مذهبِ ارتجاعی و زن ستیز، سد رشد نیروهای مولده در ایران! «زنان از میدان به در می شوند!!!»-فرهاد عاصمی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۵ -  ٣ می ۲۰۱۶


 به دنبال پیروزی انقلاب بزرگ بهمن ٥٧ مردم میهن ما که در آن ”اسلام انقلابی“ نقشی مثبت ایفا نمود، و همچنین با توجه به رشد انحطاطی و قهقرایی آن و برقراری سلطه مذهب ارتجاعی بر شئون کشور در سال های بعد، می توان نقش مذهب ارتجاعی را به مثابه مانعی برای رشد نیروهای مولده در ایران باز شناخت.

همان طور که می دانیم، یکی از دستاوردهای دموکراتیک و آزادیبخشِ انقلاب بزرگ بهمن ٥٧ مردم میهن ما، براندازی بیسوادی و گشودن امکان وسیع آموزش عالی برای جوانان، به ویژه زنان ایران بود. این واقعیت که دختران و زنان ایران بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه ها را تشکیل داده و هنوز هم می دهند، ازجمله در رشته های علوم دقیقه- فنی، نشان این دستاورد اجتماعی- مدنیِ انقلاب بهمن است.
اکنون اما مذهب حاکم به طور روزافزون زنان میهن ما را، به سخنی دیگر، نیمی از مردم میهن ما را از روند آموزش و فعالیت شغلی- تولیدی به کنار می راند، به آشپزخانه تبعید می کند و برایش بچه داری را تنها وظیفه اجتماعی- انسانی اعلام می کند. روندی که به بندهای جدیدی بر دست و پای رشد نیروهای مولده در ایران بدل شده و اشکال ارتجاعی تر را به شیوه تولید اجتماعی تحمیل می کند.
خروج اجباری تعداد هر روز بیش تری از زنان میهن ما از چرخه تولید اجتماعی، تنها با خطر عقب گرد مدنیت در ایران همراه نیست، که تشدید فشار به زحمتکشان برای دریافت حتی دستمزد عقب افتاده و پرداخت نشده، که زنان زحمتکش ضعیف ترین حلقه قربانیان اجتماعی آن هستند، بیان این واقعیت است.
نامه ی سرگشاده سی بازیگر زن که بانویِ هنرمند فقیهه سلطانی آن را در روز کارگر امسال منتشر ساخت، در تائید پدیده سقوط قهقرایی و ارتجاعیِ موقعیت اجتماعی و جایگاه زن در ایرانِ جمهوری اسلامی است. در این نامه، سی زن هنرمند سینما و تلویزیون با اشاره به پیامد «ورود سرمایه گذاران خصوصی» در صنعت سینمایی در ایران، ازجمله به مساله «از میدان به در شدن» هنرمندان اشاره می کنند که در ارتباط تنگاتنگ با تبدیل شدن مذهب ارتجاعی و زن ستیز به سد راه رشد نیروهای مولده در ایران قرار دارد.
هنرمندان زن در این نامه ازجمله این پرسش را مطرح می سازند که «چگونه است که اکثریت بانوان موجه این حرفه به دلیل تشکیل خانواده و ازدواج که توصیه و دستور اسلام است، در تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی – ناخواسته از میدان به در می شوند!!»؟

گرد شومان، جامعه شناسِ مارکسیستِ آلمانی در کتاب ”کلونیالیسم“ به نقش فشار اجتماعی در محدود ساختن رشد نیروهای مولده اشاره دارد. او نشان می دهد که به دنبال دزدیدن بیش از ٢٠ میلیون عمدتاً جوان افریقایی از منطقه جنوب صحرا در دوران برده داری قرون ١٧- ١٨ تاریخ اروپایی و خروج آن ها از چرخه روند تولید اجتماعی در این منطقه، رشد نیروهای مولده در این منطقه قطع و حتی به قهقرا کشانده شد که تاکنون کمر راست نکرده است!
مساله پناهندگیِ گرسنگان افریقایی به اتحادیه اروپا که بخش بزرگی از آن ها، از ساکنان همین ناحیه از افریقا هستند و در این روزها به مثابه ی مساله عمده ی تاریخ حیات گونه انسانی رخ می نماید و بدل شده است، نقش ظالمانه ی خروج نیروهای مولده را از چرخه تولید نشان می دهد آن را در تاریخ افریقا به اثبات می رساند. امری که اکنون به مثابه ی مساله ای در سطح تهدید هستیِ گونه انسان رخ می نماید!
بحران ضد انسانی پناهندگان، نشانی از این جنایت تاریخیِ برده دارانه است که نظام سرمایه داری در جهان به منظور انباشت اولیه سرمایه برای مردمان سرزمین گهواره انسان، و بشریت در کلیت آن، ایجاد نموده است! پیامد این جنایت تاریخی سرمایه داری، تنها علیه مردمان افریقا، رشد مدنیت و رشد نیروهای مولده آن متوجه نیست، بلکه بشریت را با بحرانی در سطح هستی گونه انسان روبرو ساخته است!

نقش ضد زن در ایدئولوژی مذهب ارتجاعی در ایرانِ جمهوری اسلامی که این روزها دو باره با بازگشت ”گشت نیروهای ارشاد“ به خیابان ها تشدید شده است، تنها نقشی ضد دموکراتیک و ضد حقوق انسانی و آزادی زنان نیست، که در این سطور به خاطر طولانی نشدن سخن به آن پرداخته نمی شود، بلکه نقشی ضد ملی و ضد رشد مدنیت در جامعه ایرانی ایفا می کند!
نقش ضد ملی این سیاست ضد حقوق زنان، در نقش ترمز کننده آن برای رشد نیروهای مولده میهن ما تظاهر می کند که زنان در آن نقشی برجسته دارا هستند و با استعدادهای علمی و تخصصیِ چشم گیر خود می توانند در آن نقش مثبت ایفا کنند.
نقش منفی تاثیر سیاست ضد زن در جمهوری اسلامی، از این رو نقشی عمیقا ضد ملی است، زیرا باعث عقب افتادگی رشد نیروهای مولده در ایران شده و راه بازگشت نواستعمار امپریالیستی را به ایران می گشاید!

آری، سیمای زن ستیزِ مذهب ارتجاعی حاکم در جمهوری اسلامی، که در خدمت منافع سرمایه داری وابسته در ایران عمل می کند و با پایمال ساختن اصل های اقتصادی ٤٣ و ٤٤ قانون اساسی ایران، راه بازگشت استعماری امپریالیسم را به ایران گشوده است، نه تنها به مانع اصلی رشد نیروهای مولده در ایران بدل گردیده، بلکه همچنین راه سقوط قهقرایی تمدن و مدنیت را در ایران نیز سنگفرش می کند!