•
۲۴ آذرماه هشتاد و پنج هم مثل همه روزهای مشابه اش در این ۲۷ سال آمد و گذشت و در عمل ثابت شد که حاکمیتی مستبد و اقتدارگرا هنوز هم می تواند با تمامی توان رجزخوانی کند، گرد و خاک هوا کند و زمین و زمان را به مبارزه بطلبد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣۰ آذر ۱٣٨۵ -
۲۱ دسامبر ۲۰۰۶
۲۴ آذرماه هشتاد و پنج هم مثل همه روزهای مشابه اش در این ۲۷ سال آمد و گذشت و در عمل ثابت شد که حاکمیتی مستبد و اقتدارگرا هنوز هم می تواند با تمامی توان رجزخوانی کند، گرد و خاک هوا کند و زمین و زمان را به مبارزه بطلبد.
باز هم مثل موارد مشابه قبلی ذهن من همانند اذهان بسیاری دیگر با این پرسش کلنجار می رود که اصولا چه فاکتورهایی می تواند در کار باشد تا چنین پدیده ناهمخوانی با زمان و مکان، با چنین مشکلات عدیده ای، بتواند به هنگام ضرورت، نمایش و شلوغی مورد نظر خود را برپا کرده و از آب گل آلود ماهی مقصود را بگیرد!
شاید به اختصار بتوان گفت، مهمترین فاکتور اصلا وجود چنین پدیده ای در قرن ۲۱، دیرپایی و جان سختی مناسبات شبان- رمه گی در جامعه ماست. اما نکته بسیار مهمتر آن است که ارکان این مناسبات به شدت در حال ترک خوردن است. مناسبات مبتنی بر قواعد شبان- رمه گی در حال از بین رفتن است و دور نیست زمانی که چشم های خسته این مردم اسیر و در بند شاهد فروریختن بنای حماقت و ترس باشد.
این که پنج کانال تلویزیونی و چند رادیو بی وقفه مردم رازیر بار سنگین تبلیغات روانی قرار دهند، مثال زنگی مستی است که چهار سو را یک تنه بسته و نفسها را در سینه حبس و همه صداها را بریده است. خاصه آنکه قداره ای خون چکان در دست و خطی از خون در پشت سر دارد.
این پرسش معنی داری است که چرا زمامداران پر مدعا ساعت خاتمه رای گیری را رعایت نکرده و مرتب آن را به بهانه حضور مردم در صف های طویل انتظار پشت حوزه های رای گیری تمدید می کنند. من که خود چندین بار در طول روز انتخابات در پایگاه رای گیری بوده ام، هیچگاه صف طویل مشتاقان رای دادن را شاهد نبودم. اصولا مردمی که به قول بلندگویان رژیم حضور در مقابل صندوقهای رای را به مثابه تکلیف شرعی خود می دانند، چرا این تکلیف را در همان اول وقت بجا نمی آورند!؟
من شاهد حضور این دسته از مردم مومن نیز بوده ام که اغلب در ساعات اولیه روز و به اتفاق خانواده فریضه دینی شان را بجا آورده اند. در ساعات پایانی وقت و بخصوص در ساعات تمدیدی، این فقط «جزیه پردازان» به حکومت اسلامی بوده اند که چون لشگری شکست خورده، تک تک و لنگ لنگان به طرف صندوقهای رای روان بودند. بخوبی مشخص بود که آخرین نفرات در ساعات پایانی و تمدیدی، کسانی هستند که در لحظات آخر مقاومتشان ته کشیده و آمده اند تا خود را به عنوان آخرین تسلیم شدگان اردوگاه بی پناه «جزیه پردازان» به ثبت برسانند!
«ما که خط خطی کردیم. در خود نوعی احساس پشیمانی و گناه دارم، مثل حالت بعد از استمناء!» این نقل قول را از یکی از همین گروه آخر آوردم که به اندازه کافی گویاست.
البته از این موارد نباید نتیجه گرفت که عامل ترس قطعی و فراگیر است، بلکه باید آن را یکی از عوامل قوی در بخشی از جامعه محسوب کرد. نکته بسیار مهم آن است که مردم در همین محدوده عمل تنگ و غیرآزاد که آمران ریز و درشت حکومت اسلام برایشان رقم زده اند،بهترین گزینش را بطور تجربی انجام داده اند. مصداق آن بی اعتنایی به لیست فاشیست مآبان حامی دولت است. حالت لرزان و لغزنده مردم در یک شرائط مساعد، در یک شرائط روانی خاص که بی شک در آینده ای نه چندان دور پیش خواهد آمد، باده تفرعن و بلاهت مقدس پیشگان را در یک لحظه، یک لحظه تاریخی، به سرکه تبدیل خواهد کرد.
و آخر اینکه دو نفر از لیست اصلاح طلبان شهر ما به عنوان نمایندگان شورای شهر انتخاب شدند. این نشان می دهد که بخشی از قهر کنندگان (به تعبیر آقایان اصلاح طلب) حضور را بر دوری از صندوق های رای ترجیح داده اند. در شرائط امروز و حالت روانی جامعه و اقتدار کامل خلفای حکومت اسلامی، به نظرم حضور و تاثیر هر چند اندک مردم، به واقعیت نزدیکتر است تا آن دسته که کاملا نفی می کنند.
شبان امید
|