راههای تکامل نظریه های حقوق بشر در ادبیات و گذر تاریخ (پاره ی پنجم) - پرفسور اووه برینگ: اقتباس و تالیف: آراز م. فنی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۵ -
۱۲ می ۲۰۱۶
از تاریخ اگر درسی یاد گرفته باشیم، این است که درسی از تاریخ نگرفته ایم (هگل)
ارزشهای حقوقی و انسانی در شرق باستان[1]
”An initial difficulty in the study of culture and civilizations is that we are not the habit of analyzing cultural patterns; we seldom are even aware of them. It is as though we – or the people of any other society- grow up perceiving the world through glasses with distorting lenses. The things, events, and relationships we assume to be “out there” are in fact filtered through this perceptual screen…to view other people’s ways of life in terms of our own culture glasses is called ethnocentrism.”
(The Anthropological concept of culture, p. 69)
نظریه ی اختلافهای فرهنگی، برتری قومی و یا اختلافهای نژادی ریشه های تاریخی دارند و پدیده هائی نیستند که به دوره ی مدرن از تکامل انسانی بر گردند. بنظر می رسد که تقسیم بندی اجتماعی و مرز کشیدن بین خود/ما و دیگران "ما و آن دیگری" قدمتش به تاریخ انسان بر می گردد. این اختلاف در روایتهای مذهبی با ستیز بین قابیل و هابیل که به کشته شده هابیل انجامید شروع شده و بعدها در ادیان و یا نحله های سیاسی گوناگون خود را نشان داده است. این اختلافها و تضادها با رشد تکنیک، موسسات اجتماعی و ساختارهای جدید سیاسی درعملکرد ایدئولوژیهای تاثیر و در شکل گرفتن و تکمیل مذاهب عمل کرده اند. من در اینجا در صدد بررسی اختلافهای نژادی و یا طبقاتی نیستم و در سلسله مقالات دیگری که در همین نشریه چاپ شده، برخی از این سئوالها مورد مداقه قرار گرفته اند.
کاپیتالیسم بعنوان یک پروسه ی اجتماعی، مکتب فکری و شیوه ی زندگی در تمامی اشکال زندگی اجتماعی انسانها نفوذ کرده و امروز بنظر می رسد که زندگی اجتماعی بدون استفاده از مکانیسمهای آن امکان پذیر نیست. ناسیونالیسم، کاپیتالیسم و فاشیسم از جلوه های رادیکال و خشن تئوریک/عملی هستند که از یک طرف بیان کننده ی عدم توزیع عادلانه ی ثروتهای اجتماعی هستند و از طرف دیگر به ریشه های اختلاف در تفکر انسانی بر می گردد. عینکهائی که ما به چشم داریم (ایدئولوژیها، مذاهب، باور مطلق به قومیت، جنسیت محیط زیست و تعلیم و تربیت) رنگ و حتی شکل واقعیتها را تعریف دگرگونه کرده و در رفتار ما خود را نشان می دهند.
تجربه نشان می دهد که هیچ گروهی، ملتی و یا فردی دموکرات زاده نمی شود ولی پاره ای از هویتهای انسانی هستند که با تولد فرد، همراه او زاده می شوند. از آن جمله هستند زبان، قومیت/ملیت و شاید مذهب. در جامعه های متمدن اغلب این هویتها قابل تغییر و یا تبدیل به یکدیگر هستند و یک فرد در آن واحد می تواند با چند هویت کار و زندگی کند. سیستمهای فکری که به آن دیگری ها با تبعیض رفتار می کنند اتنوسنتریست/قومگرا نامیده می شوند. با توضیح این موضوع بسیار مهم در مورد زمینه های برخورد جانبدارانه به واقعیتهای روزانه به بررسی حقوق و ارزشهای انسانی در هند باستان می پردازم.
هندی ها به صلح دوستی و رفتار ملایم مشهور هستند. این تصویر با سیاستهای گاندی و شکل مبارزه ی غیر خشن او در اذهان ما جا افتاده است. فرآیند سازگاری و تعامل با گروههای گوناگون از یک سو موجب پدیدار شدن تنوع شخصیتی هند و از سوی دیگر تکامل یک سنت فرهنگی مرکب را فراهم آورده است. سرزمین هند گروههای گوناگون از قومهای مهاجر از کشورها/مناطق همسایه را پذیرفته و در خود جذب کرده است.
وجود/حضور اقوامی چون آریائیها، مغولها، کوشانها، ساکاها، یونانیها، هونها، عربها، ایرانیها و ترکها در مقاطع مختلف زمانی نشان دهنده گستردگی مهاجرت به هند در طول تاریخ پر فراز و نشیب آن است. بدین ترتیب هندوستان سرزمین نژادها، زبانها، آیینها و فرهنگهای فراوان و گوناگون است. در هند صدها زبان و هزاران گویش و لهجه وجود دارد. علاوه بر دو زبان هندی و انگلیسی که در قانون اساسی این کشور زبان رسمی اعلام شده است، 22 زبان دیگر در یک یا چند ایالت، بعنوان زبان رسمی عمل می کنند. البته جامعه ی هند یک چهره ی دیگر نیز دارد که زیاد خوشآیند نیست. بررسی تاریخ تکامل تمدن هند نشانگر آن است که هند با سیستم کاست که از هزاران سال پیش شکل گرفته و هنوز هم عمل می کند نمی تواند تافته ی جدا بافته ائی از سایر اقوام و ملیتها باشد.
حقوق بشر در هندوستان، یک جمع بست!
برای جمع بست و مطالعه ی تکامل حقوق بشر در هندوستان می توان این بررسی را به پنج کاته گوری تقسیم کرد.:
الف. سیاست عمومی و آئین برهمائی
ب. برخورد آئینهای مذهبی و سیاسی به حقوق زنان
ج. قوانین جنگی
د. تجارت و برخورد به مالکیت
ه. برخورد به بردگان
و. در نهایت مجازات اعدام
الف:
در زیر بطور کوتاه اسامی مهمترین و معتبرترین نوشته های مقدس هندیها که بین تمام فرقه های هند باستان مورد قبول است را ذکر کرده سپس به توضیح کوتاهی از آئینها و آداب و رسوم مردم هند می پردازم. این نوشته ها عبارت است از:
آرنیک، براهمن، ودا، مهابهارات، راماینه، پورانا، اوپانیشاد، تنتراس، پنج راتره و آگم ها. طبیعی است که این نوشته ها در مدت زمان کوتاه تدوین و فراهم نشده بلکه متعلق به ازمنه متوالی است که بخشن نشان دهنده تاریخ تکامل اندیشه در هندوستان است. آموزه های زیادی در این نوشته هاست که بعنوان روش و راه زندگی هندی ها عمل کرده است.[2]
آیین هندو، قدیمیترین و کهن ترین مذهب زنده جهان است و اکنون بالغ بر ۹۰۰ میلیون هندو از آن پیروی میکنند.مذهب هندو، مکتبی متافیزیکی است. پیروان این مذهب بنا به تاویلهائی؛ تنها به دنیا یا آخرت دلخوش نمی کنند چرا که مذهب هندو "هدف بزرگتری" را دنبال میکند و آن دست یابی به حقیقت زندگی است. منظور اصلی آیین هندو این است که هر هندوی واقعی بتواند به حقیقت مطلق که برهمن نام دارد برسد.این حقیقت عبارت است از روحی ابدی که برتر و بالاتر از هرگونه علت و معلول و زمان و مکان است.
بدین ترتیب تمام کارها و اعمال باورمندان به مذهب هندو مثل کارهای تولیدی، فرهنگی، علمی، سنتی، سیاسی و اجتماعی، وسیله ائی هستند برای رسیدن به رستگاری و به همین دلیل یک هندوی کامل، کارهای خود را با نیتی پاک و والا به درست ترین شکل ممکن انجام میدهد. سه آموزه ائی که زرتشتیها با "کفتار نیک، کردار نیک و رفتار نیک" بعنوان مذهب و راه زندگی پاس می دارند قبل از آن در هندوستان متداول بود.
یکی ازآموزه های مهم برهمنی/هندی مسئله تناسخ است .”تناسخ ” یعنی انتقال روح از کالبدی به کالبد دیگری درهمین دنیا و بصورت مادی. براسا س اندیشه ی تناسخ ، روح آدمی یک سلسلسه بازتولید وتجدید حیات متوالی وپی درپی را طی می کند. وپیاپی از عالمی به عالم دیگر درمیآید که درکسوت هرحیات دوره خود را طی کرده سرانجام درزمان مرگ بار دیگر به پیکری دیگر وارد می شود. این روند همچنان ادامه می یابد تا زمانی که روح درمقامی جاودان دربالاترین جایگاه معنوی قرار می گیرد با برهما به اتحاد با او نائل شود ویا آنکه به پستترین موقعیت و طور ابدی سرنگون شود. باور به تناسخ باور به کیفیت تغییر در زندگی و همچنین غیر قابل اعتماد بودن نوع حیات انسانی است.
از آموزه های دیگر برهمنی ، اعتقاد به نقش ویژه ی عمل وکردار درسرنوشت انسانهاست که همراه با اندیشه ی کرمه یا کارما سرنوشت انسان را تعیین می کند. باورمندان معتقدند که هیچ عاملی برعاقبت انسان تاثیر ندارد نه استغفار نه دعا نه شفاعت (یکی از نقاط اختلاف با عرفان اسلامی)، بلکه فقط عمل است که وضعیت بعد از مرگ آدمی را رقم میزند وتعیین می کند که بدن بعدی چه نوع بدنی باید باشد. با این توضیح در رابطه چهارچوب تفکر در هند به توضیح سایر موارد یعنی روابط اقتصادی و سیاسی در دوره ی هند باستان می پردازم.
همانطوریکه می دانید در هند ساختارهای اجتماعی مردم به طبقات گوناگون تقسیم می شوند و پائین ترین این طبقه ها با عنوان نجسها یاد شده است. این ساختار از دو سه هزار سال قبل از میلاد مسیح وجود داشته و در دوره تدوین آئینهای برهمائی در 500 سال پیش از میلاد و بعد از آن نیز استمرار داشت.
در سلسله مراتب اجتماعی مردم هند، اولین موضوعی که جلب توجه می نماید مسئله طبقه اجتماعی کاست می باشد. آیین هندو مردم را به دو طبقه اصلی تقسیم می نماید که عبارتند از آریایی ها و نجس ها ( که همان دراویدی های بومی و ساکنان اصلی هند هستند). کاست واژه ای است پرتغالی به معنی نسل، نژاد و یا طبقه و مراد از آن پیوند ارثی یا منشا خانوادگی افراد است.
سیستم کاست – در سانسکریت وارنا – ساختار اساسی جامعه هند است. نخستین نظام کاست در بین نژاد آریایی هند وجود داشته است. کاست وسیله ای برای لایه بندی جامعه است که ساختار آن با یک سلسله قواعد و مقررات تنظیم می شود که مبنای آن کار و پیشه افراد است . قواعدی که به اعضایش تحمیل می شود و زیر پا نهادن این دستورات و قواعد موجب تنبیه فرد و یا بیرون رانده شدنش از کاست خواهد شد.
علاوه بر تقسیم بندی دو گانه فوق، خود اریاییها نیز به چهار کاست اصلی یا چهار طبقه دیگر تقسیم میشوند که به ترتیب مقام عبارتند از: برهمنها (روحانیون مذهبی)، کشاتریا (جنگآوران)، ویسها (پیشهوران)، شودراها (اسیران و بردگان) و پاریها (نجسها یا دراویدیها)رتبههای این نظام کاست بودند. اما قدری در رابطه با سیاست در هند.
" En kung som straffar dem som inte bör straffas och inte straffar de som bör straffas får ett mycket dåligt rykte och hamnar sedan i helvetet. S. 52"
این توصیه ائی است عمومی خطاب به شاهان و فرنروایان هندی که در آن تاکیدی می شود که مجازات افراد بیگناه، و عدم مجازات افراد با گناه رهبران و پادشاهان را بدنام می کند که نتیجه اش سرنگونی آنها را بدنبال خواهد داشت.
حقوق زنان
زنان مثل هر جای دیگر دنیا بعنوان جنس دوم بحساب می آمدند. اما در نوشته های گوناگون پاساژهائی وجود دارد که از حقوق زنان دفاع می کند. بطور نرمال پدر خانواده می تواند دختر خود را به مردانی که دو و یا سه برابر او سن دارند بفروشد با این شرط که مرد بایست توانائی ایجاد رفاه عمومی برای زن را فراهم کند. در صورتیکه مرد نتواند از پس وظایف خود براید زن می تواند امور زندگی خود را بدست بگیرد. "در آن خانواده ها که زنان خوشبخت نیستند استمرار زندگی نمی تواند دوام داشته باشد، برعکس، آن خانواده هائی که زنان خوشبختی در آن زندگی می کنند شکوفا می شوند. ص. 52"
هیچ مردی حق نزدیکی جنسی و یا روابط سکسی با زنان مجرد بدون رضایت آنها، نمی تواند داشته باشد:
"Ingen man ska ha sexuellt umgänge med någon kvinna utan hennes samtycke"
لازم به یادآوری می دانم که زنان متعلق به کاست پائین با مرگ مردان، همراه مرد زنده بگور می شدند. بدین ترتیب ما نمی توانیم از یک سیستم همه جانبه که ضمانت اجرائی نیز داشت صحبت کنیم. اما توصییه های متفکران، پیغمبران حمایت از انسانها و همه ی جانداران بود اما واقعیت تلخ زندگی و عدم وجود مکانیسمهای کنترل شرایط دیگری بغیر از توصیه ها و آرزو ها را بوجود می آورد.
قوانین جنگی:
در رابطه با قوانین جنگی طبق نوشتهای کاتیلاردر آته شتره و همچنین در فرمانهای "مانوس" تاکید می شود که: اشغال سرزمینهای جدید توسط شاهان/سرداران جنگی مشکل سیاسی و اخلاقی ندارد. استفاده از همه ی سلاحها و ابزار جنگی مجاز نیست. سلاح ها می بایست بصورت آشکار حمل شوند و سیستم ساختاری این سلاحها آنگونه نباید باشد که هدف زدن صدمه ی بیشتری به دشمن باشد. برای مثال استفاده از سم و سلاحهای کشتار عمومی ممنوع است. در تاویل امروزی استفاده از بمبهای خوشه ائی باید ممنوع باشد! در جنگ غیر نظامی ها نباید آسیب ببینند. شاه مجاز نیست به افرادی که خوابند، لخت هستند و یا مسلح نیستند حمله کند و یا دستور حمله دهد. همچنین کسانی که در حال فرار هستند، سلاحشان شکسته و یا زخمی هستند نباید مورد حمله ی نظامیان قرار گیرد!
آزادی تجارت: تجارت در هندوستان آزاد بود و جامعه/حکومت از مالکیت مردم دفاع می کرد.
برده داری:
برده داری در هند همچون مصر، یونان و رم امر متداولی بود. ولی قوانینی وجود داشت که امکان آزادی برای برده ها را میسر می کرد. برای مثال اگر مردی با برده ی خود هماغوشی می کرد و برده بچه ائی را بدنیا می آورد، مادر و بچه میبایست بعنوان انسانهای آزاد بحساب می آمدند. اگر زن برده بدلایلی نمی خواست آزاد زندگی کند و مایل بود پیش برده دار بماند صاحب قبلی زن می باسیت برادر و خواهر زن را آزاد می کرد. برداشت عمومی این است که فرمانها و نوشته های لازم برای برده ها وجود داشت که شرایط اجتماعی را فراهم می کرد که در آن با بندگان با بخشندگی و مروت رفتار می شد!
اعدام:
اعدام در هندوستان امر متداولی بود. آنچه که در نوشته ها و ادبیات مانده از آن زمان می شود فهمید این است که اعدام و قوانین اعدام فرق جدی با کیفر ها و مجازاتهای آشوری ها و فرمانروایان بابل، ایران و مصرنداشت. اما حکم اعدام براحتی صادر نمی شد. دلایل محکمه پسند می بایست ارایه می شد. اما آیا متهم حق دفاع از خود را داشت و دادگاهها علنی بودند و یا وکلائی وجود داشت که از متهم دفاع کند اطلاعات زیادی در دست نیست و آقای برینگ اشاره ائی در نوشته ی خود به این امر نکرده است. مطالعات خود من نیز نتیجه ی مشخصی نداشت.
با کارمزدان بایست عادلانه رفتار کرد و حقوقی متناسب با کار آنها پرداخت کرد. اگر کارفرمائی از کار کارگر خود ناراضی باشد بایدئستمزد روزهائی که کار کرده بپردازد اگرچه از نتیجه ی کار راضی نباشد.
برای بررسی تکامل حقوق در هندوستان اما قوانینی تدوین شده که در زمان جنگ نیروهای متخاصم باهم بر طبق آن عمل می کردند. این قوانین در حماسه مهاباراتا از قبیل رعایت اصول و قوانین اخلاقی و عرفی مردم در حدود ۲۰۰ سال قبل از میلاد توضیح داده شده است.
نوشته های مقدس:
کاتیلیا: 300 سال پیش از میلاد مسیح
یکی از افراد و سیاستمداران مهم که روی روابط اقتصادی و سیاسی کار کرده فردی است بنام کاتیلیا و نوشته او با نام ارتهشاستره مشهور است. ارتهشاستره پیرامون این بحث میکند که چگونه یک اقتصاد منسجم و کارآمد را میتوان تحت یک حکومت خودکامه مدیریت کرد. این متن همچنین به بحث در مورد اخلاق در اقتصاد پرداخته و تعهدات و وظایف شاه را به بحث میگذارد. گسترهٔ موضوعات این متن اما بسیار وسیعتر از حکومتداری و سیاستمداری است و چارچوبی برای کلیهٔ امور قانونی و دیوانسالاری در ادارهٔ یک کشور را نشان میدهد. در این متن همچنین جزئیات مفصلی از جنبههای فرهنگی و موضوعاتی چون کانیشناسی، معدنکاری و فلزات، کشاورزی، دامداری، پزشکی، و بهرهگیری از جانوران غیراهلی دیده میشود.
ارتهشاستره همچنین به جستارهایی مرتبط با رفاه همگانی (نظیر شیوهٔ تقسیم داراییها در زمان وقوع قحطی) میپردازد و اخلاقیات مورد لزوم برای نگه داشتن انسجام جامعه را بازمینماید. این قوانین مانند دیگر قوانین طبیعی عام وثابت هستند وهیچگونه قضاوت وداوری در آن وجود نخواهد داشت زیرا وضعیت هرشخص نتیجه قهری ومعلول علل ونتایج مقدماتی هست که رابطه بین آنها درعالم وجود جاویدان وثابت است.
باید تاکید کرد که در ادوار مختلف تاریخی و در جوامع مختلف جرم تعاریف مختلف داشته است. «در اروپا پیش از صنعتی شدن بزرگترین جرائم ماهیت مذهبی داشتند یا جرائمی بودند که علیه اموال و دارایی فرمانروا یا اشراف صورت میگرفت. بدعت در دین و تجاوز به مقدسات (سرقت اموال کلیسا یا خسارت به آن) برای زمانی طولانی در بسیاری از نقاط اروپا کیفر مرگ داشت. شکار یا ماهیگیری یا بریدن درختان و... از زمین شاه یا اشراف توسط مردم عادی از گناهان بزرگ بود.» (گیدنز، جامعه شناسی، ص134، ترجمه صبوری). با این توضیحات کوتاه و مختصر از روابط انسانی و حقوق مردم در هندوستان به این بخش خامته داده و در فصل بعدی به بررسی چین باستان و آئین کنفوسیوس می پردازیم!
[1] در تدوین این نوشته بغیر از کتاب منبع از ویکی پدیا، تاریخ تمدن ویل دورانت و تاریخ تمدن آرنولد توین بی استفاده کرده ام .
1. مهمترین و معتبرترین نوشته های مقدس هندوان که بین تمام فرق هندو مورد قبول است, عبارت است از: -کتب ودا
2. (Veda) – براهمن (Brahmana) – آرنیک (Aranyaka) -اوپانیشاد(Upanishad) – پوران(Purana) – راماینه (Ramayana) -مهابهارت( هند بزرگ) (Mahabharat) -آگم ها (Agamas) -پنج راتره (pancara tras) -تنتره(Tantras)
3. این نوشته ها در یک زمان فراهم نیامده و متعلق به ازمنه متوالی است
|