بگذار سخن بگویم! - مهرداد درویش پور

نظرات دیگران
  
    از : مهرداد درویش پور

عنوان : پاسخی دیگر
دو نکته درپاسخ به سوتفاهم برخی از دوستان. نخست، همه جنبش چپ به پیوند با طبقه کارگر علاقه مند بودند و به ان هم افتخار هم می کردند. بنابر این عجیب نیست که حتی طرفداران مشی چریکی هم از این قاعده بری نبود. اما الویت های مشی چریکی چیز دیگری بودند. اگر به اطلاعیه مهر ۵۷ مجاهدین م.ل نگاه کنیم، قابل فهم خواهد بود که این اقدام شهرام تا با کدام الویت های سرکوب مخالفان درون سازمان مرتبط بود یا با الویتی که تنها طرفداران مشی سیاسی/ تشکیلاتی به آن باورمند بودند. در مورد مهرنامه هم این نشریه درباره پیکار خواستار مصاحبه نبود، بلکه در مورد امور جامعه شناسی، نظریه گیدنز، مهاجرت، پیوستن جوانان در غرب به داعش و... خواستار گفتگو بودند که پس از پاسخ صریح نه من در پی انتشار ویژه نامه "روشنفکران تروریست" دیگر هرگز پرسش دوباره ای هم نکردند.
۷۴٣۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : Hadi Shahab

عنوان : مهرنامه چه بویی به مشامش خرده که مصرانه دنبال مصاحبه با شما است
آقای درویش پور محترم,

در طرح این ۲ موضوع من هدف مشخصی را دنبال میکردم :
۱. به نظر من " کمپین های کینه توزانه عصر مکارتیسم" همانا کمپین های کینه توزانه علیه مارکسیسم بوده و هست شما در جوابتان آنرا بطور نسبی در حال حاظر میدانید که من آنرار قبول دارم .
آقای درویش پور این حق شماست که با هر کس به گفتگو بنشینید اما باید از خود بپرسید مهرنامه چه بویی به مشامش خرده که مصرانه دنبال مصاحبه با شما است؟

مهرنامه ای که تا به امروز جز دروغ و جعل تاریخ چیز دیگری را انتشار نمیدهد.
آنها اگر چیزی در مورد پیکار و گذشته مجاهدین م.ل. میخواستند بنویسند میتوانستند به آرشیو پیکاردر اینترنت رجوع کنند هدف مصاحبه با شما چیزی نیست جز اینکه چند جمله منتقدانه علیه پیکار یا رفیق تقی شهرام از زبان شما بشنوند و به رشته تحریر بیاورند.

۲. در موضوع دوم شما به نقل ازرفیق سپاسی آشتیانی مینویسی که شهرام میگفت " برای من شاخ شوی، شاخ تو را می شکنم" . به تعبیرمن یعنی برای شکستن شاخ مخالف تقی شهرام آنفرد را بکار در کارخانه میفرستاده.

آقای درویش پور,
آیا شما کار در کارخانه را کار پست برای یک چریک محسوب نیمکردید و هنوزهم در اینمورد مشخص نمیکنید؟

به چه دلیل فرستادن افراد به کار در کارخانه از سوی پیکار و دو جریان دیگرمنشعب بعدا بعنوان کارمهم سیاسی و پرلتری محسوب میشود ؟
چرا رهبری یک سازمان چریکی این حق را ندارد که افراد را برای زدودن خصایل خورده بورژوازیشان به کار در کارخانه بفرستد؟

شما میگوید نیت او از فرستادن مخالفین خود به کار در کارخانه صرفآ شکستن شخصیت آنها بوده؟
اما اگر چنین است پس تقی میبایست افراد مخالف را به عملیات چریکی میفرستاد؟ یا از سازمان اخراج میکرد؟
شما چه میکردید اگر دیگران با نظر شما مخالف بودند؟
طبق اسناد منتشر شده از سوی اندیشه و پیکار یکی از سه بخش سازمان مجاهدین م.ل بخش کارگری بود و کسانی که به کار در کارخانه میرفتند مطعلق به بخش کارگری بودند.

آقای درویش پور, قابل ذکر میدانم که دلیل نابودی تشگیلات سازمان پیکار تنها دستگیری صدها نفر و اعدام بیش از ۵۰۰ نفر از رهبران وهواداران پیکار نبود بلکه
دلیل اصلیش تشتت ایدولوژی چه در هنگام این ضربات و چه سالها بعد از آن بود. طرح تئوری مارکسیسم انقلابی از سوی سهند درون تشگیلات پیکار یکی از عوامل اصلی این تشتت ایدولوژیکی بود. آقایان میخواستند حزب کمونیست درست کنند برای کسب اعتباردر جنبش کمونیستی محتاج این اعتبار بودند که یک بخش از پیکار و کل سازمان کومله در تشگیل حزب کمونیست همراه بوده باشد ...

با احترام
هادی شهاب
۷۴۲٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : آرمان

عنوان : تاریخ پیکار
مهرداد درویش پور می گوید که :
؛اما توجه داشته باشید که مجاهدین م- ل (و نه پیکار) گروهی چریکی بود و نه خط سه ای با مشی سیاسی- تشکیلاتی. هم از این رو رویکرد به کارخانه ها در میان سازمان های چریکی آنقدر مرسوم نبود که در میان خط سه ای ها.؛

درست است که مجاهدین م-ل یک سازمان چریکی بود اما بذر نفی مشی چریکی در آن شروع به رشدکرده بود و مطمنا پروسه نفی یک روزه اتفاق نیفتاد. تازه چریک های فدایی خلق نیز اگر چه به شکل گسترده به فرستادن اعضای خود به کارخانه ها روی نیاورده بودند اما باز شواهد این رویکرد در آنها نیز دیده می شد. تقی شهرام به راستی یک انقلابی مارکسیست بود که مرحله تکامل سازمان مجاهدین م-ل را تشخیص داده بود و بی جهت نیست که بعد از این همه سال هنوز مورد حمله مرتجعین و سوسیال دمکرات های ناجی نظام بورژوا قرار می گیرد!
۷۴۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : ش. ح.

عنوان : یک نکته درباره بحث بین آقای درویش پور و آقای هادی
آقای درویش پور,

نمیخواهم وقت شما را تلف کنم. ولی اگر اجازه بدهید, میخواهم به یک نکته درباره بحث بین شما و آقای هادی اشاره بکنم.
به نظر من, در آن سالها, رفتن به و کار در کارخانه, ۲ دلیل متفاوت داشت. گروههای خط ۳ هدف بردن "آگاهی طبقاتی " به میان طبقه کارگر داشتند. بله, این درست است. ولی این تنها دلیل نبود. دلیل دیگر, کاملا متفاوت بود, و فقط به گروههای خط ۳ محدود نمیشد , بلکه دربین گروههای چریکی هم معمول بود. در بین افراد چپ (که به نظر من شامل بسیاری از مجاهدین مسلمان هم میشد) که اکثرا از خانوادهای طبقه متوسط بودند, آشنایی با زندگی زحمتکشان, و زدودن خصایل بورژوایی و "پرولتریزه" شدن, چیزی بود که فقط محدود به خط ۳ نبود. نمونه های این را شما در انواع و اقسام فرمها میتوانید پیدا بکنید: کارخانه رفتن یک فرم این بود, ولی در شکلهای دیگر شامل لباس کهنه پوشیدن, "خاکی" رفتار کردن, زندگی درمحلهای جنوب شهر, دیزی خوردن در کنار کارگران در "رستوران های" جنوب شهر, و... هم میشد . این طرز فکر و رفتار شامل افراد غیر سازمانی هم میشد,و به نظر من, در فرم بالاتر خود, در سازمان مجاهدین, شکل رفتن و کار در کنار کارگران را به خود میگرفت. این عملکرد, اگرچه در ظاهر با عملکرد خط ۳ شباهت داشت, ولی اساسا دلیل دیگری داشت.
به نظر من, ساده انگاریست که عملکرد تقی شهرام در فرستادن مجاهدین به کارخانه ها را فقط از زاویه "خلاص شدن از دست مخالفین" ارزیابی کنیم صرفا به خاطر اینکه مجاهدین در آن زمان هنوز به مشی چریکی اعتقاد داشتند. برای شهرام, مخالفین او هنوز بقایای گذشته خرده بورژوایی خود را از دست نداده بودند, وهدف از کار در کارخانه, تا حد زیادی مثل تلاش برای مطهر شدن در نزد طبقات زحمتکش بود.

وقت شما را بیشتر نمی گیرم.

با احترام,

ش. ح.
۷۴۲٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : مهرداد درویش پور

عنوان : توضیحی برای جناب هادی
جناب هادی از نکته سنجی دقیق شما سپاسگزارم. با این همه به گمانم در هر دو مورد آدرس بحث اشتباه برداشت شده است. ادعا نکردم عصرکینه توزی علیه مارکسیسم بسر آمده است. از به سر رسیدن عصر مکارتیسم و تبلیغات جنگ سرد سخن گفتم که نوع خاصی از این گونه تبلیغات را در بر داشت که در دوران کنونی کمتر به چشم می خورد. در مورد رفتن گروه های خط سه به کارخانه ها بسیار طبیعی بود. اما توجه داشته باشید که مجاهدین م- ل (و نه پیکار) گروهی چریکی بود و نه خط سه ای با مشی سیاسی- تشکیلاتی. هم از این رو رویکرد به کارخانه ها در میان سازمان های چریکی آنقدر مرسوم نبود که در میان خط سه ای ها. نخستین زمزمه های نقد مشی چریکی در بیانیه اسفند ۵۶ به چشم می خورد و بیانیه مهر ۵۷ است که رسما مشی چریکی را نقد می کند. در حالیکه بسیاری از افرادی را که تقی شهرام به کارخانه ها می فرستاد مربوط به سالیان ۵۴ تا ۵۶ است. همین خود ویژگی مجاهدین م- ل باعث بهت من و پرسشم شده بود که پاسخ روشن آن را یافتم.
۷۴۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : hadi shahab

عنوان : امیدوارم انتقاد من مورد توجه شما قرار بگیرد.
آقای مهرداد درویش پور محترم ,

۱. شما در گفتگوی خود با خانم تماس گیرنده برای مصاحبه میگویید:

"...اما نقادی با دشمنی و کمپین های کینه توزانه عصر مکارتیسم و جنگ سرد که دوران آن نیز به سر آمده است سخت متفاوت است. ..."
آقای مهرداد درویش پور محترم بفرمایید کی دوران کمپین های کینه توزانه علیه مارکسیسم بسر رسید که حافظه این خواننده آن را به خاطر نمیاورد.

۲. در مقاله شما و بسیاری از نوشتجات بر این امر پا فشاری میشود که رفیق تقی شهرام افراد مساله دار را برای پرولتریزه شدن به کار در کارخانه میفرستاده.
نویسنده این کمنت هیچ گونه استدلالی در رد ادعای شما و سایرین ندارد. اما بر این مهم اسرار میورزد که فرستادن افراد برای کار در کارخانه برای پرولتریزه
صرفا جهت تنبیه افراد با خصلتهای خورده بورژوازی نبوده و تنها از طرف جریان م. ل. سازمان مجاهدین خلق نبوده.
آقای مهرداد درویش پور, میتوان گفت تمام جریانات خط سه ( رزمنگان , اتحادیه کمونیستها , سهند , اتحادیه مبارزین خلق و...) بسیاری از اعضا و هوادران
خود را برای کار در کارخانه تشویق میکردند تا آنجایی که من به خاطر دارم کار در کارخانه گزارش زندگی کارگران , ایجاد تشکلهای سنفی و سیاسی
(شورای کارگران , اتحادیه تعاونی ,..) دستاورد کار رفقای کمونیست بود. کار در کارخانه تنها منحصر به اعضا و هوادران نبود . بسیاری از
کادرهای این سازمانها و گروها با وجود داشتن مدرک تحصیلی بالای دیپلم از روی انتخاب به کار در کارخانه برای پیشبرد امر جنبش کمونیستی روی میاوردند.
این که این کار درست یا غلط بود یک موضع دیگر است...
امیدوارم انتقاد من مورد توجه شما قرار بگیرد.


با احترام

هادی شهاب
۷۴۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : فرشید بهزادی

عنوان : جهانی عاری از خشونت
جناب درویش پور
اگرچه شخصا چپ نیستم اما ضد چپ هم نیستم، اما هرچه از اقدامات خشونت آمیز صورت گرفته از سوی بخش م.ل مجاهدین (چه در داخل و چه در خارج از کشور) بیشتر می خوانم، سراپای وجودم را وحشت و نفرت از عاملین آن فرا می گیرد. پرداختن به این ترورهای نفرت انگیز را آگاهی برای نسلی می دانم که نگاه به آینده و جهانی عاری از هرگونه خشونت دارد.
۷۴۲۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : مهرداد درویش پور

عنوان : دوگانگی برخورد به تقی شهرام؟
ش- ح گرامی پاسخ شما به خانم محمودی بسیار دقیق تر و شفاف تر است. خواستم رعایت ادب را کرده باشم و تنها از بهت انگیز بودن آن سخن گفتم. جناب رشه گرامی، نفهمیدم درکجای این نوشته برخورد دوگانه به تقی شهرام شده است. اگر منظورتان اشاره من به برخورد جمع شورای مسئولین مجاهدین م-ل به شهرام در آن دوران است، این برخودر آنان بوده است و نه برخورد من! ". از قضا برای کسانی که سازمان همه چیزشان بود، شاید سخن شما بیشتر مصداق داشته باشد. با این همه خلاصه کردن تقی شهرام به تصفیه های خونین آن دوران برای فهم دینامیسم تحولات کافی نیست. مقاله ای از آقای علی افشاری خواندم که به جنبه های گوناگون تاثیرات شهرام پرداخته که پیشنهاد می کنم آن را بخوانید.
۷۴۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : رشه

عنوان : ناظر
اینجانب با نظر آقا یا خانم ناظر در مورد اهداف نشریه ی مهر نامه توافق دارم. گویی این روز نامه، نامه ی مهر آمیز نادمانی از خیل "غوغاگران"و نه "تمامی ی" نسلی پر شور است به صاحبان زر و زور جهانی تا سوتفاهم ایجاد شده در گذشته بر طرف گردد.
۷۴۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : رشه

عنوان : تراژدی
چرا در این نوشته با تقی شهرام تقریبن دوگانه برخورد می شود.در آغاز حرکت جنایتکارانه ی او ترور خوانده می شود، متن در ادامه اما نسبت به او نرم تر می شود. آن جنایت سایکوپاتیک و نقش ناشریف و پلید تقی شهرام در ضربه زدن به حیثیت چپ، نه در میان طیف های ضد چپ در ایران بلکه در میان بخشهای وسیعی از جوانان بلقوه مترقی ی دوران انقلاب، مشابه نقش پل پوت در ضربه زدن به اندیشه ی مارکسیسم در نزد مردم جهان است.روانشناسی تقی شهرام یکبار برای همیشه، می بایست توسط آنهایی که او را از نزدیک می شناختند، برای هواخواهان امروزی چپ در ایران آشکار شود تا گروهی از ایشان به صرف ضدیت درستشان با حکومت سرگوبگر ایران، از تقی شهرام به صرف مسلمان کشیش قهرمان نسازند. زنده یاد تراب حقشناس با همه ی عزمی که در این مورد داشت، هرگز اما چنین نکرد و سرانجام دردش را با خود به نیستی برد.
۷۴۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : مهرداد درویش پور

عنوان : چرایی دیر هنگامی خاطرات
مرسی از لطف همه دوستان. جناب آتنا محمودی، من به خودی خود مشکلی با پرداخت مهرنامه یا هر مجله دیگری به این و آن ندارم. سخن بر سر مضمون آن است که پاره ای از ایرادات آن را برشمردم. ما هم البته حق داریم در هر سایت و یا نشریه دیگری که خود تشخیص می دهیم جواب دهیم. در ضمن تقلیل بحث من به این که مهرنامه در باره تراب نتوانسته تمام واقعیت ها را بیان کند، بهت انگیز است. درصددم از مسئولین فصلنامه باران اجازه درج گفتگو را بگیرم. به محض کسب اجازه منتشر خواهد شد.
۷۴۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : ش. ح .

عنوان : "حق هر نشریه داخل کشور"!
خانم محمودی,

۱. گفتید "معتقدم این حق هر نشریه داخل کشور است که در خصوص حوادث و رویدادهای تاریخی بنویسد. ".در کجای مقاله درویش پور او "حق" آزادی بیان را, بویژه در ایران, زیر سوال برده است که حالاشما از آن دفاع کنید؟
۲. گفتید "امثال شما نیز می بایستی در پاسخ، یادداشتی ارسال کنید و یا در نشریه دیگر درصدد پاسخگویی برآئید.". مگر این مقاله درویش پور چیزی جز "یاد داشتی در پاسخ" است؟ البته در "نشریه ای دیگر"؟
۳. گفتید "نشریه مهرنامه نتوانسته است تمامی واقعیت ها در مورد تراب را بیان کند، ". چه خوب که مردم ایران امثال مهر نامه را دارند, تا اگر به " تمامی واقعیت ها" دسترسی ندارند, دست کم "بخشی" ازآن را در آنجا بخوانند. بخشی مثل اراجیفی مثل تهمت به قتل ۱۱ نفر!
۴. شما فقط به " حق هر نشریه داخل کشور " اشاره کردید. یعنی هر نشریه که از طرف حکومت اسلامی اجازه انتشار دارد؟ چه خوب که شما حاضرید از " حق " هر نشریه که حکومت اسلامی اجازه انتشار داده است, دفاع کنید.ولی معلوم نیست حق دیگران برای انتشار نشریه پیشکش, حق یک کلمه حرف زدن در آن کشور ندارند, چه شد!

با احترام,

ش. ح .
۷۴۲٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : آتنا محمودی

عنوان : مهرنامه چرا ننویسد..
جناب درویش پور
در اینکه نشریه مهرنامه نتوانسته است تمامی واقعیت ها در مورد تراب را بیان کند، شکی نیست، اما شخصا معتقدم این حق هر نشریه داخل کشور است که در خصوص حوادث و رویدادهای تاریخی بنویسد. اما اینکه این نوشته ها به چه میزان به واقعیت ها نزدیک تر است آنرا دیگران می بایستی داوری کنند. امثال شما نیز می بایستی در پاسخ، یادداشتی ارسال کنید و یا در نشریه دیگر درصدد پاسخگویی برآئید.
اگر لینک گفتگو با نشریه باران را منتشر کنید، سپاسگزار خواهم شد.
۷۴۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : ناظر

هدف این نشریه فراتر از صرفا تخطئه چپ است. صاحبان این ورق پاره دارای سوابق امنیتی هستند که در جنگ قدرت جناحهای مافیای حاکم سعی در دلربایی از قدرت های غربی دارند. جنگ روانی این جماعت در پی جلب حمایت غرب از اینها در کسب قدرت در ایران است.
۷۴۲۲۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : افشاندن هر تیغه ی نور، پاره ساز این شب ظلمانی ست!
هم میهن گرامی، آقای درویش پور، درود بر شما!
با سپاس از شکستن سکوت و برخورد آگاهی-رسانتان به فریبکاری های هدفمند "مهر (به جنایتکاران) نامه"ی حکومت ویرانگر اسلامی.
میتوان این گفته ی شما را که "واکاوی گذشته ... دغدغه ذهنی امروز (شما) نیست" در محدوده ی فردی ارج نهاد. اما خاطرات شما و هر کوشنده سیاسی بخشی از تاریخ میهنمان است. از اینرو شایسته است که هر خاطره و مطلب را که تا کنون بار امانتش را بدوش کشیده اید منتشر کنید. اینکار در جای خود در تدقیق ذهنیت نسلهای پیش و پس از ۵۷ و نیز خنثی کردن فریبکاری های حکومت موثر خواهد بود.
پایدار و پیروز باشید!
۷۴۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۵