سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور! - علی رضا جباری (آذرنگ)

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : بعضی ها نمی گذارند آدم در مرخصی حالش را ببرد با اظهار نظرهای آدرس غلط ده آدم ا مجبور به پاسخ دهی می کنند
در نظر ارائه شده توسط آقای عاصمی نکاتی است که نیاز به آوردن نکاتی در مورد آنان است. اگر از مواردی که مربوط به دفاع شخصی است بگذریم در رابطه با ماندگاری یک حکومت تا ابدیت با توجه به تجربیات بشری می توان گفت: هیچ حکومتی نیامده است که برای همیشه بماند بلکه آمده است که برود! اما نوع رفتن است که دغدغه بشریت است. که گاهاً باشیوه های قهریه ویا شیوه ای بنام انقلابی انجام گرفته یا می گیرد که این شیوه ها ،خود ویرانگری های وحشتناک خاص خود را می آفرینند که مسئله ویرانی های ایجاد شده از رفتن های اینچنینی، اندیشمندانی را براین می دارد که راهکار مناسبی را برای حکومتگری مطرح کنند که تغییراتِ حکومتگری بدون خون ریزی و تخریب های آنچنانی انجام گیرد. که راهکارآنان هم چیزی نبوده ونیست جزء: شیوه دمکراسی در حکومتگری!. که در این راهکار هر چند سال یکبار تغییراتی انجام می گیرد آنهم بدون خون ریزی و کشتارهای وحشتناک. این روش جامعه را بی نیاز می کند از شیوه هایی بنام انقلابی یا قوه قهریه! که قطعاً کشتارهایی را خواهیم داشت و انگیزه برای کشتارها هم می توانند مسائل شعار گونه مانند دست های پینه بسته یا ...... شوند. و......... اما درمورد آورده ای شعاری از زنده یاد احسان طبری یعنی:« با دلی مالا مال از آتش خون آمده ام و......» باید گفت: در نظری که پای آن نوشتاری که در قسمت ادبیات راجع به این قطعه ادبی ارائه شده ،نکاتی از طرف اینجانب آورده شد اما آن ارسالی انتشار نیافت! که در اینجا نکاتی آورده می شود: توسط زنده یاد طبری سروده شده:« ناگهان مردی غریب، دراز گیسو .......... نعره می کشد: ای مستان غرور شهوت ......... " با دلی مالا مال از آتش وخون آمده ام! .......» باید گفت؛ در این آورده چیزی که می توان دید یک "امام زمانی" است! اما چون این امام زمان باید ماتریالیستی و دیالکتیکی ظهور کند باید آورده شود:« تو آمدی، نه از فراز، که از فرود، از زمین، نه آسمان .......». که در پایان می توان گفت:نازنین عجب روزگاری است! این امام زمان ها چه ماورائی سازشان، چه ماتریالیستی دیالکتیک سازشان ول کنمان نیستند که در نهایت ناچاراً فقط می توانیم بگویم؛ ای صاحب زمان مارا دریاب، که این! رواج همان روحیه استبداد پذیری است! اما چنین نخواهد ماند!
۷۴۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۵       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : آقای امیر ایرانی ظاهرا پس از بازگشت از مرخصی نظریه پردازی می کنند
اوقات نظریه پرداز از این رو تلخ است که حزب توده ایران و توده ای ها از زحمتکشان و منافع کارگران و دانشجویانی دفاع می کنند که گردشان با احکام جابرانه بی دادگاه های نظام سرمایه داری و با شکایت سرمایه دارانی که ایشان از منافعشان دفاع می کنند، در جمهوری اسلامیِ ایشان خونین می شود. ایشان از این رو به نظریه پردازی می پردازنند، زیرا می خواهند این نظام جابرانه و دیکتاتوری سرمایه داران غارتگر و استثمارگر ابدی گردد.
حق با ایشان است، حزب توده ایران و توده ای ها برعکس خواستار آنند، که آن طور که احسان طبری در "با پچپچه پاییز" (بخش نه) اعلام می کند: «با دلی مالامال از آتش و خون آمده ام. پیامی سهمناک دارم تا همه ابعاد واپگون شوند. همه خوارشدگان بالابیافزایند. ... بر بساط گسترده می تازم تا شما را به خود آورم. مرا رسول نابودی نشمرید که در وجودم ستاره های عشق و دلبستگی و همبستگی است. من انقلابم! سنگلاخی خاراگین در آستان مرغزاری کبود.»
چنین است تفاوت موضع میان آن ها که با ظاهر آراسته ی "دموکراتیک"ماب خود خواستار ادامه غارت و استثمار نظام سرمایه داری هستند و آن ها که مدافع "دستان پینه بسته" و زیر ضربه شلاق هستند!
۷۴۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تقابلی با یک نوشتار
با توجه به نوشتارجناب آصفی و نوشتار تقابلی جناب جباری و اظهار تقابلی جناب عاصمی می توان از این نوع تقابل ها نکاتی چند را متوجه شد. و فهمید که جامعه ایران برای گذر خود و رسیدن به آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی با چه مشکلاتی از نظر تئوری، دست به گریبان است و موانعی را در پیش دارد. باید گفت: جناب آصفی که در طیفی بنام ملی مذهبی ها تعریف می شود در نظراتی که تاکنون ارائه داده که با خاستگاه فکریش نشان از این می دهد؛ دانش ها و تجربیات بشری را باید برای ترقی کشور در نظر گرفت و در این ترقی همه ی شهروندان کشور از هر صنف یا طبقه ای که می خواهند باشند باید سهیم شوند و حتماً تمام شهروندان برای امر تحولخواهی فعال شوند و بکار گرفته شوند. و با توجه به پیشینه ی تاریخی ایران که سنت های عرفی و یا دینی در آن پیشنه ها نقش آفرینی می کنند و آنان نیز موانع و ایستایی هایی را در جامعه ایجاد می کنند راه حل های گذر جامعه باید طراحی شوند تا عبور هوشمندانه ای آفریده شود و نهادهای دمکراتیک چنان پی ریزی شوند که نهادها یک شکل پایداری را بیابند. اما وقتی روش های تقابلی از طرف دو بزرگوار دیگر مورد توجه قرار گیرد؛ اگرچه آنان در پی عدالت اجتماعی هستند! اما شیوه کار و خواسته آنان برداشتی از یک ادبیات خاص مبارزاتی است .و این ادبیات خاص مبارزاتی؛همه چیز و همه کس را در طبقه ای خاص خلاصه می کند ویا می بیند. این روش امثال ایشان بگونه ای می شود ؛ که یک سرزمین و مردمان آنان باید درخدمت یک ایده خاص و درگروگان یک طبقه خاص قرار گیرند. که ظاهراً این تقابل ها و بخصوص خلاصه کردن و دیدن تمام یک سرزمین و مردمان آن دریک برداشت از یک ایده که تجربه بشری نشان داده ویرانگری های خاص خودش را خواهد آفرید! می تواندخود یک مانع برسر روند تحولخواهی جامعه ایران باشد. دارندگان این نوع تفکر که همه چیز را در یک طبقه می دانندو می بینند باید به این نکته توجه داشته باشند: وجود ضعف در جریانی هیچ مشروعیتی به طرف مقابل نمی دهد چون ممکن است؛طرف مقابل یکی از طرف های مقابل باشد! فریب برخورد دیالکتیکی را نباید خورد.
۷۴۷۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۵       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : برنامه استراتژیکی آمپریالیسم آمریکا برای خاورمیانه!
رفیق گرامی علی رضا جباری گفتنی ها را در باره موضع آقای حمید آصفی تام و تمام بیان کرده و نمی توان چیزی به آن افزود. تنها اشاره شود که موضع آقای آصفی در برخورد تائید آمیز به جنگ های امپریالیستی علیه عراق، لیبی و سوریه نشان می دهد که او که خود را نماینده بورژوازی ملی ایران می نماید، موافق برنامه استراتژیک امپریالیسم آمریکا برای تغییر جغرافیای خاورمیانه است! برنامه امپریالیستی ای که با قتل ۴ میلیون عراقی و قریب به ده میلیون آواره ی سوریه ای همراه بوده است.
آن وقت عجیب هم نیست که چنین اندیشه ای «رشد و توسعه» برای ایران را از طریق اجرای برنامه نواستعماری امپریالیستی آرزو داشته باشد. او در نوشتار خود با عنوان ”چپ ایران کجاست؟“، به تبلیغ ایدئولوژی استعمارگران می پردازد که گویا با برقراری سلطه استعماری خود بر سرزمین خلق ها در جهان، «رشد و توسعه» را به این کشورها «صادر» کرده اند. آن ها از مردم استعمارزده می طلبند، به جای نبرد آزادی بخش، به دست بوس «صاحب» بروند. تبلیغ برای چنین ادعایی توسط راست ترین لایه های بورژوازی ایران و نمایندگان آن برای مردم ایران توهین آمیز است که دو انقلاب ضداستعماری را به پیروزی رسانده اند و هنوز هم برای به ثمر رساندن آن ها می رزمند!
موضع توده ستیزی و کمونیست ستیزی آقای آصفی، با نگاه به زمینه تاریخی سیاست استعماری امپریالیسم و نبرد آزادی بخش خلق ها، قابل فهم است. تاریخ خونین حزب توده ایران با تاریخ نبرد آزادی بخش مردم ایران عجین است!
۷۴۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : بی تردید سوزش دردِ آن شلاقهای ستمکارانه را ...
آقای جباری گرامی، تصورم این است که ستون پایه ی بحث شما در این مقال حول این جمله ی سئوالی شما می گردد؛ «...دوستانی که مایل اند مبارزه ی اقتصادی را از مبارزه ی سیاسی جدا کنند آیا می دانند در معدن زرکان آق دره چه گذشته است؟...»
بی تردید سوزش دردِ آن شلاقهای ستمکارانه را نه تنها شما، من و میلیونها ایرانی دیگر، حتی آقای خامنه ای هم بر پشتش احساس می کند، که در یکی از سخنرانی های اخیرش خطاب به جوانان بیکار کشور می گوید، از بیکاری ایشان شرمنده است.
اما همانقدری که شرمندگی این شیخ اعظم برای جوانان کشور نه نان میشود، و نه کار. با خط و نشان کشیدن و مرزبندیها هم نه میتوان مبارزه ی اقتصادی کرد و نه مبارزه ی سیاسی.

امروز کشورمان و چپ در کشورمان در وضعیتی است که شما به درستی آن را چنین تصویر می کنی؛ «...چپ برای اشاعه ی خود به آزادی بیان، آزادی مطبوعات، و آزادیهای سیاسی و اجتماعی نیاز دارد و دمکراسی هم بدون همکاری فراطبقاتی میسر نیست و چپ به تنهایی نمی تواند دمکراسی بیاورد و ایجاد کند...»
و آنچه من میخواهم به این گفتِ هوشمندانه ی شما بیفزایم این است که، بنا بر تجربه ی دموکراسی های واقعا موجود در جهان "همکاری فراطبقاتی" یک طرح و برنامه ی کوتاه مدت و موقتی نیست، بل همکاریهای فراطبقاتی است که میتواند امکانات واقعی دستیابی زحمتکشان به حقوقشان را با حفظ صلح فراهم آورد.
۷۴۶۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۵