از : محمود رفعت
عنوان : برای اقای ف.تابان
لطف دارید جناب..تند رفته ایم؟
و این عقیده شماست اقای محترم؟
این هم از شگردهای مطبوعاتی ست که نوشته مرا و سپس ،خودتان را درج کنید بفاصله چند ساعتی....خیر اقای محترم من تند نرفته ام.ما مردمانی هستیم پر از سنگ ریزه های خونین قرنها،چنان جوهر اندیشه ها یمان را ۱۴ قرن زهراگین ساخته است که در قرن ۲۰۰۰ کمونیست ها پشت خمینی ..تا به امروز که ۴۰ سال میگذرد سایه گرفته اند!!
و در جنایات حکومتی که تمام وجودش نیرنگ و فریب است ریاء،شریکند ،انهم به یه عنوان تعمیق انقلاب!
شما و همفکران شما در این نزدیک به ۴۰ سال در تداوم و تثبیت حکومت عمامه بسران شریک اید .
۳۷ سال ظلم و ستم،۳۷ سال تخریب ،۳۷ سال اوارگی و از دست دادن ابرو و حیثیت ایرانی، ۳۷ سال فشار ،کشتار و اعدام ،اعتیاد و فحشاء و ۳۷ سال بی سرو سامانی در کشور و تباهی کشور و زندگی ملت..و شما و تمام ان گروهی که در این سالها از چنین فرمانروایانی،پشتیبانی و حمایت کرده اید...در تمامی این روند تاریخی شریکید ..
ایندگان تاریخ این سالها را خواهند خواند و قضاوت با انان است..
همانطوریکه امروز قضاوت اعمال حزب توده ایران در زمان دکتر مصدق،با نسل دیروز و امروز بود و هست.
نوشته حقیر بنده انطور که شما ارزیابی کردید" جهانی نیست ،تصور نمیکنم..یک جواب کوتاه..همین جواب امروزتان..کافی بود..شما عمل زشتی مرتکب شدید اقای تابان..این یک عذرخواهی غیر مستقیم است..شاید..نمیدانم..اما عمل شما عمل درست و مطابق با اصول اخلاقی نبود و نیست.
در هر صورت ..جواب دادن به سوال من از "مسولیت" مطبوعاتی شماست.
اقای محترم امروز جهان نه قانونی دارد و نه نظمی..هر کسی هر چه دلش بخواهد میگوید و عمل میکند..مادر بنده هم میتواند سر از قبر در اورد و در هر یک از کشورهای اروپائی یک ""اخبار روز " باز کند و بنویسد..
کارنامه هر نیروی سیاسی..ذات و جوهر اعمالش را باز گو و تشریح میکند
این جنگل اقا ..به جان تشنه بسیاری از مردمان این عالم قوت و غذا رسانده است !!
اقای محترم ، کارزار امروز جهان ،سیاست های اقتصادی جهان سرمایه داری ست که تمامی این عالم ..شاید بهتر باشد بگوئیم ،این قصابخانه را تعین کرده و رقم میزند..حرف اخر با قدرت سرمایه است:بانک جهانی.
احوال و اوضاع یک کشور را هرگز نمیتوان بدون دخالت و وابستگی سیاست های جهانی ،ارزیابی نمود...اگر شما نوشته بنده را ان چنان ارزیابی کرده اید..که بحثی ست جهانی..پس میبایست بتوانید در ان بحث شرکت کنید،بدین معناست تغیر قدرت در ایران و تبدیل نظام شاهی به یک نظام عقب افتاده مذهبی را باید با سیاست های جهانی اقتصاد ارزیابی نمود...
بگذریم اقا...مردمانی هستیم فقیر و تهی..ذلیل و عقب افتاده که ۴۰ سال است هم رنگ کشورهای عقب افتاده اسلامی خاورمیانه در امده ایم..راه بازگشتی هم نداریم..اگر شما بیدار هستید و مطلع اید از این که چه در جهان امروز ..میگذرد..باید با من هم صدا باشید اقای محترم..ایران و ایرانی تباه شد..تمام!
ما از هم فرسنگها دوریم..گرچه در کنار همم که باشیم..مردمانی هستیم پراکنده و نااشنا با هم و از هم!
کینه ورزی نسبت به هموطن در خون ما ایرانیان است.
کمونیست خطاب کرده اید خود را!
خیر اقا..محمد امین رسول زاده ها..منشی زاده ها و ارانی ها..اخوندزاده ها..و صدها دیگر ،انان کمونیست های حقیقی بوده اند اقا..و نه شما..ببخشید که بی پرده سخن میگویم..ببخشید.
از همان زمانی که لنین در بستر بیماری بود و بدون تعین تکلیف گروه رهبری و برنامه ئی برای حزب تازه متولد شده..تمام ان ثرمایه را به دست دیوانه ئی چون استالین رها کردو رفت...کمونیسم..ببخشید سوسیالیسم دچار گرد باد کجی ها شد تا به امروز..جهان اگر منفجر نشود..به سوسیالیسم حقیقی خواهد رسید..نه این که شما اید..ببخشید..ان مکتب نمیتواند در پشت اخوندهای مرتجع و عقب افتاده ۱۴ قرن گذشته به صف شود..نه ..نه هرگز اقا..شما نمیدانید کمونیست چیست اقای تابان..میتوانید مرا دشنام دهید..مرده و زنده مرا بگوئید..هر چه دل تنگت خواهد بگو...ما با کمونیسم و سوسیالیسم ..فرسنگها بدوریم اقا..بیش از ۸۰ سال است که درخت کج بالا امده است..
من ادم بی سواد.احمق..عقب افتاده..حرام زاده..همه این القاب را من قبول دارم اقای محترم ..اما شما و کمونیست!! خیر قربان شما این مذهب مقدس را نمیشناسید اقای محترم..تنها نامی برای خود رقم زده اید...
عمل شما و نوشته های شما گویای اشکار ذات کارنامه شماست و دیگرانی چون شما!
۷۴۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ف. تابان
عنوان : برای آقای محمود رفعت
جناب رفعت، تند رفته اید. آن قدر که نوشته تان از چهارچوب یک گفتگوی محترمانه هم خارج شده است. اما اشکالی ندارد. «ما کمونیست» ها، به این طور برخوردها عادت داریم.
بخش نظرات اخبار روز در اساس خود برای اظهارنظر خوانندگان پیرامون مقالات منتشر شده برقرار شده است. من نظراتی را که پای مقاله هایم گذاشته می شود به دقت می خوانم. اما لزومی نمی بینم به بسیاری از آن ها پاسخ بدهم. زیرا آن ها «اظهارنظر» هستند و الزاما برای پاسخ دادن از طرف من نوشته نشده اند. برخی پاسخ ها هم در متن مقاله هست و تکرار دوباره اش حوصله خواننده را سر می برد. سوال شما را هم خواندم. اما این سوال یک «تحلیل جهانی» است و در پایان هم نظر مرا خواسته است. ربط زیادی هم به چهارچوب مقاله ی من ندارد. سکوت من به این معناست که من نمی توانم به این سوال - آن هم در چهارچوب بخش نظرها - پاسخ دهم. درست تر بود همین را در پاسخ شما می نوشتم.
از نظرها همواره می آموزم. از این نوشته ی آخر شما هم بسیار آموختم و در شگفت شدم که در نهایت یک بی توجهی می تواند به چه قضاوت های تند و ویران کننده ای منجر شود.
با احترام
۷۴۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۵
|
از : محمود رفعت
عنوان : اقای تابان..سو سو زنان ،شاید هم گمگشته برازنده تر باشد برای نام مستعار جنابعالی قربان!
مدتی بود به دوستانی چند میگفتم : اقا این سایت اخبار روز ،بنظر وزین و پر مایه است ،چرا شما همکاری نمیکنید؟
شگفت انگیز !میگفتند: اقا جان شما اغاز کنید اگر دیدید طبق نظرتان ،پرمایه است..انگاه ما نیز بدنبال شما شروع میکنیم اموختن را!
بنده نمیدانستم که شما ، اقای تابان از موسسین این سایت هستید،تصور کردم شما نیز مانند دیگران مقاله ئی نوشته اید ..دوستان ما را راهنمائی کردند!
خلاصه مینویسم اقای تابان..جمله "" شما و همفکران شما، و ما"" در نوشته اخیرم باعث خنده و مزاح فراوانی گشت..گفتند شما و انان..همفکران!!
گفتیم : اقا ما همگی ارزوی جهانی را داریم بدور از کشتار،بدور از نابرابری و ظلم،زندگانی مشترکآ صلح امیز..کجای این نوشته عجیب است؟
باری ..پرسیدند اقای تابان چه جوابی عنایت فرمودند؟
هیچ!! گفتیم ، هیچ اصلا وقعی نگذاشتند به سوال ما!!
بیاد شاملوی نازنین افتادم که گفت:
ای اقایان روشنفکر..این بزک تهوع انگیز دوروئی و ریا را از چهره جان خود ،بردارید....
شما قرنهاست که پوزه اتان را در ائینه ندیده اید!
نگاهی به سرتا پای پریشان خود بیاندازید...خود را بشوئید و پاک کنید...
برای رضای خدا ،خود باشید، حقیقی باشید..
اقای تابان ،کمونیستها پشت سر اخوندها به نماز ایستادند..کارمند ادارات دولتی شدند،پیش از ظهر رشوه میگرفتند و بعد از ظهر پشت اخوند اداره در نماز خانه به نماز میستادند..انها شدند اصلاح طلب ،پشت سر ان اخوند خائن،خاتمی دعا گویان و مجیز گویانش شدند..شدید..و شما نیز از این جمعیت اید..اصلاح طلبانی که اعتقاد به سلامتی و بهبودی "نظام ولائی" هستند.."تعمیق انقلاب" که ایت الله کیانوری خالقش بود.
در تاریخ اینده ..نقش این جمعیت در تاریخ روشن خواهد بود،کسانی از همان اغاز ۵۷ تاریخ ایران را دنبال کرده و میکنند،قدم به قدم اقای محترم..
اقا در مملکتی که شما هستید جمعیت های مختلف سیاسی ،کاملآ متضاد در زیر بناهای عقیدتی،پشت یک میز دور هم مینشینند،دوستانه ،محترمانه با هم در باره مسائل سیاسی و کشوری بحث و جدل میکنند..این را شما که خود را یک مارکسیست ! میدانید ..که باید بهتر بدانید !!
نامه من به شما محترمانه و بسیار ساده بدور از کوچکترین دلازردگی مکاتبتی..هر چه شما با محتوای نوشته مخالف باشید..ایا بنظر شما زشت نیست که یک نیروی "چپ" چنین عمل زشتی را مرتکب شود؟
سوال و نوشته شخص را بی جواب رها کند؟؟
شما این حرکت را زشت نمیدانید؟
ارزش های معنوی شما چیست؟
چنانچه شما در راس یک مملکتی قرار بگیرید..ایا این است نمونه "تربیت و پرورش " شما؟
بشما نیاموختند که ادم باید به دیگران احترام گذارد؟ ادم باید با همنوع خود..هموطن خود به مهربانی رفتار کند؟
تربیت کننده گان شما، این اعمال اولیه زندگانی انسانی در جامعه را ،بشما نیاموختند؟
وای به حال ملتی که روشنفکرانش،جامعه فرهنگی و پیشروانش..شما باشید اقا..وای بران ملت!
البته مقصر نه شمائید و نه ما...
ایران بعد از اسلام هیچگاه با "تردید،فعالیت شورائی" اشنا نشدبلکه با توکل بزرگ شد ،اتکاه بخود را از دست داد و دوران شاه سلطان حسین نمونه بارزی ست از این ادعا.شاید به این دلیل هم ایران هیچگاه به جرگه کشورهای بزرگ باز نگشت،عقب افتاده ذلیل باقی ماند..در استبداد و اختناق تربیت و پرورش یافت روابط امروز ما ایرانیان دقیقا نشان دهنده تربیت غلط تاریخی ماست...
هر چه در این دو سه روزه فکر کردم چرا این اقای صاحب امتیاز این سایت جوابی ننوشت...بجائی ره نبردم..زشت است این حرکات اقای هموطن محترم بخدا زشت است از ملتی که ادعای فرهنگی ..تاریخی کهن میکند ،چنین اعمالی ناپسند است ..
دوستان ما که گفتند :
شما تجربه کنید و بعد بما پیشنهاد شرکت در بحث ها را..بفرمائید...حالا متوجه اصل ماجرا شدم که چرا این اقایان سالها قبل از بنده امدندو ..رفتند..امروز به ریش بنده خندیدند!
تجربه دردناکی بود...درناک..از ملتی چون ما چنین حرکاتی..باور نکردنی ست اقای محترم.درست به این دلیل قرنهاست برای ما تصمیم گرفتند و میگیرند و سرنوشت ما را این چنین رقم زدند..زیرا خود مردمانی هستیم حقیر و بی مایه، دو رو..هیچ ارزشی نداریم اما فریادمان به اسمان است که اینیم و انیم!
هر گز شهامت مقابله شدن با غیر را نداریم، اصول همکاری و همیاری را هیچگاه نیاموختیم،که میشود مخالف بود اما با هم دوستانه به بحث پرداخت..حتی اگر صد سال هم در میان این ملتهای ازاد زندگی کنیم...باز نخواهیم اموخت ،زیرا جوهر اموختن را نداریم..اما ادعا میکنیم..چند تائی کتاب و لغت یاد میگیریم و خدا را بنده نیستیم....دو روئی ما ایرانیان را از داخل تباه ساخته است ..بازی..شما در خارج از ایران هستید بله؟
چطور از حتی شما چنین اعمال حقیرانه ئی سر میزند پس اقای محترم؟؟
کمونیست مملکتی که شما باشید پدر جان..وای به حال ان مملکت اقای تابان!
تندرست و موفق باشید..ولی.من بد دل نیستم ارزو میکنم روزی بر این کاستی های فرهنگی و تربیتیمان پیروز شویم.
۷۴۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : انقلاب به وقتش رخ خواهد داد
گاهی وقتها با نظر دهندگانی روبرو می شوی که در نظر دهندگیشان قبل از اینکه در پی این باشند نظر خود را بدون در نظر گرفتن نظرات دیگر ارائه دهند رفتاری عکس العملی از خود نشان می دهند که عکس العمل او عکس العملی خواهد بود با بن مایه فرهیختگی و گاهی با بن مایه کوچه بازاری و گاهی با بن مایه کوچه بازاری اما ریاکارانه در قالب شبه فرهیختگی است که در پاسخ دهی به عکس العمل ها قطعاً ادبیات خاص عکس العمل دخیل خواهد شد فرهیختگو ،پاسخِ فرهیخته گونه را خواهد داشت کوچه بازاری چون ادبیات کوچه بازارای می فهمد برای تفهیم به او ناچار به استفاده از ادبیات خاصی خواهی شد. حال اگر کسی در عکس العملش سفاهت گونه مطرح کننده اتهام بلاهت به دیگران شود تفهیم به آن کس بجز استفاده از ادبیات خاص که همان کوچه بازاریست ادبیات دیگر جواب نمی دهد.بگذریم. آن اشرف مخلوقاتی که با دید طبقاتی و پرولتری و انقلابی مورد نظر خود، وقتی در نظر دهی اش می آورد:« انقلاب به وقتش رخ خواهد ( که دیری نخواهد پائید) اما هراس من از واکنش این دوستان است که با این طرز فکر احتمالاً در کنار حکومت خواهند ایستاد و با خواست بر حق مردم در بر قراری حکومت سکولار و دموکراتیک به مخالفت خواهند پرداخت» . پدرجان با آورده بالایت و نکاتی که در رابطه با اخلاق خرده بورژوائی ذکر کردی که در مقابل این اخلاق حتماً اخلاق پرولتری مورد علاقه شما خواهد بود پس ناگزیراً باید گفت: پدرجان نمی توان همین طور زرتی با تصور رخ داد یک انقلاب، تو برای خودت؛ یک مقام انقلابی و حتی محاکمه کنندگی بیآفرینی! آنهم با اخلاق ضدخرده بورژوائی و ضد بورژوائی و وضد هر اخلاقی بجزء اخلاق مورد نظرت یعنی اخلاق پرولتریت که تجربه تاریخی گفته دارندگان این اخلاق پرولتری به وقتش چه کارهائی را خواهند کرد و آمادگی ریختن چه خونهائی هستند . تجربه تاریخی گفته هر رژیمی و هر حکومتی آمده است که بروداین مسئله « دیر وزود دارد اما سوخت وسوز ندارد» آن چیزیکه مد نظر تلاشگران واقعی این سرزمین بوده وهست اینست؛ که ساز و کار مناسبی را در امر حکومتگری تحقق بخشد که رفتن و آمدن ها با روشی روشن وهوشمندانه انجام گیرد. که آن چیزی نیست جزء ایجاد ساختاری بر اساس مبانی دموکراسی که ابتدا این خصلت نیز در مردم بایدجاری وساری شود. و...
۷۴۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اشرف
عنوان : بی هوشی ایرانی
گمانم براین بودکه برخی طرفداران بی جیره ومواجب حکومت ازحداقل هوش زیستی برخوردارباشندولی افسوس که انسان زودبه ناامیدی میرسدو طرف خودرادرعالم هپروت ودربی هوشی مطلق می بیند.
کلمات جاهلانه ای نظیرزرت یاپدرجان درشان یک اصلاح طلب تروتمیزنیست.گویا کتک کاری مداوم شما باانصارحزب الله دراخلاق خرده بورژوائی شماتاثیربدگذاشته(دردوره خاتمی حداقل یک معلم اخلاق داشتید).امیدوارم راه دیگری بجزشانتاژ وجاهل بازی برای اقناع مخالفین حکومت پیداکنید.
هرقدربلندتردادمی کشیدبیشترمارابه یادجمهوری اسلامی ومحیط سرشارازمعنویت آن می اندازیدوهرچه تلاش می کنیدکه صفات خودراکه همان همیاری وهمکاری سیاسی ومعنوی باجمهوری اسلامی است،به مانسبت دهید،کمترموفق میشوید.
۷۴۶۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی خوی
عنوان : اگر سر نخ دیدگاه اقای گنجی را بگیرید شاید به نتیجه های مهمی رسید
این مقاله در نوع خودش خوب بود. ساده و در آرامش و خونسردی کامل نوشته شده است. من به اینهمه ارامش و خونسردی حسودیم امد:)
درست است خطابه اقای گنجی است اما اگر سرنخ را بگیری خلیها مثل مشابح دیدگاه
اقای گنجی در خارج قلم می زنند .و در رسانه های فارسی زبان چمشگیر هستند.
و خوراک رسانه های بی بی سی ، صدای امریکا و رادیو فردا هستند . این مقاله انهارا هم در بر می گیرد. این دیدگاهی است که می خواهد اپوزیسیون واقعی را در خارج
با شکلات سر گرم کند. و اکتر کامنت گذاران محترم مستقیم یا غیر مستقیم از دیدگاه
اقای گنجی حمایت کرده اند یا خواننده را با خود تو پیچ و خم گوچه ها انقدر می گردانند
ادم نمی داند حالا از کجا باید بیرون بیاید:) در واقع تحلیلی سریع .آشکار و بدون ملاحضه
من ندیدم. همه به همدیگر بفرما بفرما می گویند .شاید بعضیها بگویند چرا خودت همچین چیزی نمی نوسی . بنده نوشتم
و لی شورای نگهبان انتشار نداد.
۷۴۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سفاهت در نظردهی اشرفی از اشرف مخلوقات
پدرجان نمی شود در ابتدای کار زرتی با چهارتا فُحش به آخوند یا غیر آخوند چه از نوع جنایتکار و چه از نوع غیر جنایتکار و چند شعار دهن پر کن برای خود یک هویت سیاسی یا مبارزاتی بصورت ریاکارانه آفرید. این نوع عکس العمل های سفاهت گونه از اشرفی از اشرف مخلوقات این حکایت را به یاد می آورد:«تغاری بشکست و ماستی بریخت جهان گشت به کام کاسه لیسان» اگرچه تغاری نشکسته اما گروهی به شرایطی خاص امید بسته بودند آن شرایط بگونه ای دگر شد که از این به بعد شیوه های دلواپسانه درون نظامی را در هیبتی و با ژستی اپوزیسیونی خارج از نظام خواهیم دید. بایدگفت: اگر مردم شیوه های گذر از نظام را با روشها خود بر می گزینند که گاهی وقتها در پی حداقلی می روند حال کسی که شیوه مردم را نمی پسندد اینکه خواسته های حداکثری را به عمل مردم نسبت میدهد و سپس مردم را فریب خورده معرفی کند این روش قبل از اینکه برای کسی هویت مبارزاتی بیآفریند هویتی بگونه ای دیگر خواهد آفرید. آن هویت چیست بماند.
۷۴۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اشرف
عنوان : زمان همه چیزراروشن میکند
بعیدمی دانم که آقای تابان باکوشش صادقانه رفرمیست های مستقل مشکلی داشته باشند.سخن وی دررابطه بااصلاح گران حکومتی ست که به پادوهای سیاسی فاشیست هامبدل شده اند.
اینکه نخواستن به معنای جلورفتن نیست وجملاتی ازاین دست، درکامنت آقای تابان به تفصیل پاسخ داده شده وتکرارچندین باره آن،آدمی رابه فکرمی اندازدکه شایددوستان قصدپرکردن صفحه رادارندتاشایدپاسخ دیگران دیده نشود.باری شماهرقدردوست داریدروی این نوارتکراری بمانید.
انقلاب به وقتش رخ خواهدداد(که دیرنخواهدپائید).اماهراس من ازواکنش این دوستان است که بااین طرزفکراحتمالادرکنارحکومت خواهندایستادوباخواست برحق مردم دربرقراری حکوت سکولارودموکراتیک به مخالفت خواهندپرداخت.
کمی تعقل وسبک وسنگین کردن مسائل چیزبدی نیست.هیچ عاقلی دنبال روش های خشونت بارنمی رود.تحول موردنظرآقای تابان یک گذارمسالمت آمیز است که دراثراعتراضات همگانی واتحادجمیع مردم دربرکناری حکومت مذهبی وازراه برگزاری یک رفراندوم سالم(برای تدوین قانون اساسی جدید)محقق میشود.فرق ماباشمااین است که مااکنون فهمیده ایم که این حکومت اصلاح ناپذیراست ولی شماچندسال دیگربه این مهم واقف خواهیدشد.
۷۴۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : آزاد سیروانی
عنوان : حسنی مبارک عقب نشست،آیا دموکراسی جلو رفت؟
با سپاس از توجه آقایان تابان و البرز،پیداست برخی اشارات کوتاهم در حاشیه ی قبلی ، موجب چند ناهمگونی در برداشت هایمان شده است،که در حوصله ی این حاشیه نویسی به اختصار به آنها می پردازم.نخست اینکه اگر با آمار الفتی ندارم ، به خاطر کیفیت پیچیده ی آنها در بازتاب پروسه های جوشنده و درهم تنیده ی اجتماعیست.که استفاده ی از آنها برای تدقیق تحولات اجتماعی کاری به غایت کارشناسانه است، که آنهم اغلب نتیجه ای تقریبی بدست می دهد.زیرا این اعداد، کمییت هایی هستند ثابت که در کژ و مژ ها ی بی امان کیفیت ، به سرعت دستخوش تغییر گاه مثبت و گاه معکوس میشوند.برای تعیین تقریبی سمت و سوی تحولات اجتماعی، تکیه بر یک بخش از آمارها، اگرچه لازم، اما بسیار دور از کفایت است. تدقیق آمارهای بیکاری،توزیع ثروت،سن،آزردگی های اجتماعی،سطح رفاه،سقف خواستهای عمومی،میانگین دانش و معرفت عمومی،و زنجیره ای طولانی از این دست ،تازه پایه هایی هستند، که باید تاثیر متقابل آنها بر یکدیگر و نیز بروز عوامل ناگهانی بر آنها را در نظر داشت، تا بتوان به حکمی نسبی در تعیین سمت تحولات نزدیک شد.البته این به آن معنا نیست که چون ما همه ی اینها را نمی دانیم، از ترویج افکار عدالت خواهانه، برای تاثیر بر تحولات دلسرد بمانیم.خیر!تمامی تلاش ما برای تاثیر بهینه بر دانسته ها ونا دانسته هاییست که در اعماق جامعه می جوشد.اما تکیه بر آماری ناپایدار، همان خواهد شد که در جامعه ای مانند آلمان، (که از نظر تمرین دموکراسی و ثبات سیاسی، قابل مقایسه با ایران نیست، )جمعییتی ۲.۵ درصدی با تلنگری ناگهانی موفق به کسب ۲۷.۵ درصد آرا می شود. یعنی یک جمعیت چندین میلیونی را ظرف چند ماه در جامعه جابجا می کند.
-- در مورد جبهه ی اصلاحات و ترکیب آن با شما موافقم.فکر کنم در همین سایت یکبار حتی از حضور"پرشه سواران بدنام" در ترکیب این جبهه اسم برده ام.که دیگر به خاطر پرهیز از تکرار ، در کامنت قبلی به آن نپرداختم.
ــ من به مبارزه شما و آقای گنجی در افشای ولایت فقیه و طرد آن ، باور دارم و این همت شما و تلاش ایشان را، حلقه ی پنهان اشتراک نظر تان می دانم.
-- دیگر اینکه معیار "جلو آمدن" باید چیزی فراتر از " عقب نشستن" و سست شدن پایگاه رژیم در میان مردم باشد.رژیم عقب نشسته است، اما سنگر های بجا مانده ی او را، نه اپوزیسیون بیرون از حاکمییت و نه اصلاحگران نتوانسته اند، به سنگری منسجم برای تاخت موثری تبدیل سازند.
ــ دراینکه " نخواستن" حق همه است جدالی ندارم و می پذیرم.اما یادمان نرود که "نخواستن" با " ساختن" تفاوت ماهوی دارد."نخواستنی" که پشتوانه ی با درایتی از " ساختن" نداشته باشد، سر از فاجعه، ویرانی و آنارشیسم در می آورد.امیدوارم به آنارشیست های مدرنی که تفسیر دیگری از آنارشیسم دارند، بر نخورد. منظورم بلبشو است ، به تفسیر اید ئولوژیک آن کاری ندارم.
ـــ در خاتمه با پوزش از مدیران سایت برای طولانی شدن کامنت.ذکر نکته ای را لازم می دانم.،توان هر جنبشی و معیار پیشرفت و " جلو آمدن" آنرا، میزان انسجام، قدرت یارگیری و بسیج کوچکترین نیرو، حتی متزلزل و ناپایدار را،در راه اهداف بلند مدت آن تعیین می کند.بر این پایه، آیا می توان انشقاق و افتراق ،تقریبا ماهانه ی اپوزیسیون مورد نظر خود را، نشانه ای از " خیلی جلو آمدن" دانست؟و شماالبرز جان! باریانسان ها روشن شده اند، اما چنان به شمع خود خیره اند که فانوس همسایه را یا نمی بینند، یا به هیچ می انگارند.تازه باید سپاسگزار بود اگر همدیگر را بعنوان جانیان ابله و چراغ بدست، سنگسار نکنند.
۷۴۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : محسن
عنوان : نخواستن به تنهایی جلو رفتن نیست
آقای تابان گرامیT با شما کاملا موافقم که در میان مدعیان اصلاح طلبی کسانی (نه اندک) یافت می شوند که از "شاه الهی ها" هم بدترند. نمونه بارزِ آن زیباکلام است که در کاسه لیسیِ غرب و بویژه امریکا گوی سبقت را حتی از شاه الهی های لس آنجلسی هم ربوده، تا جایی که بیشرمانه منکر وقوع کودتا در ۲۸ مرداد ۳۲ می شود. البته اشتباه خواهد بود اگر فکر کنیم که هواداران حکومت فاسد پهلوی جملگی انتخابات در ج. ا. را تحریم می کنند. در میان رای دهندگان، طرفداران حکومت سلطنتی هم یافت می شوند، البته بیشتر بخش متمول آن. آنها که مجازند در کنار استخرهای مجللشان پارتی های عریان و آنچنانی برپا کنند و بیم جریمه و شلاق هم (برعکس دانشجویان و کارگران محروم از حقوق ابتدایی شهروندی) نداشته باشند و با آقازاده های نو کیسه در خیابان های شهر با اتوموبیل های میلیاردی اشان مسابقه بدهند، بدون آنکه پلیس به خود اجازه کوچکترین برخورد با انها را بدهد. آنها کاملا واقفند که کسب درآمدهای بادآورده اینچنینی تنها در حکومت های فاسد فردی (حال فقاهتی یا سلطنتی و امثالهم) امکان پذیر است، پس خود را موظف می دانند دودستی وضعیت موجود را حفظ کنند. اما برگردیم به اصلاح طلبان:
در شرایطی که موسوی در حصر و مشاورین جدی و اصلی وی بی تریبون هستند یا به گوشه ای رانده شده اند، بخشی از اصلاح طلبان و مدعیان دروغین جنبش سبز این خلا را به فال نیک گرفته و یکه تازی می کنند و در عمل با زیر پا گذاشتن و تحریف منشور سبزی که موسوی و یارانش نوشتند به موسوی و جنبش سبز پشت پا می زنند. اما علیرغم همه اینها ما نباید همه اصلاح طلبان را به یک چوب برانیم. تریبون های موجود مدعی اصلاح طلبی، منعکس کننده همه نظرات مطرح در بین اصلاح طلبان نیستند. زیبا کلام روزی چند سخنرانی دارد اما امثال قدیانی و مومنی بندرت فرصتی برای ابراز نظر آن هم در حد مصاحبه پیدا می کنند، چه رسد به سخنرانی در اقصی نقاط کشور. چپ باید با تمیز تحول طلبان جدی از مدعیان دروغین اصلاحات یا اصلاح طلبان وازده، بدنبال همزبانی و همگامی بیشتر با متحدین جدی خود (حال کوتاه مدت یا دراز مدت) باشد. برای این امر باید به معضلات واقعا موجود در جامعه پرداخت. شعار انتخابات آزاد در شرایط کنونی از چنین ظرفیتی برخوردار نیست.
مشکل امروز ایران تنها انتخابات آزاد نیست یا بهتر بگویم، شعار انتخابات آزاد از قدرت بسیج توده ای برخوردار نیست. انتخابات آزاد خواسته یا ناخواسته انفعال را به چپ تحمیل می کند. شرایط کنونی جامعه عرصه های فراوانی را برای فعالیت در برابر چپ ها قرار می دهد که می تواند در اتحادی نانوشته با نیروهای نزدیک به خود در داخل آنها را پی بگیرد: افشا و مقابله با سیاست های نو لیبرالی، آگاه سازی مردم از عواقب پیوستن به اقتصاد جهانی (بویژه آنجا که این امر توسط بخش غالب اصلاح طلبان بعنوان تنها راه نجات کشور از فلاکت کنونی معرفی می شود، مسئولیت چپ ها برای روشنگری هم دشوارتر و هم سنگین تر می شود)، آگاه ساختن مردم از عواقب خانمانسوز خصوصی سازی، افشای سیاست های خانمانسوز قدرت های جهانی در منطقه و سطح جهان (که باز هم مدعیان اصلاح طلبی دارای تریبون، تلویحا از آن سیاست ها حمایت می کنند، نمونه: لیبی و سوریه) و ارائه راه حل پیرامون موضوعات حادی که امروز در ایران مطرح هستند مثل حداقل دستمزد کارگران و معلمان و ... محیط زیست، نظام مالیاتی و ...!
با پیگیری چنین سیاست هایی است که چپ می تواند بهمراه نیروهای تحول طلب داخل تاثیر گذار باشد. حتی در فضای انتخابات غیر آزاد!
در آستانه هر انتخابات نمی توان رای مردم را مطالبه محور کرد، بلکه باید مدت ها پیش از موعد آن در بین مردم کار کرد و با مردم به زبان خودشان صحبت کرد.
۷۴۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اشرف
عنوان : بلاهت از نوع ایرانی
دررابطه بااصلاح طلبی دروهله نخست بایدحساب هواداران راازتئوری پردازان وسهامداران قدرت که درچاپیدن وغارت مردم سهیمند، سواکرد.اماگاه درکمال تعجب هواداران بی جیره ومواجبی رامی بینیم که آتششان ازسهامداران قدرت نیزتندتراست.اگرکسی ازحداقل هوش سیاسی وبیولوژیک برخوردارباشد،مطمئنانتایج تمرین دموکراسی ودموکراسی بازی پوچ ومسخره ایکه حکومت راه انداخته رامی تواندتحلیل وبررسی کند.نه آنکه پوچی عرصه موردنظرخودراباوارونه سازی به طرف مقابلش نسبت دهدوکاریکه اصلاح طلبی تاکنون کرده، یعنی همان جاسوس بازی وتحکیم پایه های قدرت طرف تندروحاکمیت رابه مخالفین حکومت نسبت دهد(مگرغیرازاین است که رهبران اصلاحات درزیربازجوئی های سال۸۸ تواب شدند و درهمفکری بابازجویان خود، تئوری ای بنام نرمالیزاسیون رااختراع کردند). برادراصلاح طلب: تمرین دموکراسی شمابه توحش بیشتررژیم انجامیده ودورغارت هاراتندترکرده است.اکنون رهبران شماهستندکه ضمن حال کردن بااصولگرایان ومراکزقدرت نشئه شده اندو همگی به اتفاق اصولگرایان به لاریجانی دزدو معلوم الحال رای دادند...
۷۴۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ف. تابان
عنوان : برای آقای سیروانی
آقای سیروانی، آمارها همیشه یک شاخص در تحلیل های سیاسی هستند، حتی اگر من و شما با آن ها میانه ای نداشته باشیم. این موضوع که مکرر تاکید می شود عده ای از آن ها که حکومت اسلامی را نمی خواهند، یا سطلنت طلب هستند یا طرفدار مجاهدین هستند، یا هر چیز دیگر، تفاوتی در اصل مطلب ایجاد نمی کند و حق نخواستن آن ها را زیر سوال نمی برد. زیرا مردم آزادند به هر دلیلی یک حکومت را نخواهند و وقتی اکثریت مردم آن حکومت را نخواستند آن حکومت باید کنار برود.
با آشفته بازاری که در مورد این نیروی مخالف توصیف کردید موافقم، اما مگر وضع در جبهه ی آن طرفی بهتر است. مگر همه ی کسانی که می روند و به آقای روحانی و رفسنجانی رای می دهند، طرفدار یک اصلاحات دموکراتیک هستند؟ بسیاری از آن ها از شاه الهی های دو آتشه هم بدترند و به سهو جزو نیروی اصلاحات به حساب آورده می شوند. این طبیعت سیاست و واقعیت رنگارنگ جامعه است.
اما در این آشفته بازار چه باید کرد و برنامه چه باید باشد؟ «ما چپ ها» حداقل برای فردای ایران برنامه ی خیلی پیچیده ای ندارم. حذف ولایـت فقیه و سپردن انتخاب به مردم با همه ی این رنگارنگی که شما به آن اشاره کرده اید. یعنی یک انتخابات آزاد، بدون آقا بالاسر و ولی وفقیه و شورای نگهبان و احمد جنتی برای تصمیم گیری در مورد آینده ی ایران. آن وقت هر کس می تواند برنامه ی خود را - اگر داشته باشد - به رای مردم بگذارد.
این چه بلندپروازی باشد چه هر چیز دیگر، تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی است. من حقیقتا نمی دانم چه چیز مرا با آقای گنچی پیوند می دهد، اما می دانم که ایشان با چسبیدن به ساختارهای نظام اسلامی، قدم موثری در این جهت بر نمی دارد. وقتی کسی به این ساختارها می چسبد و از انتخابات اسلامی دنبال راه حلی می گردد، دیگر دفاعش از انتخابات آزاد به شوخی تبدیل می شود.
۷۴۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : و اینهمه معنایش اینست که...
آقای سیروانی گرامی، همانگونه که به درستی اشاره داری؛ «... یک نیمه ی "۹۸" درصدی ....این حکومت را نمی خواهد..... که از این نیمه، درصدی شاه را می خواهند.عده ای نظام آقای رجوی را میخواهند. عده ای جمهوری نوع خودشان را میخواهند. درصدی دنبال عظمت ایران هستند. عده ای هم نه به خاطر مردم، بلکه اساسا از ملا ها متنفرند و یک چیز دیگری میخواهند. و درصدی هم چپ هستند. ...»
با وجود و احتساب همه ی این تفاوتها و اختلافات، تصور می کنم، باز هم آقای تابان درست می گوید، وقتی می نویسد؛ «... ما ... از سی و هفت سال پیش تا به امروز عقب نرفته ایم، جلو آمده ایم، خیلی هم جلو آمده ایم...». چرا؟
چون امروز در میان صفوف مختلف هموطنان، هموطنان خوشفکری مانند شما که می اندیشد؛ «...اگر مردم قدمی جلو رفته اند ،نه تنها همت جریان هایی که نویسنده از آن دفاع می کند، بلکه تلاش اصلاح طلبان و نیروهایی هم، که نویسنده بر آنان تاخته است، انکار ناپذیر است...» فراوانتر شده اند.
و اینهمه معنایش اینست که در آینده ای نه چندان دور همه ی موثرین اجتماعات و گروههای مختلف کشورمان اجبار خواهند داشت تا تلاش موثری در جهتِ اتحاد بر سر فراگیرترین خواستها و مشترکات برای پی ریخت جامعه ای مبتنی بر مردمسالاری و عدالت اجتماعی انجام دهند.
بنابراین تصور می کنم، همانقدر که؛ «... رژیم از میان توده ها عقب نشسته است...»، "ما" «...جلو رفته ایم...».
۷۴۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : یکی می آورد و یکی می برد! یعنی چه؟
پرسشی مطرح است: آیا در این ۳۷ سال اخیر در امر اصلاح طلبی وتحول خواهی؛ چه در بُعد نظری و چه در بعد عملی حرکاتی رو به پیش داشته اند؟ باید گفت: در رابطه با تحولات در یک جامعه دیدگاه ها و نظرات مختلفی مطرح است!. در این نظردهی به یکی از نگرشها که یکی از بزرگواران در نظرش خود را مدافع آن نشان داده است ودر پای همین نوشتار جناب تابان آنرا ارائه داده، بصورت مختصر اشاره می شود. نگرش مورد نظر می گوید: تحولات براساس سناریوهایی که دیگری یا دیگران می نویسند انجام می گیرد که حاصل می شود؛ یکی می آورد ویکی می برد و حتی بعضی را در آب نمک می خوابانند آنهم برای روز مبادا و برنامه های خاص بعدیِ مورد نظرشان. می توان گفت: نگرش مطرح شده ؛برهر نوع تفکر اصلاح طلبی یا تفکر تحولخواهانه و اقدامات مردم آنهم با توجه به اراده خودشان، مُهر بطلانی می زند. که در مورد دارندگان دیدگاه مطرح شده گفته اند: آنان می توانند بی مسئولیت ترین افراد در قبال تحولات جامعه شوند!. اما چنین موضعگیری در قبال تحولات جامعه چه شرایطی و یا چه وضعیتی را برای افراد دارنده دیدگاه مطرح شده پیش می آورد؟ گفته شده:۱) این نوع افراد یک راه فرار برای خویش و توجیه کردن بی مسئولیتیِ خویش در قبال جامعه اش می آفرینند. ۲) این نوع افراد دچار پنداری می شوند که یک دانائی خاصی یافته اند و رویاء گونه با این دانائی کاذب اشان حال می کنند.۳) این نوع افراد با این نگرششان برای خودشان یک نوع عمل مبارزاتی را نیز متصور می شوند. ۴) این نوع افراد بایک دید تحقیر آمیز به دیگر فعالان می نگرند و اقدامات آنان را برای اصلاح یا تحول بی ثمر و اقدامات آنان را نیز کودکانه می دانند.۵) این نوع افراد با داشتن یا مطرح کردن این دیدگاه خواسته یا ناخواسته مُبلغ و طرفدار و حتی خواهان حفظ شرایط استبدادی حاکم برجامعه می گردند.۶) دارندگان این نوع نگرش با توجه به اینکه؛ تغییر دهندگان را کسان دیگر ،می دانند هم ذهن خود وهم ذهن دیگران را آماده جاسوسی برای آن آورندگان و برندگان می کنند. ..... وچند شماره دیگر...... البته گروهی که برای خویش یک حقانیت حکومتگری قائل می شوند این نگرش آوردن و بردن را بگونه ای دیگر با تعدیلاتی بنفع خود عنوان می کنند که پرداختن به آنان خود بحث دیگری را می طلبد.
۷۴۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : آزاد سیروانی
عنوان : "نخواستن" به تنهایی،نشانه ی "جلو رفتن " نیست
خیلی جلو آمده ایم.تا کجا؟ تا آنجا که یک نیمه ی "۹۸" درصدی دیگر این حکومت را در هیچ شکلش نمی خواهد.اگر چه با آمار هیج الفتی ندارم.اما چون علامت دیگری از این" جلو آمدن" ارائه نگردیده است. با دقتی بیشتر به آن نگاه می کنیم.یک " نیمه" این حکومت را نمی خواهد.بسیار خوب.امااگر باید از بهمن ۵۷ درس گرفت، باید فورا پرسید : پس این نیمه چه میخواهد؟ درصد ها را نمی دانم.اما همه می دانیم که از این نیمه، درصدی شاه را می خواهند.عده ای نظام آقای رجوی را میخواهند.عده ای جمهوری نوع خودشان را میخواهند.درصدی دنبال عظمت ایران هستند.عده ای هم نه به خاطر مردم، بلکه اساسا از ملا ها متنفرندو یک چیز دیگری میخواهند.ودرصدی هم چپ هستند.ولی ما فرض را بر آن میگیریم که همه چپ هستند و از این همه تناقض آرا چشم می پوشیم.آیا اگر چنین هم باشد، در این صحنه ی درهم ریخته تغییری حاصل میشود؟ آیا همه ی چپ ها بر آنچه که باید بیاید آگاه و متفق القولند؟ کدام چپ؟ پاره های جگر زلیخا را میتوان شمرد،اما تعداد جریان های چپ را نه.همه هم اگر رهبری نخواهند، سهمی از قدرت آینده را طالب هستند.بگذریم که در این دوئل قدرت ،برای برخی، باروت هم حرف خوبی میزند. می بینیم که این " نخواستن" ها،همانطور که نویسنده به گونه ای گذرا به آن اشاره کرده است، پایه های " مطمئنی" برا ی سنجش "جلو آمدن" نیستند.خیر، ما " خیلی هم جلو نیامده ایم" .این نظام استبدادیست که " عقب رفته" است.با سرکوب ها،با خیانت به آرمان های مردم،با پشت پا زدن به اساسی ترین حقوق انسانی.و اگر مردم قدمی جلو رفته اند ،نه تنها همت جریان هایی که نویسنده از آن دفاع می کند، بلکه تلاش اصلاح طلبان و نیروهایی هم، که نویسنده بر آنان تاخته است،انکار ناپذیر است.اگر از جزمیات رها شویم، می بینیم که هم همت آنان و هم تلاش اینان، آن حلقه ی پنهانیست که آقای گنجی و تابان را بهم پیوند میدهد.آری،رژیم از میان توده ها عقب نشسته است ،اما ما خیلی جلو نرفته ایم."نخواستن" به تنهایی جلو رفتن نیست.
۷۴۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی خوی
عنوان : لطفان بحث مقاله را منحرف نکنید
به کامنت گذار محترم (امیر ایرانی)
اقا شما که من را پدر صدا می کنید یک عکس تازه از خودتان اینجا بگذارید و یک عکس تازه هم من بکذارم ببینیم کی باید دیگری را پدر صدا کند.
اینکه شما مرا خواهان فروپاشی ایران معروفی می کنی باید خدمت شما عرض کنم
که تمام ملتها و قوم های ایران در کنار هم زندگی خواهند کرد چطور که هزاران سال
هم کرده اند اما نه انطوری که شما می خواهید و نه انطوری که در صد سال گذشته بود
ما نمیخاهیم زمین ازربایجان را بکنیم و ببریم جای دیگر دنیا. یا یک دیوار برلین بین ازربایجان با ایران بنا کنیم خیر. بزرگ بودن گشور هم برای ساکنان آن خوشبختی نمی اورد. کشور هندوستان را با سوئیس و سوئد مقایسه کنید.
ایران میتواند مثل اروپا از چند کشور تشکیل شود و با یک سیساست خارجی مشترک
با پول مشترک با سیتم نظامی مشترک و فرهنگها هم تقریبان یکی است.
و وقتی یک فارس زبان از شیراز وارد ازربایجان می شود فقط شاهد یک تابلو خواهد بود
و گرنه در زندگی شخصی ، سیاسی ، اقتصادی او هیچ تغیری از این بابت نخواهد شد
و این شرایط هم بنفع تورک است هم بنفع فارس و سایر ملتها در ایران.
با اینکه موضوع مقاله چیز دیگری بود شما بحث اصلی در این مقاله را منحرف کردید
۷۴۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ابی راستگو از دوسلدورف
عنوان : آقای تابان خودمانیم...
آقای تابان خودمانیم انقلابی های ۵۷ خواستند ابروی ایران را درست کنند ولی زدند چشمش را کور کردند. ما از انقلاب تا به امروز نه عقب ماندیم ولی جلو هم نیامدیم و داریم هی درجا می زنیم و در این بین رژیم قرون وسطائی اسلامی به سرکردگی خامنه ای ملعون دارد به خلیفه گی خودش بدون وحشت از اپوزیسون غیر متحد به حیات ننگش ادامه میدهد و با راه انداختن دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا بساط فریبکاری مردم راه انداخته و متاسفانه یکسری افراد خام و بیسواد هم به این بازی احمقانه سران حکومت آخوندها باور دارند و امید به بهتر شدن اوضاع ایران در چهارچوب همین رژیم ضد ایرانی بستند. تا سیستم ولایت فقیهی در ایران است و تمامی قدرت در دست رهبری که مردم انتخابش نمیکنند اوضاع ایران همین آش است و همین کاسه. اگر برای یکسری هنوز جای سوال است چرا علیرغم این همه بیعدالتی و فقر و ظلم و ستم و خفقان و سرکوب نیروهای مخالف رژیم این رژیم اسلام فاشیستی توانسته تا به امروز ۳۸ سال دوام بیاورد برای این است که دو ابر قدرت تصمیم گیرنده ( آمریکا و روسیه ) تصمیمی برای تغییر رژیم سودآور ملاها برایشان نگرفتند و تا زمانیکه این رژیم غیر قانونی ملاها برایشان بدلایل مختلف منفعت دارد اتفاقی نخواهد افتاد حتی اپوزیسون ایران بهترین برنامه و دلایل و راههای براندازی رژیم را داشته باشد. حالا که رژیم ملاها زیر چتر حمایت روسیه مافیا رفته و آمریکا هم با ایران هراسی میتواند به کشورهای عربی خلیج فارس میلیاردها دلار سلاحهای خودش را بفروشد پس اتفاقی برای براندازی حکومت ملاها نخواهد افتاد. همانطور که خمینی مرتجع را یک شبه از آستینشان بیرون کشیدند و جلوی ما انداختند به خیال اینکه داریم سال ۵۷ انقلاب میکنیم هشیار باشیم ببینیم این دفعه چه خوابی برای ملت ایران دیدند.اشتباه ما این است که فکر میکنیم براندازی رژیم ملاها توسط ما و مردم توی خیابان ممکن است تا زمانیکه قدرتهای خارجی این را نخواهند. سر کار آوردن خمینی ابله باید درسی برای ما بوده باشد، یا نه هنوز فکر میکنیم ما مردم سال ۵۷ انقلاب کردیم و شاه خبیث را سرنگون کردیم. شما از آمریکائیهای شیطان صفت بپرسید چه زمانی وقت تغییر رژیم ملاهاست؟ البته اکبر گنجی باید اینرا از ارباب آمریکائی اش بهتر بداند. سر آخر باز هم تشکر از شما آقای تابان پیر سیاسی که هنوز خسته نشدید و هنوز به باز پس گرفتن انقلاب ۵۷ دزدیده شده توسط خمینی فریبکار امیدوارید و مراقب و مبارز هستید. خسته نباشید!
۷۴۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : رسا کسپر
عنوان : نعل وارونه
سوالی دارم اینکه نظر خود آقای ناظر چیست.خودتان بکدام جبهه متعلقید ؟در سیاست جهانی دو نگاه رودروی هم قرار گرفته اند:انقلاب-رفرم! این واژه ""برکناری ""دیگر چیست؟جلیقه نجات در شرایط زمان پاسخگوییست ؟شاید ایشان ابتدا باید به خویشتن خویش پاسخی بدهد که در کجای این جهان ایستاده اند.شاید گنجی آخرین شخصی باشد که برخلاف ادعای آقای نویسنده خواستار برقرار ماندن ج ا باشد،اما اولین شخصیتی خواهد بود که با ارائه واقعبینانه ترین راهکارها بیشترین درصد ایرانیان را در مسیر رسیدن به جامعه ای آزادتر و انسانی تر همراهی خواهد کرد.
۷۴۵۷۶ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : اقداماتی ناشی از روح جمعی جامعه
در یکی از نظرات که نظر دهند به پنداری کشف بزرگی کرده وطنزی را در گفتاری یافته می گوید: «بلی ما جلو رفته ایم اما بازور زمان». باید به ایشان گفت پدر جان گاهی وقتها لازم است آن چیزی که در کاسه سر است را بکار گرفت و اله بختکی همینطور نمی شود چیز پراند باید دانست در این گذر زمان در بزنگاه هایی مردمان ایران با هوشمندی و روح جمعی اشان و با توجه به توانشان و روش کارشان و ابزار های موجودشان و داشته ها و شرایط جامعه اشان اقداماتی را برای خنثی کردن "زور هایی از زمان و زور دارانی از کنترل کنندگان زمان دیگران "انجام دادند. که این خنثی سازی ها گاهاً چنان کرده ومی کند که آرزوهای خاصِ گروه هایی، تبدیل به یأس می گردد و خواهد گردید! آنهم آن گروه هایی که هیچ تعهدی نسبت به سرزمین ایران احساس نمی کنند و در پی متلاشی شدن این سرزمین هستند تا از این متلاشی شدن بعداً سهم خواهی قومی خود را طلب کنند حال می خواهد آن متلاشی خواه در درون حاکمیت فعلی باشد یا در خارج از حاکمیت آنهم با ژست اپوزیسیون .
۷۴۵۷۲ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : احمد Eynolah
عنوان : فرض مشروعیت بخشی به رژیم
۹۵۸۱۹-۶۰۱۸ جدا از حرف اقای گنجی یا مخالفانش این نظریه که گویا مشارکت در انتخابات و راهپیمایی باعث مشروعیت رژیم میشود بنظر من یک فرضیه خیالی از طرف رژیم و مخالفان دو اتشه انست. البته اینکه اقای خامنه ای بعد از هر انتخابات چنین ادعا کند قابل درک است اما اینکه مخالفان ادعایش را باور و تبلیغ میکنند جای سوال دارد ؟!. اگر قرار بود مشارکت در انتخابات و راه پیمایی مشروعیت جمهوری اسلامی را بالا ببرد الان باید مشروعیت اش بین مردم ۱۰۰۰ درصد میبود !. کمی فکر کنید دول خارجی که ملاکشان برای مشروعیت یک رژیم رفتار سیاسی انست و نه انتخابات و دمکراسی مثلا از نظر انها عربستان و کویت و قطر مشروع تر از ......هستند. اما از نظر مردم ایران هم که برغم این انتخابات ها بتدریج مشروعیت رژیم کمتر شده و نه بیشتر . اینکه با قلدری و سرکوب حکومت میکند بخاطر مشروعیت اش نیست و بحث کاملا متفاوتیست.
۷۴۵۷۰ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : اگر به این مهمِ در حال انجام، اتحادی فراگیر بر سر فراگیرترین خواستها ...
ناظر گرامی، به یقین حق به جانب شماست وقتی می نویسی؛ «.... با عجز و مویه این جنایتکاران ذره ای عقب نخواهند نشست...»
اما باید توجه داشته باشیم که در حداقل نزدیک به دو دهه ی گذشته "صندوق رأی" علیرغم گرفت و گیرهایی که استبداد حاکم بر آن روا داشته و می دارد، یکی از امکانات علنیِ مهمی است که توسط مردمان کشور خلاقانه در جهتِ زورآزمایی با استبداد و نیل به دموکراسی بهره گرفته شده است. بنابراین اگر به این مهمِ در حال انجام، اتحادی فراگیر بر سر فراگیرترین خواستها و مشترکات در بین نیروهایِ اپوزیسیونی اضافه شود، به یقین مستبدین و حواریونشان بصورتی صلح آمیز خلع سلاح و مردمسالاری (دموکراسی) بر کشور حاکم خواهد شد.
۷۴۵۶٣ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ناظر
اکبر گنجی در بیان دیدگاهش صادق است. این فرد معتقد به حکومت دینی و تمامی الزامات آن است. قدرت حقیقی در دست مافیای سپاه است و بازیهای انتخاباتی کوچکترین تاثیری در تغییر موازنه قوا ندارد. صندوق رای هیچگاه بدون پشتوانه قدرت حقیقی، منتهی به تغییر بنیادین در حکومت نخواهد شد. در وضعیت موجود موازنه قوا کاملا به نفع مافیای حکومتی است و هر کاری که مایل باشند از جمله تقلب در انتخابات و تعیین رییس مجلس خفتگان را انجام میدهند. معترضین جدی را هم در کهریزک مجازات میکنند. با عجز و مویه این جنایتکاران ذره ای عقب نخواهند نشست. تا زمانی که مخالفین حکومت مافیای دینی به دنبال تغییر از طریق صندوق رای باشند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
۷۴۵۶۰ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : محمود ر
عنوان : اقای تابان عزیز..یک سوال
با سلام به اقای تابان ..هموطن گرامی و اخبار روز ..و پوزش از مزاحمت مجددم..اقایان
متن نوشته شما بی تردید با روند سیاست های قدرتهای بزرگ مالی در مورد ایران و نتیجه اش در اوضاع و احوال ایران امروز،همخوانی علمی دارد...زیرا:
همانطوریکه شما نیز به منابع اسناد و مدارک موجود در اینتر نت ،دسترسی دارید،بعد از ماجرای ژولیان اسانژ و استون این دو سال اخیر،انچه که این اسناد موجود در "ان اس ا"نشان میدهند در واقع در سالهای اغازین ۷۰ میلادی و برنامه ریزی های قدرتهای بزرگ در مورد تغیر رژیم ایران،کارشناسان اقتصاد و سیاست مداران امریکائی/انگلیسی و اسرائیلی زمانی که برای عمر نظام جدید و دینی ایران در نظر گرفته بودند...۵۰ سال بوده است..
همه دولت ها با وعده های شیرینی امدند و رفتند..و هیچ تغیری حاصل نشده.
شما و همه همفکران شما و بنده، میدانیم که از شگرد های فریبنده ملایان تکرار مکررات وعده هاست ،مثلا:
هیچ ارگانی حق دخالت در امور شخصی مردم را ندارد..
ازدی شهروندان و زندگی خصوصی شهروندان به ما مربوط نیست..و صد ها شعار دیگر.
اخوند روحانی حتی امروز نیز شعار های قبل از انتخابات خود را تکرار میکند..برای دل خوشی مردم..فریب مردم...و خبرنگار هم جرات نمیکند بگوید:عمل..در عمل چه کردید اقاجان!؟
یا روسری یا تو سری...اقتصاد مال خر است..همه بدبختی ما از دانشگاه است..ما باید بیشتر از اینها میکشتیم..و غیره این است انچه در این ۴۰ سال باید حفظ میشدو تثبیت .!و تمام این دولت ها هیچگونه تغیری در این روش حکومت نه قادرند انجام دهند و نه اجازه دارند..زیرا خود این ها چنین اعتقاداتی دارند..در دولت روحانی..علی جنتی ..وزیر ارشاد از سرو جان دهنده گان است برای قوانین "حجتیه"..پورمحمدی و دیگران ..نیز..
اصولا در نظام اسلامی ملایان ،دولت ها و روئسای جمهور وظایفی دیکته شده دارند که میبایست در مدت ۴ سال انجام دهند.."" مسئله اجرای قانون"" نه در اختیار انان است و نه کارشان!
وظیفه روحانی هم انجام و تغیراتی در برنامه های اقتصادی با بانک جهانی و پیوند بعضی روابط دیپلماتیک با چند کشور غربی بود که انجام داد! همین!
اقای تابان گرامی:
من احساس میکنم اگر چنانچه محاسبه ۵۰ سال عمر نظام دینی ایران توسط کارشناسان غربی درست بوده باشد..اگر..ایا این معقول نیست که موسوی و کروبی را بعنوان اخرین برگ های برنده و "مطمئنآ برنده""در استین پرورانده اند و نگه داشته اند تا بعد از روحانی و در صورت برزو یک شورش عظیم تر از ۸۸ بتوانند مردم ایران را ساکت کنند تا ده سالی"۱۰" نیز مردم را بفریبندو به مرز ان ۵۰ سال برسانند؟؟
زیرا این دو رهبران "جنبش سبز/اصلاحات""اخرین غریق نجات حکومت ولایت فقیه است!
زیرا انچه که امروز در جهان ونقش "اقتصاد" خدای عالم! در حوادث و رخدادها و کشتار بی رحمانه اربابان جهان مشاهده میشود ،طبق این معادلات هنوز وقت تغیر رژیم ایران در رابطه با خاورمیانه و شاخ افریقا نرسیده است.ماجرای سوریه و عراق تعین کننده پایانی هستند..اینطور نیست؟
ایا به اعتقاد شما چنین محاسباتی میتواند نزدیک به واقعیت باشد؟
با تشکر از شما و اخبار روز..اقایان امیدوارم این یک ،کمتر از قبلی باشد..
بقول ما بچه های پائین شهر..مخلص شمائیم سروران
با تقدیم احترام.
م.رفعت
۷۴۵۵۵ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : "برادران" خیلی وقت است که زمین خورده اند
آقای علی اشرف گرامی، همه ی "برادران" خیلی وقت است که زمین خورده اند. اما در تلاشند با استفاده از حماقتهای "ما" خود را سرِ پا جلوه دهند.
و "البرز" سالهاست که زمین خورده، و تلاش دارد تا در حدِ وُسع فکری و تجربیاتش مانع از زمین خوردنِ شما و "ما" شود.
اگر پیشداوریها را کنار گذاشته و مطلب کوتاهم را مجدد بخوانی، مطمئنم آنگاه نه "زرنگ" خطابم خواهی کرد، و نه "حواس پرت".
و بیشتر به این خواهی اندیشید؛ که چرا اتحاد دموکراتیک برای اداره ی جامعه دائم به تعویق افتاده است؟
۷۴۵۵۴ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اشرف
عنوان : کجائی برادر،زمین نخوری
این برادرمحترم ماآقای البرز،یاخیلی زرنگ هستندویاخیلی حواس پرت.
آقای تابان درپاراگراف آخرمطلب خودچنین می گویند:
نه آقای گنجی، ما وعده ی انقلاب شش ماهه و یک ساله نمی دهیم! ما اما از سی و هفت سال پیش تا به امروز عقب نرفته ایم، جلو آمده ایم، خیلی هم جلو آمده ایم. دست کم نیمی از جامعه ی «۹۸ درصدی» حالا دیگر این حکومت را در هیچ شکلش نمی خواهد! (پایان نقل قول)به وضوح معلوم است که آقای تابان ازمشی انقلابیون ودستآوردهای آن درپیوندبامردم سخن می گویند، نه پیشرفت دموکراسی قلابی درجمهوری اسلامی.اماببینیدکه این برادرمحترم چگونه سخن راقلب می کنندوباوارونه سازی آن اینطورنتیجه میگیرند:
اما پس از انتخابات خرداد ۷۶ که منجر به ریاست جمهوری آقای محمد خاتمی شد، غالب به اکثر "ما" نیروهای اپوزیسیونی به تعریف جدیدی از انتخابات و سیاست ورزی رسیدیم. به این معنا که انتخابات را علیرغم کنترل شدید ج.ا. بر آن به عنوانِ حادثه ای در جهت مشروعیت بخشیدن به ج.ا. ندیدیم، بل از یک انتخابات به انتخاباتی دیگر شاهدِ به رشد رسیدن و حضور ملموسِ خواست، خرد و اراده ی جمعی و آگاهی های عمومی مردمان کشور هستیم.
بنابراین با شما در اینکه؛ «... ما ... از سی و هفت سال پیش تا به امروز عقب نرفته ایم، جلو آمده ایم، خیلی هم جلو آمده ایم...» کاملاً موافق هستم.
۷۴۵۵۲ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : رکود در برنامه ی اتحاد اپوزیسیون
آقای خوی گرامی، با توجه به اینکه خودت نوشته ای«...سواد کم فارسی...» داری، لازم دیدم برایت بنویسم؛ سخنِ "جلو رفته ایم" را، که عنوان لطیفه ی آبکی نیروی دریائیت کرده ای، سخن آقای تابان است، نه من. من فقط سخن ایشان را تأیید کرده ام.
در مجموع باید بگویم، گز نکرده و نخوانده مطلبم را نقد کرده ای. اما باز هم جای سپاس دارد، که شما با املای واژه ی "البرز" مشکلی نداری.
آقای رفعت گرامی، وقتی زیبا و صریح می نویسی؛ «...استبداد بسیار خشن و عریان در ایران...» و آقای تابان می نویسد؛ «... دست کم نیمی از "جامعه ی ۹۸ درصدی" حالا دیگر این حکومت را در هیچ شکلش نمی خواهد!...»
گمان نمی کنی استمرار این استبدادِ بسیار خشن در تمامی سالهای سده ی اخیر تنها بواسطه ی وجودِ، محمد علی شاه، احمدشاه، رضاشاه، محمدرضاشاه، آقای روح الله خمینی و آقای علی خامنه ای، نبوده و نیست، بل، مستبدین سوارند، چون «... دست کم نیمی از "جامعه ی ۹۸ درصدی" ...» نمی توانند به اتحادی دموکراتیک برای اداره ی جامعه برسند.
آیا از خود پرسیده ایم، چرا این اتحاد دائم به تعویق افتاده است؟.
عموما هموطنانی که قصد پاسخ دادن به این پرسش را دارند، قضیه ی نفوذ عوامل حکومت را آنقدر بزرگ می کنند، که گاهاً وقتی به این قبیل از توجیهات بر می خورم، به این می اندیشم، وقتی اپوزیسیونی نتواند تأثیرات عوامل حکومت را در اجرای برنامه ی اتحادش منتفی کند. بنابراین این عوامل حکومت نیستند که باعث رکود در برنامه ی اتحاد اپوزیسیون میشوند، بل ضعفِ ناشی از استبداد حاکم بر گروههای اپوزیسیون است که مانع از اتحادشان می شود.
۷۴۵۵۰ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : محمود رفعت
عنوان : یک نظریه واقع گرایانه از احوال سیاسی ،دیروز و امروز ایران.
با سلام به اخبار روز و جناب تابان..
نوشته اقای تابان واقعیتی ست بی برو برگرد!
(جک اقای خوی هم جالب..بجای خود)...نوشته اقای تابان:
به نظر من پاسخ کلیدی این است: استبداد بسیار خشن و عریان در ایران با یک نوع رفرمیسم گمراه کننده همراهی می شود. این نوع رفرمیسم نمی تواند حکومت را دگرگون و اصلاح کند، اما برای آن حفاظی به وجود می آورد و باعث می شود که امیدواری به حکومت و اصلاح آن باقی بماند و بخش های معین و مهمی از جامعه، نتوانند به طور قطعی از حکومت اسلامی دل بکنند. همین فکر که بروید رای بدهید اما انتظار چیزی را نداشته باشید، بزرگترین آفت برای شکل گیری یک سیاست مستقل و آلترناتیو در برابر حکومت است. این وضعیت مهم ترین عاملی است که حکومت را سرپا نگاه داشته و حکومت به خوبی از آن استفاده می کند و هر موقع نیاز داشت، به این امیدواری ها با کمک اصلاح طلبان دامن می زند.
ارزیابی شما ،جامع،خلاصه و واقعیت تائید شده تاریخ ۴۰ ساله ماست،عینیت!)
این تفکر و ارزیابی امروز جامعه ایران ، در بین بسیاری از طبقات مختلف اجتماعی ،فرهنگیان،قشر متوسط،حتی مابین بخشی از جامعه بازار ،رواج دارد ، جا افتاده است.
بدور از تعصبات خشک مذهبی ،حزبی و یا روشنفکری .
پدیده "اصلاحات" که بر گرفته است از ریشه اصول مذهبی:
نا امید مباش..هر چه خدا بخواهد همان است ..ور نستانی به ستم میدهد!..امید داشته باش..همه کارا ها درست میشه خدا خودش هست..!
خداوند پشت ماست و بما عنایت و توجه دارد!!
از این قبیل..امید به اینده ئی نا مفهوم...اینده ئی واهی شیرین اما دروغ و فریبنده!
در جوهر نظام ولائی"ولی فقیه از جانب خدا حجت بر مسلمین"" است،هیچ گونه اصلاحاتی و تغیری در زندگی انسانها بوجود نخواهد امد.این تجربه ایست که در این ۴۰ ساله تاریخ بران تائید دارد.و همواره در این سالها ، دولت ها ، مجلس،رهبران دولت ها ، یکی پس از دیگری با وعده و وعید ایرانیان را فریفته اند و با امکاناتی که در دست داشته اند از جمله جمعیت های سیاسی به اصطلاح "چپ" و عواملی در خارج از کشور ، در هر بزنگاهی که انتخابات بوده..با امکانات در دس خود، مردم را فریفته اند و حکومت کرده اند.
امروزه مبحث روانشناسی توده ها ،بستگی مستقیم با سیاست دارد.
انتظار عوام ،توده عامی مردم بدون اینده ئی روشن تر،بهترو بهبودی در امور زندگانی مادی مردم...تبدیل به انفجار خواهد شد.
درست همین " امید " به اینده هم در ریشه دین اسلام و هم در سیاست امروز کشورهای جهان کار برد قاطعی دارد...از جمله کشور ما ایران.منتها در این بحبهه..امثال گنجی ها،بهنود ها،اسدی ها ،کشتگر ها،نگهدار ها،خلیق ها و تعدادشان بیش از اینهاست ..و ان "چپ " همیشه همراه و یار وفادار عمامه بسران ..کمک های شایانی به تثبیت و بر قراری حکومت ولایت فقیه کرده اند....واژه "اصلاحات" کلمه ئی ست فریبنده و ریا کارانه که در دست سیاست مداران امروز،بسیار استفاده شده و کاربرد هم داشته است! نه تنها در کشور ما،بلکه در بسیاری از کشورها نیز دقیقا کپی شده است از رویدادهای ایران.
اصولا طبق همان نظریه ولایت فقیه: در قانون اساسی رژیم دینی ایران ،منافع "امت " ترجیح دارد به اکثریت جامعه..اگر از ما نیستی..دشمن ما هستی...
۸ سال در دو دوره،اخوند خاتمی مردم را فریفت..
گوئیم اقا جان،تدارک چی بودی؟ و این را در چهار سال نخست ،دانستی؟
پس چرا ۴ سال دیگر میل به تدارک چی بودن..داشتی پدر جان؟؟
دختر عباس عبدی در همان سالها در رادیو فردا در مصاحبه ئی چنین گفت:
خاتمی بزرگترین خیانت را به مردم ایران کرد!
درست به همین دلیل هم مسئله " اصلاحات،جنبش سبز" و از این قبیل را کلید داران حکومت در دهان مردم قرار دادند تا بدین وسیله تا انجا که ممکن است از شورش مردم توسط "امید به بهبودی" جلوگیری نموده و دولت ها یکی پس از دیگری بر جای بمانند.
تفکر و نتیجه گیری شما اقای تابان از احوال امروز و دیروز ایران در باب دولت ها و پدیده "اصلاحات" واقعیتی ست انکار نا پذیر و دردناک!
دردناک از این بابت که چرا از میان قشر تحصیل کرده و روشنفکر (نه ان عده که از عوامل حکومت در خارج از ایران اندو خارج نشینان را تشویق به رای دادن مینمایند)..چرا باید بدون درک درست از سیاست های جهانی و ایران ،پشتوانه چنین تغیراتی باشند از جانب حکومت عمامه بسران!!
این پدیده " اصلاحات" ضربات مهلک و خسارات جبران ناپذیری به کشور و توده مردم وارد اورده است.خصوصا از بدو پیدایش دولت اصلاحات خاتمی،خاتمی خدمت شایان توجهی به بر قراری حکومت عمامه بسران کرده است.
با تشکر از اخبار روز و پوزش برای طولانی بودن نوشته و
یک افرین نا قابل به هموطن بیدار و هوشمند اقای تابان عزیز..
با تقدیم احترام
م.رفعت
۷۴۵۴۷ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : سیمین محمودی
عنوان : نوشته بسیار خوبی است
درود بر رفیق تابان گرامی
این مقاله شما بسیار با ارزش است. نه هیاهویی در این نوشته هست.نه اتهامی. بر خلاف شیوه برخی اصلاح طلبان مذهبی و غیر مذهبی داخل و بخصوص خارج از کشور که متاسفانه هر جا کم می آورند، حمله ای به کمونیستها می کنند که هم زورگویان حاکم را خوش آید و هم سلطنت طلبها را. همینجا باید از مسئولین محترم اخبار امروز تشکر کرد که کامنتهای موافق و مخالف را چاپ می کند. شما به گویا نیوز مراجعه بکنید! کامنتها با یک سیاست خاصی شدیدا ضد چپ است. چشمشان را هم در برابر استبداد رژیمهای کودتا می بندند
با احترام سیمین محمودی
۷۴۵۴۵ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : کیا
عنوان : با اصلاحطلبان "گیج" دیالوگ ضروری ایست!
اینکه جامعه بیش آمده است را میتوان تائید کرد ،چونکه حکومت ولایی به فگاهی غمگینی تبدیل شده است .
و اینکه با اصلاح طالبان گیج میبایست صحبت کرد هدف مقاله بسیار معقول به نظر میاید.
به امید اینکه ازجهنم موجود با تلفات کم عبور کنیم.
۷۴۵۴۱ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی خوی
عنوان : بلی ما جلو رفته ایم اما با زور زمان
این اقای البرز رسمان از جمهوری اسلامی دفاع کرده است.والهه ما با این سواد کم فارسی اینطوری فهمیدیم.البته این دفاع به سبک حزب الهی نیست به سنکینی
روشنفکری است
اما کامنت اقای فواد. یک روز مردی زیاد مصرف کرده بود نتوانست خودش را کنترل کند
افتاد تو جو که اب از ان روان بود پلیس سر رسید گفت اینجا چه کار می کنی
یارو که نئشه بود گفت اینجا به نیروی دریایی مربوط مشود :)
۷۴۵۴۰ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : از سی و هفت سال پیش تا به امروز عقب نرفته ایم...
آقای تابان گرامی، وقتی شما می نویسی؛ «...انتخابات با مشخصاتی که در جمهوری اسلامی دارد و کاملا کنترل شده است، در مجموع به نفع تحکیم حکومت عمل کرده است و برای آن مشروعیت آورده است...»
از جایی که تصور می کنم، از این جمله ی شما خودِ مفهوم انتخابات یا روش ایجادِ تغییرات پایدار و صلح آمیز زیر علامتِ سئوال قرار می گیرد، با آن موافق نیستم.
در تاریخ سده ی اخیر کشور هر نیرویی از نیروهای موجودِ کشور بهروزی و پیشرفت کشور را در بر روی کار آمدنِ خود و حذفِ دیگر نیروهای غیر همسو دیده است.
اما پس از انتخابات خرداد ۷۶ که منجر به ریاست جمهوری آقای محمد خاتمی شد، غالب به اکثر "ما" نیروهای اپوزیسیونی به تعریف جدیدی از انتخابات و سیاست ورزی رسیدیم. به این معنا که انتخابات را علیرغم کنترل شدید ج.ا. بر آن به عنوانِ حادثه ای در جهت مشروعیت بخشیدن به ج.ا. ندیدیم، بل از یک انتخابات به انتخاباتی دیگر شاهدِ به رشد رسیدن و حضور ملموسِ خواست، خرد و اراده ی جمعی و آگاهی های عمومی مردمان کشور هستیم.
بنابراین با شما در اینکه؛ «... ما ... از سی و هفت سال پیش تا به امروز عقب نرفته ایم، جلو آمده ایم، خیلی هم جلو آمده ایم...» کاملاً موافق هستم.
اما وقتی شما می نویسی؛ «... دست کم نیمی از "جامعه ی ۹۸ درصدی" حالا دیگر این حکومت را در هیچ شکلش نمی خواهد!...»
تصور می کنم، اگر بواقع چنین بود، هیچ خشتی از خشتهای این نظام روی هم دوام نیاورده و از هم پاشیده بود."ما" مردمانِ امروز کشور برخلافِ مردمانِ سال ۵۷ فقط به دنبال واژگون کردن نیستیم، بخصوص وقتی شاهدِ سرنوشت متلاطم مردمان عراق، سوریه، لیبی، افغانستان و مصر هم هستیم.
۷۴۵٣۷ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۵
|
از : فواد روستائی
عنوان : غلط املائی در تیتر مطلب
دوستان عزیز با سلام متذکر می شوم که توجیحات غلط است و درست آن توجیه ها یا توجیهات است: البته به عقیده ی حقیر همان توجیه ها درست تر و قابل قبول تر است
موفق باشید.
۷۴۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۵
|