«علیه کارفرمای مشترک»؛ در حمایت از اعتصاب کارگران کولبر مریوان، بانه و سردشت - هوشیار محمودی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱ ارديبهشت ۱٣۹۵ -  ۲۰ آوريل ۲۰۱۶


«آیا نه
یکی نه بسنده بود ،که سرنوشت مرا بسازد؟
من تنها فریاد زدم؛ نه!
من از فرو رفتن تن زدم
صدائی بودم من- شکلی میان اشکال- و معنائی یافتم. »
(شاملو)

کولبران اعتصاب کننده بانه، مریوان و سردشت کارگران بدون کارخانه و کارگاهی هستند که به کار واردات خرد و "غیرقانونی" از مرزها رانده شدهاند. آنها اما بدون کارفرمای نیستند بلکه یک کارفرمای مشترک دارند: جمهوری اسلامی؛ کارفرمایی که آنها را به بیکاری مداوم و عواقب محتوم آن محکوم کرده است. آنها نهایتا این را از طریق کلاسهای درس بیرحم زندگی درک نموده و با نهایت هوشیاری صاحبکار مشترک خود را نشانه رفتند. طرز استخدام غیرقانونی و غیرانسانی آنها به بیکاری ابدی دارای عواقب محتوم عینی و ذهنی، طبقاتی و الزاما ملی است.

عواقب عینی:
١- آنها نهایتا خود را در مرزها در عرصه صادرات و واردات استخدام خُرد کردهاند و لذا به رقیب قاچاقچیان رسمی حکومتی (سپاه) بدل شدهاند.
٢- بدینگونه خود را بدین دلیل به ضربه پذیرترین قشر طبقه کارگر بدل کرداند که سپاه و 'برادران و خواهران قاچاقچی' عرصه واردات و صادرات را به انحصار خود درآورده و هر رقیب 'رسمی ای' را نیز از میدان به در کردهاند.
٣-لذا 'کارگران کولبر' به لحاظ معیشتی نیز شغل آنها به میزان واردات 'قاچاقچیان سپاه' مشروط بوده و هرگاه قاچاقچیان حکومتی میزان واردات و صادرات را بالا ببرند شغل، زندگی و جان و مال این کارگران کولبر بیشتر در معر‌‌ض تهاجم همه جانبه قرار می گیرند.
٤- بدین سبب میزان 'جرم' آنها بسته به میزان هوس رانت خواری 'قاچاقچیان حکومتی' و توزیع آن با دستگاه قضایی فرار و فرود خواهد کرد. تصادفی نیست که آنها گاها به طور جدی ای توسط خود سپاه مورد تهاجم قرار می گیرند.
٦- عمل و فعالیت مبارزاتی آنها از نگاه حکومت به دو دلیل اساسی شکننده خواهد بود. الف-حکومت امر صادرات و واردات را تنها برای سپاه و قاچاقچیهای خودی 'قانونی' می داند و لذا واردات و صادرات کارگران کولبر 'غیرقانونی' است. و درست به هیمن دلیل ب-مبارزه طبقاتی آنها در معرض تهاجم دوچندان قرار خواهد گرفت؛ یکی قضائی و دیگری رقیب انحصارگر.

عواقب ذهنی:
آگاهی کارگران کولبر شهرهای نامبرده و دیگر شهرهای مرزی کوردستان حاوی بار ملی-طبقاتی است.
الف؛ خصلت ویژهی طبقاتی ای که ریشه در خوداستخدامی فوق الذکر دارد آنها را از دیگر کارگران ایران منفک کرده و بدانها نام فریبنده 'کولبر' بخشیده است که خود می تواند شکاف درون¬طبقاتی را دامن زند. این شکاف را بدون شک رژیم با این حربه دامن خواهد زد که شغل آنها 'غیرقانونی' است؛ ادعائی که باید با این استدلال پس زده شود که مبارزهی نه آنها برای شغل خود بلکه علیه بی اشتغالی خود است که دولت واجد آن است.
ب؛ آنها نهایتا با نگرش مالامال از سوءذن همیشگی حکومت به کوردستان و کارگران آن روبرو خواهند شد؛ سوءذنی که دولت جهت ایجاد شکاف در بین جریانات دمکراسیخواه از آن بهره برده و چه بسا در منزوی کردن دمکراسیخواهی کوردستان نیز تا حدودی موفق بوده است.شکی نیست رژیم به این حربه دست خواهد برد.
پ؛ مبارزه خودانگیخته آنها خود گویای شکافی در آگاهی طبقاتی کارگران ایران است؛ شکافی که آبستن انگیزهو محرک مجزای عینی بوده و لذا می تواند دارای استعداد واگرایی بیشتر باشد.

با توجه به موارد مختصر فوق الذکر:
١-حمایت کارگران آگاه و پیشرو و حضور آنها در صفوف 'کارگران کولبر' برای بیان و صورت و جهت بخشیدن به مطالبات این قشر ایزولهشده طبقه کارگر نیازی مبرم است.
٢-حمایت نیروهای دمکراسی و آزادیخواه بهعنوان ضدحربه تفرقه ضرورتی دوچندان به این علت دارد که این مرحله دگرگونی انقلابی در ایران اساسا دمکراسیخواهانه خواهد بود.