شنا در خویشتن
نیلوفر شیدمهر
•
من عاشق شنا هستم
کویر را نیز دوست دارم
که مرد است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۷ خرداد ۱٣۹۵ -
۶ ژوئن ۲۰۱۶
من عاشق شنا هستم
کویر را نیز دوست دارم
که مرد است
و در او گاهی تن
به شن میدهم
به تن شنیاش که در آن
سبزینهای ریشه نتواند کرد
به تن شنیاش که بر آن
خانه نتوان ساخت
در مرد گاهی هم تن
به آفتاب دادهام
دل به شنهای تفتیدهاش
از آفتابی که از آن او نیست
در مرد گاه هم دل
به افق دادهام
و رفتهام تا دوردستش
تا معبد ابوالهول
آن جا که او اهرام ثلاثه را
به آسمان برده است
آسمانی که از آن او نیست
در مرد اما کور نشدهام
از طوفانی که برای آنِ او شدن به پا کرده
زیرسنگینی بسیار دانههایش
وقتی آسمان و زمین را به هم دوخته
دفن نشدهام
شاید اگر میشد در مرد غرق شد
خطر میکردم
منی که عاشق دریایم
و شناگری قابل و جگردار
و حتی دلش را دارم
غواصی کنم و تا اعماق
آن جا که زمین و آب یک روح
در دو بدن میشوند بروم
نه این که نرفته باشم آن جا
رفتهام و به ندرت
مرد را هم با خودم بردهام
تخیل شنیاش را
به آن جا
که نیلوفر ریشه کرده
و عمیق تر
آن جا که مرجانها در هم میپیچند
و باز عمیقتر
آن جا که زادگاه خاک است
من بارها در همخوابگی با مرد
با خود عشق بازی کردهام
بارها در خود شنا کردهام
از بوسههای عمیق مرد
نفس گرفته و در خود
فرو رفتهام
تا به اعماق خویشتن برسم
به عمقِ خیالِ زنی که مرد
در بسترِ کویریاش
با او عشق میورزد
من عاشق شنا هستم
شنایی طولانی و نفس گیر
شنایی روحافزا
که بعدِ آن
ساحلِ آغوشِ مرد تازه میچسبد
سرم بر سینهی شنی و تپندهاش
پاهایم در ماسههای داغ
خیسِ خیس با خطی از کف
بر لبهایم که نشان
از لذتِ اعماقِ تنِ خویشتن است.
/
نیلوفر شیدمهر
سوم ژوئن ۲۰۱۶
|