بردگان ابدی
دکتر اسعد رشیدی
•
رها شدهاند
روح گُمشدهی ابرها
میبارند برپلکهای خوابآلودهی جنگل
آرامش بامدادی را برمیآشوبند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۵ -
۱۵ می ۲۰۱۶
رها شدهاند
روح گُمشدهی ابرها
میبارند برپلکهای خوابآلودهی جنگل
آرامش بامدادی را برمیآشوبند.
پا در رکاب دوچرخهی تنهائیام
از کنار باغی فروشده در مه میگُذرم
خِش خِش برگها و
آوای بخاک افتادنشان را شنیدهام
چهرهی گُلگونشان را میبینم
چون شعلههای لرزان شمعی
که برابر شمایل قدیسان
فرومیکاهند.
همه جا، همه جا
کوبش سنگین گامهایی را میشنوم
با جرینگ جرینگ زنجیرهاشان
در هیاهوی پُرآمدو شد ایستگاهها
بر لبهای برآماسیدهی خیابانی
که نُتهای سرگردانی برآن میلغزند
کنار گندمزارانی
که باد به رقصاشان واداشته است.
دوچرخ ی تنهائیام را
به نردههای بلند باران تکیه دادهام
خواب سپیدارها را میبینم
و نغمههای زلالشان را میشنوم
در جنگلی که غرق تاریکی است.
همه جا، همه جا
کوبش سنگین گامهایتان را میشنوم
واژگان در بند
بردگان ابدی...
زمستان ٢٠١٦
|