جنبش معلمان در بن بست یا تلاش برای رهیابی به اهداف؟


• کانون صنفی معلمان نیاز دارد گامی بزرگ بردارد تا بتواند به دور از خودسانسوری، تشکل‌های معلمان را در راستای مطالبات معیشتی و آزادی همکاران زندانی تقویت کند و خود را از جریاناتِ مدافعِ جناحی از حاکمیت دور نماید. در غیر این‌صورت مشکلات به جای خود باقی خواهد ماند و در بر همان پاشنه فرسوده همیشگی خواهد چرخید. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۵ -  ۱۶ می ۲۰۱۶


 
بی‌گمان یکی از چالش برانگیزترین بخش‌های مزدبگیر جوامع، در شرایط بحرانی کنونی، معلمان هستند. به هر سو که سر می‌چرخانیم، در فرانسه، آلمان، آمریکا، ترکیه، مصر و یونان، در کنار کارگران، دانشجویان و لشکر بیکاران، بی‌درنگ حضور پر رنگ و پر طنین اعتراضات معلمان توجه برانگیزاست. چرا؟
معلمان ازیک سو با دولت‌هایی مواجه‌ند که موظف به تأمین رفاه، بهداشت و دستمزد مناسب کارمندان خود هستند و از سوی دیگر بنا به شرایط کاریشان با انبوهی از دانش‌آموزان برخورد مستقیم دارند که به ناچار اندیشه‌شان درگیر شرایط حال و آینده آنان خواهد شد. این پیوستگی دو سویه (هم تأمین معاش شخصی وهم دغدغه زندگی دانش‌آموزانی که مدام در تعامل عاطفی با اوهستند) باعث می‌شود که درمواجه با فشارهای اقتصادی و نا به سامانی‌های اجتماعی بی‌درنگ پرچم عدالت‌خواهی را برپا کند.
حاکمیت به عنوان کارگزار بخش خصوصی، هر آینه با وضع قوانین و تصویب بودجه‌های به شدت ناعادلانه، خوش رقصی خود را به کارفرمایان سود جو اعلام می‌کند. در ایران، معلمان با این معضلات کاملا مأنوسند. پایین نگاه داشتن سطح دستمزدها و گسترش فاجعه‌بار خصوصی‌سازی آموزش وپرورش، در اقتصاد همسو با سرمایه‌داری جهانی، بدون تردید باید از سوی ساختار قدرت تضمین و اجرا گردد.
با درک این شرایط، معلمین چه اهدافی را می‌توانند تبیین کنند و مهمتر آن که با چه ابزارهایی توان تحقق حداقل‌ها را خواهند داشت؟
از نیمه دوم سال ۹۳ تا کنون جنبش معلمان، خیزش دیگری را تجربه می‌کند؛ از اوج‌گیری اعتراضات تا سرکوب و رکود.
در این سال تجمعات اعتراضی با برنامه‌ریزی هشیارانه و با وجود «مهر سکوت» بر لب، حاکمیت را چنان خشمگین کرد که تک تک سران کانون صنفی معلمان را که نقش مهمی در تشکل‌یابی صنفی معلمان داشتند، به بند کشید.
یکی از شگردهای نظام جمهوری اسلامی این است که برای تن ندادن به خواسته‌های کارگران، معلمان، پرستاران و سایر زحمتکشان به سرکوب روی می‌آورد و مانع تداوم هرگونه حرکت اعتراضی می‌شود تا نه تنها حافظ منافع خود باشد بلکه ناامیدی و یأس را بین اقشار گوناگون دامن بزند.
متاسفانه آنچه که در حال حاضر در کانون صنفی معلمان غالب شده، خط مشی طرفداران اصلاحات است که به اشکال مختلف سعی دارند با فعالیت‌های به اصطلاح مدنی اما لبریز از تضرع، در برابر حاکمیت، کار خود را پیش ببرند.
هواداران این طیف فعالیت خود را برای حمایت از اعتصاب کنندگان غذا به مسائل زیر معطوف کرده اند:
- روزه گرفتن برای توجه به اعتصاب غذای بهشتی و عبدی و نه دیگر اعتصابیون!!!
- تلفن و پیامک به نماینده های مجلس.
- نامه به رهبر
- التماس به بهشتی برای نوشیدن آب و نه محکوم کردن عاملان و بازجوهای وی.
بدین ترتیب مبارزه خود را برای آزادی معلمان دربند به این حد تقلیل داده‌اند. طبعاً این خط اصلاح طلب، تفرقه عمیقی را بین صفوف معلمین آگاه ایجاد کرده است.
در شرایطی که حاکمیت به جد در امر خصوصی‌سازی آموزش می‌کوشد تا بار وظایفش را بر دوش مردم بیندازد، در شرایطی که بودجه تخصیصی دولت برای آموزش و پرورش با صدهاهزار پرسنل و دانش آموز٢٨هزارو٦٩٠ میلیارد تومان است، بودجه صداوسیما ١٣٠٠میلیارد تومان، بودجه مجلس ٤٣٣ میلیارد تومان، نشر آثار امام ٥٩/٥ میلیارد تومان، مجمع تشخیص مصلحت نظام ٦٧/٨ میلیارد تومان و... است، در شرایطی که حاکمان سرگرم برجام و چانه‌زنی با آمریکا هستند و کوچک‌ترین توجهی به وضع معیشتی زحمتکشان ندارند و در شرایطی که زندانیان سیاسی - و نه صنفی - در اعتصاب غذا و در بدترین وضعیت ممکن بسر می‌برند و... آیا راهکار روزه یا نامه‌پراکنی است؟!
آیا توهم آن دسته از معلمان نسبت به این حاکمیت ۳۷ ساله فرونریخته است؟ و آیا پس از گذشت سه سال از بازی‌ها و شگردهای روحانی در بی خبری محض هستند؟!
آیا از رهبری که در خرداد ۸۸ فرمان خشونت علیه معترضان به نتایج انتخابات را صادر کرد، می‌توان انتظار تغییر ماهیت داشت؟! جالب توجه پاسخ‌هایی است که دفتر رهبری در مورد محمود بهشتی به این بخش از معلمان داده است: «اصلا چنین زندانی‌ای نداریم»! و پاسخ‌های دیگری از این دست تا معلمان را دست به سر کنند.
رسیدن معلمان به بالای خط فقر، داشتن مسکن و بیمه درمانی کارآمد، در کنار بازسازی ویرانه‌ای به نام ساختار آموزش و پرورش و تدوین کتاب‌های آموزشی، فارغ از تبعیضات جنسیتی و دینی و... مطالبات حداقلی بوده وخواهد بود.
اما صرفاً با روشن شدن خواسته‌ها، تکلیف جنبش تمام نخواهد شد، این آغاز حرکتی است که پایانش می‌تواند دو سویه باشد: بن بست یا پیروزی!
ما معتقدیم بی‌نتیجه ماندن مبارزات و تداوم بازداشت‌ها، ناشی از چشم به سراب دوختن بخشی از معلمین و سر در لاک خود بردن بخشی دیگر است.
ما معتقدیم بدون انسجام و تشکل مستقل، بدون اتکا به توان و پتانسیل واقعاً موجود، بدون آگاهی از کمینگاه‌ها و بیراهه‌ها و بدون درس آموزی از تجارب جهانی و همچنین بدون بررسی دقیق فراز و فرود جنبش معلمان در چند سال اخیر، دور باطل و نهایتاً بن بست و دلسردی نصیب‌مان خواهد شد.
بنابراین:
الف - تا زمانی که جنبش به یک یا چند فرد وابسته و از او انتظار معجزه داشته باشد، کار به سرانجام دلخواه نخواهد رسید. کیش شخصیت، باعث افت هر حرکت اجتماعی و در تناقض با مفهوم اجتماعی بودن آن است.
ب- نگاه اصلاح‌گرایانه به سیستمی که باید سود هنگفت اقلیتی را پاس بدارد و مصالح و منافع اکثریت را پایمال کند، مدت‌ها پیش جواز مردودی گرفته است.
ج- جنبش معلمان، ابزار قدرتمندی به نام اعتصاب گسترده و به تعطیلی کشاندن کلاس‌های درس را به ویژه در خرداد ماه در چنته دارد. چه زمانی قرار است آن را به کار گیرد؟ این توجیه که معلمان می‌ترسند و همکاری نمی‌کنند از کدام توبره فریبکارانه بیرون آمده است؟ البته برای هر حرکت اجتماعی در سطح وسیع، پیش زمینه‌هایی لازم است و حتما در کم و کیف اجرای آن، عموم معلمان باید مشارکت داشته باشند و این به زمان و جدل فکری صمیمانه نیاز دارد و هیچ مرجعی بهتر از خود معلمان نمی‌تواند پاسخ شایسته را برای آن پیدا کند.
د - ما مطمئنیم حاکمیت زمانی مجبور به عقب‌نشینی خواهد شد که در مقابل خود نیرویی منسجم و قدرتمند را ببیند. «تجمع سکوت» در ساعاتی که کلاس‌های درس تعطیل است، تاریخ مصرفش گذشته و به راحتی و در «سکوت» سرکوب می‌شود. (البته این به معنای عدم استفاده از این نوع تاکتیک‌ها در مواقع ضروری نیست).
ه - معلمان دیر یا زود به صف همکاران بازنشسته خود خواهند پیوست، پس بدون تردید حمایت از مطالبات یک دیگر که عموماً مشترک می‌باشند، توان جنبش را بیشتر وغنی‌تر خواهد نمود.
ما معتقدیم کانون صنفی معلمان نیاز دارد گامی بزرگ بردارد تا بتواند به دور از خودسانسوری، تشکل‌های معلمان را در راستای مطالبات معیشتی و آزادی همکاران زندانی تقویت کند و خود را از جریاناتِ مدافعِ جناحی از حاکمیت دور نماید. در غیر این‌صورت مشکلات به جای خود باقی خواهد ماند و در بر همان پاشنه فرسوده همیشگی خواهد چرخید. سکون و درجا زدن نه تنها به تخریب تشکل منجر می‌شود بلکه به ریزش معلمین آگاه از کانون نیز می‌انجامد.
ما با حضور فعال در میان معلمینی که از مسائل جاری فاصله می‌گیرند و با آگاهی رسانی بین آنها، با حضور در خیابان و انظار عمومی، که نقطه ضعف حاکمیتی است که از اتحاد ما بر خود می‌لرزد و با طرح خواسته‌های خود در کف خیابان - هر چند با دادن هزینه - است که می‌توانیم به پیروزی دست یابیم.
                                                                                                            تریبونی برای زنان چپ
                                                                                                             ٢٥ اردیبهشت ١٣٩٥