تناقض جدی بین شعار و عمل
گفت وگوی کارگزاران با عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۴ دی ۱٣٨۵ -  ۲۵ دسامبر ۲۰۰۶


دانشگاه به عنوان بسترساز فعالیت های دانشجویی برای پیشبرد آرمان های آن از موقعیتی ویژه برخوردار است، موقعیتی که جنبش دانشجویی و فعالان آن زمینه ساز ظهور و بروز آن هستند.
اگر بخواهیم تسخیر سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان خط امامی را به عنوان نخستین تلاش های دانشگاه و فعالیت های دانشجویی پس از انقلاب محسوب کنیم، تلاش دانشگاه در حمایت از سید محمد خاتمی و نقش موثر این نهاد در پیروزی او در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، آغاز به کار مجدد جنبش دانشجویی پس از انقلاب بود.
دانشجویان که پس از مدتی رخوت فضای دانشگاه را آماده فعالیت می دیدند به رغم برخوردهایی که با آنان صورت می گرفت، روز به روز امیدوارانه تر به فعالیت های خویش ادامه می دادند. فعالیت هایی که اگرچه با پایان دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و در طول دور دوم ریاست جمهوری وی به علت فشار از سوی بخش هایی از قدرت و هم چنین عدم حمایت نیروهای هم فکر آنها در نهادهای قدرت، رفته رفته کم رنگ شد و حرارت و شور اولیه خود را از دست داد و سپس با ظهور دولت نهم به سردی گرایید.
عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) و دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت است، به اعتقاد وی تحرک و نشاط دانشجویان و دانشگاهیان در دوم خرداد ۷۶ نقش مهم و اساسی را در شکل گیری جریان اصلاحات ایفا کرد.
به نظر این عضو سابق دفتر تحکیم وحدت برخورد با دانشجویان مدافع اصلاحات و ایجاد محرومیت های پیش روی آن ها، توسط برخی نهادهای قدرت یکی از مهم ترین عوامل در شکل گیری و ایجاد فضای یاس و ناامیدی در دانشگاه ها بوده است.
مومنی درخصوص دید دولت نهم به دانشگاه و دانشجو می گوید؛ متاسفانه به رغم اینکه گفته می شود دولت جدید به دنبال مهرورزی و عدالت گستری است اما ما شاهد تناقض های جدی بین شعار و عمل هستیم و فعالان دانشجویی از بدیهی ترین حقوق و اصول قانون شهروندی برخوردار نیستند.آن چه درپی می آید مشروح گفت وگوی کارگزاران با عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) است؛

▪ درحال حاضر شاهد فضایی توام با رکود و عدم نشاط در دانشگاه ها هستیم. به اعتقاد شما چه عواملی در شکل گیری این فضا موثر بوده اند؟

سابقه حاکم شدن فضای راکد و بی نشاط موجود در دانشگاه ها و همچنین جریان دانشجویی به حمله به کوی دانشگاه تهران بازمی گردد.حمله به کوی دانشگاه تهران زمینه ساز کنارزدن فضای پرهیجان و بانشاط حاکم بر دانشگاه های ایران بود.در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ و همزمان با تحولاتی که در جامعه ایران نمایان شد، جو دانشگاه ها را نیز تغییر داد و نشانه های روشن و تازه ای از شکوفایی و امیدواری برای فعالیت جدی در جریان دانشجویی ایجاد شد.
این شکوفایی هم به گونه ای بود که تحرک و نشاط دانشجویان و دانشگاهیان در دوم خرداد ۷۶ نقش مهم و اساسی را در شکل گیری جریان اصلاحات ایفا کرد.اثرگذاری بالای جریان دانشجویی در شکل گیری دوم خرداد و تداوم پروژه اصلاحات باعث شد که خط سرکوب و برخورد با فعالان دانشجویی و ایجاد محرومیت برای تشکل های آنها شکل بگیرد و به اعتقاد من، این ایجاد محرومیت برای دانشجویان در راستای پروژه بی اثرکردن و کنارگذاشتن نیروهای فعال در صحنه بود که در دوم خرداد نقش موثری داشتند و در مسیر پیشبرد اصلاحات و مطالبات ملی ایفای نقش می کردند.
برخورد با دانشجویان مدافع اصلاحات و ایجاد محرومیت های پیش روی آنها، توسط برخی نهادهای قدرت یکی از مهمترین عوامل در شکل گیری و ایجاد فضای یاس و ناامیدی در محیط های دانشگاهی بود و نقطه عطف این فشارها و برخوردها حادثه کوی دانشگاه تهران بود که با هدف کاهش پتانسیل و توان جنبش اجتماعی و دانشجویی و کنار گذاشتن آن به عنوان یکی از پایه های اصلاحات از عرصه سیاست بود.
با شکل گیری حادثه کوی دانشگاه فعالیت سیاسی در محیط های دانشجویی با پرداخت هزینه های گزافی همراه شد. البته ناگفته نباید گذاشت که کم کاری اصلاح طلبان در حمایت از دانشجویان نیز در این مسئله تاثیر خود را گذاشت.

▪ باتوجه به گفته های شما آیا نگاه برخی احزاب و گروه ها در طول دوره اصلاحات به جریان دانشجویی، در به وجود آمدن این فضای رکود نقش داشته است؟

دانشجویان و به طور مشخص انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت نقش اساسی در به وجود آمدن دوم خرداد و جریان اصلاحات در ایران داشتند و توانستند در کنار سایر نیروها و جریان های سیاسی در آگاهی مردم نسبت به حقوق و مطالباتشان ایفای نقش کنند.
اما متاسفانه به دلیل تشتت نظری و پراکندگی نیروهای اصلاحات و البته سنگ اندازی های طرف مقابل اصلاحات شکست خورد و نتیجه آن روی کار آمدن دولتی شد که فضای جامعه ایران را به دوره قبل از اصلاحات باز گرداند.
لذا به نظر می رسد در شرایط موجود بازنگری و نقد جدی استراتژی ها و عملکردهای اصلاح طلبان بسیار ضروری است.
در آن زمان پاره ای از اصلاح طلبان با ورودشان به بازی قدرت و داد و ستدهای مرسوم سیاسی زمینه ساز دوگانگی و ایجاد انشقاق در تشکل های دانشجویی مدافع اصلاحات شدند و این مسئله حکایت از نگاه ابزاری برخی احزاب اصلاح طلب به تشکل های دانشجویی داشت.
این نگاه، زمانی دانشجویان را به دلیل ایفای نقش فشار از پایین و حمایت بی چون و چرا از اصلاحات نیروهای موثر و تاثیرگذار در عرصه تحولات سیاسی و اجتماعی تعریف می کرد، اما پس از اتخاذ رویکرد انتقادی نسبت به رفتار برخی احزاب و گروه های سیاسی اصلاح طلب در قدرت، کارکرد سیاسی و حضور فعالانه آنها در عرصه سیاسی محل سوال و قابل تامل شد و به دانشجویان توصیه شد که به فعالیت های تئوریک و پیگیری مباحث علمی بپردازند.
بی اعتنایی به نقدهای دلسوزانه دانشجویان و بسیاری مسائل دیگر منجر به ایجاد فضایی شد که هم اصلاح طلبان از پشتوانه حمایت دانشجویی محروم شدند و هم دانشجویان از حمایت اصلاح طلبان بی بهره ماندند که نتیجه آن جدایی و ایجاد فاصله بین اصلاح طلبان و دانشجویان، تغییر فضا به نفع محافظه کاران و انفعال دانشجویان و اصلاح طلبان بود.

▪ برخوردهای امنیتی و قضایی با محیط های دانشگاهی تا چه حدی بر فضای انفعال حاکم بر دانشگاه تاثیر داشته است؟

یکی از عوامل اساسی ایجاد فضای رخوت و رکود حاکم بر دانشگاه، برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالان دانشجویی بوده است. مداخله دولت و نهادهای قدرت در امور دانشگاه و تعرض و دست اندازی نهادهای غیرمسوول در مسائل دانشجویی و دانشگاهی، فعالیت دانشجویی با رویکرد انتقادی را با دشواری و هزینه مواجه کرده است.
در جوامع رو به توسعه علاوه بر نقش آموزش، دفاع از آزادی های مدنی، سیاسی، دموکراسی و حقوق بشر برعهده نهاد دانشگاه است و دانشجویان به دلیل درگیر نشدن در زندگی روزمره، در کنار دفاع از استقلال دانشگاه و آزادی های آکادمیک، رسالت اصلی شان دفاع از این آرمان هاست.
در این شرایط طبیعی است کسانی که تحرکات دموکراتیک و گسترش حقوق بشر و آزادی های مدنی را با منافع خود در تناقض می بینند، با برخوردهای سازمان یافته ای سعی در خنثی کردن، بی اثر نمودن و هزینه دار و ریسک پذیر کردن فعالیت های دانشجویی دارند و درصددند که فعالان دانشجویی و تشکل های دانشگاهی مدافع تحول در کشور را از پیگیری اهداف و مطالبات دموکراتیک منصرف کنند.
آنها بر این باورند که با برخوردهای قضایی با دانشجویان و تحمیل زندان بر دانشجویان فعال می توانند دانشگاه را از وجود فعالیت دانشجویی دارای تحرک و با نگاه انتقادی پالایش و تسویه نمایند.
همچنین می خواهند با بالا بردن هزینه فعالیت سیاسی در دانشگاه دانشجویانی که متمایل به فعالیت جمعی سیاسی در داخل دانشگاه هستند را متوجه عواقب و تبعات فعالیت انتقادی شان کنند.
اما باید این نکته را متذکر شد که اگر چه برخوردهای قضائی و افراطی با دانشجویان توانسته در کوتاه مدت دانشگاه را به سوی انفعال و بی نشاطی بکشاند، اما در درازمدت همانگونه که تجربه حرکت های دانشجویی و فراز و فرود آنها نشان داده، دانشگاه توان ایستادگی در مقابل مخالفان دموکراسی و پیشرفت و ترقی کشور را دارد.

▪ با توجه به گفته های شما، نگاه دولت جدید به فضای دانشگاه چگونه است و شما نگاه و برخورد دولت نهم را با دانشگاه و تشکل های دانشجویی چطور ارزیابی می کنید؟

اگرچه فعالان دانشجویی و دانشگاهیان حتی در دوره اصلاحات متحمل هزینه ها و ناشکیبایی هایی برای رسیدن به مطالباتشان شدند، اما در دوره موسوم به اصلاحات هزینه ها و سختی هایی که بر دانشجویان تحمیل می شد در نتیجه اعمال فشار و کارشکنی های محافل غیرمسوول و غیرپاسخگو و برخی مدیران اصلاح طلب بود که نمی توانستند در برابر این فشارها ایستادگی کنند.
اما امروز شرایط به گونه ای دیگر است. متاسفانه به رغم اینکه گفته می شود دولت جدید به دنبال مهرورزی و عدالت گستری است، اما ما شاهد تناقض هایی جدی بین شعار و عمل هستیم.
سیاست دولت جدید بر این مبناست که تشکل ها و نهادهای دانشجویی که مدافع دولت و سیاست های کلان آن هستند و نگاه حمایتی بر برخی نهادها دارند، از بیشترین امکانات و امتیازها در داخل دانشگاه ها برخوردار شوند. این چنین تشکل هایی از نظر تصمیم گیران «خودی» تعریف می شوند و از سیاست های حمایتی دولت بهره مند هستند.
در صورتی که تشکل ها و فعالان دانشجویی که نگاه نقادانه نسبت به وضع موجود، دولت و حاکمیت دارند، مخالفت های خود را از طریق مسالمت آمیز و مدنی بیان می کنند؛ در چارچوب نگاه انتقادی شان التزام به قانون اساسی وجود دارد و دغدغه ای جز منافع ملی ایران ندارند، از فعالیت در دانشگاه ها محروم می شوند.فعالان دانشجویی از ادامه تحصیل منع می شوند و هیچ گونه بستری برای فعالیت منتقدانه آنها به رسمیت شناخته نمی شود.
این دانشجویان نه تنها از بدیهی ترین حقوق و اصول قانونی و شهروندی برای فعالیت کردن برخوردار نمی شوند بلکه حق آزادانه تحصیل آنها نیز به مخاطره می افتد.

▪ آیا چنین برخوردهایی که با دانشجویان منتقد سیاسی و صنفی در دانشگاه ها انجام می شود مثل ممانعت از ادامه تحصیل آنها می تواند عاملی برای عدم تحرک در دانشگاه ها باشد؟

در شرایطی که قانون اساسی کشور حق فعالیت آزاد را برای شهروندان به رسمیت شناخته و مانع از تعرض نهادهای قدرت به حق فعالیت آزاد و سازمان یافته شهروندان هست، متاسفانه ما شاهد شکل گیری رویه ای غیرمنطقی در برخورد با فعالان دانشجویی مبنی بر محروم کردن دانشجویان فعال سیاسی منتقد داخل دانشگاه، از حق ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر هستیم.
و این در حالی است که به تصریح قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچ کس و هیچ نهادی حق ندارد، حق فعالیت آزاد، آموزش و تحصیل که جز حقوق بدیهی شهروندان است را از آنان سلب کند.
بازگشت به حاکم کردن گزینش های عقیدتی و ایدئولوژیک برای پذیرش دانشجو منجر به ایجاد فضای ناامن برای شهروندان می شود که جامعه ایران، پس از انتصاب فرهنگی نتیجه اتخاذ این رویکرد را پرداخته است و به نظر می رسد نتیجه این برخوردها ایجاد ناامنی برای نخبگان، فرار مغزها و اتلاف سرمایه های اجتماعی باشد.باید به این نکته هم تاکید کنم که چنین برخوردهایی نشانگر این است که حوزه خصوصی، حقوق اجتماعی و عمومی شهروندان، مصون از دخالت دولت نیست.

▪ برخی تشکل های دانشجویی از اصول حاکم بر تشکیلات خود دست برداشته اند، آیا این مسئله را عاملی در جهت رسیدن به وضعیت کنونی نیست؟

اصول حاکم بر جریان دانشجویی در هر مقطع زمانی و متناسب با شرایط و مقتضیات حاکم بر فعالان هر نسل تعریف می شود.اما آن چه در طول زمان فعالیت های دانشجویی در پیشبرد برنامه ها، نصب العین دانشجویان بوده آرمان گرایی و حقیقت طلبی دانشجویان بوده است.
دانشجویان در عین تغییر پارادایم، خصیصه آرمان گرایی خویش را همیشه همراه داشته اند.تحولات سیاسی دانشجویان و تغییر ذائقه عمومی نسل جدید، زمینه تغییر انگاره های هویتی حاکم بر تشکل های دانشجویی را فراهم کرده است.
اینکه اصول حاکم بر تشکیلات دانشجویان تغییر کند اگر مبتنی بر خواست و تغییرات نسل جدید باشد نه تنها فقط ضعفی محسوب نمی شود، بلکه به روز نمودن تشکل های دانشجویی و متناسب سازی اصول و برنامه های دانشجویان با خواست نسل حاضر دردانشگاه، اقدامی مسوولانه است.
در گذشته تشکل های دانشجویی و انجمن های اسلامی بیشترین دفاع از قدرت و دفاع از جریان خاص سیاسی جزو اصول حاکم بر تشکیلاتشان بود اما در شرایط موجود واردنشدن به جناح بند ی های مرسوم سیاسی، دوری گرفتن از هرگونه فعالیت معطوف به قدرت و فاصله گرفتن از کارکرد شبه حزبی به همراه نزدیکی به بدنه دانشجویی، اصول و مختصات حاکم بر تشکل های دانشجویی مستقل است و به نظر می رسد این اصول به مولفه های دانشجویی نزدیک تر است.
طبیعی است که مبنای کنش و واکنش های دانشجویی نیز باید مبتنی بر عقلانیت باشد و هرگونه حرکتی خارج از چارچوب عقلانیت و گرایش به ورطه افراط و یا تفریط، دستیابی به اصول و آرمان های آنان را به تعویق می اندازد.