اگر لنین دوباره برگردد
زرتشت خاکریز
•
در فراموش شدهترین و پایینترین اتاقِ ساختمانی که خواب است
خواب میداند که عمرِ زیبایی و مفاهیم و دانایی همه بر آب است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۶ ارديبهشت ۱٣۹۵ -
۲۵ آوريل ۲۰۱۶
در فراموش شدهترین و پایینترین اتاقِ ساختمانی که خواب است
خواب میداند که عمرِ زیبایی و مفاهیم و دانایی همه بر آب است
و جاودانهگی رویایِ شیرینِ دانهای اسیر در میانِ ضربههایِ منقارِ پرنده و
تزویر و تهدیدِ دام و سیاهییِ سوءاستفادههایِ آفریده
دانهای کُشته در زیرِ تگرگِ بیامانِ تقدیرِ آفریدهگار
زیگزاگهایِ آن ۹۲ سالِ گذشته از ماهِ مبارزِ مرگِ "لنین"
اگر دوباره به اینجا بیایند و ستارهگانِ پیشبینی شدهیِ خودشان را از دلِ آسمان به زیر کشیده شده
و پایمالِ مجددِ وحوشِ درندهیِ سرمایهداری ببینند
این توسن آیا چه خواهد گفت به قطعیتِ قانونِ فرضییِ تاریخ؟
به دیارِ رویایی و بیریایِ دیدار با دیالکتیک؟
آیا "مایاکوفسکی" بدنِ خودکشی کردهیِ خودش را
دوباره به یک خودکشییِ دیگر دعوت
و گلولهها را به تأمل و تکامل در خلوت یا خواب فرانخواهد خواند؟
در فراموششدهترین و پایینترین اتاقهایِ ساختمانِ جامعه
فقیرترین و بیریاترین پردهها پنهانی گریه
پنهانی هم دانه و هم پرندههایِ نقششان
قربانییِ توفانِ توطئه و تگرگ و مرگ میشوند
پنهانی سالهایِ شریفِ رویا را شهیدانِ بیشمار
در خوابِ ماهِ آب ورق میزنند
پنهانی آواز و آرمانِ شکافته شدهیِ بلبلان را
با صدا و با صداقتِ خویش وصله میکنند
ما گلولههایِ گُلوارهای بودیم که خطایِ آماجمان
خطایِ آفرینش را میخواست تصحیح کند
ما مردمانِ ۹۰ میلیون سالهای بودیم
به مولکولهایِ جاودانه مغلوبِ جسممان نمرهیِ صفر داده
و ندانسته که تاریکی و سکوت و سکونِ چراغهایِ در تاریخ
ریشه در قطعییِ برقِ هر منطقه دارد بیشتر از هر چیزِ دیگری از آسمان
این ابرهایِ بیمنطق است که میبارد دانایی قلابیست که اگر دیر بجنبد
ماهیان او را به تمامی و سیر میخورند
و جز استخوانِ انقلابی پیر و بیمار و زار در زیرِ هر مزار
چیزِ دیگری را به جای نمیگذارند
و شما دانههایی از دامِ خوابی به دامِ خوابی دیگر رفته
و گرچه از دامِ خوابی به دامِ خوابی دیگر رفته
و گرچه مجسمههایِ "لنین" را در کشورهایِ سابقِ سوسیالیستی برداشته
به جایاش سرسپردهگی و صلیب و فریب را گذاشتهاند
اما باز هم مثلِ سابق لباسهایِ مردمِ سرزمینهایِ سرمایهداری
نقشهایی از گرگ و پلنگ و شیر دارد
باز هم مثلِ سابق سیرتِ هیچ "عیسا" و هیچ "زرتشتی" چرب و چاپلوس و چاق نیست
و نه سیره و بلبلِ پیامشان در پییِ دیالکتیکِ چماقی
بر هم زنندهیِ قرارِ عاشقانهیِ تیک با تاکی
تاکی که هم حیاط و هم کلِ اتاقهایِ این ساختمان را مست کرده
به خواب بُرده و زیگزاگی را به اینجا آورده تا آماجِ تیر و جهدِ تاریخ
و ایثارِ انسان هر سه جاودانه از ۷ به ٨ و از ٨ به ۷ بیفتند
|