از : لقمان تدین نژاد
عنوان : برداشت شاعرانه
بهمن گرامی،
افتخار می کنم که نوشتهی من به دلتان نشسته است. شدیداً باعث دلگرمی من میشود وقتی می بینم کسی--مانند شما-- نوشتهی من و اجزا و تصاویر و ایماهای آنرا از دید یک شاعر و نویسنده و با همان وسواس ها و دقت های ادبی-زیبای مختص به خود زیر ذرهبین می گذارد.
با اینکه عادت دارم که بارها و بارها نوشته هایم را ادیت کنم اما بازهم در نهایت اشتباهاتی در نسخهی نهایی پیدا می کنم که یا باعث تاسف من می شوند یا این حس که چرا مثلا جمله بندی اینطور در آمده و یا چرا آنجا واژهی قویتری بکار نبردهام و از این نمونه ها! هربار همین پیش می آید. انگار چشم نویسنده عادت می کند به کاستی ها و خطاهای نوشتهی خود و در موقعیت و پراکندگی خاصی که ما ها داریم متاسفانه معدود کسانی پیدا می شوند که به آدم تذکر بدهند. ایکاش شما در همین نزدیکیها می بودید!
احساس می کنم پس ذهنم-وقتی که داشتم سوژه ها را در کادر عکس می چیدم-یک جوی کم عمق می دیدم که اینجا و آنجا سنگها از آب بیرون زدهاند و صفت «نازک» را ناخودآگاه بکار بردهام. شاید هم تاثیرات ناخودآگاه دیگری بوده است مثل زبان و لهجهی بومیِ، و یا متون انگلیسی، که گاهی متوجه می شوم اینجا و آنجا در نثر من و برخی انتخاب واژه ها خودنمایی می کنند.
لطفاً بازهم مرا از اینگونه تیزبینی ها بی نصیب نگذارید و همانطور که گفتم: ایکاش در همین نزدیکیها می بودید!
با احترام، لقمان تدین نژاد
۷٣۷۷۰ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۵
|