وهاب انصاری - علی صمد
آیا با این متد بحث به "تشکل بزرگ چپ ایران" میتوان رسید؟
•
شما هم منتقدان درون سازمان فداییان خلق ایران اکثریت را تحقیر میکنید و هم رفقای هم سازمانی خودتان را متهم به "تحریک ناراضیان درون سازمان اکثریت" میکنید! در درون سازمان فداییان اکثریت بر سر پروژه تاکنونی که متاسفانه در شرایط جدیدی قرار گرفته است، اختلاف وجود دارد. این اختلاف هم نه با فروکاستن آن به حد "ناراضیان" قابل توضیح هست و نه با تحقیر این "ناراضیان" به "تحریک" شدگی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۲ خرداد ۱٣۹۵ -
۱ ژوئن ۲۰۱۶
رفیق محمد اعظمی مطلبی تحت عنوان "به کجا چنین شتابان؟" در پاسخ به اطلاعیه کمیته مرکزی سازمان اتحاد فداییان خلق ایران نوشته است. در بخش اول این مطلب حرفهای کلی درستی در نکوهش تقدس گرایی و منزه طلبی چپ ایران گفته است. اما در ادامه آنجایی که به مشخص میپردازد، متاسفانه خود گرفتار همان برخوردهایی میشود، که به نقد آنها پرداخته است.
یکی از دستاوردهای مثبت نظری-سیاسی بخش بزرگی از چپ ایران پذیرش و پایبندی به معیارهای دمکراتیک زندگی حزبی بوده است. پذیرش دمکراسی درون حزبی و قبول تنوع و اختلاف در عرصه های نظری، سیاسی و تشکیلاتی دیگر نمیتواند براحتی انشعاب و جدایی را در سازمانهای سیاسی چپ دمکرات توجیه بکند. بویژه آنجایی که پای پروژه ایی تحت نام "تشکل بزرگ چپ" مطرح است.
تا آنجایی که گزارش و مصوبات کنگره آخر سازمان اتحاد فداییان در سطح جنبش منتشر شده است. این سازمان در کنگره خود در باره "پروژه تشکل بزرگ چپ" نتوانست به یک تصمیم قطعی برای ادامه یا توقف آن برسد. این موضوع همچنان یکی از چالشهای مهم درون سازمانی اتحاد فداییان محسوب میشود. اما رفیق محمد اعظمی درست آنجایی که به جنبش باید توضیح بدهد، چرا همچنان قائل به زندگی مشترک سازمانی در اتحاد فداییان خلق ایران هست اما بدون توجه به مصوبه کنگره این سازمان، قائل به پیشبرد پروژه ایی فقط با همراهی بخشی از سازمان اتحاد فداییان است، که هنوز سازمان متبوعش به نتیجه قطعی در مورد آن نرسیده است؟ درست آنجایی که رفیق باید توضیح بدهد، ترجیح میدهد که سکوت کند.
اگر رفیق محمد اعظمی اختلافات درون سازمانی اتحاد فداییان را توضیح میداد، نگاه و عملکرد بخش مخالف "پروژه تشکل بزرگ چپ" را نقد میکرد. آنگاه میشد، در عرصه نظر با ایشان همراهی و همدلی کرد. اما ایشان ترجیح میدهد، در عرصه چرایی عملکرد خود و جناح طرفدار پیشبرد "پروژه تشکل بزرگ چپ" در اتحاد فداییان سکوت کند. چرایی سکوت ایشان کاملا روشن است. چرا که بلحاظ توضیح معیارهای زندگی دمکراتیک درون حزبی، نمیتواند توضیح بدهد، که این چه نقدی به تقدس گرایی و منزه طلبی بخشی از چپ ایران است؟ خود با همان منزه طلبی و خود بزرگ بینی اصرار بر ادامه راهی دارد، که هنوز نتوانسته سازمان مطبوع خود را به ادامه یا توقف آن پروژه قانع بکند. این یک حقیقت است که جنبش چپ از تقدس گرایی و منزه طلبی و فرقه گرایی ضربات زیادی خورده است. اما این هم حقیقت دارد که جنبش چپ از تازاندن، بی حوصلگی در حل مسایل درونی و روحیه اینکه به اختلاف برخوردیم راحترین کار که همانا انشعاب و تفرقه است، هم ضربات جبران ناپذیری خورده است. حتی اگر همه اینها تحت عنوان وحدت خواهی باشد.
امروز بر همه ما روشن است، که تازاندن انشعاب ۱۶ آذر ۱٣۶۰ در سازمان فداییان خلق ایران اکثریت، با شعار "وحدت طلبی و انحلال طلبی" اجتناب ناپذیر نبود. بدتر از همه اینکه تجربه انشعابات تمامی جنبش چپ نشان میدهد که بر بستر انشعاب، جداییها و بحرانها؛ جمع شدن عددی هر جمعی تحت عنوان "وحدت چپ" الزاما وحدت خواهی و نیل به مقصود نیست. از بطن هیچ انشعابی، وحدت پایدار و معطوف به پایگاه اجتماعی در نخواهد آمد.
رفیق محمد اعظمی به درستی بر احساس مسئولیت سازمان فداییان خلق ایران اکثریت در اینکه باعث و بانی انشعاب و تفرقه در سازمان اتحاد فداییان خلق نباشد، انگشت میگذارد. از سازمان فداییان خلق ایران اکثریت انتقاد میکند، که "حساسیت بیش از حد و ملاحظه کاری تا حد محافظه کاری این نمایندگان را مورد انتقاد قرار می دهم. نمایندگان سازمان اکثریت مدتهای طولانی برای اقناع مخالفان وحدت در اتحاد فدائیان آب در هاون کوبیدند و عملا کارها را برای جلب آنان به پروژه وحدت، به تاخیر انداختند."
اما بخاطر همان حساسیتها و بیراهه هایی که بی توجهی یا کم توجهی به مصوبات قانونی کنگره های سازمان را به دنبال دارد، در درون ما بر سر ارزیابی از نقشه راه و جوانب مختلف "پروژه تشکل بزرگ چپ" در شرایط جدید اختلاف وجود دارد. با توجه به اطلاع ایشان از این اختلافات در درون سازمان ما بر سر ادامه "پروژه تشکل بزرگ چپ" در شرایط جدید که شورای موقت سوسیالیستها اعلام انصراف داده اند. سازمان اتحاد فداییان خلق دچار بحران است و متاسفانه با آنچه که از نوشته رفیق اعظمی برمیاید، سازمان اتحاد فداییان در آستانه انشعاب است. بجای توضیح، طرح و عنوان واقعی اختلافات در درون سازمان فداییان خلق ایران اکثریت، متوسل به تحقیر و اتهام زدن به منتقدین درون سازمان ما، میشود.
ایشان مینویسد: "آیا اکثریت کمیته مرکزی سازمان ما، نمی داند که ناخواسته با طرح این مساله، در امور درونی سازمان اکثریت دخالت می کند؟ رفقای ما مطلع اند که در درون سازمان اکثریت در رابطه با پروژه وحدت نارضایتی هائی وجود دارد." ایشان در جای دیگری از مقاله اش مینویسد: "آیا این توپ ناشیانه برای تحریک ناراضیان درون سازمان اکثریت به میدان پرتاب نشده است؟ این شیوه ها را کنار بگذاریم. "چشمها را باید شست".
رفیق اعظمی عزیز، بدرستی قایل به "چشمها را باید شست" هستید. در درون سازمان فداییان خلق ایران اکثریت، "نارضایتی هائی" وجود ندارد، بلکه اختلاف نظر برای ادامه "پروژه تشکل بزرگ چپ" در شرایط و وضعیت جدید بوجود آمده، وجود دارد. این اختلافات هم ناشی از بی توجهی یا کم توجهی به امر مهم وحدت چپ نیست، بلکه بستگی به این سوال مرکزی دارد، که آیا بر بستر کناره گیری، تنش، انشعاب و گسترش بحران در مولفه های تاکنونی این پروژه، میتوان به یک وحدت پایدار و موفق دست یافت؟ آیا چنین وحدتی در ایران و جنبش چپ ایران تاثیر گذار خواهد بود؟ آیا اصرار و حضور بخشی از رفقای ارزشمند سازمان اتحاد فداییان خلق ایران و بخشی از کنشگران چپ و سازمان فداییان خلق ایران اکثریت، تامین کننده تحقق "تشکل بزرگ چپ" است؟
شما مینویسید: "در عمل نتیجه اش می تواند به سهم خود در امر وحدت چپ کارشکنی کند." کارشکنی در امر کدام "وحدت چپ"؟ از نظر ما مسئولانه و متعهدانه این است، که همه دست اندرکاران تاکنونی "پروژه تشکل بزرگ چپ" نسبت به سرنوشت و آنچه که در هر کدام از مولفه های تاکنون میگذرد، احساس مسئولیت بکنند. هر آنچه را که برای خود نمیخواهند، برای دیگران هم نخواهند. ما راهی را با هم شروع کردیم، در ادامه راه با مشکلاتی مواجه شده ایم. باید همه بپذیریم که مشکل و مسئله متعلق به همه است. راحتترین کار این است، که تحت عنوان مهم بودن "امر وحدت چپ" دیگرانی که مانند شما فکر نمیکنند، را به "کارشکنی" و ... متهم بکنید و از این طریق هر کسی کار خود را بکند و راه خود را برود. در این بین اگر موفق شدید، با جمع کردن عددی جمعی از مولفه های مختلف باقی مانده "پروژه تشکل برزگ چپ" که دیروز رسالت تشکل یابی بخش بزرگی از چپ را بر عهده داشت، سازمان جدیدی شکل می دهید، که به جمع دهها سازمان موجود اضافه بشود. براستی آیا پروژه شما میتواند، چه بلحاظ آموزش دمکراتیک زندگی حزبی، چه بلحاظ منتج شدن به تشکل بزرگ چپ که بتواند اعتمادی در پایگاه اجتماعی چپ بوجود بیاورد، دستاوردی محسوب شود؟
رفیق محمد اعظمی، این چه برخورد تحقیر آمیز و کوچک جلوه دادن، رفقایتان هست، که در باره آنها مینویسید: "آیا این توپ ناشیانه برای تحریک ناراضیان درون سازمان اکثریت به میدان پرتاب نشده است؟ این شیوه ها را کنار بگذاریم. "چشمها را باید شست". شما با شناخت کامل از رفقای به زعم شما "ناراضیان درون سازمان اکثریت" ظاهرا با یک تیر دو نشان میزنید، هم منتقدان درون سازمان فداییان خلق ایران اکثریت را تحقیر میکنید و هم رفقای هم سازمانی خودتان را متهم به "تحریک ناراضیان درون سازمان اکثریت" میکنید! حقیقت این است که در درون سازمان فداییان اکثریت بر سر پروژه تاکنونی که متاسفانه در شرایط جدیدی قرار گرفته است، اختلاف وجود دارد. این اختلاف هم نه با فروکاستن آن به حد "ناراضیان" قابل توضیح هست و نه با تحقیر این "ناراضیان" به "تحریک" شدگی. این ها حلال مشکلات نیست.
باید از این نوع برخورد ها هم متاسف بود و هم هشدار دارد که این برخوردها و این تحقیرها تجربه شده است. نتیجه اش هر چه بوده، اعتماد نبوده و منتج به وحدت گسترده در چپ ایران نشده است.
وهاب انصاری - علی صمد
|