سخنی در چند و چون ملتی «دیوث»
•
از عمق و وسعت اختلاسها و فسادها که خبر دارید. این یکی را ساده میگذرم، رگ «غیرت» ما مردم نیز چون شما دیگر به اینجور موارد و نیز وقاحت بیحد و حصر آبای قدرت و حکومت بیتفاوت شده است. گویا «دیاثت» عارضهای به غایت مسری است و هیچ چیزی به غیرت هیچکس در این دیار برنمیخورد. پرسش آخر این است که وقتی صفتی تا این اندازه عمومی شد، آیا همچنان قبیح هست؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۹ خرداد ۱٣۹۵ -
٨ ژوئن ۲۰۱۶
اخیرن آقای «عبدالله جوادی آملی» از مراجع و فقهای برجستهی حوزهی علمیهی قم، در دیداری، برای روشن نمودن بحث خود در باب غیرت دینی، واژههای «دیوث» و «دیاثت» که پیشتر هتاکانه و نامناسب تشخیص داده میشد را به طور رسمی به ادبیات حکومتیهای ما وارد کرد. دفتر وی بلافاصله بعد از انتشار خبر این سخنان بیانیهای در توضیح سخن «معظمله» صادر کرد و در بخشی از آن آورد:
«در فرهنگ قرآنی غیرت را معرفت هویت و غیرزدایی تشکیل میدهد و غیرزدایی هم به این معنا است که اولاً اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و ثانیاً خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیرشدن با غیرت سازگار نیست. بر اساس چنین معنای فقهی و اخلاقی معظمله با بیان اینکه کشور ما، کشوری غنی و برخوردار از نعمات و مواهب الهی است، اظهار داشتند: با وجود اینهمه منابع غنی در داخل کشور، واردات برخی کالاها که در کشور امکان تولید آن وجود دارد، دلیلی جزء سوء مدیریت و در برخی موارد بیغیرتی ندارد.
حضرت استاد (دام ظله) در چنین فضایی بحث غیرت دینی را مطرح نموده و با توسعه مفهومی نسبت به کلمه دیاثت و دیوث فرمودند کسانی که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی و یا سیاسی بهروی کشور میگشایند از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند.»
خوشهچینان «حضرت استاد» نیز درنگ را جایز ندیدند و به سرعت بحث «دیاثت فرهنگی» را به واژگان خود افزودند تا به نوبت اهالی فرهنگ و هنر را غیرتسنجی و دیوثشناسی کنند. قرعهی اول در برنامهی تلویزیونی «هفت» از زبان «مسعود فراستی» به نام «کمال تبریزی» خورد و گزینهی بعدی نیز کسی نبود جز «محمدرضا شجریان» تا از زبان سایت واپسگرای «رجانیوز» متصف به «دیاثت فرهنگی» شود.
در این مجال از مصادیق «دیوث فرهنگی» میگذریم و با استناد به توضیح دفتر آقای جوادی آملی چند پرسش را با ایشان مطرح میکنیم.
۱- بنا بر ظاهر، «حضرت استاد» وارد کردن بیگانه در حریم خود را هم وزن ورود به حریم غیردانستهاند و هر دو را ذیل دیاثت تعریف کردهاند. پرسش اینجاست که آیا حضور تمام قد و سی و چندسالهی «نظام مقدس جمهوری اسلامی» در امور داخلی کشورهایی نظیر لبنان، سوریه، بحرین، عراق، یمن و ... را نیز میتوان تحت موضوع «دیاثت» دستهبندی نمود؟
۲- وارد کردن بیگانه در حریم خود به بیانی دیگر همان ترجیح بیگانه بر خود قلمداد میشود. در شرایطی که فقر در جامعهی ما دامنگستر است و از دیگر سو به گفتهی وزیر کشور جمهوری اسلامی «در حال حاضر حدود سه و نیم میلیون نفر بیکار داریم که توزیع آن در سطح کشور نرمال نیست، یعنی مناطقی وجود دارد که بیشتر از ۵۰ تا صد در صد بیکاری وجود دارد»، و به همین نسبت نرخ اعتیاد به مواد مخدر به شدت بالا رفته و در عین حال سن ابتلای به آن پایین آمده است که به تعبیر وزیر کار جمهوری اسلامی این نیز بیش از همه متاثر از بیکاری و فقر است، به نظر «حضرت استاد» دست بردن به حق مردم و هزینه کردنهای میلیاردی از منابع ملی در بحرانهای خارجی نظیر سوریه و لبنان و یمن و بحرین و ... را نیز میتوان به عنوان «دیاثتِ» صحنهگردانان حکومتی قلمداد و فریاد کرد؟
۳- «حضرت استاد» اگر آگاهی خود را نظیر ایمان خویش به مصلحت گره نزده باشند، بنا بر تحقیقی اجمالی درخواهند یافت که هشت سال ریاست جمهوری یک دیوانه به نام احمدینژاد بر مردم ایران، بسیار بیشتر از ۸سال جنگ ایران و عراق بر این کشور مصیبت نازل کرد. با توجه به این که هشت سال جنگ (بی تحقیق در اسباب طولانی شدنش) در کنار ویرانیها، موجی از روحیهی ایثار، میهندوستی و قناعت را در جامعه موجب شد، حال آنکه حملهی تاتار احمدینژادی جز ویرانی مادی، اخلاق و حیثیت و هویت مردم را نیز آماج خود قرار داد، حتا میتوان بر خسارتبار بودن دوران احمدینژادی نسبت به جنگ هشتساله تاکید کرد. اینجاست که باید پرسید سکوت امثال «معظمله» در قبال تباهی احمدینژادی و تن دادن به تحمیل او از سوی «بزرگان نظام مقدس» را ذیل چه عنوانی میتوان دستهبندی کرد؟ آیا دیاثت برای اینهمه کافی است؟
۴- لابد شنیدهاید، طی روزهای اخیر بر پشت مشتی کارگر ناسپاس، که در عوض امکان کار عبادتگونهای که کارفرما به آنها اعطا کرده بود، طلب دستمزد نیز نموده بودند، شلاق عدالت اسلامی فرو آمد و همین هفته از چنین حکم پر برکتی در یزد هم پردهبرداری شد. اینچنین مواردی اگر خاطر مراجع جلیلالقدر و علمای اعلامی چون شما را مکدر نمیکند، بلکه جان و جهان و حتا ایمانتان همچنان در خطر «تار موی بیرون مانده» و یا «شادی پنهانِ مشتی جوان» است را، ما با چه اعتبار و عنوانی توضیحپذیر کنیم؟ در انبان سخاوت و معرفت و واژهشناسیتان اگر واژهای مناسب این همه هست، لفظ تازهای مرحمت نمایید.
۵- سخن کوتاه، از عمق و وسعت اختلاسها و فسادها که خبر دارید. این یکی را ساده میگذرم، رگ «غیرت» ما مردم نیز چون شما دیگر به اینجور موارد و نیز وقاحت بیحد و حصر آبای قدرت و حکومت بیتفاوت شده است. گویا «دیاثت» عارضهای به غایت مسری و همهگیر است و هیچ چیزی به غیرت هیچکس در این دیار برنمیخورد. پرسش آخر این است که وقتی صفتی تا این اندازه عمومی شد که بر عام و خاص اطلاق یافت، آیا همچنان قبیح هست؟
پاسخ به این پرسشها بیتردید نگاه بسیاری چون نگارنده را از لغزشهای معرفتی و تلقیهای نادرست که حتمن مد نظر و دغدغهی خاطر حضرات اساتیدی چون آقای جوادی آملیست نجات خواهد داد.
دیوثی از اهالی دیوثآباد شهر بیتپش
۱۸ خرداد ۱۳۹۵
|