ریشه ی شب یلدا در عصر جادوست، نه در عصر مذهب


عباس احمدی


• مقارن با شب یلدا، دو جشن دیگر نیز برگزار می شود که به نوعی با آیین درخت پرستی و تقدس درخت و جادوی سرایتی ارتباط دارند. این دو جشن عبارتند از جشن ایلننوت و جشن کریسمس. یهودیان ایران همزمان با شب یلدا، مراسمی به نام جشن "ایلننوت" دارند.که بسیار شبیه به شب یلدا است. نام دیگر این مراسم،"جشن درخت" است که از روی نام این جشن می توان به ریشه ی اصلی آن که نوعی جادوی درختی است پی برد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣۰ آذر ۱٣٨۵ -  ۲۱ دسامبر ۲۰۰۶


 
 
http://.AbbasAhmadi.FreeWebPage.Org
 
 
مقدمه
 
یلدا یک کلمه ی فارسی نیست و از زبان مسیحیان سریانی وارد زبان فارسی شده است.  یلدا در زبان سریانی به معنای "تولد" است.  بسیاری از پژوهشگران معتقدند که آیین یلدا، در اصل، جشن تولد حضرت خورشید یا حضرت میترا یا حضرت مهر بوده است و حضرت میترا در فردای چنین شبی به دنیا آمده است. . استدﻻل آنان بر این پایه است که شب یلدا مصادف با ۱۲ دسامبر و مصادف با انقاب زمستانی است. آنان می گویند که  شب یلدا بلندترین شب سال است و از آن پس بر طول روز یعنی بر طول قلمروی خورشید افزوده می شود و از طول شب یا قلمروی ظلمت کاسته می گردد.  این استدﻻل برای عصر مذهب و عصر خدایان به نظر درست می رسد. اما برای تفسیر آیین یلدا باید از  عصر مذهب به عصر جادو برویم و ریشه های آیین یلدا را، مانند صدها آیین دیگر، در عصر جادو یعنی در دوره ای که هنوز خدایان به وجود نیامده اند، جستجو کنیم.
 
 
هدف
 
در این مقاله می خواهیم نشان بدهیم که آیین یلدا در اصل نه برای  تولد حضرت میترا، بلکه  نوعی جادوی سرایتی برای انتقال نیروی زایندگی از درخت به انسان بوده است. 
***
برای پیدا کردن ریشه های جادویی شب یلدا باید در این مراسم به عناصری که با باروری  و برکت ارتباط دارند توجه کرد. یکی از این عناصر خوردن انار و هندوانه در شب یلدا  است. اولین سوالی که مطرح می شود این است که چرا در شب یلدا انار می خورند؟ انار سمبول چه چیزی است؟ اصلن تولد حضرت میترا چه ربطی به خوردن انار دارد؟  برای پاسخ به این سوال باید توجه کنیم که میوه ی انار به خاطر دانه های زیادی که دارد، مظهر باروری و زایندگی است. بنابرا ین خوردن انار نوعی جادوی سرایتی است تا از این راه، نیروی باروری و زایندگی از انار به آدم منتقل شود.  در عصر جادو، بومیان ایران معتقد بودند که روح باروری و برکت در درختان گوناگون منجمله درخت انار زندگی می کند.  این روح درختی، بعدها، یعنی در سپیده دم عصر مذهب، به صورت آناهیتا، ایزد بانوی باروری و برکت، از زمین به آسمان رفت.  از آن پس، مردم  برای باروری و برکت به درگاه ایزد آناهیتا  ندبه و زاری می کردند و با التماس از این ایزد آسمانی، طلب نعمت و فراونی می نمودند. اما در عصر جادو، این روح درختی هنوز در دانه های انار خانه داشت و آدمی می توانست، بدون ندبه و زاری به درگاه ایزدان آسمانی ، دانه های انار را ببلعد و از این راه، نیروی باروری و زایندگی را از آن روح درختی به خود انتقال دهد.  آیین جادویی خوردن انار در شب یلدا، بازمانده ی سنت های قدیمی بومیان نیمه وحشی ایران در عصر جادو ست.  بومیانی  که به نیروی جادو و بدون زاری های خوار کننده  ی عصر مذهب، می خواستند طبیعت را مقهور اراده ی تابناک و زمینی خود کنند۰
 
 
انار
 
شکل میوه ی انار، گرد و به شکل پستان دختران نورسیده است و این خود نشانه ی دیگری  از ارتباط این روح درختی با زن و زنانگی در عصر جادو می باشد. می دانیم که  در دوره ی پدر ساﻻری، زنان از آن مقام واﻻیی که در عصر جادو داشتند به زیر کشیده شدند و غرایز آنان به خصوص نیروی باروری و زایندگی آنان  و هماغوشی های آزادانه ی آنان، به عنوان امیال نفسانی و وسوسه های شیطانی فروکوفته گردید. اما میوه ی انار که به شکل پستان های زنان است، به عنوان مظهر باروری و زایندگی در مراسم شب یلدا به جا مانده است و مردم بی آن که خود بدانند هزاران سال است که این تندیسه ی  زنانه را گرامی می دارند. نمونه ی بارز سرکوب غرایز جنسی زنان، داستان آدم و حوا در مذهب عرب هاست. در این افسانه آدم، به وسوسه ی حوا، دانه ی گندم را می خورد و با حوا همآغوش می شود. دانه ی گندم با آن شکاف مقعر و ن آن دولبه ی  محدب، سمبول و فرانمود و نشانه آلت تناسلی زنان است و  مانند همه ی گیاهان اسطیری سمبول روح لاروری و برکت است.    خوردن انار نوعی جادوی سرایتی برای انتقال نیروری باروری و برکت از درخت به انسان است.
 
 
هندوانه
 
خوردن هندوانه در شب یلدا نیز مانند خوردن انار، نوعی  جادوی سرایتی است. زیرا هندوانه نیز مانند انار، به خاطر دانه های فراوانی که دارد، مظهر باروری و زایندگی است.
در شب یلدا، مردم به غیر از انار و هندوانه، آجیل نیز می خوردند. می دانیم که آجیل بیشتر از تخمه ی هندوانه درست شده است. و تخمه ی هندوانه نیز مانند خود هندوانه، مظهر باروری و زایندگی است. بنابراین، خوردن آجیل، نیز مانند خوردن هندوانه، نوعی جادوی سرایتی است تا به وسیله ی آن نیروی باروری و زایندگی از تخمه ی هندوانه به آدمی منتقل شود. خوردن آجیل نه تنها در شب یلدا، بلکه در آیین های نوروزی و بسیاری از جشن ها ی دیگر ایرانی نیز دیده می شود و در همه ی آن ها همین کارکرد جادویی را دارد. امروزه، کارکرد جادویی انار و هندوانه و آجیل فراموش شده است و این مراسم به صورت سنت های فولکلوریک در آمده است. گرچه بوته ی هندوانه در اصل بومی قاره ی آفریقاست و از آن جا وارد ایران شده است، اما این بوته همراه با درختچه ی انار که بومی ایران است، نقش مهمی در آیین های باروری و زایندگی فرهنگ  ایران بازی می کند
میوه ی جادویی هندوانه به خاطر تخمه های فراوان و شکل مدورش، مظهر باروری و زایندگی است. 
 
 
کاج کریسمس و سرو یلدا
 
مقارن با شب یلدا، دو جشن دیگر نیز برگزار می شود که به نوعی با آیین درخت پرستی و تقدس درخت و جادوی سرایتی ارتباط دارند. این دو جشن عبارتند از جشن ایلننوت و جشن کریسمس. یهودیان ایران همزمان با شب یلدا، مراسمی به نام جشن "ایلننوت" دارند.که بسیار شبیه به شب یلدا است. نام دیگر این مراسم،"جشن درخت" است که از روی نام این جشن می توان به ریشه ی اصلی آن که نوعی جادوی درختی است پی برد. مسیحیان ایران نیز همزمان با شب یلدا، جشن کریسمس را دارند که در آن درخت کاجی را به خانه می آورند و آن را تزیین می کنند و  به گرد آن جمع می شوند.   این کاج کریسمس  بسیار شبیه به سرو یلدا است که در روزگار قدیم، زردشتیان در شب یلدا آن را تزیین می کردند و در اتاق خود می نهادند۰ در این مراسم، روح باروری و برکت در کاج کریسمس و یا در سرو یلدا، زندگی می کند و مسیحیان و یا زردشتیان با جمع شدن برگرد این درختان سعی می کنند تا از طریق جادوی سرایتی نیروی باروری و زایندگی را از درخت به خود منتقل کنند.
عنصر دیگری که مراسم درخت پرستی عید کریسمس را به مراسم انار خوران شب یلدا پیوند می دهد شاخه های درخت انار است. در بعضی از نقاط ایران، در مراسم کریسمس از شاخه های انار برای تزیین  حلقه ی کریسمس استفاده می کنند. این حلقه  را باﻻی در اتاق آویزان می کنند تا نیروی باروری و زایندگی از انار به خانه ی آنها سرایت کند. خوردن میوه ی انار در شب یلدا وآویزان کردن شاخه های درخت انار در شب کریسمس. هردو، ریشه در آیین های عصر جادو دارند.   
 
 
نتیجه گیری
 
در این مقاله نشان دادیم که آیین یلدا در اصل نه برای  تولد حضرت میترا، بلکه  نوعی جادوی سرایتی برای انتقال نیروی زایندگی از درخت به انسان بوده است. کلمه ی »یلدا« یا تولد، بیشتر با زایمان و زایندگی و باروری سرو کار دارد تا با تولد حضرت میترا. به نظر می رسد که مراسم پدرساﻻرانه ی تولد حضرت میترا بعدها یعنی در عصر مذهب، به این آیین جادویی مادر ساﻻرانه  اضافه شده است. اما هنوز ریشه های  جادویی آن در مراسم خوردن انار و هندوانه به روشنی به چشم می خورد.
 
 
موخره
 
انار که در این مقاله به نقش آن اشاره شده است، خود جزو ی از عناصر خمسه ی باروری در فرهنگ ایران است. در فرهنگ بومیان ایران، پنج چیز، سمبول و مظهر و نماد و نشانه ی باروری برکت است که عبارتند از بز، گندم، گاو، انار، و انگور. بسیاری از آیین های ایرانی بر مبنای این عناصر خمسه بنا شده اند و برای تجزیه و تحلیل فرهنگ ایرانی باید به معانی سمبولیک این عناصر توجه کرد. البته عناصر دیگری مانند سرو و چنار و رودخانه و قنات و چاه نیز سمبول باروری و برکت اند که در مقاله ی دیگری به آن ها خواهیم پرداخت.
 
 
بز و گندم
 
در عصر جادو، بومیان ایران، دو چیز را سمبول و مظهر و نماد و نشانه ی نیروی باروری و برکت می دانستند: اول دام های اهلی مانند بز ماده که در پاییز (آبان) آبستن می شدند و پس از یک دوره ی پنج ماهه ی آبستنی در بهار (فروردین) می زاییدند.  دوم گیاهانی مانند گندم و جو که در پاییز کاشته (آبان) می شدند و در بهار (فروردین) بعد از یک دوره ی پنج ماهه ی زمستانی از زیر زمین جوانه می زدند و سبز می شدند.
نقش بز که بر روی  یک کوزه ی  باستانی مربوط به  هشت هزار سال پیش از میلاد که در حفاری های  "گنج دره" واقع در استان کرمانشاهان، ایران، به دست آمده است، نشان می دهد که بز برای اولین بار در ایران اهلی شده است.  این کوزه ی باستانی در موزه ی اسمیت سونین آمریکا نگهداری می شود.
 
بومیان ایران معتقد بودند که روح باروری و برکت در کالبد بز یا گندم زندگی می کند و پس از دروی گندم یا کشتن بز، از کالبد کهنه به کالبد جدید می رود و در آن جا به زندگی خود ادامه می دهد. عقیده به تناسخ ارواح و رستاخیز مردگان نیز ریشه در این آیین جادویی دارد. در تناسخ ارواح، روح آدمی پس از مرگ در کالبد تازه ای به زندگی خود ادامه می دهد و این چرخه تا ابد ادامه پیدا می کند. گاهی نیز تناسخ ارواح نه بطور مسلسل و زنجیره ای بلکه فقط برای یک بار و آن هم در روز رستاخیز انجام می شود و روح مردگان در کالبد تازه ای دمیده می شود و سپس این روح نامیرا به زندگی جاودانه ی خود در این کالبد تازه تا ابد ادامه می دهد.
بعدها، یعنی در سپیده دم عصر مذهب، روح باروری و برکت از کالبد بز به صورت خدایان و ایزدان به آسمان رفت و سپس به هیات شاهان و موبدان به زمین بازگشت۰ در بعضی از موارد ما، هنوز شاخ های بز را بر روی تاج شاهان و ریش بز را در زیر چانه ی آن ها می توانیم مشاهده کنیم. از آن جا که در نقش های سنگی ایران باستان، لباس و کلاه شاهان و خدایان مانند یک دیگر است می توان حدس زد که ایزدان و خدایان، حداقل در غرب ایران، از روی الگوی بز کوهی ساخته شده اند و در سپیده دم عصر مذهب از زمین به آسمان رفته اند. شاید به همین علت است که در فرهنگ ایران  جایگاه خدایان در کوه است و پیامبران برای سخن گفتن  با ایزدان به کوه می روند. آتشکده های زردشتی نیز بیشتر در دامنه ی کوه ها ساخته شده است. سیمرغ که ایزدبانوی باروری و برکت است در کوه زندگی می کند. ضحاک که نوعی اژدها یا خدای شر است در کوه به بند کشیده شده است. فریدون در کوه در دامان گاو برمایه که نوعی ایزد باروری و برکت است پرورش یافته است.  رستم برای جنگ با دیو سفید که نوعی خدای شر است  به غاری در کوه می رود.  موسی ده فرمان خود را از کوه می آورد. محمد در کوه حرا با جبرییل دیدار می کند.   کیخسرو به کوه می رود و در آن جا به عالم غیب می پیوندد.  در همه این نمونه ها، عنصر کوه با زیستگاه اولیه ی بزکوهی در کوه های زاگرس ارتباط داد.
 
 
گاو
 
در ایران به غیر از بز و گندم، گاو ماده ی شیرده نیز مظهر باروری و برکت است.  به عنوان مثال، در شاهنامه، فریدون بوسیله ی یک گاو ماده به نام گاو برمایه در کوهی اسطوره ای پرورش می یابد. شاهد دیگر بر تقدس گاو در فرهنگ ایران، شستشوی مردگان  زردشتی با نیرنگ است. زردشتی ها، پس از مرگ،  جسد را با پارچه ی سفیدی می پوشانند و سپس آن را با نیرنگ ضدعفونی کرده و با  آب می شویند. نیرنگ شاش گاوی است که به روشی ویژه فراهم شده باشد. گاو را در جای مخصوص نگاه می دارند، علوفه و پوست هندوانه و یونجه به او می خورانند.  شاش چنین گاوی را برای شستشوی مردگان بکار می برند.  غسل میت با شاش گاو نوعی جادوی سرایتی است تا نیروی باروری و برکت از گاو به کالبد مردگان سرایت کند و آن ها را در سفری که در پیش  دارند آماده نماید. استفاده از شاش گاومنحصربه زردشتیان نبوده و مسلمانان نیز از آن استفاده می کرنند، منتهی به جای شاش گاو، شاش شتر به کار می برند. نگاه کنید به کتاب »حلیه اللتقین« تالیف محمد باقر مجلسی در باره ی نفع بول شتر. در میان وحشیان عرب، شتر همان نقش گاو در بین بومیان ایران را دارد.
 
 
درخت انار و انگور
 
در ایران به غیر از بز و گندم و گاو، درختان میوه مخصوصا درخت انار و درخت انگور  مظهر باروری و برکت اند. هردوی این درختان بومی ایرانند. خاستگاه انگور ایران است و از آن جا به کشور های دیگر، مانند چین و هند و اروپا،  رفته است. اسم شراب در زبان چینی "بوو-دو" است که از همان "باده" ی خودمان  آمده است. دیوان شاعران ایرانی سرشار از غزلیاتی در ستایش درخت انگور و شرابخواری است. شرابخواری نوعی جادوی سرایتی است تا از آن راه، نیروی باروری و برکت از انگور به آدمی منتقل شود.
ردپای درخت پرستی در مراسم دخیل بستن به درختان هنوز حفظ شده است. در ایران، امامزاده ها و زیارتگاه ها معموﻻ در کنار درختان کهنسال بناشده اند، درختانی که روزگاری به عنوان مظهر باروری و برکت و زایندگی مورد تقدس و تکریم ایرانیان بوده اند. از این منظر، ستون های شبستان ها و مناره ها ی زیارتگاه ها، سمبل و مظهر و نماد درختان مقدس عصر جادو می باشد.
برای آن که نمونه ای از آیین درخت پرستی در ایران به دست بدهیم، به سرو مقدس "چم"  مراجعه می کنیم. این درخت عظیم الجثه در دهکده ی "چم" از توابع شهر یزد در ایران قرار دارد. زیارتگاه کوچکی که در پایین این درخت مقدس ساخته شده است  نشان می دهد که مردم، مانند اجداد خود در عصر جادو، همچنان  معتقدند که روح باروری و برکت در درختان زندگی می کند و برای گرفتن کمک دست به دامان آن می شوند.  داستان سرو زرتشت نیز به نوبه ی خود  نشان دهنده ی همین تقدس درختان در فرهنگ ایران است. در مقاله ی آینده، راجع به سرو زرتشت و این که چگونه این سرو مقدس به دست ا عر ا ب از بیخ و بن بریده شد سخن خواهیم گفت.
***