شباهت نظام های دموکراسی و غیردموکراسی با یکدیگر


ن. نوری زاده


• همانطور که دولتمردان و نخبگان سیاسی نظام های کنونی با ترفند و شگردهای متفاوت به شکل دهی افکار عمومی میپردازند مانند آوردن شهروندان به پای صندوق های رای و مشروعیت بخشیدن به نظام سیاسی خود، مردم معترض نیز دریافته اند که چگونه از تکنولوژی مدرن و پیشرفته جهت سازماندهی خود استفاده کنند و اعتراضات خیابانی و تجمع در میادین را در مخالفت با نظام های سیاسی و تغییر وضعیت موجود به وضعیت مطلوب شکل دهند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۱ فروردين ۱٣۹۵ -  ۱۹ آوريل ۲۰۱۶


در طول چندین سال گذشته بیش از هفتاد کشور که دارای نظام های سیاسی غیر دمکراسی و مستبد میباشند مانند مصر و ایران و کشورهائی که دمکراسی، نوع نظام سیاسی آنها را تشکیل میدهد مانند انگلستان و هند و نیز از میان ثروتمند ترین این هفتاد کشور مانند اسرائیل و یا فقیر ترین آن مانند بوسنیا، از پهناورترین آنها مانند روسیه تا کوچک ترینشان مثل بوسنیا همه و همه با اعتراضات گسترده‍ی مردم خود روبرو شده اند. نابرابری در بعضی از این کشورها مانند برزیل در حال گسترش است و بحران اقتصاد جهانی اواخر دهه‍ی ۲۰۰۰ در کشورهائی مانند یونان و اسپانیا فروکش نکرده است و نیز تلاطم اقتصاد جهانی که نرخ مالیات در کشوری مثل ترکیه را روز به روز افزایش داده است، باعث گردیده که اعتراضات مردم علیه نظام های سیاسی این کشورها، اعم از دمکراتیک و یا غیر دمکراتیک بطور چشمگیری اوج گیرد. نکته‍ی حائز اهمیت در این میان آنست که رهبران هر دو نظام سیاسی مذکور در برابر اعتراضات انبوه مردم واکنش مشابه ای از خود نشان داده اند. گوئی که رهبران این کشورها از یک نسخه‍ی واحد رونویسی کرده اند تا با شتاب اعتراضات مردم را به توطئه های بیگانگان و یا نارضایتی قشر مرفه جامعه نسبت دهند. برای مثال، رهبران کشورهای غیر دمکراتیک با برچسب اصطلاح "تئوری توطئه" اصطلاحی که اعتراضات مردم را نتیجه‍ی طرح و نقشه‍ی مخفیانه‍ی بیگانگان معرفی میکند، از طرفی این اعتراضات را به آمریکا (سید علی خامنه ای)، آژانس های بیگانه (ولادیمر پوتین)، لابی رباخواران که از ایجاد نا آرامی سود میبرند (رجب اردوغان)، و فاشیست های داخلی و الیگارشی سوداگر تحت سلطه‍ی غرب (ویکتور یاکونویچ) نسبت دادند و از طرف دیگر رهبران کشورهای دمکراتیک و عضو اتحادیه اروپا مانند سرگی استانیشو (Sergei Stanishev) نخست وزیر سابق بلغارستان و دبیر کنونی حزب پرقدرت اروپائی سوسیالیست ها در پارلمان اروپا (Party of European Socialists) توده‍ی معترض مردم را مشتی مزدور و جیره خوار که منافع طبقه‍ی الیگارشی را نمایندگی میکنند، تشبیه کرده است. در این مورد باید به دو نکته دیگر توجه نمود. نکته‍ی اول آنست که دولت های هر دو نظام بیشرمانه برای سرکوب اعتراضات مردم از نیروهای انتظامی و امنیتی و لباس شخصی ها استفاده کرده اند. بدیهی است نتیجه‍ی سرکوب اعتراضات مردم از سوی دولت های دمکراتیک ضمن از دست دادن اعتماد عمومی، مشروعیت نظام سیاسی آنها را خدشه دار کرده و آنها را در ردیف دولت های غیر دمکراتیک قرار داده است. نکته‍ی دومی که میباید از عملکرد هر دو نظام سیاسی دمکراتیک و غیر دمکراتیک در سرکوب اعتراضات مردم به آن اشاره نمود آنست که این دو سیستم میان شهروندان جامعه‍ی مدنی شکاف عمیقی ایجاد کرده اند و مردم را به دو گونه رقیب و یا حتی دشمن یکدیگر نشان داده اند. به سخنی دیگر عده ای را از شَبَح هرج و مرج و بی قانونی و نابسامانی اجتماعی وحشت زده کرده اند و عده‍ی دیگری را در دفاع از عملکرد دولت و حفظ وضعیت موجود در برابر آنان قرار داده اند. بنابراین اگر پرسیده شود که چرا عده ای از شهروندان یک کشور دمکراتیک که از حق انتخاب برخوردار میباشند، اعتراضات مردم را بعنوان منشاء تغییرات سیاسی و اجتماعی رد میکنند، پاسخ آنست که آنان را با بمباردمان تبلیغاتی رسانه های گروهی از هرج و مرج و ناهنجاری های اجتماعی که در پی این گونه اعتراضات ایجاد میگردد، شدیدا ترسانده اند. اما پرسش های دیگری در این مورد وجود دارد که میبایست پاسخ داده شود. برای مثال، چرا و به چه علت شهروندان کشورهای دمکراتیک برای نشان دادن نارضایتی و ناخشنودی خود از وضع موجود به خیابانها و میدان های شهر سرازیر میشوند؟ آیا در این کشورها برگزاری انتخابات عمومی، آزاد و عادلانه و برگزیدن رهبران و یا نمایندگان مردم بهترین شیوه و قانع کننده ترین دلیل برای بیان خواسته های آنان بشمار نمیآید که مجبور میشوند به خیابانها سرازیر شوند؟ آیا اعتراضات گسترده‍ی مردم در کشورهای دمکراتیک نشانگر این واقیعت نیست که رای آنان بی اثر و بی معنا میباشد؟ آیا شهروندان در این شرایط برای بیان و دستیابی به خواسته های خود نباید راه دیگری را جستجو کنند؟
بدیهی است که در وضعیت کنونی میتوان علت اصلی توجه دولتمردان را به "دمکراسی مدیریت شده" (managed democracy) بخوبی درک کرد. در این نوع دمکراسی است که کشورهای دموکراتیک و غیردموکراتیک قادرند هدایت و کنترل توده‍ی مردم را در اختیار بگیرند و اعتراضات آنان را با معیارهای "دمکراتیک" سرکوب کنند.
دمکراسی مدیریت شده مفهومی نا مشخص و مبهم میباشد که میتوان آنرا به صور گوناگون تعریف کرد. بازیگران صحنه‍ی متفاوت سیاسی این مفهوم را در جهت نشان دادن مشروعیت نظام سیاسی خود بکار میبرند. برای مثال، پوتین که در صحنه سیاسی بازیگری زبردست میباشد با بکارگیری مبانی و اصول دمکراسی مدیریت شده و ترفند انتخابات عمومی پوتین، مدودف- مدودف، پوتین موفق شده است که قدرت سیاسی را در روسیه حفظ کند. همچنین سرمایه های هنگفتی که از سوی سرمایه داران عمده، صاحبان ابر شرکت ها (large corporation) کارتل ها (cartels) تراست ها (trusts) شرکت های هلدینک (holding companies) بانکداران و لابی اسرائیل (APAC) هزینه میشود تا انتخابات عمومی ایالات متحده‍ی آمریکا مانند انتخابات ریاست جمهوری را شکل دهند نمونه ای از دمکراسی مدیریت شده میباشد. بنابراین تعجبی ندارد که مردم با اعتراضات گسترده‍ی خود به دو نظام سیاسی دمکراتیک و غیردمکراتیک که ظاهرا در تضاد با یکدیگر عمل میکنند اما توامان تعیین کننده و شکل دهنده‍ی "نظم نوین جهانی" (New World Order) میباشند، واکنش نشان دهند.
بدون تردید تکنولوژی ارتباطات جمعی بطور باورنکردنی در حال گسترش است و از این روی دسترسی به منابع ارتباطی و اطلاعاتی برای شهروندان در دو نظام سیاسی آسانتر از گذشته میباشد. امروزه که مردم با استفاده از تکنولوژی ارتباطات میتوانند بیشتر و سریعتر خود را سازماندهی کنند. بنابراین میبایست آنها از این امکانات از سوئی در جهت گذار به دمکراسی (democratization) استفاده کنند و از سوی دیگر در برابر انواع نظامهای سیاسی غیردمکراتیک و دمکراتیک مدیریت شده ایستادگی نمایند. اما باید توجه داشت ضمن اینکه تکنولوژی دسترسی کاربران را به کلان داده ها (Big Data) تسهیل بخشیده است در همان حال نیز این امکانات را برای دولت ها و ابرشرکتها نیز ایجاد کرده تا در هماهنگی با یکدیگر و با استفاده از رسانه های گروهی و فضای مجازی، اطلاعات گمراه کننده‍ی نامحدودی را برای اشتغال و انحراف فکری شهروندان انتشار دهند و ذهنیت آنان را در جهت اهداف و مقاصد خود شکل دهند. امروزه سیاست نظام های قدرت و سرمایه خواه دمکراتیک و خواه غیردمکراتیک شکل دادن اذهان عمومی در جهان است. بنابراین همانطور که دولتمردان و نخبگان سیاسی نظام های کنونی با ترفند و شگردهای متفاوت به شکل دهی افکار عمومی میپردازند مانند آوردن شهروندان به پای صندوق های رای و مشروعیت بخشیدن به نظام سیاسی خود، مردم معترض نیز دریافته اند که چگونه از تکنولوژی مدرن و پیشرفته جهت سازماندهی خود استفاده کنند و اعتراضات خیابانی و تجمع در میادین را در مخالفت با نظام های سیاسی و تغییر وضعیت موجود به وضعیت مطلوب شکل دهند.

 
ن. نوری زاده
Nourizadeh.n@gmail.com