سیر دردناکی از بیعدالتی به عدالت و از بی اخلاقی به اخلاق را طی می کند که نه پایانی را بر آن میتوان تصور کرد و نه نقطه ای از آن را میتوان مطلق نمود.به عبارت دیگر تکامل عبور از بدترین ها به بد تر وبد ....نسبت به مراحل بالاتر است.در این طریق، مقدس گرایی و مطلق اندیشی، تحجریست که لاجرم به بی اخلاقی منتهی میشود. تحمیل درد و شکنجه بر هر موجودی غیر اخلاقیست. اما با این حکم جلوگیری از زایمان به بهانه ی شکنجه و دردی که بر مادر میرود، امری بس غیر اخلاقی تر است،چون هم به مرک کودک هم به مرک مادر ختم میشود.چه خوب بود که نویسنده پیش از آنکه احکام الهی صادر کند،گرهگاه جامعه ی ایران و در تناسب با آن امر اخلاقی را می سنجید تا بداند عبور از دو بد، اخلاقی تراز پذیرش و انفعال در برابر سه بد است.
۷٣۶۱٣ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : مدعی عمل اخلاقی که خود دانسته یا نادانسته عمل غیر اخلاقی انجام می دهد.
نوشتارنویس جناب راستگونیا مبحث زیبای اخلاق را به میان می آورد.آنهم مبحث زیبایی که بشر با خرد و خردورزی، گاهاً اخلاقیاتی را چنان آفریده و یا می آفریند که براحتی آن اخلاقیات ، هرنوع اخلاقیات ساخته شده بر مبنای ایده های تمامیت خواه را به پرسش می گیرد وبر آن ایده های تمامیت خواه چنان می کند که پیروان آن ایدها برای تداوم آن ایده ها ،چاره ای نمی بینند: جزء ایجاد تعاریفی جدید دربعضی از موارد مطرح شده آن ایده ها! که این تعاریف جدید نیز پیامدهایی جزء انشعابات نخواهند آفرید. این بحث طولانی دارد . بماند. بایدگفت:وقتی جناب راستگونیا موضوع انتخابات راکه یک امر سیاسی است دستمایه مطرح کردن اخلاقیات می کنند آنهم موضوعی که به یک امرتحولخواهی در جامعه ی ایران مربوط می شودکه روند طولانی را نیز پشت سر گذاشته وتا به اینجا رسیده است،ودر برخورد با این موضوع نیز دو گروه تقابلی مطرح گردیده آنهم گروهی بنام شرکت کنندگان و گروهی دیگر تحریمیان که خود جناب راستگونیا وابسته به تحریمیان می شود این دستمایه قرار گرفتن اخلاقیات توسط جناب راستگونیا در اینجا می تواند نشان از یک عمل غیر اخلاقی بحساب آید. بدین دلیل که جناب راستگو نیا برای توجیه عمل تحریمان در مقابل شرکت کنندگان از موضوعی بنام اخلاقیات بهره برده که یک سوء استفاده محسوب می گردد. پس راستگونیا خود نیز مجری بی اخلاقی است و.........
۷٣۵۷۵ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۵       

    از : سعید رضا راد

عنوان : اخلاق متاعی کمیاب
با تشکر از مقاله شما، شما روی نکته ای انگشت نهاده اید که سالیان سال است در بین بسیاری از سیاسیون ایرانی متاعی کمیاب است. هدف وسیله را توجیه میکند شاید ابرومندانه ترین سخنی باشد که برای تنزل فکری و عملی این خانم ها و اقایان میتوان بکار برد. کار از این تعارفات گذشته است دوست عزیز. یک حکومت قرون وسطایی، انحصار طلب، خون ریز و ضد بشر که از طرف نماینده خدا بر روی زمین اداره میشود برای حفظ ظاهر بین المللی هر چند گاه کارنوال انتخاباتی راه می اندازد و نمایندگان دست چین شده را به روی صحنه میاورد و نمایش پلیس خوب پلیس بد را اجرا میکند. جمعی هم توهم میکنند که ای جماعت بیاید که افعی دارد کبوتر میزاید و این بار دیگر این امام زاده معجزه خواهد کرد. کسی هم که وارد این بازی نمیشود متهم میگردد که با مردم همراه نیست و از انها عقب افتاده، رادیکال فکر میکند، عشق چریکی دارد، نظراتش با سطح مبارزاتی در شرایط موجود هم خوانی ندارد.... و اصولا در زمان گذشته و رویاهای ارمانی خود در جا میزند. واقعا تفاوت فکری و عملی ما بین داعش (افراطیون سنی) و اراذل اوباش حاکم بر ایران (افراطیون شیعه) در چیست، داعش چه میکند که خمینی و خامنه ای و به طبع انها جناحین غالب و مغلوب در این ۳۷سال نکرده اند.
این درد کمی نیست که بخشی از اپوزیسیون خواسته یا نا خواسته به زایده جناح اصلاح طلب حکومت (درست تر بگویم جناح مغلوب که از طریق ژست های اصلاح طلبی دنبال کسب اعتبار اجتماعی است) تبدیل شده است. دلیل بسیاری از این مشکلات نیز نبود یک اپوزیسیون منسجم با برنامه مشخص میباشد. فراموش نکنیم که از این تفرقه قبل از هر کس رژیم ولایت مطلقه بهره گرفته است. به همین پروژه وحدت چپ نگاه کنید تا مطلب دستتان اید. چاره درد تلاش کسترده برای تشکیل جبهه ای فراگیر و ملی از تمامی نیروهای ازادیخواه و دمکرات برای مبارزه با این رژیم قرون وسطایی است. تاکتیکهای چنین جبهه ای به واسطه کثرت اندیشه های حاضر در ان قطعا بوی باروت نمیدهد.
۷٣۵۶۲ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۵       

    از : علخانی

عنوان : اخلاق
آقای راستگو نیا با تشکر از کوششی که به خرج داده اید تا جایگاه "اخلاق" در جامعه را نشان دهید.
باید عرض کنم ما چیزی بنام "اخلاق" بدون پیشوند یا پسوند نداریم. متأسفانه شما در نوشتار پیش رو سعی بلیغ نموده اید که اخلاق اجتماعی، اخلاق مذهبی، اخلاق نظامی، و اخلاق ... را به عرصه ی سیاست بکشانی، در حالیکه در مبحث اخلاق سیاسی، اخلاق در چارچوبی ملی یا منطقه ای و در نهایت جهانی قرار میگیرد. به دیگر سخن؛ وقتی شما در سیاست منافع ملی را سر لوحه ی عمل خویش قرار میدهید محتملا ً بدان معنا نخواهد بود که این اخلاق مستتر در منافع ملی، اخلاق مذهبی را نیز هم پوشانی خواهد نمود. مثالی دیگر؛ اگر شما فرمانده عملیات نظامی در جنگ بوده باشید یکی از روشها "طعمه گذاشتن" برای دشمن است. یعنی یک گردان را در شرایطی قرار میدهید که دشمن را سرگرم آن کنید تا شما بتوانید منطقه را دور زده از پشت دشمن بدرآیید و آنگاه کل لشکر دشمن را از بین ببرید. بسیار خوب؛ با به کشتن دادن یک گردان حتما ً اقدام به یک عمل غیر اخلاقی کرده اید. اینطور نیست؟ ولی اینجا میدان جنگ است و شما میخواهید پیروز این میدان باشید. پس عمل "طعمه گذاری" را نمیتوان از چارچوب نظامی بیرون کشید و به آن در چارچوب مسائل اجتماعی نگاه کرد.
دوست گرامی با خلط مبحث، و سعی نمودن بر نشان دادن "اخلاق" بعنوان یک کل واحد جز مغشوش ساختن ذهن خویش و دیگران راه به جایی نخواهید برد. همانطور که گفته اند: هر چیز جائی و هر نکته مکانی دارد.
۷٣۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۴       

    از : حمید

عنوان : اخلاق قابل معامله نیست
جناب پیروز در مورد ننه و بابا خوب البته شما میتونید این تمثیل را بکار ببرید ولی مهم این است که به قاتلی مثل دری و فلاحیان پناه نبرد. ضمن اینکه اگر شما فرق دری و فلاحی با مصباح و یزدی را برای من گفتی آنوقت اخلاق را می بوسم کنار میگذارم و پیرو رفسنجانی و شرکا می شوم.
۷٣۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : "همت بلند در که مردان روزگار - از همت بلند به جایی رسیده اند." ؟ سعدی
قصد ندارم که به قول این ها, برمراسم جشن جناب راستگونیا, باران ببارم و همت بلند ایشان در مدینه فاضله برای رسیدن به جائی را, نکوهش نمایم ولی گویا در این مدینه فاضله, پیشخدمت از ما میپرسد قورمه سبزی میل دارید یا فسنجان؟ بازهم میگویم که در بیابان برهوت خاورمیانه و بسیار دورتر هم, قحطی دموکراسی ست و برای بقا و زنده ماندن - و نه " تغییر " - " اکل میت " هم مجاز است چه رسد به آویختن به " بالماسکه انتخابات ". این ضرب المثل فارسی را که دیروز انتشار نیافت در اینجا تکرار میکنم که " اگر ننه مان ( همسایگان ) را ندیده بودیم از غصه بابامان ( مدینه فاضله ) دق میکردیم. و کاش ایشان قدری مختصر تر مینوشتند.
۷٣۵٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۴