امشب دل ام، دل ام همه، دلدارِ من کجاست؟
غزل


اسماعیل خویی


• امشب دل ام، دل ام همه، دلدارِ من کجاست؟
کَمبوده ای م نیست جُز او، یارِ من کجاست؟

در بزمِ باده نوشی، کو همپیاله ام؟
در کارِ عشق ورزی، همکارِ من کجاست؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۵ -  ۷ می ۲۰۱۶


 امشب دل ام، دل ام همه، دلدارِ من کجاست؟
کَمبوده ای م نیست جُز او،یارِ من کجاست؟
در بزمِ باده نوشی، کو همپیاله ام؟
در کارِ عشق ورزی ، همکارِ من کجاست؟
سرریزِ شعر تا کند او،چون گذشته ها،
هم با تلنگری دلِ سرشارِ من، کجاست؟
آن کاو هنوز نیز گرفتارِ اویم و
دانم که اوست نیز گرفتارِ من، کجاست؟
شرمنده تا بیابدم و رامِ خویشتن،
آن آهوی رمیده ز رفتارِ من کجاست؟
بی او، نمی رود دل و دست ام به هیچ کار:
انگیزه ی یگانه ی هر کارِ من کجاست؟
تا باز هم به شعر مگر دل بَرَم از او،
دلمایه ی تمامی ی آثارِ من کجاست؟
گوش ام به زنگ و چشم به راه،آه می کشم:
امشب دل ام،دل ام همه، دلدارِ من کجاست؟

پنجم امرداد۱٣۹٣،
بیدرکجای لندن