سگ سه دست و پا
علی اصغر راشدان
•
جوان و خوره کتاب که بودم، نمیدانم تو کدام یک از نوشته های گورکی خواندم:
«اولین فیلم را که دیدم، ناخود آگاه تنم لرزید و با خود گفتم: وای به حال بشریت اگرسرمایه بر این دستگاه مسلط شود!....»
و باز فیلمی را به یاد میاورم که در نوجوانی دیدم «دنیای دیوانه ی دیوانه ی دیوانه ی دیوانه ی ....»
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٣ فروردين ۱٣۹۵ -
۱۱ آوريل ۲۰۱۶
جوان وخوره کتاب که بودم،نمیدانم توکدام یک ازنوشته های گورکی خواندم:
«اولین فیلم راکه دیدم،ناخودآگاه تنم لرزیدوباخودگفتم:وای به حال بشریت اگرسرمایه براین دستگاه مسلط شود!....»
وبازفیلمی رابه یادمیاورم که درنوجوانی دیدم«دنیای دیوانه ی دیوانه ی دیوانه ی دیوانه ی ....»
میشوددنیائی دیوانه ترازاینی که هست راتصورکرد؟»
سربازی گردن کلفت یک سگ شکاری شپرت راآورده جلوی دوربینهاومثلاخبرگزاریهای سرآمدهمه جهان.دوپاویک دستش رامیبوسد!.مرتیکه سگ بازسگ راباامامزاده عوضی گرفته،دورسگ سه دست وپامیچرخد،پوزه،آقادائی و سرتاپاش رازیارت وازش ستایش میکندوبراش اشک میریزد.خبرنگارساخته وپرداخته ی مثل خودش ازش می پرسد:
«واسه چی اینهمه دوراین سگ میگردی؟واسه ش گریه م میکنی؟»
«نگوسگ،بگوفرشته!واسه چی بهش اهانت میکنی؟»
«کجای حرفم بی احترامیه؟مگه سگ نیست؟»
«فرشته م حاضر نیست دست یاشوواسه دیگرون بده.اصلاازخودت پرسیدی این ازفرشته بیترواسه چی سه تادست وپاداره؟»
«حالاازتومی پرسم،واسه چی سه دست وپائیه،این ازفرشته بیتر؟»
«واسه این که یه دستشوفدای دفاع ازمن وتوکرده.خودتوبگذارجای اون،این کارومیکنی ؟»
«اگه بگی چیجوری این کاروکرده،خودمومیگذارم جای اون.»
«این بیترازفرشته،بافداکردن دستش جون هزارون سربازونجات داده.»
«چیجوریشوتانگی که نمیدونم.»
«چیجوریش خیلی ساده ست.»
«بگوتامام بدونیم وبفهمیم.»
«توافغانستان،عراق ولیبی وجاهای دیگه،پیشاپیش سربازارفته،جای دشمنا روکشف وبهمون خبرداده،بهشون هجوم بردیم وازروزمین ورشون داشتیم ،پاک سازیشون کردیم.»
«حالاحرفا،دلسوزیا،زیارت واشکاتوبیترمی فهمم.واسه چی آوردیش جلوی اینهمه دوربین خبرگزاریای جهان؟»
«آوردمش که هیات داورای نظامی بالاترین مدال فداکاری نظامی روبه گردن وروسینه ش آویزون کنن!...»
|