مهاجرانی: قلیچ خانی چیز دیگری بود!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣ دی ۱٣٨۵ -  ۲۴ دسامبر ۲۰۰۶


روزنامه سرمایه - رضا خدادادی: مربی‌ای که توانست ایران را برای اولین بار به جام‌جهانی ببرد، حشمت مهاجرانی بود. او مربی تمام آن‌هایی است که نسل امروز فوتبال ایران از آن‌ها به‌عنوان اسطوره‌هایی بی‌بدیل یاد می‌کند. بزرگانی مثل علی پروین، ناصر حجازی، پرویز قلیچ‌خانی، ایرج دانایی‌فرد و بسیاری نام‌های آشنای دیگر که هنوز به احترام او بلند می‌شوند.
فوتبال ایران که از چند پارگی و حاشیه‌نشینی مردان بزرگ خود همیشه رنج برده است می‌تواند با بازگشت حشمت مهاجرانی، این صداهای پراکنده را به همصدایی موثری تبدیل کند; مسابقات آسیایی دوحه فرصتی بود تا کیلومترها دور از وطن با حشمت مهاجرانی از ایران بگوییم و سال‌هایی را به یادآوریم که کم‌کم غبار فراموشی بر آن‌ها می‌نشیند.

آقای مهاجرانی! سال‌هاست که شما را در کنار تیم‌های ورزشی که از ایران در مسابقات جهانی شرکت می‌کنند می‌بینیم، اما در تمام طول این سال‌ها تنها یکبار و در قالب مربی یک تیم خارجی به ایران آمدید. چرا؟

آرزوی من بازگشت به ایران است. در این مدت همیشه برای بازگشت به ایران تلاش کرده‌ام اما مشکلات خانوادگی هم وجود دارد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت من سال‌هاست که در خارج از کشور زندگی می‌کنم و فکر می‌کنم جابه‌جا شدن به این راحتی‌ها که فکر می‌کنیم، نباشد.   

در حال حاضر دقیقاً چه می‌کنید؟

من به‌عنوان مشاور در فدراسیون فوتبال امارات کار می‌کنم و البته دنبال تشکیل یک مدرسهء فوتبال هم هستم. به هر حال آن‌ها به من اعتماد دارند چون سال‌هاست که در حوزهء خلیج‌فارس کار مربیگری کرده‌ام. در ضمن در آمریکا خانه و زندگی دارم و خانواده‌ام هر از گاهی به آن‌جا سفر می‌کنند.

دفعهء قبل که به ایران آمدید چرا موجبات بازگشت را فراهم نکردید؟

چون فرصتی نداشتم. من مادر پیری دارم که باید به او سر می‌زدم. بیش‌تر از ۲۰ سال بود که او را ندیده بودم و اگر این‌بار هم این اتفاق نمی‌افتاد شاید این حسرت در وجودم تا آخر عمر باقی می‌ماند، اما خیلی از دوستان لطف داشتند و در آن مدت با من تماس گرفتند.

حتی یادم هست که آقای پروین و حجازی هم برای استقبال از شما به فرودگاه آمدند.

آن‌ها شاگردهای من بودند و انصافاً سال‌های خوبی را در کنار هم داشتیم. همان زمان هم من در آن‌ها می‌دیدم که این دو، مردان بزرگی در فوتبال ایران می‌شوند و دیدیم که این گونه هم شد.

خاطره‌ای از آن تیمی که به جام جهانی ۷٨ آرژانتین رفت دارید که جایی بازگو نشده باشد.

باور کنید که نه، جزییات آن سفر تاریخی را بارها مرور کرده‌ام; اما هنوز هم معتقدم اگر کمی اعتماد به نفس ما بیش‌تر بود بازی با اسکاتلند را می‌توانستیم ببریم و اگر آن بازی را می‌بردیم، ‌شاید روز آخر هم اتفاق دیگری می‌افتاد.

شما اشتباهی هم در آن مسابقات داشتید؟

البته. قبل از رفتن تیم یکی از بازیکنان را به دلیل مسایل انضباطی خط زدم اما واقعاً اشتباه بزرگی بود بعدها آن شخص را دیدم و به او گفتم که حلالم کند، چون در مورد او اشتباه کردم. بالاخره من هم جوان بودم. حالا که امیر قلعه‌نوعی جوان‌ترین مربی تیم ملی ایران است او هم اشتباه می‌کند. من فقط ٣۷ سالم بود که سرمربی تیم ملی شدم. مربی جوان هم اشتباه دارد.

قبل از تیم ملی در باشگاه مربیگری کرده بودید؟

نه، هرگز. اولین تجربهء من سرمربیگری تیم ملی بود.

بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران از نگاه شما چه کسی است؟

قلیچ‌خانی. او فوق‌العاده بود. هر جای زمین که او را می‌گذاشتم می‌توانست بازی کند. دفاع، خط هافبک، خط حمله. یادم هست در یک بازی مصدوم بود و من هم خیلی به او نیاز داشتم، خیلی محکم گفت که می‌توانم بازی کنم; من هم گذاشتمش داخل ترکیب و اتفاقاً در آن بازی گل هم زد.

حتی بهتر از علی کریمی و پروین بود؟

پروین بیش‌تر مدیر بود. علی کریمی روزهایی که در اوج نباشد، زیاد دارد آن‌ها کلاس فوتبالشان متفاوت است اما قلیچ‌خانی قطعاً ‌چیز دیگری بود.

ناصر حجازی آن زمان هم اینقدر گوشه‌گیر و دیکتاتور بود؟

ناصر در فوتبال ایران به حقش نرسید. از دنیای بازیگری که زود خداحافظی کرد، در مربیگری هم می‌توانست در رده‌های بالاتری کار کند.

اما او زیاد موفق نبود.

چرا موفق نبود؟! با استقلال تا فینال لیگ قهرمانان رفت و در لیگ هم خوب نتیجه گرفت. من کار او را زمانی که در بنگلادش مربیگری می‌کرد می‌دیدم اتفاقاً مربی خوبی است و توانایی هدایت تیم‌های بزرگ را دارد.

خود شما چطور، یک دوره حضور در جام جهانی برای حشمت مهاجرانی کافی بود؟

من به آن چیزهایی که در فوتبال می‌خواستم رسیدم اما فکر می‌کنم تا لحظهء مرگ هم باید آنچه را که دارم در اختیار جوان‌ها قرار دهم. به همین دلیل است که دنبال کار با تیم‌های نوجوانان و جوانان هستم.

یعنی اگر استقلال و پرسپولیس یا تیم‌ملی را به شما پیشنهاد کنند، قبول نمی‌کنید؟

مطمئن باشید کسی این تیم‌ها را به یک پیرمرد ۷۰ ساله پیشنهاد نمی‌کند به صلاح خود من هم نیست که چنین تیم‌هایی را قبول کنم. من دوست دارم در رده‌های پایه‌ای کار کنم. شرایط امروز فوتبال هم مثل گذشته نیست و نمی‌شود تیم‌های بزرگ را به این راحتی‌ها اداره کرد.

شما چهرهء موجهی در فوتبال ایران هستید و تمام بزرگان قبولتان دارند، مثلاً در پرسپولیس علی پروین برای هر مربی‌ای خطر محسوب می‌شود اما قطعاً شما می‌توانید با او کار کنید.

مساله این حرف‌ها نیست. نسل امروز تماشاچیان فوتبال ایران حشمت مهاجرانی را به خوبی نمی‌شناسند و در ضمن طاقت باخت را هم ندارند. من در سن و سالی نیستم که بعد از باخت فحش بشنوم بهتر است پشت خط باشم.

خودتان قبلاً گفته بودید تیم‌های ملی ایران احتیاج به مدیر فنی دارند، کسی که از بالا به آن‌ها اشراف داشته باشد و به مربیان برنامه دهد شاید همین پست برای شما مناسب‌ترین باشد این‌طور نیست؟

ببینید من و شما می‌توانیم این‌جا بنشینم و هر مقام و منصبی که دوست داریم به همدیگر پیشنهاد کنیم اما ما تعیین کننده نیستیم کسان دیگری هستند که مسوولیت‌ها را تقسیم می‌کنند.

اما قبلاً صحبت‌هایی در مورد بازگشت شما به ایران شده بود؟

بله; حرف زیاد است، اما فقط در حد همان حرف است. من هم برای بازگشت لحظه شماری می‌کنم. اما باید این حرف‌ها جدی شود تا بتوان روی آن حساب کرد.

با آقای علی‌آبادی در حاشیهء مسابقات آسیایی در دوحه صحبت نکردید؟

فرصتی برای ملاقات خصوصی پیش نیامد، اما دورادور پیغام و پسغام‌هایی رد و بدل شد.

تمام این مسابقات را از نزدیک تماشا کردید و در تمام سالن‌هایی که بچه‌های ایرانی مسابقه داشتند حضور داشتید و آن‌ها را تشویق می‌کردید،چه انگیزه‌ای شما را به این کار وامی‌دارد؟

من تمام وجودم با ایران است. البته از طرف مسوولان ورزش قطر به مسابقات دعوت شدم چون قبلاً در تیم ملی این کشور هم بودم اما جزییات ورزش ایران را در تمام رشته‌ها تعقیب می‌کنم. حاضرم همین حالا با شما که خبرنگار ورزشی هستید در مورد اطلاعات ورزش ایران مسابقه بگذارم.

غیر از فوتبال کدام رشتهء ورزشی ایران در دوحه بیش‌تر مورد توجه شما بود؟

کشتی. شبی که ایران چهار مدال طلا گرفت من هم در سالن کشتی بودم. واقعاً شب فراموش نشدنی‌ای بود و تمام ما از ایرانی بودنمان لذت بردیم. بعد از سال‌ها از قرار گرفتن در کنار هموطنانم احساس شعف کردم. این احساس را شاید فقط یکبار دیگر و در روز بازی ایران و آمریکا در جام جهانی فرانسه تجربه کرده بودم.

مثل این‌که سال‌های غربت به شما سخت گذشته است، این طور نیست؟

تا کسی این شرایط را تجربه نکند به تلخی آن پی نمی‌برد.

به نظر شما ملاقات بعدی ما کی خواهد بود و کجا؟

نمی‌دانم. شاید جایی در همین نزدیکی‌ها.