سروش سلمان رشدی! -محمد شوری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣ خرداد ۱٣۹۵ -  ۲٣ می ۲۰۱۶


گفت وگوی کفر ودین آخر به یک جا می کشد
خواب یک خواب است وباشد مختلف تعبیرها
آیاتئوری«عبدالکریم سروش»(فیلسوف ونظریه پردازاسلامی)در«رویا»دانستن قرآن-که برای فهمش احتیاج به«خوابگزار»هست-منتهاالیه اش«آیات شیطانی»ست؟!
درتاریخ افسانه ای هست بنام افسانه غرانیق؛«غرانیق در ادبیات اسلامی اشاره به ماجرایی داردکه براساس برخی منابع مانندتاریخ طبری،پیامبر اسلام دردوران زندگی درمکه درحال خواندن سوره نجم بودکه شیطان دو آیه کوتاه دردهان وی قرار دادوسپس توسط جبرئیل ازوحی نبودن این آیات و شیطانی بودن آن مطلع شد».
«عبدالکریم سروش»درمباحثه با«عبدالعلی بازرگان»دربرنامه ی«پرگار»تلویزیون«بی. بی.سی»پیرامون منشاءوچگونگی«وحی»ونزول«قرآن»،عقیده ی خودمبنی بر«رویا» بودن(همان خوابی که همگان می بینند)،راتشریح وبرای آن اقامه برهان کرد.
وی تاکیدکرد:«با این علومی که فعلا درحوزه خوانده می‌شود،هیچکدام این ها کافی نیست.مابایدبه تاریخ برگردیم وبه آنتروپولوژی وآن اوضاعی که در زمان پیامبر بود.یعنی انسان شناس ومردم شناس بعلاوه اینکه علوم دینی راهم بدانند.باید تاریخ و مردم شناسی وروانکاوی افزوده شود.این ها خواب گذاران آینده را تشکیل می‌دهند».
اوپیشتردرنظریه«قبض وبسط»گفته است:
«مراد اصلی قبض وبسط تئوریک شریعت به حلّ نزاع فقه سنّتی و پویاست،نه مدرنیزه کردن دین،‌نه تأویل یا تکمیل شریعت ونه نسبی کردن یاانکار حقیقت،بلکه تبیین این معناست که چگونه دین فهمیده می‌شود...»واکنون درتعمیم آن،تئوری«رویا بودن قرآن».وقرآن راچون آینه ای شکسته دانست که هرتکّه اش دردست کسی ست؛ولذاهیچ برداشتی راحقیقت مطلق(همان باصطلاح وی منزل)نمی داند ودرقبض وبسط فهم انسانی ازدین وقرآن استنتاج های مختلف هست که حقیقت مطلق نیست.؛وتمثیلش هم همان شعر«مولانا»در مورد«فیل»است:
پیل اندر خانهٔ تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همی‌شد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاریکیش کف می‌بسود
الخ...مثنوی (دفتر سوم).
چون محمد(پیامبراسلام)قبل از نبوت وبیان رسالت،به«امین»بودن معروف بودوتاریخ نیزبه تواترآنرانقل کرده است!حرف هایش،حرف خداتلقی می شودواینگونه بودکه دین اسلام سراسرعربستان وسپس فراترازاین حوزه جغرافیایی رادرمی نوردد.
عبدالکریم سروش دراین مباحثه،وقتی که مجری می پرسد:
«شما معتقدیدبرای خواب گذاری باید سراغ عالمان علوم دیگر هم بروید مثل علوم انسانی از جمله انسان شناسان و مردم شناسان.رویا پنداشتن قرآن یک پیامدهایی داردکه اتفاقا عالمان درموردخودرویاصحبت کردند.آنهاکه درموردرویاهای انسان ومغز انسان مطالعه کردندمی‌گویند«رویا»آن چیزی است که وقت روایت کردن می‌سازیم اماتاقبل ازآن سیگنال هایی است که ازیک بخش مغزبه بخش دیگری می‌رودواینها پراکنده هستندونظمی درآن نیست.معنیش این است که وقتی«رویا»گفته می‌شود تازه نظم حاصل می‌شود.عملاپیامداین اعتقادبه«رویا»بودن قرآن معنیش این است که قرآن راپیامبرراازمجموعه‌ای ازنشانه‌هایی که به مغزش حادث شده وخودپیامبربه اینهانظم داده ساخته شده است».
درپاسخ می گوید:«بله من همین عقیده رادارم.پیامبر درواقع مولف قرآن است...
مجری حرف وی راقطع کرده و می گوید:
«آنهایی که این نظررامی‌دهندمی‌گویندآنچه که ما«رویا»می‌پنداریم قبل ازآن یک مجموعه‌ی کاملابی نظم وحتی بعضابی معناراهم به کارمی‌برند.این تحقیقات ازدهه هفتادمیلادی شروع شده.می‌گویندمجموعه ای ازنشانه هاوتصاویربی معنی و بسیار پراکنده به مغزمامی‌آیدووقتی نظم پیدامی‌کندکه ماشروع به روایت کردن این«رویا» می‌کنیم.درواقع روایت کردن اینها،ساختن اینهااست.»
سروش درپاسخ می گوید:
«ببینیدمن به آن مطلب واقف هستم ولی توجه بفرماییدمحصول مهم است.چون این اموربی نظم نزدهمه هست.ولی وقتی محصول کارخانه را می‌بینیددرنزدبعضی ها به صورت مثلااشعار فوق‌العاده در می‌آیدودرنزدبرخی هم سخنان یاوه ای درمی‌آید.لذا اینکه پیش ازاین چه بوده،آنقدر مهم نیست که بعدازاین به چه صورت درمی‌آید.اصلا مااینجاپیش وپس نداریم.وحی رادرواقع پیامبرتولید می‌کند.وحی درواقع تالیف پیامبر است.درواقع خداوندیک شخصیتی آفریده است همین وبس. بقیه رابه او واگذار کرده. این شخص باظرفیتها وتوانایی هایی که داردبه قول شمابه آن سیگنال های بی نظم، نظمی می‌بخشدکه وقتی ما آنهارانظر می‌کنیم می‌بینیم چقدرپرمغزو معناست،عین حافظ و دیگران...».
بااین نظریه که هرکس که ازاین متدودانش بهره داشته باشد،می تواندباتجزیه وتحلیل وآنالیزقرآن،آنراتعبیرکندولذابه تعبیرخواب هایی متفاوت هم برسد،بی شک خواب علمای دین وکسانی که دراین«حوزه»سال هاتدریس کرده اندراآشفته خواهدکرد. چون دیگرتعبیر(یاهمان تفسیر)قرآن -که ازآن احکام وفتاوی هم استنتاج می شود-اختصاص به یک مسلمان ومجتهدجامع الشرایط ندارد!
وایضاچون برخی خواب ها طبق تعبیرکنندگان«باطل»است،ممکن است برخی آیات نیزبه همین سبیل وصراط وتفسیر وتعبیرخواب،خواب«صادق»توصیف نشود.وتاریخ مصرفی ندشته باشد!؟
درافسانه«غرانیق»هست که:«وقتی پیغمبر دید خویشاوندانش ازاوروی گردانده، دوری می کنند،آرزوکردکه خداآیه ای بفرستد،شایدبه وسیله آن به خویشاوندانش نزدیک شود.وبامحبتی که به فامیلش می ورزید،دوست داشت این خشونت و دشمنی به نرمی و آشتی مبدل شود.نتیجه این آرزووتلقین به نفس،این شدکه: وقتی سوره«نجم»براونازل گشت وآنرادرمجمع قریش خواند،همین که به آیه أفرأیتُمُ اللاّتَ وَالعُزّی رسید،شیطان ازخیال درونی که پیغمبردرباره نزدیکی به قومش داشت، سوء استفاده کردو به زبان او گذاشت که در ستایش بتهابگوید:(تِلکَ الغَرانِیقُ العُلی وَاِنَّ شَفاعَتَهُنَّ تُرتَضی).قریش که این گفته را شنیدند،ازستایش خدایان خود خرسند گشتندوپذیرفتند.مسلمان هاهم بی اینکه پیغمبرخودرابه لغزش یا خطا یا گمان بیهوده ای متهم کنند،اورا تصدیق کردند.همین که پیغمبر به سجده رسیدوسوره راپایان داد، مسلمانها برای اظهار پیروی و تصدیق پیغمبر خود،به سجده رفتند و از مشرکان قریش هم هرکس درمسجدحاضر بود سجده کرد. چه،به گوش خود ستایش بتهاراازپیغمبر شنیده بود.خبر سازش قریش با پیغمبر، به حبشه رسید و مهاجران شنیدند که قریش مسلمان شده اند. این بود که دسته ای از آنها برگشتند و دسته ای باقی ماندند. از آن سو،جبرئیل برپیغمبرنازل شدوگفت:«چه کردی؟!آنچه خواندی من نیاوردم!سخنی گفتی که خدانگفته بود!»پیغمبرسخت اندوهگین شدوازخدابیمناک گردید.خداکه بسیارباوی مهربان بود برای اینکه خاطراو را آسوده سازد.آیاتی بر وی فرستادوبه او فهماندکه پیامبران پیش ازاونیزباشیطان همین کشمکش راداشته اند!وشیطان در گفته های آنها مداخله و تصرف میکرده!ولی خداگفته شیطان راباطل وگفته های خود رااستوارمی ساخته است!آیاتی هم که این تسلیت رادربرداشت،نازل شد:وما أرسلنا مِن قبلک مِن رسول وَلانبیّ اِلاّاذاتَمَنّی ألقی الشیطانُ فیأُمْنیَّتِهِ فیَنْسَخ الله ما یُلقیالشیطانُ ثُمَّ یُحْکِم اللهُ آیاتِهِ والله علیمٌ حکیمٌ.خدا با این تسلّی،گرفتگی خاطر پیغمبرش رابرطرف ساخت وترس وی رازایل کرد!و آنچه را که شیطان در ستایش بتها گفته بود(تِلکَ الغرانیقُ العُلی وَاِنَّ شفاعتهُنَّ تُرتَضی)با آیات ألَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الأُنثی، تلک اِذاً قِسمهٌ ضِیزی اِنْ هِیَ الاّ أسماءٌ سمَّیتُمُوها أنْتم وآباوُکُم ... لِمَن یشاءُ ویَرْضی(۲) باطل کرد».
آیاقبض وبسط تئوری رویا(خواب)دیدن پیامبر(که همان قرآنی ست که مادراختیارداریم)باتعبیرهای خوابگزاران-که لزوماحتمانبایدمسلمان باشند-منتهی به استنتاج هایی مثل برداشت سلمان رشدی درداستان«آیات شیطانی»شده وبه این طریق برخی آیات قرآن خواب«صادق»وبرخی«باطل»تعبیرواینگونه قرآن درصیروریت «زمان» متحول خواهدشد؟!!

محمد شوری - نویسنده و روزنامه نگار