وایمار اسرائیلی: می تواند دراینجا اتفاق بیفتد
counterpunch: یوری آنری
هاتف رحمانی
•
ژنرال یائیر گولان، معاون ستاد ارتش اسرائیل: اگر چیزی وجود دارد که مرا نسبت به یادبود هولوکاست به وحشت می اندازد، آگاهی از روند های ترسناکی است که به طور کلی در اروپا و به ویژه در المان، ۷۰،۸۰،۹۰، سال پیش رخ داد، و یافتن ردپای آن ها امروز، در ۲۰۱۶ در میان ماست.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۷ خرداد ۱٣۹۵ -
۲۷ می ۲۰۱۶
دوستی از من خواهش کرد: "لطفا چیزی در باره یائیر گولان ننویس، هر چیزی که چپی مانند تو بنویسد تنها به او آسیب خواهد زد!"
به همین خاطر من چند هفته از نوشتن خودداری کردم. اما دیگر نمی توانم ساکت بمانم
ژنرال یائیر گولان، معاون ستاد ارتش اسرائیل، روز یادبود هولوکاست سخنرانی کرد. درحالی که یونیفورم خود را پوشیده بود، یک متن آماده، قابل ملاحظه ای را خواند که ماشه بلوایی را چکاند که هنوز فرو ننشسته است.
ده ها نوشتار در سایه آن منتشر شده اند، برخی اورا محکوم کردند، برخی اورا ستایش کردند. به نظر می رسد هیچ کس نتوانست بی تفاوت بماند.
جمله اصلی عبارت بود از: " اگر چیزی وجود دارد که مرا نسبت به یادبود هولوکاست به وحشت می اندازد ،آگاهی از روند های ترسناکی است که به طور کلی در اروپا ، و به ویژه در المان ، 70،80،90، سال پیش رخ داد، و یافتن ردپای آن ها امروز، در 2016 درمیان ماست.
تمام جهنم رها شد، چی! ردپای نازیسم در اسرائیل؟ شباهتی بین آن چه نازی ها با ما کردند با آن چه ما داریم با فلسطینی ها انجام می دهیم؟
90 سال پیش سال 1926 بود، یکی از آخرین سال های جمهوری المان، 80 سال پیش 1936 بود، سه سال پس از به قدرت رسیدن نازی ها، 70 سال قبل سال 1946 بود، فردای خودکشی هیتلر و پایان رایش نازی.
من گذشته از هر چیز، احساس می کنم ناچارم در باره سخنرانی ژنرال بنویسم، چون در آن جا بودم .
من به عنوان یک کودک شاهدعینی سال های آخر جمهوری وایمار (چون قانون اساسی آن در وایمار شکل گرفته بود، شهر گوته وشیلر چنین خوانده می شد) بودم . به عنوان یک پسر هوشیار سیاسی شاهد قدرت گرفتن و نیم سال اول حکومت نازی بودم .
من می دانم گولان در باره چی سخنرانی می کرد. اگر چه ما به دونسل متفاوت تعلق داریم، اما از پس زمینه مشترکی بر خورداریم. خانواده های هر دوی ما از شهر های کوچک در المان شرقی آمده اند. پدر او و من باید نقاط مشترک بسیاری داشته باشیم .
یک فرمان اخلاقی اکید در اسرائیل وجود دارد: هیچ چیزی نمی تواند با هولوکاست مقایسه شود. هولوکاست یگانه است. برای ما، یهود ها اتفاق افتاد، چون ما یگانه ایم. ( یهودی های مذهبی می توانند اضافه کنند:"چون خدا مارا بر گزیده است".)
من این فرمان را شکسته ام. حتی قبل از آن که گولان به دنیا بیاید، من کتابی ( به زبان عبری) تحت عنوان "صلیب شکسته" منتشر کردم ، که در آن خاطرات کودکی خود را بر شمردم و سعی کردم از آن ها نتیجه گیری کنم. آن زمان در آشتانه محاکمه آیشمن بود ، و از بی دانشی در باره دوران نازی در بین جوانان اسرائیلی آن زمان حیرت زده بودم .
کتاب من کاری به هولوکاست نداشت، که زمانی اتفاق افتاد که من پیش از آن در فلسطین زندگی می کردم، اما با پرسشی که در تمام سال ها، و حتی امروز آزار می داد همراه بود: چه اتفاقی می افتد که المان ، شاید با فرهنگ ترین ملت روی زمین در آن زمان ، مهد گوته ، بتهوون و کانت، می تواند به صورت دموکراتیک یک بیمار روانی مانند آدلف هیتلر را بعنوان رهبر انتخاب می کند؟
آخرین فصل کتاب " در اینجا می تواند رخ دهد " عنوان گرفته بود . این عنوان از کتابی نوشته نویسنده امریکایی سینگلر لوئیس گرفته شده بود که به صورت طعنه امیزی "می تواند اینجا رخ دهد " نامیده بود ، که در آن غلبه نازی بر امریکا را توصیف می کرد.
در این فصل ، من امکان به قدرت رسیدن یک حزب نازی یهودی در اسرائیل را شرح دادم . استنباط من آن بود که اگر شرایط آن فراهم باشد، یک حزب نازی می تواند در هر کشور روی زمین به قدرت برسد. آری در اسرائیل هم می تواند.
کتاب تا حد زیادی مورد انکار افکار عمومی اسرائیلی قرار گرفت ، که در آن زمان در طوفان احساسات بر انگیخته شده از افشا گری وحشتناک دادگاه آیشمن غوطه ور بود. اکنون ژنرال گولان ، یک سرباز حرفه ای معتبر ، می آید وهمان چیز را می گوید.
و نه بعنوان اظهاری فی البداهه ، بلکه در یک موقعیت رسمی ، پوشیده در یونیفورم خود در حال خواندن از متنی آماده شده و به خوبی اندیشیده شده .
طوفان بر انگیخته هنوز آرام نگرفته است .
اسرائیلی ها یک عادت خود حفاظتی دارند: وقتی که با حقایق نا خواسته مواجه می شوند ، از اساس آن طفره می روند و با یک جنبه ثانوی و غیر مهم آن بر خورد می کنند. از تمام ده ها وده ها واکنش در روزنامه های نوشتاری، در تلویزیون و در رویکرد های سیاسی ، تقریبا هیچ یک از آن ها با مباحث دردناک ژنرال رو به رو نشده اند.
بحث خشماگینی که همه جا را فرا گرفت ربطی به پرسش ها ندارد : آیا یک نظامی ارشد اجازه دارد اندیشه ای را در باره موضوع هایی که نهادهای مدنی را نگران می کند بیان کند؟ و این کار را در یونیفورم نظامی انجام دهد؟ ودر یک مراسم رسمی؟
آیا هر افسر ارتش باید نسبت به دانسته های سیاسی خود سکوت اختیار کند؟ یا ان ها را تنها در جلسه های بسته - " در فوروم های مربوطه"، همان طور که بنیامین ناتانیاهو آن را عبارت بندی کرد- بیان کند؟
ژنرال گولان از احترام بسیار زیادی در ارتش بر خوردار است . بعنوان معاون رئیس ستاد تا کنون تقریبا به صورت قطعی نامزد ریاست ستاد بود ، وقتی که به ناگزیر پس ازچهار سال متعارف شغل خود را ترک می کند.
اجرای این رویای مشترک در بین تمام افسران ستاد کل بسیار بعید است . در عمل ، گولان پیشرفت بیشتر خود را در راستای به زبان آوردن هشدار خود و دادن گسترده ترین پژواک احتمالی به آن قربانی کرده است .
به چنین شجاعتی تنها می توان احترام گذاشت . من هرگزدیداری با ژنرال گولان نداشته ام ،من معتقدم ، و دیدگاه های سیاسی او را نمی شناسم .اما عمل اورا تحسین می کنم.
(عمل او ، به نوعی مقاله ای منتشر شده در مجله انگلیسی پانچ پیش از جنگ جهانی اول را ، زمانی که گروهی از افسران جوان ارتش بیانیه ای در مخالفت با سیاست دولت در ایرلند منتشر کردند به یادم می آورد. مجله گفت که در عین عدم تایید فکر بیان شده از سوی افسران یاغی ، به این واقعیت که چنین افسران جوانی آماده اند شغل خود را برای اعتقاد خود قربانی کنند افتخار می کند.)
گام نازی برای کسب قدرت در 1929 آغاز شد ، زمانی که بحران اقتصادی وحشتناک جهانی المان را در نوردید .یک حزب کوچک ، مسخره راست افراطی ناگهان به یک نیروی سیاسی قابل محاسبه تبدیل شد . از آن زمان چهار سال طول کشید تا به بزرگترین حزب در کشور تبدیل شد و قدرت را قبضه کرد (اگر چه هنوز به ائتلافی نیاز داشت).
زمانی که قدرت را گرفت من در المان بودم ، پسری در خانواده ای که سیاست به موضوع اصلی در میز ناهارآن تبدیل شده بود . من شاهد بودم که چگونه جمهوری ، به تدریج ، به آهستگی ، قدم به قدم در هم شکست . من شاهد بودم که دوستان خانوادگی ما پرچم صلیب شکسته را برافراشتند. من برای اولین بار دبیر دبیرستان خودم را هنگام ورود به کلاس و بالابردن دست و گفتن "هایل هیتلر" دیدم . ( وبعد اطمینان دادن به من در خلوت که چیزی تغییر نکرده است.)
من تنها یهودی در کل دبیرستان بودم . وقتی که صد ها پسر – همه قد بلند تر از من – دست های خود را برای خواندن سرود نازی بالا بردند ، ومن بالا نبردم ، آن ها مرا در صورت تکرار به شکستن استخوان هایم تهدید کردند. چند روز بعد ما المان را برای همیشه ترک کردیم.
ژترال گولان به مقایسه اسرائیل با المان نازی متهم شده است. چنین چیزی نیست . خواندن دقیق متن سخنرانی او نشان می دهد که او رخ داد های اسرائیل را با حوادثی که منجر به از هم پاشیدگی جمهوری وایمار شد مقایسه می کند . و آن مقایسه ای معتبر است.
چیزهایی که در اسرائیل رخ می دهند ، به ویژه از زمان آخرین انتخابات ، همانندی ترسناکی با این رخ داد ها دارند . در حقیقت ، فرآیند ها کاملا متفاوت است . فاشیسم المان ازتحقیر تسلیم در جنگ اول جهانی ، اشغال روهر از سوی فرانسه و بلژیک از1923-25، بحران وحشتناک اقتصادی 1929، بیچارگی میلیون ها بیکار سر بر آورد . اسرائیل در عملیات نظامی مکرر خود پیروز است ، ما زندگی راحتی داریم . خطر های تهدید کننده ما ماهیت کاملا متفاوتی دارند . آن ها از پیروزی ها ما و نه از شکست های ما ناشی می شوند.
در واقع ، نفاوت ها بین اسرائیل امروز و المان آن زمان بسیار بزرگ تر از همسانی ها هستند. اما این مشابهت ها وجود دارند ، و ژنرال حق داشت آن ها را خاطر نشان سازد.
تبعیض علیه فلسطینی ها به ویژه در تمام حوزه های زندگی می تواند با تهدید یهودی ها در مرحله اول نازی المان مقایسه شود . ( مخالفت فلسطینی ها در سرزمین اشغال شده به رفتار چک ها در " قیمومیت" پس از خیانت مونیخ شبیه تر است.)
باران لایحه های نژاد پرست در کنست ( مجلس اسرائیل) ، لایحه هایی که قبلا تصویب شده اند و لایحه هایی که در حال اجرا هستند ، به شدت با قانون های تصویب شده در رایشتاگ در روز های اولیه رژیم نازی شبیه است. برخی رهبران مذهبی مانند آن زمان خواهان تحریم فروشگاه های عرب هستند . فریاد " مرگ بر عرب ها" به طور منظم در مسابقات فوتبال شنیده می شود . تعدادی از نماینده های پارلمان خواهان جدایی بین نوزادان یهودی وعرب در بیمارستان شده اند . یک رهبر مذهبی ارشد اظهار کرده است که گویم ( غیر یهودی ها) از سوی خدا برای خدمت به یهودی ها خلق شده اند. وزیر های آموزش وپرورش و فرهنگ ما گرفتار مطیع کردن مدرسه ها، تاتر و هنر ها به خط راست افراطی هستند، چیزی که در المان بعنوان گلیشچالتین ( هماهنگی) خوانده می شود . دادگاه عالی ، افتخار اسرائیل ، بیرحمانه مورد حمله وزیر دادگستری است. نوار غزه گتویی ( محله یهودی نشین) عظیم است.
البته ، هیچ عقل سالمی حتی به صورت بعید ناتانیاهو را با فورر(هیتلر) مقایسه نمی کند، بلکه حزب های سیاسی وجود دارند که بوی تند فاشیستی ساتع می کنند . آشغال های سیاسی که ادم های دولت ناتانیاهو را نشان می دهند می توانند به سادگی جایگاه خود را در اولین دولت نازی پیدا کنند.
یکی از شعارهای اصلی دولت کنونی ما جایگزین کردن " نخبه های قدیمی" که بسیار لیبرال تلقی می شوند ، با نخبه جدید است . زمانی که نازی به قدرت رسید یکی از شعارهای اصلی آن جایگزینی ضمنی" سیستم" ، بود ، تقریبا تمام افسران رده بالای ارتش المان ضد نازی های وفا داری بودند. آن ها حتی توطئه ای علیه هیتلر تلقی شدند . رهبر سیاسی آن ها به طور خلاصه یک سال بعد ، زمانی که هیتلر مخالفان خود را در حزب خود نابود می کرد اعدام شده بود. به ما گفته می شود که اکنون ژنرال گولان با یک محافظ شخصی مخافظت می شود ، چیزی که در تاریخ اسرائیل هرگز برای یک ژنرال اتفاق نیفتاده است.
ژنرال به اشغال و شهرک ها ، که تحت حکومت ارتش هستند اشاره ای نکرد . اما به حادثه ای که اندکی قبل از سخنرانی او اتفاق افتاد ، و هنوز اسرائیل را به لرزه در آورده است اشاره کرد : در هبرون اشغال شده ، تحت حاکمیت ارتش ، یک سرباز، فلسطینی به شدت زخمی شده ای را که مایوسانه روی زمین دراز کشیده بود می بیند ، به او نزدیک می شود و اورا با شلیکی در سر می کشد . قربانی تلاش کرده بود با چاقو به چند سرباز حمله کند، اما نتوانسته بود تهدیدی برای کسی باشد . این تخلف آشکار از موضع دستورهای ارتش بود ، و سربازتحویل دادگاه نظامی شده بود.
در سراسر کشور فریادی به هوا رفت : سرباز یک قهرمان است ! او شایسته مدال است ! ناتانیاهو پدر او را برای تضمین حمایت خود (از سرباز) فرا خواند . آویگدور لیبرمن در راستای ابراز همبستگی خود با سرباز وارد محل پر جمعیت دادگاه شد . چند روز بعد ناتانیاهو لیبرمن را به سمت وزیر دفاع، دومین اداره پر اهمیت در اسرائیل منصوب کرد.
قبل از آن ، ژنرال گولان حمایت قدرتمند هم وزیر دفاع موشه یئلون و هم گادی ایسنکوت رئیس ستاد را دریافت کرده بود . شاید این (حمایت) دلیل بی درنگ اخراج یئلون و انتصاب لیبرمن به جای او بود . بیشتر به توطئه شبیه بود.
به نظر می رسد که گولان نه تنها افسری شجاع ، بلکه یک پیامبر نیز هست . داخل شدن حزب لیبرمن در ائتلاف دولت سیاه ترین ترس های گولان را تایید می کند. این ضربه کشنده دیگری برای دموکراسی اسرائیل است.
آیا من محکومم در زندگی خود برای بار دوم شاهد روند های همانندی باشم؟
منبع: www.counterpunch.org
|