بر این خلوت شبانه


محمود معتقدی


• اینک
رویا ی چه کسی
به دوشنبه های سرزمین شهریور و
پاییز
دوباره
بر می گردد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣۰ آذر ۱٣٨۵ -  ۲۱ دسامبر ۲۰۰۶


 
 
۱
 
قطاری بی سرنوشت و
 دایره کشفی عظیم
تا
خیالی کوچک تر از
 دروازه های این زمین
تا
 سمت تمام پسکوچه های  جهان
تا
آن سوی  رنگین کمانی مانده
به  دریچه باغ های این همه ابر
این همه پاییز
باری
تنها
میان خلوت چشم ها ی توست
 نام شعله ها ی باران و
رویای الفبایی گمشده
بدینگونه
برپا می شود
نگاه کن
کابوس شبانه عشق و
مرگی بی انتها
که همچنان
طلسم  سرخی ست     قاب
رو به تمام خلوت عاشقانه های
تو
اینجا
 
 
 
۲
 
چه کسی
با دست ها ی تو
به سرزمین های کوچه
 
دوباره
پا می نهد
باری
از پی  این همه برف ها ی سرخ و
سیاه
پس ما
چگونه
 آوازهای  گمشده ات را
ابلهانه
به یا د می آوریم
به یاد آر
ایستا دن و
مردن
یا کمی مانده
به ساعت  ۵ مرگ
این دوشنبه های دشوار
تا همه رنگ ها ی سرد پاییزی
برروزگار ما
پس آنگاه
چگونه می تازند
این زندگا ن سرخ خاموش
بر آستا نه هزاره ای
جا ماند ه
از  شروع این همه دریا
زیرا
به یاد چه کسی
می خوانند
اینجا
تا آینه چشم های تو
 
هنوز
تصویر کدام خاطره
به پستوها ی این خانه
باز و
باز می آیند      
راستی
مگر چقدر
 باران دست ها ی زرد تو
با اندوه فصل ها ی ما
این همه
 
فاصله دارند
 
  
 
٣
 
زیرا که
عبوربه حا فظه های جوانی و
لبخندت
تنها
از وطن خاک ها و
خاکسترتو
بر می گردند
روزی که زیباترین کبوتران
به تبعید می روند
هیا هوی جهنم و
سکوت های باران
دوباره
باری
هردو به گوش می رسند
 
 
 
۴
 
نگاه کن
سروها ی واژگون و
عصرها ی  شب "این آقایان"
تا
دشت های سرخ خاوران
دیگر
نا م هیچ سپیده ای باز نمی ماند
اینک
رویا ی چه کسی
به دو شنبه های سرزمین شهریور و
پاییز
دوباره
بر می گردد
 
 
 
۵
 
رنگ رویای تو
دیگر
چگونه تمام می شود
زبان خواب های ترا
چه کسی
به شا نه ها ی من
باز می فرستد
دریای خیال تو
براین خلوت شبانه
چگونه
برپا می شود
خدا حافظ رفیق
روز
از تصویرنیمه های ما
هنوز
دستی تکان می دهد
ما
کجا مانده ایم
 
محمود معتقدی
آذر٨۵